روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۸۰۵: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۳
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ وُجُوبِ الْجُمُعَةِ وَ فَضْلِهَا وَ مَنْ وُضِعَتْ عَنْهُ وَ الصَّلَاةِ وَ الْخُطْبَةِ فِيهَا
و خطب امير المومنين ع في الجمعه فقال :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۸۰۴ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۸۰۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۰۰
و امير المؤمنين عليه السّلام در روز جمعه بخطبه برخاست و فرمود: ستايش و سپاس خداى را كه سرپرست جهان، و ستوده بر هر زبان، و پديد آورنده اشياء در منتهاى إحكام، و غايت إتقان، و صاحب عزّت و علوّ شأنست. خدائى كه ارادهاش نافذ در هر زمان، و حاكم در هر مكان، و داناى اسرار و غيب و رازهاى نهان، و خالق آفريدگان، و فروآورنده باران، و مدبّر و مدير هر دو جهان، و وارث زمين و آسمان است. خدائى كه شأنش چنان عظيم است كه چيزى بمانند او نيست. همه چيز در برابر عظمتش به زانوى تواضع درآمده، و همه چيز در پيشگاه عزّتش خوار و زبون گشته، و همه چيز در برابر قدرتش سر تسليم فرود آورده، و همه چيز در برابر هيبتش در جاى خود استوار مانده، و همه چيز در آستان سلطنت و ربوبيتش خاضع و خاشع گشته. خدائى كه آسمان را نگاه ميدارد از آنكه جز به اذن او بر زمين فرو افتد، و رستاخيز بپا نشود مگر به امر او، و در سراسر آسمانها و زمين چيزى پديد نيايد مگر آنكه معلوم او است، ما بر آنچه شده و هست او را سپاس ميگزاريم، و براى امور آينده خود از او يارى ميجوئيم، و از او آمرزش مىطلبيم و هدايت ميخواهيم، و شهادت ميدهيم كه جز او خداى يكتاى بىشريك معبودى نيست. خدائى كه أمير أميران و سرور سروران و سلطان زمين و آسمان است، خدائى كه قهّار است و كبير و متعال (تسخيركننده گردنكشان، و خوار و زبون سازنده ايشان، و بزرگ و والا) و صاحب جلال و اكرام، و قاضى و حاكم روز جزا، و پروردگار نياكان ما است. و شهادت ميدهيم كه محمّد بنده و فرستاده او است، كه او را به آئين حقّ و به عنوان دعوتكننده به حقّ، و شاهد بر خلق بفرستاد، پس او رسالتها و پيامهاى پروردگارش را بهمان گونه كه مأمورش ساخته بود بىكم و كاست ابلاغ كرد. نه از مرز مأموريّت خود گامى فرا نهاد و نه از انجام آن كوتاهى كرد، و در راه خدا با دشمنان او بجهاد پرداخت، و در قيام به اين وظيفه نه سستى كرد، و نه ضعف و جبن از خود نشان داد، و با يك دلى در راه رضاى خدا در جمع بندگان او اخلاص ورزيد، در حالى كه بر شدائد و مصائب صابر بود، و اين صبر و تحمّل را بحساب خدا محسوب ميداشت، و اين جهاد سخت را همچنان ادامه داد، تا آنگاه كه خدا او را بسوى خود فرا خواند در حالى كه از عملش راضى بود، و سعيش را مورد قبول قرار داده، و براى مردم آشكار ساخت كه بر خلاف آنچه ايشان مىپنداشتند او را هيچ گناهى (در دعوت بسوى توحيد و راندن طاغوتها) نبوده است. اى بندگان خدا شما را سفارش ميكنم بتقواى خدا و مغتنم شمردن هر گونه امكان و فرصتى براى عمل بطاعتش در اين ايّام زود گذر زندگى، و نيز (سفارش مىكنم) به ترك اين دنيائى كه شما را واميگذارد، اگر چه شما ترك آن را خوش نميداشتهايد، و شما را كهنه ميسازد اگر چه شما نو ساختن آن را دوست ميداشتهايد. همانا مثل شما و دنيا همچون كاروانيانى است كه در راهى گام سپردهاند. چنان كه گوئى آن را بپايان بردهاند، و آهنگ فراز كوهى كردهاند چنان كه گوئى به آن رسيدهاند (يا عنقريب خواهند رسيد) و چون هر دو همچنان راه مىپيمايند، چنانست كه گوئى راه را بپايان رساندهاند، و چه بسيار باشد كه كشتى روان شده بسوى سر منزلى همچنان جريان خود را ادامه دهد تا به آن سر منزل برسد (زيرا آن كشتى كه لنگرش را كشيده، و بادبانش را افراشتهاند، و امواج نيرومند باد شرطه بر آن ميوزد، و آن را با شتاب به پيش مىبرد، چنانست كه هم اكنون بمنزل رسيده است) و چه بسيار كس باشد كه بيش از يك روز تا أجل باقى ندارد، و چه بسيار باشد طالب دنياى حريصى كه دنيا را پيش ميراند (و در پى دنيا ميتازد) تا آنگاه كه از آن جدا شود. پس (حال كه وضع آدمى با دنيا چنين است) در عزّت دنيا و فخر آن رقابت مكنيد. و بزينت و نعمت آن شيفته مگرديد، و از سختى و ناسازگارى آن بىتاب و غمگين مشويد، زيرا عزّت و فخر دنيا رو به پايان است، و زينت و نعمتش زايلشدنى است، و سختى و ناسازگاريش بمرور رو به نابود شدن، و هر مدّتى از آن رو به انتها است، و هر زندهاى از آن رهسپار ديار بلا و فنا است. آيا اگر اهل تعقّل و انديشيدن باشيد. شما را در آثار پيشينيان و در سرگذشت پدران درگذشتهتان عبرتى و مايه بصيرتى نيست؟ آيا به گذشتگانتان نمىانديشيد، كه باز نميگردند؟ و بنسلهاى باقيمانده خودتان نمىنگريد كه بر يك حال توقّف نمىكنند؟ خداوند تبارك و تعالى فرموده است: «و حرام شده است بر قريهاى كه ما آن را بهلاك رسانديم [بازگشت]، البتّه كه ايشان بازنخواهند گشت» و نيز فرموده است: «هر جانى چشنده شربت مرگ است، و همانا كه در روز قيامت مزد اعمالتان را دريافت خواهيد كرد، پس كسى كه از آتش جهنّم بدور داشته شود، و به بهشت داخل گردد بحقيقت رستگار و برخوردار شده است. و زندگى دنيا جز متاع غرور نيست». آيا به اهل دنيا نمىنگريد كه بر حالات مختلفى شب را صبح مىكنند، و روز را بشب ميرسانند: يكى مردهاى است كه بر او مىگريند، و ديگرى بازماندهاى است كه به تسليتش ميروند، و ديگرى بر زمين افتادهاى است كه دست و پا ميزند، و عيادتكنندهاى است كه بديدار بيمارى ميرود، و بيمارى كه از او عيادت مىكنند و مختصرى است كه در حال جان كندن است، و دنياطلبى كه مرگ او را همى طلبد، و غافلى كه از او غفلت نمىشود. كاروان زندگى و زندگان همچنان روان است. و بازماندگان از پى درگذشتگان رهسپارند و سپاس و ستايش خداوند را كه پروردگار عوالم هستى است. پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار زمينهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است، همان خدائى كه باقى مىماند، و ما سواى او فانى مىشود، و خلق بسوى او مىپيوندد، و كار به او باز ميگردد. بدانيد همانا امروز روزى است كه خدا آن را براى شما عيد قرار داده است. و آن، سرور روزهاى شما و برترين اعياد شما است. و خدا در اين روز شما را به شتافتن بسوى ذكر خود فرمان داده است، پس همى بايد كه علاقه قلبى شما به اين روز عظمت يابد، و نيّت شما در اين روز خالص گردد. و در اين روز بر تضرّع و دعاى خود، و بر تقاضاى رحمت و مغفرت بيفزائيد. زيرا خداوند عزّ و جلّ هر كس را كه دست دعا بسويش بردارد اجابت ميكند، و هر كه را به معصيت او اقدام كند و از عبادتش كبر ورزد، بدوزخ داخل مىسازد. خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. زيرا كسانى كه از عبادت من كبر ميورزند با خوارى و نگونسارى بدوزخ داخل خواهند شد». و در اين روز ساعت مباركى است كه هيچ بنده مؤمنى در آن ساعت چيزى از خدا نميخواهد مگر آنكه آن را به او عطا ميكند. و نماز جمعه بر هر مؤمنى، جز كودك، و بيمار، و ديوانه، و پير فرتوت و ناتوان، و نابينا، و مسافر، و زن، و بنده مملوك، و كسى كه در فاصله دو فرسخى باشد واجب است. خدا گناهان پيشين ما در دوران گذشته عمرهامان را بيامرزد. و ما و شما را در باقيمانده ايّام زندگيمان از ارتكاب گناهان محفوظ بدارد. بيگمان بهترين حديث و رساترين موعظه كتاب خداوند عزّ و جلّ است. و مرسوم أمير المؤمنين عليه السّلام در نماز جمعه چنين بود كه پس از بيان خطبه ميفرمود: أعوذ باللَّه من الشّيطان الرّجيم، إنّ اللَّه هو الفتّاح العليم، بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، آنگاه پس از حمد شروع به خواندن «قل هو اللَّه أحد» ميفرمود، و گاه سوره «قل يا أيّها الكافرون» و يا «إذا زلزلت الارض زلزالها» و يا «ألهيكم التّكاثر» و يا «و العصر» را ميخواند. و از جمله سورههائى كه بر خواندن آن مداومت ميفرمود «قل هو اللَّه احد» بود. آنگاه كمى مىنشست، سپس بپا برميخاست، و ميگفت: «حمد و ستايش مخصوص خداوند است او را مىستائيم، و از او يارى ميجوئيم، و به او ميگرويم، و بر او توكّل و اعتماد داريم، و شهادت ميدهيم كه هيچ معبود حقّى جز خداوند يكتا و بىشريك نيست. و گواهى ميدهيم كه محمّد بنده و فرستاده او است. درود و رحمت خدا و سلام و تحيّتش، و آمرزش و خشنوديش بر او و خاندان او باد، خدايا بر محمّد بندهات، و فرستادهات، و پيامبرت رحمت فرست، رحمت روينده و بالندهاى كه در پرتو آن درجه و مقامش را بلند گردانى، و بدان وسيله فضيلت و برتريش را آشكار سازى. و درود و تحيّت فرست و بر محمّد و خاندان محمّد، و تشريف و تمجيدى را كه بمحمّد و خاندان او بخشيدهاى پايدارى و دوام بخش، همانسان كه بر إبراهيم و خاندان إبراهيم درود و تحيّت فرستادى، و بركت بخشيدى، و رحمت آوردى. همانا كه تو ستودهاى، صاحب مجد و عظمتى. خدايا كفّار أهل كتاب را كه از پوئيدن راه تو مانع مىشوند، و آيات تو را انكار مىكنند، و پيامبرانت را مورد تكذيب قرار ميدهند، عذاب و عقاب فرما. بار خدايا در ميان گفتههايشان اختلاف انداز (و آنان را دچار اختلاف كلمه و آراء ساز) و در دلهايشان بيم و هراس (از مسلمانان) بيفكن، و آن عذاب و خشم و بلايت را كه از قوم گناهكاران و مجرمان بازنمىگردانى (و حتما عذابشان ميفرمائى) بر آنان فرود آر خدايا سپاهيان مسلمان و گشتيهايشان و مرزدارانشان در مغربها و مشرقهاى عالم در همه جا ياريشان فرما، همانا كه تو بر هر چيز توانائى. خدايا مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان مسلمان را بيامرز، خدايا تقوى را توشه راه آنان ساز، و ايمان و حكمت را در دلهايشان قرار ده، و ايشان را بيامرز و بر آن دار كه در برابر آن نعمتت كه به آنان عطا فرمودهاى شكرگزارى كنند، و به پيمانى كه با ايشان بستهاى وفا نمايند. اى معبود حقّ، و اى خالق خلق. خدايا آن گروه از مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات را كه درگذشتهاند، و كسانى را كه پس از آن گروه به ايشان خواهند پيوست بيامرز. همانا كه تو توانا و حكيمى. «خداوند به دادگرى و نيكوكارى، و بخشش بخويشاوندان فرمان ميدهد، و از كارهاى زشت و ناپسند و ظلم نهى ميكند، باشد كه شما متذكّر شويد». خدا را ياد كنيد، تا شما را ياد كند، زيرا او يادكننده كسى است كه او را ياد كند، و هر چه ميخواهيد از فضل و رحمت و احسان خداوند بخواهيد، زيرا كه البته او دعاكنندهاى را هرگز از اجابت محروم نخواهد ساخت «پروردگارا ما را در دنيا عطائى نيكو، و در آخرت نيز عطائى نيكو بخش، و از عذاب دوزخمان محفوظ بدار».