۱۶٬۲۶۹
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
و نيز مى فرمايد: «الا له الخلق و الامر» و «ان للّه ما فى السماوات و الارض» انس بگيرند، (و جبرى مسلك از افراط خود، و تفويضى از تفريط خود برگشته ، بفهمند كه قبول وجود ارتباط بين اشيا و اعمال ، هيچ محذورى به بار نمى آورد، نه خدا را هيچكاره مى كند، و نه انسانها را). علاوه بر اينكه اين آيات و آيات مشابه آن در اين باب برهانى ارائه مى دهد، و ما در بحثى كه پيرامون آيه شريفه: «ان اللّه لا يستحيى ان يضرب مثلا» شد پاره اى مطالب مربوط به اينجا را گذرانديم. | و نيز مى فرمايد: «الا له الخلق و الامر» و «ان للّه ما فى السماوات و الارض» انس بگيرند، (و جبرى مسلك از افراط خود، و تفويضى از تفريط خود برگشته ، بفهمند كه قبول وجود ارتباط بين اشيا و اعمال ، هيچ محذورى به بار نمى آورد، نه خدا را هيچكاره مى كند، و نه انسانها را). علاوه بر اينكه اين آيات و آيات مشابه آن در اين باب برهانى ارائه مى دهد، و ما در بحثى كه پيرامون آيه شريفه: «ان اللّه لا يستحيى ان يضرب مثلا» شد پاره اى مطالب مربوط به اينجا را گذرانديم. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۰ </center> | ||
==چهار نكته راجع به آيه كريمه: | ==چهار نكته راجع به آيه كريمه: «زُيّنَ للنّاسِ حُبُّ الشَّهَوَات»== | ||
حال به گفتارى كه در تفسير آيه مورد بحث داشتيم برگشته و نكاتى را متذكر مى شويم : | حال به گفتارى كه در تفسير آيه مورد بحث داشتيم برگشته و نكاتى را متذكر مى شويم: | ||
نكته اول : از ظاهر جمله : | |||
نكته دوم : اينكه اگر اين زينت گرى كار خداى تعالى باشد قهرا مراد از آن همان ميل غريزى است كه انسان به اين لذائذ مادى دارد، و اگر مراد اين بود، جا داشت تعبير فرمايد: | نكته اول: از ظاهر جمله: «زين للناس حُبّ الشهوات» بر مى آيد كه فاعل زينت گرى ، غير از خداى تعالى است يعنى يا شيطان است ، و يا نفس ، دليل گفته ما دو نكته است ، اول اينكه مقام آيه مقام مذمت كفار به اين رفتار انحرافى است ، كه به لذائذ مادى از مال و اولاد اعتماد نموده ، و به خاطر اينكه شيطان اين انحراف را در نظرشان جلوه داد خود را از خدا بى نياز دانستند، و در مثل چنين مقامى زينتى تناسب دارد كه باعث غفلت از خدا باشد، و چنين زينت گرى لايق به ساحت مقدس خدا نيست. | ||
و نيز فرموده : | |||
و اما لفظ | نكته دوم: اينكه اگر اين زينت گرى كار خداى تعالى باشد قهرا مراد از آن همان ميل غريزى است كه انسان به اين لذائذ مادى دارد، و اگر مراد اين بود، جا داشت تعبير فرمايد: «زُيّن للانسان حُبّ الشهوات» و يا بفرمايد: «زُيّن لبنى آدم» و امثال اين تعبيرات، همچنان كه در مواردى كه سخن از غرائز رفته اينگونه تعبير آورده ، مثلا فرموده: «لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ، ثم رددناه اسفل سافلين». | ||
نكته سوم : اينكه امورى كه خداى تعالى به عنوان نمونه و مصداق براى اين شهوات بر شمرده ، با مساءله تزيين فطرى نمى سازد، زيرا اگر منظور اين بود جا داشت به جاى كلمه | و نيز فرموده: «و لقد كرمنا بنى آدم و حملناهم فى البر و البحر...». | ||
و اما لفظ «ناس» مناسب چنين مقامى نيست ، زيرا عرب اين كلمه را بيشتر در مواردى استعمال مى كند كه مى خواهد امتيازها را لغو كند، و يا كسى را تحقير نموده و پستى فكر او را برساند، به موارد استعمال زير توجه فرمائيد: | |||
«فابى اكثر الناس الا كفورا». «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى»، و آياتى ديگر نظير اينها. | |||
نكته سوم: اينكه امورى كه خداى تعالى به عنوان نمونه و مصداق براى اين شهوات بر شمرده ، با مساءله تزيين فطرى نمى سازد، زيرا اگر منظور اين بود جا داشت به جاى كلمه «نساء: زنان» تعبيرى آورد كه معناى مطلق زوجيت را برساند و نيز به جاى لفظ «بنين»، كلمه اولاد را آورده باشد و به جاى لفظ «قناطير مقنطرة»، لفظ «اموال» را به ياد بياورد. براى اينكه علاقه فطرى و طبيعى به همسر همانطور كه در مردان نسبت به زنان هست ، در زنان نيز نسبت به مردان همين علاقه وجود دارد، و همچنين علاقه غريزى كه در انسان نسبت به فرزندان هست ، نسبت به مطلق اولاد و مطلق اموال است ، نه خصوص پسران، و خصوص «قناطير». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۱ </center> | ||
و به همين جهت آن مفسرى كه فاعل تزيين را خدا دانسته ناچار شده است بگويد: مراد از حب نساء علاقه به مطلق همسر است ، تا شامل علاقه زن به شوهرش نيز بشود، و مراد از بنين ، مطلق فرزند است ، تا شامل دختران نيز بشود، و مراد از قناطير، مطلق مال | و به همين جهت آن مفسرى كه فاعل تزيين را خدا دانسته ناچار شده است بگويد: مراد از حب نساء علاقه به مطلق همسر است ، تا شامل علاقه زن به شوهرش نيز بشود، و مراد از بنين ، مطلق فرزند است ، تا شامل دختران نيز بشود، و مراد از قناطير، مطلق مال است، و گفته: اگر خداى تعالى از خصوص نساء و بنين و قناطير نام برده ،براى اين است كه اينها افراد قوى و شناخته شده تر مصداق اند، و آنگاه در توجيه اين گفته اش خود را سخت به زحمت انداخته است. | ||
نكته چهارم : اينكه نسبت داشتن تزيين به خداى سبحان با آخر آيه كه مى فرمايد: | |||
حال اگر بگوئى آيه شريفه : | نكته چهارم: اينكه نسبت داشتن تزيين به خداى سبحان با آخر آيه كه مى فرمايد: «ذلك متاع الحيوة الدنيا و اللّه عنده حسن المآب ، قل انبئكم بخير من ذلكم ...» نمى سازد، براى اينكه ظاهر اين كلام اين است كه مى خواهد مردم را از شهوات دنيائى منصرف كند، و نفوس بشر را متوجه ثواب ها و بهشت و همسران و رضوانى كند كه نزد خدا برايشان آماده است ، و منصرف كردن مردم از زندگى دنيا صحيح نيست، چون دنيا مقدمه آخرت است ، و منصرف كردن مردم از مقدمه و در عين حال دعوت آنان به ذى المقدمه ، تناقض روشنى است ، و بلكه ابطال هر دو امر يعنى هم دنيا و هم آخرت است، و مثل كسى مى ماند كه مى خواهد سير بشود و از خوردن خوددارى مى كند. | ||
و لازمه انطباق معناى آن آيه و اين آيه اين است كه بگوئيم : در آن آيه نيز فاعل تزيين ، خداست همچنان كه در اين آيه فاعل تزيين ، خدا است . | |||
در پاسخ مى گوئيم : | حال اگر بگوئى آيه شريفه: «زُيّن للناس حُبّ الشهوات...» معنائى را افاده مى كند كه خلاصه آنرا اين آيه شريفه مى رساند: «قل من حرم زينه اللّه التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق قل هى للذين آمنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيامة». | ||
و لازمه انطباق معناى آن آيه و اين آيه اين است كه بگوئيم: در آن آيه نيز فاعل تزيين ، خداست همچنان كه در اين آيه فاعل تزيين ، خدا است. | |||
در پاسخ مى گوئيم كه: خير، آن آيه با اين آيه منطبق نيست ، و نظام آن آيه فرق دارد، زيرا آيه مورد بحث، در مقام مذمت شهواتى است كه محبوب مردم است ، و مردم را از ياد خدا منصرف نموده و مشغول مى سازد، و نمى گذارد آدمى به ياد لذائذى كه نزد خدا دارد بيفتد، و مى خواهد مردم را در اعراض از آن شهوات تحريك و تشويق كند، و متوجه لذائذى كه نزد خداى سبحان است بسازد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۶۲ </center> | ||
به خلاف آيه دوم كه مقامش مقام بيان اين نكته است كه لذائذى كه در اين دنيا بين | به خلاف آيه دوم كه مقامش مقام بيان اين نكته است كه لذائذى كه در اين دنيا بين مؤمنين و كفار مشترك است، در سراى ديگر، مخصوص مؤمنين خواهد بود، و به همين جهت است كه مى بينيم لفظ «ناس» در آيه مورد بحث ، در اين آيه مبدل به لفظ «عباد» شد، و نيز «زينت» در آن آيه ، در اين آيه «رزق طيب» ناميده شد. | ||
باز اگر بگوئى تزيين در آيه مورد بحث معلق بر | |||
در پاسخ مى گوئيم لازمه آن قرائنى كه ما ذكر كرديم اين است كه مراد از تزيين حب ، اين باشد كه خداوند اين حب را طورى قرار داده كه انسانها را به سوى خود جذب كند، و آنان را از غير خودش باز دارد، چون زينت دادن امرى مطلوب و جالب است ، كه با غير خودش ضميمه مى شود و انسان را به سوى آن غير، جلب مى | باز اگر بگوئى تزيين در آيه مورد بحث معلق بر «حب الشهوات» شده، نه بر خود شهوات، و معلوم است كه تزيين حب در نظر انسان و مجذوب شدن دل آدمى در برابر اين حب، امرى طبيعى و خاصيتى ذاتى است، در نتيجه برگشت معناى تزيين حب براى انسان به اين مى شود كه خدا حب را در دل آدميان مؤثر قرار داده ، و يا ساده تر بگوييم ، آيه مى خواهد بفرمايد: كه خدا اين حب را در دل انسانها خلق كرده، و معلوم است كه خلقت تنها كار خدا است و لا غير، پس فاعل تزيين در آيه شريفه خداى تعالى است. | ||
در پاسخ مى گوئيم لازمه آن قرائنى كه ما ذكر كرديم اين است كه مراد از تزيين حب ، اين باشد كه خداوند اين حب را طورى قرار داده كه انسانها را به سوى خود جذب كند، و آنان را از غير خودش باز دارد، چون زينت دادن امرى مطلوب و جالب است ، كه با غير خودش ضميمه مى شود و انسان را به سوى آن غير، جلب مى كند. | |||
(مثلا خانه اى ساده كه جلب نظر مشترى را نمى كند زينت مى كنند، تا به تبع آن زينت ، خانه هم جلب توجه كند «مترجم»)، و يا زنى كه قيافه جالبى ندارد خود را زينت مى كند، تا به تبع آن زينت ، خودش هم زيبا شود، و مرد را به سوى خود بكشاند، پس در حقيقت مقصود اصلى همان امور زينت آور است ، و زن از اين مقصد استفاده مى كند. | |||
<span id='link94'><span> | <span id='link94'><span> | ||
ویرایش