۱۷٬۱۹۹
ویرایش
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
مؤلف: اين روايت در كتاب توحيد و احتجاج و مجمع، از على «عليه السلام» نقل شده، و بعضى به آن اعتراض كرده اند كه چطور «ناظره» را به معناى منتظره گرفته، با اين كه انتظار هيچ وقت با حرف «إلى» متعدى نمى شود، بلكه خودش به خودى خود، متعدى است؟ و صاحب مجمع پاسخ داده كه: مادۀ «نظر» به معناى انتظار مى آيد، و استشهاد كرده به شعر شاعر، كه گفته است: | مؤلف: اين روايت در كتاب توحيد و احتجاج و مجمع، از على «عليه السلام» نقل شده، و بعضى به آن اعتراض كرده اند كه چطور «ناظره» را به معناى منتظره گرفته، با اين كه انتظار هيچ وقت با حرف «إلى» متعدى نمى شود، بلكه خودش به خودى خود، متعدى است؟ و صاحب مجمع پاسخ داده كه: مادۀ «نظر» به معناى انتظار مى آيد، و استشهاد كرده به شعر شاعر، كه گفته است: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۸۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۸۶ </center> | ||
وَ إذَا | وَ إذَا نَظَرتُ إلَيكَ مِن مَلِكٍ * وَ البَحرُ دُونَكَ جِدتَنِى نَعِماً | ||
و به شعرى ديگر كه گفته: | و به شعرى ديگر كه گفته: | ||
إنّى إلَيكَ لِمَا وَعَدتَ | إنّى إلَيكَ لِمَا وَعَدتَ لَنَاظِرٌ * نَظَرَ الفَقِيرِ إلى الغَنِىّ المُوسِرِ | ||
و در كشاف، استعمال «نظر» در آيه را، در معناى انتظار،استعمالى كفايى دانسته، و اين سخن خوبى است. | و در كشاف، استعمال «نظر» در آيه را، در معناى انتظار،استعمالى كفايى دانسته، و اين سخن خوبى است. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
و در همان كتاب است كه ابن مردويه، از انس بن مالك روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، در معناى آيه «وُجُوهٌ يَومَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إلى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» فرمود: به پروردگار خود نظر مى كنند، اما نه با كيفيت و حدى محدود، و نه صفتى معلوم. | و در همان كتاب است كه ابن مردويه، از انس بن مالك روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، در معناى آيه «وُجُوهٌ يَومَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إلى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» فرمود: به پروردگار خود نظر مى كنند، اما نه با كيفيت و حدى محدود، و نه صفتى معلوم. | ||
مؤلف: اين روايت، بيان گذشته ما در تفسير آيه را تأييد مى كند كه گفتيم منظور از آن، نظر كردن به قلب و رؤيت قلبى است، نه رؤيت حسى و با چشم سر. و اين روايت مضمون برخى از روايات را كه از طرق اهل | مؤلف: اين روايت، بيان گذشته ما در تفسير آيه را تأييد مى كند كه گفتيم منظور از آن، نظر كردن به قلب و رؤيت قلبى است، نه رؤيت حسى و با چشم سر. و اين روايت مضمون برخى از روايات را كه از طرق اهل سنّت آمده، و از ظاهرش تشبيه خدا به خلق استفاده مى شود، تفسير مى كند. چون در اين روايت آمده، رؤيت خدا، رؤيتى است كه محدوديت در آن نيست، و رؤيت حسى بدون محدوديت تصور ندارد. | ||
==رواياتى در توضيح آيات مربوط به دَمِ مرگ و قدرت خداوند بر احياء اموات== | ==رواياتى در توضيح آيات مربوط به دَمِ مرگ و قدرت خداوند بر احياء اموات== |
ویرایش