هود ٧٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۴۲
ترجمه
هود ٦٩ | آیه ٧٠ | هود ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَأیا أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ»: دید که دستشان بدان نمیرسد. مراد این است که دست به طعام نمیزنند و از آن نمیخورند. حال چون فرشته بودند غذا نمیخوردند. یا این که به رسم عرب، قاصدانی که برای پیام بدی همچون اعلان جنگ آمده باشند، در منزلِ طرف غذا نمیخورند، این بود که غذا نمیخوردند. «أَوْجَسَ»: احساس کرد. به دل راه داد. «خِیفَةً»: خوف و هراس.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۶ - ۶۹، سوره هود
- بشارت به همسر ابراهيم (ع ) به تولد اسحاق
- معناى جمله : ((قالوا سلاما قال سلام )) كه سلام فرشتگان ماءمور عذاب قوم لوط (ع )به ابراهيم (ع ) و جواب او را حكايت مى كند
- بيان عدم منافات انتساب ترس به ابراهيم (ع )، با عصمت آن حضرت
- معناى ضحك همسر ابراهيم (ع ) (فضحكت ) و وجوهى كه درباره آن گفته شده است
- وجه تسميه ((يعقوب )). شگفت زده شدن همسر ابراهيم (ع ) از بشارت بچه دار شدن
- مجادله و گفتگوى ابراهيم (ع ) براى رفع عذاب از قوم لوط (ع )
- بيان علت مجادله ابراهيم (ع ) درباره قوم لوط با فرشتگان و پاسخ فرشتگان بهمجادله او
- بحث روايتى (رواياتى در تفسير آيات مربوط به فرشتگان وارد بر ابراهيم (ع )،بشرى و مجادله ابراهيم (ع )
- روايتى در شاءن نزول آيات مربوط به قصه بشرى و مجادله ابراهيم (ع ) و بيان ضعفآن
- اشاره به اينكه خصوصيات روحى نيز همچون خصوصيات جسمىقابل توارث است
- گفتارى پيرامون داستان بشرى و بررسى مفاد آيات مباركه اى كه در سور مختلفه دراين باره آمده است
- بشارت در هر چهار سوره مربوط به تولد اسحاق است نهاسمائيل اين بود نظريه جمعى از مفسرين و ليكن حق اين است كه آيات در همه اين چهارسوره يعنى سوره هود و حجر و عنكبوت و ذاريات ، متعرض يك قصه است و آن داستانبشارت دادن ملائكه به ابراهيم است به ولادت اسحاق و يعقوب ، نه ولادتاسماعيل .
- سبب و علت مجادله ابراهيم (ع ) با ملائكه
نکات آیه
۱- فرشتگان وارد بر ابراهیم(ع)، دست به غذا نبردند و از آن تناول نکردند. (فلما رءآ أیدیهم لاتصل إلیه) «لاتصل إلیه» (دستشان به سوى گوساله بریان شده نمى رسید) کنایه از آن است که از غذا تناول نمى کردند.
۲- خوددارى فرشتگان از خوردن غذاى ابراهیم(ع)، موجب ناراحتى و ناخوشایندى او شد. (فلما رءآ أیدیهم لاتصل إلیه نکرهم)
۳- ابراهیم(ع)، از فرشتگان حاضر در خانه خویش ، احساس ترس و دلهره کرد. (و أوجس منهم خیفة) ایجاس (مصدر أوجس) به معناى احساس کردن است.
۴- خوددارى فرشتگان از تناول غذا، عامل ترس ابراهیم(ع) از آنان شد. (فلما رءآ أیدیهم لاتصل إلیه نکرهم و أوجس منهم خیفة)
۵- خوددارى مهمانان از تناول غذا، نشانه خصومت آنان با میزبان در عصر ابراهیم(ع)* (فلما رءآ أیدیهم لاتصل إلیه نکرهم و أوجس منهم خیفة) جمله «أوجس...» عطف بر «نکرهم» و جواب براى «لما ...» است. در نتیجه احساس ترس بر تناول نکردن غذا مترتب شده است و این معنا، بیانگر رسمى است که در برداشت فوق آورده شد.
۶- فرشتگان، از غذاهاى مادى تناول نمى کنند. (فلما رءآ أیدیهم لاتصل إلیه)
۷- فرشتگان مهمان بر ابراهیم(ع)، با معرفى خود و مأموریتشان ، ترس و دلهره را از ابراهیم(ع) زدودند. (قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط)
۸- حضرت ابراهیم(ع) به ماهیت مهمانان خویش (فرشته بودن آنان) تا پیش از معرفى خودشان، پى نبرده بود. (قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط)
۹- محدودیت علم و آگاهى پیامبران (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ. فلما رءآ أیدیهم لاتصل إلیه نکرهم و أوجس منهم خیفة)
۱۰- فرشتگان، توانا بر سخن گفتن با آدمیان و درک سخنان و حالات ایشان (قالوا سلمًا ... قالوا لاتخف)
۱۱- از میان بردن قوم لوط ، مأموریت فرشتگان حاضر در پیشگاه ابراهیم(ع) (إنا أُرسلنا إلى قوم لوط) از آیه ۷۶ و نیز آیات مربوط به داستان لوط(ع) معلوم مى شود هدف از فرستادن فرشتگان به سوى قوم لوط، به هلاکت رساندن آنان بود.
روایات و احادیث
۱۲- «عن أبى عبدالله(ع) قال: إن الله تعالى بعث أربعة أملاک ... فمرّوا بابراهیم(ع) و هم معتمّون فسلّموا علیه فلم یعرفهم ... فشوى لهم عجلاً سمیناً حتى أنضجه ثم قرّبه إلیهم فلما وضعه بین أیدیهم رأى أیدیهم لاتصل إلیه نکرهم و أوجس منهم خیفة فلما رأى ذلک جبرئیل حسر العمامة عن وجهه و عن رأسه فعرفه ابراهیم(ع) فقال أنت هو؟ فقال: نعم ...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: خداى تعالى چهار فرشته فرستاد آنان بر ابراهیم گذر کردند در حالى که داراى عمامه بودند [سر و صورت خود را با عمامه پوشانده بودند] پس بر او سلام کردند، او آنان را نشناخت... آن گاه برایشان گوساله فربهى بر آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد و هنگامى که ابراهیم(ع) دید دست فرشتگان به آن گوساله بریان نمى رسد، آنان را نشناخت و در دل احساس ترس نمود، چون جبرئیل چنین دید، عمامه را از سر و صورت خود کنار زد. پس ابراهیم او را شناخت و گفت: تو همانى گفت: آرى».
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): ابراهیم(ع) و ملائکه ۲، ۸، ۱۲; ترس ابراهیم(ع) از ملائکه ۳، ۴; رفع ترس ابراهیم(ع) ۷; عوامل اندوه ابراهیم(ع) ۲; عوامل ترس ابراهیم(ع) ۴; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۸، ۱۲; محدوده علم ابراهیم(ع) ۸; مهمانان ابراهیم(ع) ۷، ۸، ۱۱
- انبیا: محدوده علم انبیا ۹
- دشمنى: نشانه هاى دشمنى در دوران ابراهیم(ع) ۵
- قوم لوط: هلاکت قوم لوط ۱۱
- ملائکه: استعدادهاى ملائکه ۱۰; تکلم ملائکه ۱۰; مسؤولیت ملائکه ۱۱; ملائکه عذاب ۱۱; ملائکه مبشّر ۷، ۱۲; ملائکه و ابراهیم(ع) ۷; ملائکه وحالات انسان ۱۰; ملائکه و طعام ابراهیم(ع) ۱; ملائکه و غذا ۶
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۳۲۸، ح ۵۰۵; تفسیربرهان، ج ۲، ص ۲۲۶، ح ۱.