گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۴: خط ۸۴:
«'''وَ مَا يُعَمَّرُ مِن مُعَمّرٍ وَ لا يُنقَصُ مِن عُمُرِهِ إلّا فِى كِتَاب'''» - يعنى: عمر احدى امتداد نمى يابد، و زياد نمى شود، و در نتيجه كسى معمّر نمى گردد، و از عمر احدى كاسته نمى شود، مگر آن كه همه اش، در كتابى ضبط است.
«'''وَ مَا يُعَمَّرُ مِن مُعَمّرٍ وَ لا يُنقَصُ مِن عُمُرِهِ إلّا فِى كِتَاب'''» - يعنى: عمر احدى امتداد نمى يابد، و زياد نمى شود، و در نتيجه كسى معمّر نمى گردد، و از عمر احدى كاسته نمى شود، مگر آن كه همه اش، در كتابى ضبط است.


در نتيجه، جملۀ «وَ مَا يُعَمّرُ مِن مُعَمّرٍ: و هيچ معمّرى، عمر داده نمى شود»، از قبيل اين تعبير است كه آن زندانى به يوسف گفت: «إنّى أرَينِى أعصِرُ خَمراً». (همان طور كه در اين تعبير، بعد از بيدار شدن از خواب مى گويد من خود را مى بينم، و گرنه در خواب تنها مشغول به گرفتن آب انگور بوده، نه تماشاى خود)، همچنين در جمله مورد بحث، بعد از عمر دادن خدا به كسى، آن كس «معمّر» مى شود، نه قبل از آن. چون اگر فرضا كسى قبل از عمر دادن معمّر باشد، ديگر فرض ‍ ندارد كه دوباره عمر داده شود. پس كلمۀ «معمّر» به جاى نايب فاعل، يعنى كلمۀ «احد» نشسته است، و تقدير «وَ مَا يُعَمّرُ مِن أحَدٍ» است.
در نتيجه، جملۀ «وَ مَا يُعَمّرُ مِن مُعَمّرٍ: و هيچ معمّرى، عمر داده نمى شود»، از قبيل اين تعبير است كه آن زندانى به يوسف گفت: «إنّى أرَينِى أعصِرُ خَمراً». (همان طور كه در اين تعبير، بعد از بيدار شدن از خواب مى گويد من خود را مى بينم، و گرنه در خواب تنها مشغول به گرفتن آب انگور بوده، نه تماشاى خود).
 
همچنين در جمله مورد بحث، بعد از عمر دادن خدا به كسى، آن كس «معمّر» مى شود، نه قبل از آن. چون اگر فرضا كسى قبل از عمر دادن معمّر باشد، ديگر فرض ‍ ندارد كه دوباره عمر داده شود. پس كلمۀ «معمّر» به جاى نايب فاعل، يعنى كلمۀ «احد» نشسته است، و تقدير «وَ مَا يُعَمّرُ مِن أحَدٍ» است.


«'''وَ لا يُنقَصُ مِن عُمُرِه'''» - ضمير در «عُمُرِهِ»، به كلمۀ «مُعَمّر» بر مى گردد. البته به اعتبار همان موصوف «احد» كه حذف شده، و معناى جمله اين است كه: از عمر احدى كم نمى شود (مگر آن كه...). و گرنه ناقص شدن عمر كسى كه فرض كرده ايم معمّر است، تناقض و خلاف فرض است.
«'''وَ لا يُنقَصُ مِن عُمُرِه'''» - ضمير در «عُمُرِهِ»، به كلمۀ «مُعَمّر» بر مى گردد. البته به اعتبار همان موصوف «احد» كه حذف شده، و معناى جمله اين است كه: از عمر احدى كم نمى شود (مگر آن كه...). و گرنه ناقص شدن عمر كسى كه فرض كرده ايم معمّر است، تناقض و خلاف فرض است.
۱۶٬۹۱۱

ویرایش