گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
<span id='link191'><span>
<span id='link191'><span>


==استدلال بر توحيد و معاد با يادآورى انزال باران و ديگرافعال خداى تعالى ==
==استدلال بر توحيد و معاد، با يادآورى انزال باران و ديگر افعال خداى تعالى ==
«'''اللَّهُ الَّذِى يُرْسِلُ الرِّيَحَ فَتُثِيرُ سحَاباً فَيَبْسطهُ فى السمَاءِ كَيْف يَشاءُ ... إِذَا هُمْ يَستَبْشِرُونَ'''»:
«'''اللَّهُ الَّذِى يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سحَاباً فَيَبْسطُهُ فى السَّمَاءِ كَيْف يَشاءُ... إِذَا هُمْ يَستَبْشِرُونَ'''»:


كلمه ((اثاره (( به معناى تحريك و هم به معناى پاشاندن است . و كلمه ((سحاب (( به معناى ابر است . و ((سماء(( جهت بالا را گويند. پس هر چه بالاى سر آدمى قرار دارد، و سايه بر سرش بيفكند ((سماء(( است . كلمه ((كسف (( - به كسره كاف و فتحه سين - جمع ((كسفه (( به معناى قطعه است . و كلمه ((ودق (( به معناى مقدارى از باران است . و كلمه ((خلال (( جمع ((خله ((، به معناى شكاف است
كلمۀ «إثاره»، به معناى تحريك و هم به معناى پاشاندن است. و كلمۀ «سَحَاب»، به معناى ابر است. و «سَمَاء» جهت بالا را گويند. پس هرچه بالاى سر آدمى قرار دارد، و سايه بر سرش بيفكند، «سَمَاء» است.  


و معناى آيه اين است كه : خدا آن كسى است كه بادها را مى فرستد، و بادها ابرها را به حركت در آورده ، و منتشر مى كند، و ابرها در جهت جو بالاى سر شما گسترده گشته ، هر جور كه خداى سبحان بخواهد بسط مى يابد، و خدا آنها را قطعه قطعه روى هم سوار، و در دهم فشرده مى كند، سپس مى بينى كه مقدارى باران از شكاف ابرها بيرون مى آيد، و چون به مردمى كه خدا مى خواهد، برسد، آن مردم خوشحال مى شوند، و به يكديگر بشارت مى دهند، چون ماده حياتشان و حيات حيوانات و گياهان به ايشان رسيده
كلمۀ «كِسَف» - به كسره كاف و فتحه سين - جمع «كسفه»، به معناى قطعه است. و كلمۀ «وَدَق»، به معناى مقدارى از باران است. و كلمۀ «خلال»، جمع «خلة»، به معناى شكاف است.
 
و معناى آيه، اين است كه: خدا آن كسى است كه بادها را مى فرستد، و بادها، ابرها را به حركت در آورده، و منتشر مى كند، و ابرها در جهت جوّ بالاى سرِ شما گسترده گشته، هر جور كه خداى سبحان بخواهد بسط مى يابد، و خدا آن ها را قطعه قطعه روى هم سوار، و در هم فشرده مى كند. سپس مى بينى كه مقدارى باران از شكاف ابرها بيرون مى آيد، و چون به مردمى كه خدا مى خواهد، برسد، آن مردم خوشحال مى شوند، و به يكديگر بشارت مى دهند. چون ماده حياتشان و حيات حيوانات و گياهان، به ايشان رسيده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۳ </center>
«'''وَ إِن كانُوا مِن قَبْلِ أَن يُنزَّلَ عَلَيْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ'''»:
«'''وَ إِن كانُوا مِن قَبْلِ أَن يُنزَّلَ عَلَيْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ'''»:


كلمه ((مبلسين (( از مصدر ((ابلاس (( است ، و ابلاس به معناى ياس و نوميدى است . و ضمير در ((ينزل (( به كلمه ((ودق (( بر مى گردد. همچنين ضمير در كلمه ((من قبله ((، - به طورى كه گفته اند - و بنابراين كلمه ((من قبله (( تاكيد جمله ((من قبل ان ينزل عليهم (( خواهد بود، و فائده اين تاكيد - باز به طورى كه گفته اند - فهماندن سرعت دگرگونى دلها از ياس به خوشحالى است ، چون جمله ((من قبل ان ينزل عليهم (( بيش ازاين نمى رسانيد، كه خشكى زدگان قبل از اينكه باران آيد نوميد بودند، و احتمال دارد كه نوميدى آنان مدت زيادى قبل از آمدن باران بوده و كلمه ((من قبله (( احتمال فاصله زياد را دفع نموده ، مى رساند در همان يك لحظه قبل نوميد بودند
كلمۀ «مُبلِسِين»، از مصدر «إبلاس» است، و «إبلاس» به معناى يأس و نوميدى است. و ضمير در «يُنَزِّلُ» به كلمه «ودق» بر مى گردد. همچنين ضمير در كلمۀ «مِن قَبلِهِ» - به طورى كه گفته اند - و بنابراين كلمۀ «مِن قَبلِهِ»، تأكيد جملۀ «مِن قَبلِ أن يُنَزِّلَ عَلَيهِم» خواهد بود، و فایده اين تأكيد - باز به طورى كه گفته اند - فهماندن سرعت دگرگونى دل ها از يأس به خوشحالى است.
 
چون جملۀ «مِن قَبلِ أن يُنَزُّلَ عَلَيهِم» بيش از اين نمى رسانيد، كه خشكى زدگان، قبل از اين كه باران آيد، نوميد بودند. و احتمال دارد كه نوميدى آنان، مدت زيادى قبل از آمدن باران بوده و كلمۀ «مِن قَبلِهِ»، احتمال فاصله زياد را دفع نموده، مى رساند در همان يك لحظه قبل نوميد بودند.


و در كشاف گفته كه جمله ((من قبله (( از باب تكرار، و به منظور تاكيد است ، مانند تكرار در آيه ((فكان عاقبتهما انهما فى النار خالدين فيها(( و معناى تاكيد در دلالت ، و معناى تاكيد در قبليت ، اين است كه دلالت كند بر اينكه عهد مردم به باران طولانى شده بود، چون مدتها بود باران نديده بودند، در نتيجه نوميديشان از باران در دلهايشان محكم و جايگير شده بود، و بدين جهت وقتى باران را ديدند خوشحالى آن مدت كوتاه به اندازه غم و اندوه آن مدت طولانى بود
و در كشاف گفته كه جملۀ «مِن قَبلِهِ» از باب تكرار، و به منظور تأكيد است. مانند تكرار در آيه «فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أنَّهُمَا فِى النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا». و معناى تأكيد در دلالت، و معناى تأكيد در قبليت، اين است كه دلالت كند بر اين كه عهد مردم به باران طولانى شده بود. چون مدت ها بود باران نديده بودند، در نتيجه نوميدی شان از باران در دل هايشان محكم و جايگير شده بود، و بدين جهت، وقتى باران را ديدند، خوشحالى آن مدت كوتاه به اندازه غم و اندوه آن مدت طولانى بود.


و چه بسا گفته شده كه ضمير در جمله ((من قبله (( به ارسال رياح بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه : ((هر چند قبل از فرستادن باران بر آنان و بلكه قبل از برخاستن باد مايوس و نوميد بودند((
و چه بسا گفته شده كه ضمير در جملۀ «مِن قَبلِهِ» به إرسال رياح بر مى گردد، و معناى آيه، اين است كه: «هرچند قبل از فرستادن باران بر آنان و بلكه قبل از برخاستن باد مأيوس و نوميد بودند».


«'''فَانظرْ إِلى ءَاثَرِ رَحْمَتِ اللَّهِ كيْف يحْىِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتهَا إِنَّ ذَلِك لَمُحْىِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ'''»:
«'''فَانظرْ إِلى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كيْف يُحْىِ الاَرْض بَعْدَ مَوْتهَا إِنَّ ذَلِك لَمُحْىِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شئٍ قَدِيرٌ'''»:


كلمه ((آثار(( جمع اثر است ، و اثر به معناى باقى مانده اى از چيزى است كه بعد از رفتنش بماند، و به هر بيننده بفهماند كه قبلا چنين چيزى در اينجا بوده ، مانند اثر پا، و اثر ساختمان ، ليكن به عنوان استعاره در هر چيزى كه متفرع بر چيز ديگرى شود، استعمال مى شود
كلمه «آثار»، جمع «أثر» است، و اثر به معناى باقى مانده اى از چيزى است كه بعد از رفتنش بماند، و به هر بيننده بفهماند كه قبلا چنين چيزى در اين جا بوده، مانند اثر پا، و اثر ساختمان، ليكن به عنوان استعاره در هر چيزى كه متفرع بر چيز ديگرى شود، استعمال مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۴ </center>
و مراد از رحمت خدا بارانى است كه از ابرها فرو مى ريزد، ابرهايى كه به وسيله بادها گسترش يافته ، و آثار آن عبارت است از هر چيزى كه بر آمدن باران مترتب شود، چون گياه و درخت و ميوه ، كه در عين اينكه آثار بارانند آثار حيات يافتن زمين بعد از مردنش نيز هستند
و مراد از رحمت خدا، بارانى است كه از ابرها فرو مى ريزد. ابرهايى كه به وسيله بادها گسترش يافته، و آثار آن، عبارت است از هر چيزى كه بر آمدن باران مترتب شود. چون گياه و درخت و ميوه، كه در عين اين كه آثار باران اند، آثار حيات يافتن زمين بعد از مُردنش نيز هستند.


و لذا در آيه شريفه فرمود: ((نظر كن به آثار رحمت خدا، كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مى كند(( كه در اين عبارت باران را رحمت خدا، و كيفيت زنده كردن زمين بعد از مردنش را آثار آن خوانده ، پس زنده شدن زمين بعد از مردنش از آثار رحمت خدا است ، و نباتات و اشجار و ميوه ها از آثار زنده شدن زمين است ، با اينكه خود آنها نيز از آثار رحمت هستند، و تدبير، تدبيرى است الهى ، كه از خلقت باد و ابر و باران حاصل مى شود
و لذا در آيه شريفه فرمود: «نظر كن به آثار رحمت خدا، كه چگونه زمين را بعد از مُردنش زنده مى كند» كه در اين عبارت، باران را «رحمت خدا»، و كيفيت زنده كردن زمين بعد از مُردنش را، «آثار» آن خوانده. پس زنده شدن زمين بعد از مُردنش، از آثار رحمت خدا است، و نباتات و اشجار و ميوه ها از آثار زنده شدن زمين است، با اين كه خود آن ها نيز از آثار رحمت هستند، و تدبير، تدبيرى است الهى، كه از خلقت باد و ابر و باران حاصل مى شود.


و در جمله ((ان ذلك لمحى الموتى (( كلمه ((ذلك (( اشاره است به خداى تعالى ، كه داراى رحمتى است كه از آثار آن احياى زمين بعد از مردنش مى باشد، و اگر براى اشاره به خداى تعالى كلمه : ((ذلك (( را كه مخصوص اشاره به دور است به كار برده ، به منظور تعظيم بوده ، و مراد از ((موتى - مردگان (( انسان و يا انسان و ساير جانداران است
و در جملۀ «إنّ ذَلِكَ لَمُحىِ المَوتَى»، كلمه «ذَلِكَ» اشاره است به خداى تعالى، كه داراى رحمتى است كه از آثار آن، احياى زمين بعد از مُردنش مى باشد، و اگر براى اشاره به خداى تعالى كلمه: «ذَلِكَ» را - كه مخصوص اشاره به دور است - به كار برده، به منظور تعظيم بوده، و مراد از «مَوتَى: مُردگان»، انسان و يا انسان و ساير جانداران است.
<span id='link192'><span>
<span id='link192'><span>


۱۴٬۴۷۳

ویرایش