نتایج جستجو

بعدى مورد پرستش واقع شدند. و به قولى در طوفان زير خاكها ماندند سپس بدست عربها افتادند. (العلم عنداللّه). نگارنده احتمال مى‏دهيم كه آيات 22و23 از سوره نوح

کرده‌ایم (همان گونه که تورات را بر موسی و هارون نازل کرده بودیم). آیا شما (عربها که اهل بلاغت و فصاحت بوده و افتخار و شهرتتان در گروِ قرآن است) آن را منکر

گنگ و غیر عربی است و این (قرآن) به زبان عربی گویا و روشنی است (که حتّی شما عربها هم در فصاحت و جزالت آن حیران و از ساختن و ارائه کردن یک سوره‌اش ناتوان و

ميان آنها الفت داد، كه او تواناى بى‌همتا و داناى با حكمت است. و (خدا بود که عربها را با وجود دشمنانگی شدیدشان در پرتو اسلام دگرگون کرد و) در میان آنان الفت

این که معبودهای آنان همچون زنان ضعیفند و عربها هر چیز ضعیفی را أُنْثی می‌نامیدند. یا این که هر قبیله‌ای از عربها بتهای خود را (أُنثَی) می‌نامیدند. و می‌گفتند:

تخم‌مرغ (البتّه هر گونه تخم‌مرغی). ولی در اینجا شاید مراد تخم شترمرغ است که عربها زنان زیبای سفیدپوست را از لحاظ صفا و شفّافیّت بدان تشبیه می‌کنند. «مَکْنُونٌ»:

عُشَراء، شترانی که ده ماه از آبستنی آنها گذشته است و نفیس‌ترین چیز در پیش عربها بودند. شتران آبستنی که دو ماه برای وضع حمل آنها مانده باشد (نگا: المصحف المیسّر)

تاريخى به فارسى ترجمه شده و در مقدمه آن گويد: شهر افه زو يا افه زوس كه در نزد عربها معروف به افسوس است در فلسطين واقع بود در نزديكى كوه آنشيلوس كه غار معروف

او به ذوالقرنین شاید این باشد که مشرق و مغرب جهان آن روزی را تسخیر نمود و عربها به آن «قَرْنَیِ الشَّمْسِ»: یعنی دو شاخ خورشید می‌گویند. یا بدین علّت بوده

«مِائَةِ أَلْفٍ»: صد هزار، مراد قوم خودش است (نگا: یونس / ). «أَوْ»: بلکه. یا. عربها چنین حرفی را برای تأکید مطلب پیشین به کار می‌برند. ثُمَ‌ قَسَتْ‌ قُلُوبُکُمْ‌

بنمایاند و نشان دهد که این قرآن با وجود این که از همان حروفی فراهم آمده است که عربها سخن خویش را از آنها فراهم می‌نمایند ولیکن از ارائه کتابی چون قرآن، و حتی

کوه «طور تینا» که در دمشق قرار دارد و بر آن درختان انجیر می‌روید. در میان عربها مرسوم است که نام میوه‌ای را بر سرزمین آن اطلاق کنند (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد

other than Allah, if you are sincere?” ترتیل: ترجمه: «أَرَأَیْتَکُمْ»: مراد عربها از چنین ترکیب و شیوه‌ای این است که: آیا هیچ فکر کرده‌اید که؟ مرا خبر دهید

سال، قرآن فرموده است: (یَآ أُخْتَ هَارُونَ) این اصطلاح زبان عربی است. مثلاً عربها می‌گویند: یا أَخَا الْعَرَبِ. یا أَخا تَمیمٍ. پس مراد این می‌شود که: یا سُلالَةَ

دائم. «ظِلاًّ ظَلِیلاً»: مراد ناز و نعمت فراوان و رفاهیّت جاویدان است. عربها وقتی که بخواهند در چیزی مبالغه کنند، از لفظ واژه مورد نظر صفتی برای کلمه

(لَ) برای تأکید نزدیکی ایشان به اقدام هلاک کردن و نابود کردن است. در میان عربها کنایه از شدّت کینه‌توزی و دشمنانگی است. «الذِّکْرَ»: قرآن. شأن نزول آیات

شربینی)، و ابراهیم قهرمان توحید، و ابوالانبیاء بوده (نگا: صفوة التفاسیر) و عربها و رومیها و بنی‌اسرائیل از نژاد او هستند (نگا: شربینی). «الْکِتَابَ»: کتابهای

دنباله‌روی کن. حرف (هْ) در آخر آن، هاء سکته است (نگا: حاقّه / و و و و ). عربها این حرف را به واژه اضافه می‌کنند اگر بخواهند بر آن سکوت کنند و بایستند. «فَبِهُدَاهُمُ

گونه نیازی، وقت و بی‌وقت عرعر می‌کند، و زشتی آن بیشتر از نظر بلندی است، و عربها هم به بلندی صدا افتخار می‌کردند. Tabber requires Javascript to function.

به تأخیرانداختن. مراد جابه‌جائی ماهها و بهم‌زدن ترتیب طبیعی آنها است که عربها بنا به مصالحی چنین می‌کردند و مثلاً اعلام می‌کردند که ماه محرم امسال به تأخیر