گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:


==استدلال بر توحيد و معاد، با يادآورى انزال باران و ديگر افعال خداى تعالى ==
==استدلال بر توحيد و معاد، با يادآورى انزال باران و ديگر افعال خداى تعالى ==
«'''اللَّهُ الَّذِى يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سحَاباً فَيَبْسطُهُ فى السَّمَاءِ كَيْف يَشاءُ... إِذَا هُمْ يَستَبْشِرُونَ'''»:
«'''اللَّهُ الَّذِى يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سحَاباً فَيَبْسُطُهُ فى السَّمَاءِ كَيْف يَشاءُ... إِذَا هُمْ يَستَبْشِرُونَ'''»:


كلمۀ «إثاره»، به معناى تحريك و هم به معناى پاشاندن است. و كلمۀ «سَحَاب»، به معناى ابر است. و «سَمَاء» جهت بالا را گويند. پس هرچه بالاى سر آدمى قرار دارد، و سايه بر سرش بيفكند، «سَمَاء» است.  
كلمۀ «إثاره»، به معناى تحريك و هم به معناى پاشاندن است. و كلمۀ «سَحَاب»، به معناى ابر است. و «سَمَاء» جهت بالا را گويند. پس هرچه بالاى سر آدمى قرار دارد، و سايه بر سرش بيفكند، «سَمَاء» است.  
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
«'''وَ إِن كانُوا مِن قَبْلِ أَن يُنزَّلَ عَلَيْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ'''»:
«'''وَ إِن كانُوا مِن قَبْلِ أَن يُنزَّلَ عَلَيْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ'''»:


كلمۀ «مُبلِسِين»، از مصدر «إبلاس» است، و «إبلاس» به معناى يأس و نوميدى است. و ضمير در «يُنَزِّلُ» به كلمه «ودق» بر مى گردد. همچنين ضمير در كلمۀ «مِن قَبلِهِ» - به طورى كه گفته اند - و بنابراين كلمۀ «مِن قَبلِهِ»، تأكيد جملۀ «مِن قَبلِ أن يُنَزِّلَ عَلَيهِم» خواهد بود، و فایده اين تأكيد - باز به طورى كه گفته اند - فهماندن سرعت دگرگونى دل ها از يأس به خوشحالى است.  
كلمۀ «مُبلِسِين»، از مصدر «إبلاس» است، و «إبلاس» به معناى يأس و نوميدى است. و ضمير در «يُنَزَّلَ» به كلمه «ودق» بر مى گردد. همچنين ضمير در كلمۀ «مِن قَبلِهِ» - به طورى كه گفته اند - و بنابراين كلمۀ «مِن قَبلِهِ»، تأكيد جملۀ «مِن قَبلِ أن يُنَزَّلَ عَلَيهِم» خواهد بود، و فایده اين تأكيد - باز به طورى كه گفته اند - فهماندن سرعت دگرگونى دل ها از يأس به خوشحالى است.  


چون جملۀ «مِن قَبلِ أن يُنَزُّلَ عَلَيهِم» بيش از اين نمى رسانيد، كه خشكى زدگان، قبل از اين كه باران آيد، نوميد بودند. و احتمال دارد كه نوميدى آنان، مدت زيادى قبل از آمدن باران بوده و كلمۀ «مِن قَبلِهِ»، احتمال فاصله زياد را دفع نموده، مى رساند در همان يك لحظه قبل نوميد بودند.
چون جملۀ «مِن قَبلِ أن يُنَزَّلَ عَلَيهِم» بيش از اين نمى رسانيد، كه خشكى زدگان، قبل از اين كه باران آيد، نوميد بودند. و احتمال دارد كه نوميدى آنان، مدت زيادى قبل از آمدن باران بوده و كلمۀ «مِن قَبلِهِ»، احتمال فاصله زياد را دفع نموده، مى رساند در همان يك لحظه قبل نوميد بودند.


و در كشاف گفته كه جملۀ «مِن قَبلِهِ» از باب تكرار، و به منظور تأكيد است. مانند تكرار در آيه «فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أنَّهُمَا فِى النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا». و معناى تأكيد در دلالت، و معناى تأكيد در قبليت، اين است كه دلالت كند بر اين كه عهد مردم به باران طولانى شده بود. چون مدت ها بود باران نديده بودند، در نتيجه نوميدی شان از باران در دل هايشان محكم و جايگير شده بود، و بدين جهت، وقتى باران را ديدند، خوشحالى آن مدت كوتاه به اندازه غم و اندوه آن مدت طولانى بود.
و در كشاف گفته كه جملۀ «مِن قَبلِهِ» از باب تكرار، و به منظور تأكيد است. مانند تكرار در آيه «فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أنَّهُمَا فِى النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا». و معناى تأكيد در دلالت، و معناى تأكيد در قبليت، اين است كه دلالت كند بر اين كه عهد مردم به باران طولانى شده بود. چون مدت ها بود باران نديده بودند، در نتيجه نوميدی شان از باران در دل هايشان محكم و جايگير شده بود، و بدين جهت، وقتى باران را ديدند، خوشحالى آن مدت كوتاه به اندازه غم و اندوه آن مدت طولانى بود.
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
و چه بسا گفته شده كه ضمير در جملۀ «مِن قَبلِهِ» به إرسال رياح بر مى گردد، و معناى آيه، اين است كه: «هرچند قبل از فرستادن باران بر آنان و بلكه قبل از برخاستن باد مأيوس و نوميد بودند».
و چه بسا گفته شده كه ضمير در جملۀ «مِن قَبلِهِ» به إرسال رياح بر مى گردد، و معناى آيه، اين است كه: «هرچند قبل از فرستادن باران بر آنان و بلكه قبل از برخاستن باد مأيوس و نوميد بودند».


«'''فَانظرْ إِلى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كيْف يُحْىِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتهَا إِنَّ ذَلِك لَمُحْىِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شئٍ قَدِيرٌ'''»:
«'''فَانظرْ إِلى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْىِ الاَرْضَ بَعْدَ مَوْتهَا إِنَّ ذَلِك لَمُحْىِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شئٍ قَدِيرٌ'''»:


كلمه «آثار»، جمع «أثر» است، و اثر به معناى باقى مانده اى از چيزى است كه بعد از رفتنش بماند، و به هر بيننده بفهماند كه قبلا چنين چيزى در اين جا بوده، مانند اثر پا، و اثر ساختمان، ليكن به عنوان استعاره در هر چيزى كه متفرع بر چيز ديگرى شود، استعمال مى شود.
كلمه «آثار»، جمع «أثر» است، و «اثر» به معناى باقى مانده اى از چيزى است كه بعد از رفتنش بماند، و به هر بيننده بفهماند كه قبلا چنين چيزى در اين جا بوده، مانند اثر پا، و اثر ساختمان، ليكن به عنوان استعاره در هر چيزى كه متفرع بر چيز ديگرى شود، استعمال مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۴ </center>
و مراد از رحمت خدا، بارانى است كه از ابرها فرو مى ريزد. ابرهايى كه به وسيله بادها گسترش يافته، و آثار آن، عبارت است از هر چيزى كه بر آمدن باران مترتب شود. چون گياه و درخت و ميوه، كه در عين اين كه آثار باران اند، آثار حيات يافتن زمين بعد از مُردنش نيز هستند.
و مراد از رحمت خدا، بارانى است كه از ابرها فرو مى ريزد. ابرهايى كه به وسيله بادها گسترش يافته، و آثار آن، عبارت است از هر چيزى كه بر آمدن باران مترتب شود. چون گياه و درخت و ميوه، كه در عين اين كه آثار باران اند، آثار حيات يافتن زمين بعد از مُردنش نيز هستند.
۱۴٬۴۴۷

ویرایش