ریشه انث: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
انثى به معنى ماده است مقابل نر، خواه انسان باشد يا غير آن مثل [نحل:97] كه مراد انسان است و مثل [رعد:8] كه شامل تمام ماده هاست اعمّ از انسان و غيره. جمع آن به كسر الف است مثل [شورى:49]. [نساء:11]. [نساء:117] يعنى نمىخوانيد جز خدا مگر مادههائى و نمىخوانند مگر شيطان بى فايده را. اين آيه ميان مفسّران معركة الاراء است راغب در مفردات گويد: بعضى از مفسّران حكم لفظ را معتبر دانسته و گفته: چون نام معبودهاى آنان، مؤنث بود مثل لات، منات و عزّى، بدين جهت در آيه شريفه «اَناث» آمده، و بعضى حكم معنى را معتبر شمرده و گفته: اِناث به معنى منفعل است و به آنكه قبول فعل كند اَنيث گفته شده و گويند و به آهن نرم اَنيث گفته شده و گويد: موجودات بعضى نسبت به بعضى سه گونهاند يكى فقط فاعل است بدون انفعال و آن خداست و ديگرى فقط منفعل است بدون انفعال و آن خداست و ديگرى فقط منفعل است بدون فعل و آن جماد است و سوّمى از جهتى فاعل و از جهتى منفعل است مثل ملائكه، انسانها، و جنّ، كه نسبت به خدا منفعل و نسبت به كارهاى خود فاعل اند، و چون بتهاى مشركان فقط منفعل بودند بدون فعل لذا آنها را «اناث» خوانده است «اِنْ يدعون من دونه الّا اِناثاً» راغب خودش وجه دوم را صحيحتر دانسته و پسنديده است. در الميزان فرمده: اصنام و تمام معبودهاى غير خدا اناث خوانده شده، چون آنها قابل و منفعلند (نه فاعل) و آنچه پرستندگان توقّع دارند در قدرت آنها نيست و بعد چند آيه درباره عدم قدرت بتها آورده است. مثل [فاطر:13]. درالمنار گويد: براى هر قبيله بتى بود كه آنرا انثاى آن قبيله مىخواندند يا مراد نامهاى معبود هاست كه از حقيقت الوهيّت بر كنار بودند، بعد گويد: استاد گفت: بسيارى از مفسران گفتهاند: مراد از اناث در آيه، مردگانند زيرا عرب بر مردگان اناث اطلاق مىكند چون ضعيف و عاجزاند، بعد گويد: استاد اين اخير را اختيار كرده است . در كتاب آغاز و انجام جهان ص 138-140 گفته: در سوره توحيد اوصافى براى خداوند متعال ذكر شده است كه همه آنها منحصر در ذات مقدّس اوست خدا احد است، صمد است... و زائيده نشده و همتائى براى او نيست با اين سوابق و اواحق بدست مىآوريم: تنها خداوند است كه نزائيده است و جز او هر چه و هر كه است همه زايندهاند و زائيدهاند پس لابد همه ماده هستند، مادهاى نكره و ناشناس، زن نيستند ولى زائيدهاند. (نقل به اختصار). مراد صاحب كتاب اين است كه كلمه اناث در معنى حقيقى خود است و احتياج به تأويل نيست و موجودات عالم جز خدا همه انثى هستند و مىزايند و انثى لازم نيست فقط زن باشد ، تمام موجودات تو در تو هستند و به تدريج از هم زائيده و باز مىشوند. اين سخن در نظر نگارنده بسيار عميق و از همه صحيحتر و درستتر است و اللّه العالم. | انثى به معنى ماده است مقابل نر، خواه انسان باشد يا غير آن مثل [نحل:97] كه مراد انسان است و مثل [رعد:8] كه شامل تمام ماده هاست اعمّ از انسان و غيره. جمع آن به كسر الف است مثل [شورى:49]. [نساء:11]. [نساء:117] يعنى نمىخوانيد جز خدا مگر مادههائى و نمىخوانند مگر شيطان بى فايده را. اين آيه ميان مفسّران معركة الاراء است راغب در مفردات گويد: بعضى از مفسّران حكم لفظ را معتبر دانسته و گفته: چون نام معبودهاى آنان، مؤنث بود مثل لات، منات و عزّى، بدين جهت در آيه شريفه «اَناث» آمده، و بعضى حكم معنى را معتبر شمرده و گفته: اِناث به معنى منفعل است و به آنكه قبول فعل كند اَنيث گفته شده و گويند و به آهن نرم اَنيث گفته شده و گويد: موجودات بعضى نسبت به بعضى سه گونهاند يكى فقط فاعل است بدون انفعال و آن خداست و ديگرى فقط منفعل است بدون انفعال و آن خداست و ديگرى فقط منفعل است بدون فعل و آن جماد است و سوّمى از جهتى فاعل و از جهتى منفعل است مثل ملائكه، انسانها، و جنّ، كه نسبت به خدا منفعل و نسبت به كارهاى خود فاعل اند، و چون بتهاى مشركان فقط منفعل بودند بدون فعل لذا آنها را «اناث» خوانده است «اِنْ يدعون من دونه الّا اِناثاً» راغب خودش وجه دوم را صحيحتر دانسته و پسنديده است. در الميزان فرمده: اصنام و تمام معبودهاى غير خدا اناث خوانده شده، چون آنها قابل و منفعلند (نه فاعل) و آنچه پرستندگان توقّع دارند در قدرت آنها نيست و بعد چند آيه درباره عدم قدرت بتها آورده است. مثل [فاطر:13]. درالمنار گويد: براى هر قبيله بتى بود كه آنرا انثاى آن قبيله مىخواندند يا مراد نامهاى معبود هاست كه از حقيقت الوهيّت بر كنار بودند، بعد گويد: استاد گفت: بسيارى از مفسران گفتهاند: مراد از اناث در آيه، مردگانند زيرا عرب بر مردگان اناث اطلاق مىكند چون ضعيف و عاجزاند، بعد گويد: استاد اين اخير را اختيار كرده است . در كتاب آغاز و انجام جهان ص 138-140 گفته: در سوره توحيد اوصافى براى خداوند متعال ذكر شده است كه همه آنها منحصر در ذات مقدّس اوست خدا احد است، صمد است... و زائيده نشده و همتائى براى او نيست با اين سوابق و اواحق بدست مىآوريم: تنها خداوند است كه نزائيده است و جز او هر چه و هر كه است همه زايندهاند و زائيدهاند پس لابد همه ماده هستند، مادهاى نكره و ناشناس، زن نيستند ولى زائيدهاند. (نقل به اختصار). مراد صاحب كتاب اين است كه كلمه اناث در معنى حقيقى خود است و احتياج به تأويل نيست و موجودات عالم جز خدا همه انثى هستند و مىزايند و انثى لازم نيست فقط زن باشد ، تمام موجودات تو در تو هستند و به تدريج از هم زائيده و باز مىشوند. اين سخن در نظر نگارنده بسيار عميق و از همه صحيحتر و درستتر است و اللّه العالم. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
من:100, ذکر:76, ه:62, ل:60, ب:58, ما:47, کم:45, ف:44, هم:43, انن:41, ان:33, او:33, رحم:32, الا:32, ام:30, على:29, علم:29, وضع:29, عبد:29, خلق:28, شىء:27, انث:27, هو:27, زوج:26, ملک:25, جعل:24, أما:24, الله:24, قول:24, اذا:24, شمل:24, ها:23, شهد:23, لئک:23, عمل:22, اله:22, حمل:22, امن:22, کون:22, وله:22, ى:21, ا:21, لا:21, الک:21, حرم:20, ليس:19, صلح:19, ثنى:19, مثل:19, حرر:19, حظظ:19, وسم:18, حيى:18, سمو:18, وهب:17, بعض:17, اول:17, دعو:16, کلل:16, ن:16, الذين:15, عفو:15, نطف:15, تلک:15, نبء:15, دخل:15, نسو:15, وحد:14, ک:14, بين:14, سعى:14, بنو:14, قدر:14, فى:14, ذلک:14, ظلل:14, قسم:14, جنن:14, غيض:14, ضيز:13, دون:13, احد:13, شعب:13, شتت:13, جلو:13, منى:13, بشر:13, قبل:13, وجه:13, اذ:13, ربب:13, اما:13, عقم:13, شطن:13, هى:13, اخذ:12, کمم:12, عرف:12, نا:12, س:12, قتل:12, مرد:12, ضلل:12, لعن:12, نهر:12, غشى:12, فوق:12, زيد:12, ولد:12, شهو:12, اخو:12, سود:12, افک:12, کتب:12, موت:12, اخر:12, عظم:12, وصى:12, بعد:12, بقر:12, معز:12, قد:12, نن:12, ثمر:11, انس:11, سوى:11, هدى:11, خرج:11, کظم:11, ورى:11, رزق:11, هجر:11, ثم:11, رجل:11, ثلث:11, يوم:11, نصر:11, مريم:11, صدق:11, ظلم:11, عند:11, کرم:11, ضيع:11, ندو:11, عمر:11, ارض:11, نقر:10, قصص:10, ندى:10, ضئن:10, طيب:10, هن:10, ايى:10, لما:10, ابل:10, سئل:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۶
تکرار در قرآن: ۳۰(بار)
قاموس قرآن
انثى به معنى ماده است مقابل نر، خواه انسان باشد يا غير آن مثل [نحل:97] كه مراد انسان است و مثل [رعد:8] كه شامل تمام ماده هاست اعمّ از انسان و غيره. جمع آن به كسر الف است مثل [شورى:49]. [نساء:11]. [نساء:117] يعنى نمىخوانيد جز خدا مگر مادههائى و نمىخوانند مگر شيطان بى فايده را. اين آيه ميان مفسّران معركة الاراء است راغب در مفردات گويد: بعضى از مفسّران حكم لفظ را معتبر دانسته و گفته: چون نام معبودهاى آنان، مؤنث بود مثل لات، منات و عزّى، بدين جهت در آيه شريفه «اَناث» آمده، و بعضى حكم معنى را معتبر شمرده و گفته: اِناث به معنى منفعل است و به آنكه قبول فعل كند اَنيث گفته شده و گويند و به آهن نرم اَنيث گفته شده و گويد: موجودات بعضى نسبت به بعضى سه گونهاند يكى فقط فاعل است بدون انفعال و آن خداست و ديگرى فقط منفعل است بدون انفعال و آن خداست و ديگرى فقط منفعل است بدون فعل و آن جماد است و سوّمى از جهتى فاعل و از جهتى منفعل است مثل ملائكه، انسانها، و جنّ، كه نسبت به خدا منفعل و نسبت به كارهاى خود فاعل اند، و چون بتهاى مشركان فقط منفعل بودند بدون فعل لذا آنها را «اناث» خوانده است «اِنْ يدعون من دونه الّا اِناثاً» راغب خودش وجه دوم را صحيحتر دانسته و پسنديده است. در الميزان فرمده: اصنام و تمام معبودهاى غير خدا اناث خوانده شده، چون آنها قابل و منفعلند (نه فاعل) و آنچه پرستندگان توقّع دارند در قدرت آنها نيست و بعد چند آيه درباره عدم قدرت بتها آورده است. مثل [فاطر:13]. درالمنار گويد: براى هر قبيله بتى بود كه آنرا انثاى آن قبيله مىخواندند يا مراد نامهاى معبود هاست كه از حقيقت الوهيّت بر كنار بودند، بعد گويد: استاد گفت: بسيارى از مفسران گفتهاند: مراد از اناث در آيه، مردگانند زيرا عرب بر مردگان اناث اطلاق مىكند چون ضعيف و عاجزاند، بعد گويد: استاد اين اخير را اختيار كرده است . در كتاب آغاز و انجام جهان ص 138-140 گفته: در سوره توحيد اوصافى براى خداوند متعال ذكر شده است كه همه آنها منحصر در ذات مقدّس اوست خدا احد است، صمد است... و زائيده نشده و همتائى براى او نيست با اين سوابق و اواحق بدست مىآوريم: تنها خداوند است كه نزائيده است و جز او هر چه و هر كه است همه زايندهاند و زائيدهاند پس لابد همه ماده هستند، مادهاى نكره و ناشناس، زن نيستند ولى زائيدهاند. (نقل به اختصار). مراد صاحب كتاب اين است كه كلمه اناث در معنى حقيقى خود است و احتياج به تأويل نيست و موجودات عالم جز خدا همه انثى هستند و مىزايند و انثى لازم نيست فقط زن باشد ، تمام موجودات تو در تو هستند و به تدريج از هم زائيده و باز مىشوند. اين سخن در نظر نگارنده بسيار عميق و از همه صحيحتر و درستتر است و اللّه العالم.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الْأُنْثَى | ۶ |
بِالْأُنْثَى | ۲ |
أُنْثَى | ۹ |
کَالْأُنْثَى | ۱ |
الْأُنْثَيَيْنِ | ۶ |
إِنَاثاً | ۶ |