الإسراء ٥٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link115 | آيات ۵۶ - ۶۵، سوره اسرى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link115 | آيات ۵۶ - ۶۵ سوره إسراء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link116 | استدلال ديگرى بر نفى الوهيت خدايان مشركين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link116 | استدلال ديگرى بر نفى الوهيت خدايان مشركان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link117 | چند وجه ديگر در بيان مراد از مالك نفع وضرر نبودن بتها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link117 | چند وجه ديگر، در بيان مراد از مالك نفع و ضرر نبودن بت ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link118 | فقط دعا ودرخواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link119 | توضيح اين كه آلهه دروغين، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link119 | توضيح اينكه آلهه دروغين ، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link120 | وجوه ديگرى كه در معناى جمله: «يَبتَغُونَ إلَى رَبِّهِمُ الوَسِيلَةَ أيُّهُم أقرَب» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link120 | وجوه ديگرى كه در معناى جمله : ((يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب (( گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link121 | سنّت الهى در اقوام گذشته: دعوت به حق، به سعادت رساندن مؤمنان و عذاب منكران و طاغيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link121 | سنت الهى در اقوام گذشته : دعوت به حق ، به سعادت رساندن مؤ منان وهلاكت يا عذاب شديد منكران وطاغيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link122 | بحث مفسران، پیرامون «کتاب مبین» و «لوح محفوظ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link122 | كتاب (لوح محفوظ) وبحث مفسرين پيرامون آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link123 | وجه اين كه خداوند، پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link123 | وجه اينكه خداوند پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link125 | مراد از «رؤيا» و «شجره ملعونه»، در آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link124 | دووجه ديگر در معناى آيه : ((وما منعنا ان نرسل بالايات الاان كذب بها الاولون ((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link127 | شجره ملعونه اى كه در رؤيا بر پيامبر «ص» نشان داده شده، فتنه اسلام است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link125 | مراد از ((رؤ يا(( و((شجره ملعونه (( در آيه : ((وما جعلنا الرؤ يا التى اريناك ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link128 | بيان اين كه آيه شريفه، ناظر به «بنى اميّه» است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link126 | معناى اصطلاحى ((شجره (( وتطبيق آن با فرقه خاصى در صدر اسلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link129 | پاسخ به مفسرانی که «رؤيا» را معراج و شجرۀ ملعونه را «شجره زقّوم» دانسته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۵#link127 | شجره ملعونه اى كه در رؤ يا بر پيامبر (ص ) نشان داده شده است فتنه اسلام است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link131 | معناى قول شيطان: «لأحتَنِكَنَّ ذُرِيَّتَهُ إلّا قَلِيلاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link128 | بيان اينكه آيه شريفه ناظر به ((بنى اميه (( است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link132 | لشكر سواره نظام و پياده نظام شيطان، ياور او در گمراهى انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link129 | وجه ديگرى كه ((رؤ يا(( را به جنگ بدر مربوط دانسته است ورد آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link133 | مراد از مشاركت شيطان در اموال و اولاد مردم در خطاب: «وَ شَارِكهُم فِى الأموَالِ وَ الأولَاد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link130 | يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (ع ) وآغاز عصيان واغواى او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link134 | بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ برخی از آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link131 | معناى قولشيطان : ((لاحتنكن ذريته الاقليلا((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link137 | چند روايت درباره شركت شيطان، در اموال و اولاد مردم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link132 | لشكر سواره نظام وپياده نظام شيطان ياور اودر گمراهى انسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link133 | يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (عليه السلام ) وآغاز عصيان واغواى اومراد ازمشاركت شيطان در اموال واولاد مردم در خطاب : ((وشاركهم فىالاموال والاولاد((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link134 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link135 | رواياتى در ذيل آيه : ((وما منعنا نرسل بالايات ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۶#link136 | رواياتى در ذيل (ما جعلنا الرّويا الّتى اريناك الافتنة للنّاس ) وانطباق آن با بنى اميه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link137 | چند روايت درباره شركت شيطان در اموال واولاد مردم]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۸

کپی متن آیه
وَ إِنْ‌ مِنْ‌ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ‌ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ‌ يَوْمِ‌ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً کَانَ‌ ذٰلِکَ‌ فِي‌ الْکِتَابِ‌ مَسْطُوراً

ترجمه

هیچ شهر و آبادی نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک می‌کنیم؛ یا (اگر گناهکارند،) به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت؛ این، در کتاب الهی [= لوح محفوظ] ثبت است.

|و هيچ شهرى نيست جز اين كه ما آن را [در صورت نافرمانى‌] پيش از روز قيامت به هلاكت مى‌رسانيم يا به عذابى سخت گرفتار مى‌سازيم. اين [عقوبت‌] در كتاب الهى به قلم رفته است
و هيچ شهرى نيست مگر اينكه ما آن را [در صورت نافرمانى،] پيش از روز رستاخيز، به هلاكت مى‌رسانيم يا آن را سخت عذاب مى‌كنيم. اين [عقوبت‌] در كتاب [الهى‌] به قلم رفته است.
و هیچ شهر و دیاری نیست جز آنکه ما پیش از ظهور روز قیامت اهل آن شهر را یا هلاک کرده یا به عذاب سخت معذب می‌کنیم. این حکم در کتاب (علم ازلی حق) مسطور است.
هیچ شهری [از شهرهای یاغیان و مفسدان] نیست مگر آنکه آن را پیش از قیامت [به عذاب] نابود می کنیم یا به عذابی سخت دچار می سازیم. انجام این کار در کتاب [لوح محفوظ] نگاشته شده است.
هيچ قريه‌اى نباشد مگر اينكه پيش از فرا رسيدن روز قيامت هلاكش مى‌كنيم يا به عذابى سخت گرفتارش مى‌سازيم. و اين در آن كتاب نوشته شده است.
و هیچ شهری نیست مگر آنکه ما پیش از [فرارسیدن‌] روز قیامت نابودکننده یا عذاب‌کننده [اهل‌] آن به عذابی شدید هستیم، و این امر در لوح محفوظ نگاشته شده است‌
و هيچ آبادى و شهرى نيست مگر آنكه [مردم‌] آن را پيش از روز رستاخيز [به مرگ‌] هلاك كنيم يا به عذابى سخت- قحطى و مانند آن- گرفتار سازيم. اين در آن كتاب- لوح محفوظ- نوشته شده است.
هر شهر و دیاری را (که اهل آن ستمکار باشند) پیش از روز قیامت (به مجازات می‌رسانیم و) نابودش می‌گردانیم، یا (اهالی) آن را به عذاب سختی گرفتار می‌نمائیم. این (مجازات دنیوی پیش از مجازات اخروی) در کتاب (الهی لوح محفوظ) ثبت گردیده است (و قلم قضا و قدر بر آن رفته است. پس قریشیان از این بترسند و بیشتر به دنبال کفر و ستم نروند).
و هیچ قریه‌ای [:مجتمعی انسانی] نیست مگر اینکه ما آن را پیش از روز رستاخیز هلاک کننده‌ایم، یا آن را (در صورت استحقاق) به عذابی سخت دچار کننده‌ایم. این (جریان) در کتاب (علم و حکمت و قدرت الهی) ثبت شده بوده است.
و نیست شهری جز آنکه مائیم نابودکننده آن پیش از روز قیامت یا عذاب‌کننده آن عذابی سخت بوده است این در کتاب نوشته‌

There is no city but We will destroy before the Day of Resurrection, or punish it with a severe punishment. This is inscribed in the Book.
ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ٥٧ آیه ٥٨ الإسراء ٥٩
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِن مِّن قَرْیَةٍ»: آبادی و شهری وجود ندارد. واژه (إِنْ) حرف نفی، و (مِنْ) بر عمومیّت مابعد خویش دلالت دارد. «قَرْیَةٍ»: هر آبادی و شهری از آبادیها و شهرهائی که ساکنان آنجا ستمگر و کافر و سرکش باشند (نگا: اسراء / ، کهف / ). «الْکِتَابِ»: لوح محفوظ (نگا: حدید / ). «مَسْطُوراً»: نوشته. ضبط و ثبت شده.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً «58»

وهيچ منطقه آبادى نيست، مگر آنكه پيش از روز قيامت، آن را هلاك مى‌كنيم يا (به خاطر گناهانشان) به شدّت عذاب مى‌كنيم، اين در كتاب الهى (و لوح محفوظ) ثبت شده است.

نکته ها

«قَرْيَةٍ» محلّ اجتماع مردم وآبادى است، چه شهر باشد چه روستا. و مراد از «الْكِتابِ»، يا لوح محفوظ است، يا قرآن كه علل سقوط و هلاكت امّت‌ها در آن بيان شده است.

جلد 5 - صفحه 80

پیام ها

1- زندگى براى هيچ كس ماندگار و پايدار نيست. وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ ...

2- برچيده شدن بساط زندگى روى زمين، نه يك تصادف، بلكه براساس قانونى است كه خداوند، از پيش تعيين و ثبت كرده است. «فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً (58)

بعد از آن حق سبحانه به جهت زيادتى در موعظه مى‌فرمايد:

وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ: و نيست هيچ شهرى. إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ:

مگر آنكه هلاك كرديم آن را به ميراندن اهل آن پيش از روز قيامت.

أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً: يا عذاب فرموديم به عذاب استيصال، پس هلاك نيكان به موت، و هلاك بدان به عذاب باشد. در من لا يحضر «1»- از حضرت صادق عليه السّلام از اين آيه سؤال شد، فرمود: مراد از اين آيه فناء به موت است. نزد بعضى مراد شهرهاى كافران است، يعنى خراب كرديم شهرهاى كفار را به خسف يا هلاك اهل آن تماما به سبب آنچه مرتكب شدند از عظائم معصيت و كفران نعمت. أبو الفتوح رازى رحمه الله از بعضى نقل نموده كه‌ «2»:

اين در آخر الزمان باشد. و در اين معنى خبرى از امير المؤمنين عليه السّلام در ملاحم روايت نموده كه خطبه فرمود و اين آيه را پرسيدند، حضرت خبر داد كه:

هر شهرى از شهرها به چه هلاك شود، كافران را بر سبيل عقوبت، و مؤمنان را بر سبيل امتحان. ابن مسعود گفته: در هر شهرى كه زنا و ربا در آن شهر ظاهر شود، خداى تعالى امر فرمايد به هلاك آن شهر. كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً:


«1» من لا يحضره الفقيه، جلد اوّل، باب 27، حديث 4.

«2» تفسير أبو الفتوح، جلد 6، صفحه 325.

جلد 7 - صفحه 401

آن لا محاله خواهد بود و در لوح محفوظ نوشته شده و خلاف ندارد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً (58) وَ ما مَنَعَنا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآياتِ إِلاَّ أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْوِيفاً (59) وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْياناً كَبِيراً (60)

ترجمه‌

و نيست هيچ بلدى مگر آنكه ما هلاك كننده‌ايم آنرا پيش از روز قيامت يا عذاب كننده‌ايم آنرا عذابى سخت باشد اين در كتاب نوشته شده‌

و باز نداشت ما را كه بفرستيم معجزات را مگر آنكه تكذيب كردند آنرا پيشينيان و داديم قوم ثمود را شترى بينا كننده پس ستم كردند بآن و نميفرستيم معجزات را مگر براى بيم دادن‌

و ياد كن هنگاميرا كه گفتيم مر تو را همانا پروردگار تو احاطه دارد بمردم و نگردانديم آن خوابى را كه نموديم بتو مگر آزمايش براى مردم و آن درخت لعنت شده در قرآن را و بيم ميدهيم آنها را پس نمى‌افزايد آنانرا مگر سركشى بزرگ..


جلد 3 صفحه 370

تفسير

خداوند متعال تمام اهل آباديها را چه ده باشد چه قصبه چه شهر هلاك و نابود ميفرمايد پيش از روز قيامت و لفظ قريه بر همه آنها اطلاق ميشود و اختصاص بده ندارد يا عذاب ميفرمايد آنها را اگر كافر باشند عذاب سختى در دنيا يا آخرت و بنابراين قريه اختصاص ببلد كفر ندارد و چون روى سخن در آيات سابقه بكفّار بوده محتمل است مراد بلد كفر باشد و هلاكت عبارت از كندن بنيان و نابود شدن اهل طغيان و عذاب شديد مخصوص بآخرت باشد و اين اظهر است و در بعضى از روايات هلاك بفناء و موت و در بعضى بأعمّ از قتل و موت و غيره تفسير شده و حاصل مفاد آيه شريفه آنستكه خداوند اهل ظلم و جور و فساد و طغيان را هر جا باشند و هر وقت باشد بجزاى كردارشان خواهد رسانيد و اين از امور قطعيّه است كه در لوح محفوظ و كتاب تقدير الهى ثبت و ضبط شده است و بايد دانست كه معجزه و كرامت انبياء و اولياء براى اثبات نبوّت و امامت و تقريب بندگان بعبادت و اطاعت خدا است و پس از حصول اين مقصود اگر بعضى از جهّال و معاندين بدلخواه خودشان تقاضاى معجزى نمايند نبايد اجابت شود چون اوضاع عالم بر وفق حكمت و مصلحت منظّم شده و بدلخواه كسى نبايد تغيير كند لذا سيره مرضيّه الهيّه بر اين جارى شده كه در اين قبيل از موارد در صورت اجابت و اصرار تقاضا كنندگان بر كفر عذاب نازل ميفرمايد و چنانچه از ابن عباس نقل شده كفّار قريش از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تقاضا كردند كوه صفا را طلا فرمايد و ساير كوههاى مكّه را پراكنده و هموار سازد بطوريكه صالح براى زراعت شود و اين ملتمس از جهاتى قابل اجابت نبود يكى آنكه شهر مكّه محترم و در آن بيت اللّه اعظم بود كه بايد مأمن خلائق و محفوظ باشد ديگر وجود پيغمبر اكرم در بين آنها كه خداوند وعده فرموده بود عذاب نفرمايد قومى را با وجود آنحضرت در ميان آنها و ديگر آنكه خداوند ميدانست آنها بتدريج مسلمان ميشوند و از نسل آنها بندگان صالح بوجود ميآيد و در صورت چنين معجزى باز آنها فعلا ايمان نمى‌آورند و حمل بر سحر ميكنند و مستحقّ عقوبت ميشوند چنانچه قبلا ساير معجزات از قبيل قرآن و شقّ القمر و تسبيح سنگ ريزه در كف مبارك را ديدند و ايمان نياوردند و پيشينيان آنها كه قوم ثمود بودند ناقه صالح پيغمبر را مشاهده كردند كه از كوه بدلخواه آنها بيرون‌


جلد 3 صفحه 371

آمد و شرحش در اوائل سوره اعراف در ذيل احوال آنحضرت گذشت كه بقبيح‌ترين صورتى آنحيوان را كشتند و بخود و او ستم نمودند و آن آيه بيّنه‌اى بود بخودى خود اگر مبصره بمعناى واضحه باشد و الا بينا كننده بود مردم را براه حقّ و موجب بينائى آنها نشد پس اظهار معجزه در اين قبيل مقامات علاوه بر آنكه بى‌ثمر است مفاسدى دارد كه بر حكيم لازم است اجتناب از آن فرمايد مگر معارض با مصلحت اهمّى شود كه مقام اقتضاء بسط كلام در آنرا ندارد قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه قوم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آنحضرت طلب معجزه‌اى نمودند پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد خدا فرموده و باز نداشت ما را از آنكه بفرستيم آن معجزات را مگر آنكه تكذيب كردند آنها را پيشينيان و رويّه ما اين بوده كه چون ميفرستاديم بسوى اهل بلدى معجزه‌اى را پس ايمان نمى‌آوردند بآن هلاك مينموديم آنها را پس براى اين تأخير انداختيم از قوم تو آنمعجزات را و در ذيل آيه اشاره شده بمطالب سابقه بطرز معجب لطيفى كه فرموده ما نميفرستيم آيات را مگر براى انذار مردم و تخويف از عذاب آخرت يعنى نه براى انكار آنها و عذاب دنيا و در آيه اخيره براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از ردّ ملتمس آنها يادآورى فرموده از وعده نصرت خود در آيات عديده باين تقريب كه خداوند احاطه دارد بر مردم بعلم و قدرت و بهيچ وجه آنها را تحت اراده الهى خارج نيستند بيايد روزى كه تمام كفّار قريش بلكه تمام شبه جزيره عربستان در تحت تسلّط تو در آيد و همه خواهى نخواهى مسلم و مطيع و منقاد تو شوند و اگر چند روزى بنى تيم و عدى يعنى اوّلى و دوّمى و بنى اميّه يعنى عثمان و معاويه و يزيد و هفت نفر از اولاد حكم ابن ابى العاص كه جمعا دوازده نفر ميشوند بر منبر تو بر آيند و در مقامت آمد و شد كنند، براى امتحان مردم و تميز منافق از موافق است و بالاخره دولت حقّه حقيقيّه الهيّه براى تو و خاندانت باقى و برقرار است تا روز قيامت و آنچه تقدير الهى بر آن جارى شده از قبول و ردّ ملتمسات و رياست موقت و عزّت مؤبّد بر وفق حكمت و مصلحت است و بايد بآن راضى و خشنود بود چون بطرق متعدده از خاصه و عامّه نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خواب ديد بنى اميّه مانند بوزينه بر منبر او جست و خيز ميكنند و بالا ميروند و پائين ميآيند پس بسيار ملول‌


جلد 3 صفحه 372

و غمگين شد و فرمود اين حظّ آنها است در دنيا كه در مقابل اسلام ظاهرى بآنها داده شده و بعضى گفته‌اند بعد از اين خواب ديگر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خندان ديده نشد تا وفات فرمود و در روايات خاصه پس از ذكر رؤياى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شجره ملعونه تفسير شده به بنى اميّه و خلفاء آنها و در بعضى از روايات تيم و عدى را هم ملحق نموده‌اند و والد ماجد حقير در شفاء الصدور در شرح جمله و لعن اللّه بنى اميّه قاطبة اينمعنى را با بيان اوفى اثبات فرموده و اين تفسير را در اخبار اهل بيت عليهم السلام قطعى الصّدور دانسته و بنابراين احتياج بذكر تفاسير مردودى كه بعضى از آنها بنصاب كامل در برودت رسيده نيست و شجره ملعونه عطف است بر رؤيا و بيان است براى آن يعنى قرار نداديم آن خواب و شجره ملعونه را مگر امتحان براى مردم چون بوزينگان كه در بعضى روايات رؤيا از بنى اميّه بآن تعبير شده و بنى اميه و شجره ملعونه تمامى يك حقيقت و معنى ميباشند كه بقوالب متعدّده بيرون آمده‌اند و ميان آنها فرقى نيست جز بحسب لفظ و صورت و لعن كسانيكه بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاندان نبوت ايذاء و ظلم نمودند در قرآن مكرّر تصريح شده و فتنه بودن آنها براى مردم بيان شد اگر بمعناى امتحان باشد و اگر بمعناى بلا باشد بلا بودن آنها محتاج به بيان نيست و معلوم است كه در نتيجه اعراض مردم از خاندان رسالت مستحقّ شدند و مناسب با آن است ذكر و نخوّفهم تا آخر مدلول آيه شريفه و از عجائب لطف كلام الهى آنستكه در ذيل آيه با آنكه تصريح شده بآنكه يزيد پليد در بين آنها بقدرى طاغى است كه بايد گفت چيزى جز طغيان بزرگ نيست معناى ظاهرى كلام هم محفوظ است كه تخويف بحال آنها فائده ندارد بلكه موجب مزيد سركشى و تجاوز آنها خواهد بود و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌ مِن‌ قَريَةٍ إِلاّ نَحن‌ُ مُهلِكُوها قَبل‌َ يَوم‌ِ القِيامَةِ أَو مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كان‌َ ذلِك‌َ فِي‌ الكِتاب‌ِ مَسطُوراً (58)

و نيست‌ شهرستاني‌ مگر آنكه‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ هلاك‌ مي‌كنيم‌ قبل‌ ‌از‌ روز قيامت‌ ببلاهاي‌ مهلكه‌ ‌ يا ‌ عذاب‌ ميكنيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ عذاب‌ شديدي‌ و ‌اينکه‌ هلاكت‌ و عذاب‌ ‌در‌ كتاب‌ الهي‌ نوشته‌ ‌شده‌ و سطر ‌شده‌ وَ إِن‌ مِن‌ قَريَةٍ ‌ان‌ نافيه‌ ‌است‌ و مراد ‌از‌ قريه‌ اهل‌ قريه‌ ‌است‌ و اطلاق‌ قريه‌ ‌در‌ قرآن‌ شامل‌ شهرستان‌هاي‌ بزرگ‌ ‌هم‌ مي‌شود چنانچه‌ ‌بر‌ مكه‌ معظمه‌ اطلاق‌ فرموده‌ وَ كَأَيِّن‌ مِن‌ قَريَةٍ هِي‌َ أَشَدُّ قُوَّةً مِن‌ قَريَتِك‌َ الَّتِي‌ أَخرَجَتك‌َ أَهلَكناهُم‌ فَلا ناصِرَ لَهُم‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و ‌سلّم‌ ‌آيه‌ 13.

إِلّا نَحن‌ُ مُهلِكُوها قَبل‌َ يَوم‌ِ القِيامَةِ بسبب‌ كفر و شرك‌ و فسق‌ و ظلم‌ أَو مُعَذِّبُوها ‌در‌ قيامت‌ عَذاباً شَدِيداً و تحذير و تهديد بزرگيست‌ بكفار و مشركين‌ زمان‌ نبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ ‌که‌ قوم‌ انبياء سلف‌ مثل‌ قوم‌ نوح‌ و عاد و ثمود و فرعون‌ و فرعونيان‌ و قوم‌ لوط و اصحاب‌ مدين‌ ‌که‌ بعذابهاي‌ مختلف‌ هلاك‌ شدند و آنهايي‌ ‌که‌ بلاي‌

جلد 12 - صفحه 274

دنيوي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ نشده‌ بعذاب‌ قيامت‌ معذب‌ ميشوند ‌شما‌ ‌هم‌ گرفتار ‌اينکه‌ دو نوع‌ عذاب‌ ميشويد و نخورد ندارد زيرا كان‌َ ذلِك‌َ فِي‌ الكِتاب‌ِ مَسطُوراً تخويفات‌ و تحذيراتي‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ هست‌ دو قسم‌ ‌است‌ يك‌ قسم‌ بنحو انشاء و توعيد ‌است‌ ‌اينکه‌ نحو ممكن‌ ‌است‌ مورد عفو و مغفرت‌ واقع‌ شود چون‌ خلف‌ وعيد قبيح‌ نيست‌ بخلاف‌ خلف‌ وعد ‌که‌ قبيح‌ ‌است‌ و قسم‌ دوم‌ بنحو اخبار ‌است‌ ‌اينکه‌ تخلف‌ پذير نيست‌ زيرا كذب‌ لازم‌ ميايد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 58)- تسلیم بهانه جویان نشو! به دنبال بحثهایی که با مشرکان در زمینه توحید و معاد در آیات گذشته خواندیم این آیه آنها را با گفتار بیدار کننده‌ای اندرز می‌دهد و پایان و فناء این دنیا را در مقابل دیدگان عقلشان مجسّم می‌سازد تا بدانند این سرا، سرای فانی است، و سرای بقا جای دیگر است، و خود را برای مقابله با نتائج اعمالشان آماده سازند می‌گوید: «و هیچ آبادی در روی زمین نیست مگر این که ما آن را قبل از روز قیامت هلاک می‌کنیم، یا به عذاب شدیدی گرفتارش می‌سازیم» (وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً).

بدکاران ستمگر و طاغیان گردنکش را به وسیله عذاب نابود می‌کنیم و دیگران را با مرگ طبیعی و یا حوادثی معمولی.

بالاخره این جهان پایان می‌گیرد و همه راه فنا را می‌پیمایند «و این (یک اصل مسلّم و قطعی است که) در کتاب الهی [لوح محفوظ] ثبت است» (کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً).

نکات آیه

۱- تمامى شهرها و تمدنها و جوامع بشرى، قبل از قیامت، توسط خداوند یا به کلى نابود و یا به وسیله عذابى، به ویرانى کشیده خواهد شد. (و إن من قریة إلاّ نحن مهلکوها قبل یوم القیمة) «قریة» در لغت به معناى مجتمع و محل سکونت است و بر اعم از روستا و شهر اطلاق مى شود (برگرفته از لسان العرب).

۲- سرنوشت همه انسانها، قبل از فرا رسیدن قیامت، مرگ و میر است. (و إن من قریة إلاّ نحن مهلکوها قبل یوم القیمة أو معذّبوها عذابًا شدیدًا) هلاکت و عذاب الهى، هر دو کنایه از مرگ است و بیان این حقیقت، شاید از این جهت باشد که همه انسانها قبل از قیامت مى میرند منتهى صالحان با مرگ طبیعى و کافران با عذاب خواهند مرد.

۳- گرفتارى به عذاب استیصال پیش از فرا رسیدن قیامت، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع کافر و مشرک حق ستیز است. (و إن من قریة إلاّ نحن مهلکوها قبل یوم القیمة) اینکه آیه مى فرماید: همه جوامع بشرى قبل از قیامت یا هلاک مى شوند و یا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد که مراد از «مهلکوها» هلاکت انسانهاى معمولى و مراد از «معذّبوها» عذاب کافران و مشرکان باشد.

۴- ویرانى شهرها و مرگ و میر همه مردمان قبل از قیامت، امرى حتمى، غیر قابل تغییر و نوشته شده در کتاب تقدیر الهى است. (کان ذلک فى الکتب مسطورًا) «ال» در «الکتاب» براى معرفه و عهد است و مراد از آن، لوح محفوظ و کتاب تقدیر است.

۵- خداوند، داراى مقدراتى از پیش تعیین شده براى تحولات و رخدادهاى عالم (و إن من قریة إلاّ نحن مهلکوها ... أو معذّبوها ... کان ذلک فى الکتب مسطورًا)

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: منشأ تحولات آفرینش ۵
  • انسان: حتمیت مرگ انسان ها ۴; فرجام انسان ها ۲
  • تمدن: انقراض تمدن ها ۱
  • جامعه: هلاکت جوامع قبل از قیامت ۱
  • حق: حتمیّت عذاب حق ستیزان ۳; فرجام حق ستیزان ۳
  • خدا: مقدرات خدا ۴، ۵
  • شهرها: حتمیّت ویرانى شهرها ۴
  • عذاب: عذاب استیصال ۳
  • قیامت: نشانه هاى قیامت ۱، ۲، ۳، ۴
  • کافران: حتمیت عذاب کافران ۳; فرجام کافران ۳
  • مرگ: حتمیت مرگ ۲
  • مشرکان: حتمیت عذاب مشرکان ۳; فرجام مشرکان ۳

منابع