۱۶٬۳۴۰
ویرایش
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
== بحث روايتى == | == بحث روايتى == | ||
در كمال | در كمال الدين، به سند خود، از على بن سالم، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۷ </center> | ||
از حضرتش پرسيدم : آيا افسون مى تواند چيزى از قدر را دفع كند؟ فرمود: خود افسون | از حضرتش پرسيدم: آيا افسون مى تواند چيزى از قدر را دفع كند؟ فرمود: خود افسون نيز، از قدر است. | ||
و | |||
و فرمود: قدريّه، مجوس اين امت اند، همان كسانى هستند كه خواستند خدا را به عدالت بستايند، او را از سلطنتش عزل كردند (و قدرتش را محدود ساختند). درباره همين ها بود كه آيه «يَومَ يُسحَبُونَ فِى النّارِ عَلى وُجُوهِهِم ذُوقُوا مَسّ سَقَر إنّا كُلّ شَئٍ خَلَقنَاهُ بِقَدَر» نازل گرديد. | |||
و اين كه فرمود: | |||
و اين كه فرمود: | مؤلف: منظور از «قَدَريّه»، كسانى هستند كه منكر قدرند، و اين مسلك معتزله است، كه قائل به تفويض اند. (مى گويند: خدا بعد از خلقت، ديگر دخالتى در امور عالَم ندارد)، و اين كه فرمود: قَدَريّه، مجوس اين امت اند، بدين جهت است كه قَدَريّه مى گويند: خالق افعال اختيارى انسان ها، خود انسان هايند و خدا، خالق چيزهاى ديگر است. در نتيجه، قائل به دو اله شدند، همان طور كه مجوس قائل به دو اله بودند. يكى خالق خير و يكى هم خالق شر. | ||
و در الدر المنثور است كه | |||
و اين كه فرمود: «خواستند خدا را به عدالت بستايند، او را از سلطنتش خارج كردند»، از اين نظر بود كه قَدَريّه براى فرار از جبر - كه منافات با عدالت دارد و به منظور اثبات عدالت خدا - سلطنت او را نسبت به اعمال اختيارى بندگان سلب كردند و گفتند: هيچ رابطه اى ميان افعال بندگان و خدا وجود ندارد. | |||
و اين كه فرمود: «آيه مذكور درباره آنان نازل شده...»، منظور اين بوده كه آيات مذكور نسبت به اين قوم هم صادق است، نه اين كه آيات درباره ايشان نازل شده باشد، و ايشان مورد نزول آنند. براى اين كه در تفسير آن توجه فرموديد كه گفتيم بيان آيه از نظر سياق، بيانى است عمومى. البته در اين باره كه آيات مذكور درباره قَدَريّه نازل شده، به جز روايت بالا، رواياتى ديگر نيز هست، كه از امام ابى جعفر باقر و امام صادق «عليهما السلام» و نيز از طرق اهل سنت، رواياتى در اين معنا، از ابن عباس و ابن عُمَر و محمد بن كعب و ديگران نقل شده. | |||
و در الدر المنثور است كه احمد، از حذيفه بن يمان روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: براى هر امتى مجوسى و مجوس اين امت كسانى هستند كه مى گويند قدرى در كار نيست... | |||
مؤلف: اين روايت را، صاحب ثواب الاعمال، به سند خود، از امام صادق «عليه السلام»، از آباى گرامى اش، از على «عليه السلام: روايت كرده، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۴۸ </center> | ||
ولى عبارت آن چنين است : براى هر امتى مجوسى | ولى عبارت آن چنين است: براى هر امتى مجوسى است، و مجوس امت، كسانی اند كه مى گويند قدرى در كار نيست. | ||
و | |||
و | و نيز، در همان كتاب است كه: ابن مردويه، به سندى كه از ابن عباس روايتش كرده، آمده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: منظور از كلمه «نهر»، فضا و وسعت است، نه نهر آب. | ||
و در كتاب روح | |||
و نيز، در همان كتاب آمده كه ابونعيم، از جابر روايت كرده كه گفت: روزى در وقتى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در مسجد مدينه (نشسته) بود، بعضى از اصحابش سخن از بهشت به ميان آوردند. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: اى ابادجانه! مگر متوجه نشده اى كه هر كس ما را دوست بدارد و با محبت ما آزمايش شده باشد، خداى تعالى او را با ما محشور خواهد كرد؟ آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: «فِى مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقتَدِر». | |||
و در كتاب روح المعانى، در ذيل جمله «فِى مَقعَدِ صِدقٍ...» گفته: جعفر صادق «رضى اللّه عنه»، در اين باره فرموده: معناى اين كه خداى تعالى، در اين آيه، مكان و مجلس را با كلمۀ «صدق» ستوده، اين است كه: در آن مجلس به جز اهل صدق، كسى نخواهد نشست. | |||
<span id='link104'><span> | <span id='link104'><span> | ||
ویرایش