هود ١٠٩
کپی متن آیه |
---|
فَلاَ تَکُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هٰؤُلاَءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلاَّ کَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ |
ترجمه
هود ١٠٨ | آیه ١٠٩ | هود ١١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِرْیَة»: شکّ و تردید. «مِمَّا»: از چیزهائی که. درباره پرستشی که. (ما) میتواند مصدریّه بوده، و یا موصوله باشد و مضاف حذف شده باشد؛ یعنی درباره پرستشگران بتان. «غَیْرَ مَنقُوصٍ»: بی کم و کاست. به تمام و کمال. (غَیْرَ) حال مؤکّده (نصیب) است.
تفسیر
- آيات ۱۰۹ - ۱۱۹ سوره هود
- بت پرستى، پايه و مبنایى جز تقليد از نياكان ندارد
- دلالت آيه بر تأخير عذاب اختلاف كنندگان در دين، تا روز قيامت
- شك و ترديد يهوديان، در اصالت و صحت تورات موجه بوده است
- معناى جمله: «فَاستَقِم كَمَا أُمِرت»
- معناى «ركون» در آيه: «وَ لَا تَركَنُوا إلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا...»
- منظور از «الَّذِينَ ظَلَمُوا»، در آیه، چه کسانی اند
- نقد گفتار صاحب المنار، درباره مراد از: «الَّذِينَ ظَلَمُوا»
- چه مواردى مشمول نهى آيه شريفه نمى باشد؟
- امر به نماز و صبر، از مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند
- معناى لغوی «اختلاف»، و بیان اختلاف نکوهیده، از نظر قرآن
- جمله: «لَا يَزَالُون مُختَلِفِين»، راجع به اختلاف در دين است
- رحمت الهى، غايت خلقت انسان مى باشد
- وجوه گفته شده در معناى دو آيه: «وَ لَو شَاءَ رَبُّك...» و «إلّا مَن رَحِمَ رَبُّك...»
- بحث روايتى: (روایتی ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در فضيلت نماز، و اين كه نماز كفاره گناهان است
- اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ «109»
پس (اى پيامبر!) از آنچه اين كفّار مىپرستند در شك و ترديد مباش، (كه) آنها عبادت نمىكنند مگر همان گونه كه قبلًا پدرانشان (بتها را) عبادت مىكردهاند، و همانا ما نصيب آنها را به طور كامل و بىكم و كاست خواهيم پرداخت.
پیام ها
1- يك رهبر بايد چنان در راه وهدف خود استوار و قاطع باشد كه انحراف امّت نتواند او را دچار تزلزل و سستى كند. «فَلا تَكُ»
2- مورد عتاب و خطاب قرار دادن شخصيّتها، تأثير روانى بيشترى در مردم دارد. «فَلا تَكُ»
3- بتپرستان و مشركان، منطق و استدلال ندارند. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
4- نياكان، در اعمال و رفتار آيندگان نقش دارند. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
5- پيروى از سنّتها و توجّه به افكار و عقايد نياكان، در همه جا داراى ارزش نيست. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
6- خداوند حتّى نسبت به كفّار و مشركان نيز ظلم نمىكند. «لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ (109)
وجه تنظيم: چون حق تعالى بيان فرمود اخبار امم گذشته و اهلاك ايشان بسبب كفر و طغيان و تعذيب آنان به عذاب دنيا و آخرت، در عقب آن به جهت تسليه خاطر مبارك پيغمبر و تهديد كفار مكه بيان فرمايد:
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ: (خطاب به حضرت پيغمبر و مراد امتند) يعنى بعد از آنكه احوال امم سابق و بدى عاقبت آنها را دانستى، پس در شك مباش.
«1» همان مصدر.
«2» تفسير قمى ج 1 ص 338.
جلد 6 - صفحه 145
مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ: از آنچه مىپرستند اين مشركان در آنكه عبادت آنها گمراهى و عاقبت به هلاكت افتند، چنان كه كفر امم گذشته موجب عذابشان گرديد. يا شك مكنيد از حال معبودان آنها در آن كه ضرر بديشان رسانند نه نفع.
ما يَعْبُدُونَ: پرستش نمىكنند مشركان، إِلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ: مگر آنچه مىپرستيدند پدرانشان پيشتر از اين از بتان و اوثان، و به شما رسيده آنچه به گذشتگان وارد آمد از انواع نكال و عقاب، پس حال اينها نيز چنان خواهد بود؛ چه تماثل در اسباب، مقتضى تماثل در مسببات است. وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ: و بدرستى كه ما به اتمام رسانندهايم به ايشان بهره ايشان را از عذابى كه مستوجبند، چنانچه به پدرانشان رسانيديم در حالتى كه كميت و كيفيت عذابشان كاسته نباشد.
تبصره: آيه شريفه نهى است از عبادت اصنام و مذمت و ملامت بتپرستان و تهديد و وعيد ايشان و آنان كه تقليد پدران خود كنند در اصول اديان و خذلان طريقه باطله ايشان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ (109) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ (110) وَ إِنَّ كُلاًّ لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (111) فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (112)
ترجمه
پس مباش در شك از آنچه مىپرستند اين جماعت نمىپرستند مگر چنانچه ميپرستيدند پدرانشان از پيش و بدرستيكه ماهر آينه تمام دهندهايم بآنها
جلد 3 صفحه 112
بهره ايشانرا بدون كم و كاست
و بتحقيق داديم بموسى آنكتابرا پس اختلاف شد در آن و اگر نبود و عدهاى كه سبقت گرفت از پروردگارت هر آينه حكم كرده شده بود ميانشان و همانا آنها هر آينه در ترديدى هستند از آن كه شك اندازنده است
و بدرستيكه تمامى هر آينه از آنانند كه البتّه تمام خواهد داد بآنها پروردگار تو جزاى كارهاشانرا همانا او بآنچه ميكنند آگاه است
پس ثابت باش چنانچه مأمور شدى و كسانيكه توبه نمودند با تو و تجاوز مكنيد همانا او بآنچه ميكنيد بينا است.
تفسير
خداوند اخبار فرموده است مردم را از آنكه جاى شك نيست در بطلان بت و بت پرستى در واقع بنهى پيغمبر خود را از اين امر در ظاهر چنانچه رسم خطابات قرآنيّه است تا آنكه يقين داشته باشند بسوء عاقبت بت پرستان چنانچه در قصص سابقه بيان شد و موجب تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شود كه خداوند بالاخره از آنها انتقام خواهد كشيد و بحال خودشان واگذار نخواهد فرمود چون حال اينها مانند حال پدرانشان است در شرك و ضلالت و در آنكه مدركى براى اين عمل قبيح جز تقليد آباء نداشته و ندارند پس بسهم خودشان از عذاب خواهند رسيد چنانچه رسيدند بدون كم و زياد و محتمل است مراد از جمله و انّا لموفوهم آن باشد كه خداوند روزى مقدّر آنها را بدون نقص بآنها خواهد رسانيد و منافات با عذاب دنيوى و اخروى ندارد بلكه وفاء نصيب كامل دنيوى آنها مؤكّد استحقاق عذابشان خواهد بود و خداوند عطا فرمود بحضرت موسى عليه السّلام تورية را و مردم اختلاف نمودند در قبول آن لذا جمعى ايمان آوردند و جمعى كافر شدند چنانچه اختلاف نمودند در ايمان بقرآن و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اختلاف نمودند امّت موسى عليه السّلام چنانچه اختلاف نمودند اين امّت در كتاب و بعد از اين اختلاف خواهند نمود در كتابيكه با قائم عليه السّلام است و براى آنها خواهد آورد و جمعى از مردم منكر آن شوند و آن حضرت گردنشانرا ميزند و اگر نبود گفتار و وعده الهى بانظار و مهلت آنها تا روز قيامت حكم فرموده بود ميان اهل حقّ و باطل بتعجيل در ثواب و عقاب براى تميز آندو گروه از يكديگر و يكى از بدبختيهاى كفّار آنستكه در شك و ترديدند از صحّت كتاب خدا بطوريكه موجب تشويش و اضطراب آنها شده در كليّه عقائد و اعمال چون ريب اقوى از شك است و بر مستقر و مؤثر آن اطلاق ميشود و خداوند تحقيقا تمام بندگانرا
جلد 3 صفحه 113
خواه مؤمن باشند خواه كافر البتّه بجزاى كامل افعالشان از خير و شرّ در دنيا و آخرت خواهد رسانيد و قمّى ره فرموده در قيامت و ظاهرا مراد تكميل آن باشد نه انحصار بآن و در قرائت و تركيب جمله و انّ كلّا لمّا ليوفّينّهم ربّك اعمالهم بين قراء و ميان نحويّون اختلاف بسيارى شده كه ذكر آن با وضوح معناى مراد موجب تطويل مملّ است و ظاهرا در قرائت متعارفه كه انّ و لمّا هر دو مشدّد و مورد اشكال است يا بايد قائل شد كه لمّا در اصل لمن ما بوده كه بعد از قلب نون بميم اولى از سه ميم حذف شده و كلمه ما بمعنى الّذين است و اين قول از قراء نقل شده و حقير باين معنى ترجمه نمودم يا بايد قائل شد كه لمّا نافيه و بعد از آن جمله يوفوا اعمالهم مقدّر است بدلالت ليوفينّهم يعنى تاكنون وفا كرده نشدند و بعد از اين وفا ميشود بآنها جزاى اعمالشان كه ابن هشام اختيار نموده يا لمّا شرطيّه و بعثوا مقدّر است يعنى چون مبعوث شوند در قيامت جزاى آنها داده خواهد شد كه از فرمايش قمّى ره استفاده ميشود و در قرائت لما بتخفيف كه آنهم معروف است و اشكال ندارد يكى از دو لام توطئه قسم و ديگرى براى تأكيد و ما زائده است براى فصل ميان آندو يعنى و بدرستيكه تمامى آنها را و اللّه هر آينه وفا ميفرمايد بآنها پروردگار تو جزاى اعمالشانرا و خداوند آگاه است باعمال آنها و چيزى از نظر او محو نمىشود و بر او مخفى نميماند پس بايد مستقيم و ثابت باشد پيغمبر اكرم بر جاده حقّ و حقيقت و در دعوت بآن اصولا و فروعا چنانچه مأمور بآن شده است و نيز بايد ثابت و مستقيم باشند كسانيكه توبه از كفر نمودند و بشرف اسلام و ايمان مشرّف شدند در دين خودشان و از غلبه كفّار نينديشند و بوساوس آنها متزلزل نشوند و عدول از حقّ و حقيقت نكنند و تجاوز از حدود الهى و مقرّرات مذهبى ننمايند و متمايل بقوانين و آداب اجانب نشوند و بدانند كه خداوند اعمال و عقائد و رفتار و كردار آنها را مىبيند و مىداند و هر كس را بجزاى عمل خود ميرساند از ابن عبّاس ره نقل شده كه هيچ آيهاى دشوارتر از اين آيه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل نشد و براى اين فرمود پير كرد مرا سوره هود و واقعه و امثال آن.
جلد 3 صفحه 114
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلا تَكُ فِي مِريَةٍ مِمّا يَعبُدُ هؤُلاءِ ما يَعبُدُونَ إِلاّ كَما يَعبُدُ آباؤُهُم مِن قَبلُ وَ إِنّا لَمُوَفُّوهُم نَصِيبَهُم غَيرَ مَنقُوصٍ (109)
پس نبوده باش در شك از آنچه از اصنام که اينکه مشركين آنها را عبادت ميكنند عبادت نميكنند مگر مثل آنچه پدرانشان عبادت كردند پيش از آنها و بدرستي که ما ايفاء ميكنيم نصيب آنها را از عذاب و چيزي از عذاب آنها كم نميكنيم فَلا تَكُ فِي مِريَةٍ انسان موقعي که مشاهده ميكند يك مرسوماتي در ميان جامعه هست که هيچ گونه مدركي ندارد مثل مرسوماتي که امروز در اعراس و زايشها و وفيات است شك ميكند که منشأ اولي آن چه بوده، پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مشاهده ميكند که اينکه اصنام که يك جمادي بيش نيست و بدست خود مشركين ساخته شده چه منشأي دارد که اينکه اندازه مشركين اهميت بآنها ميدهند تا آهن و فلز و چوب بود اهميتي نداشت موقعي که باين صورت درآمد اينکه مقدار اهميت پيدا كرد
جلد 11 - صفحه 130
خداوند ميفرمايد منشأ آن فقط تقليد آباء چنانچه منشأ آباء آنها هم همين تقليد از آباء خود است نبايد شك كني در منشأ آن كارهاي جاهلانه فقط نگاه بيكديگر است يك زن مثلا يك روز بيك لباسي بيرون ميآيد ديگران تقليد او ميكنند ميگويند اينکه فرم امروز است يا يك جوان صورتش را يك نحوي ميكند اينکه مد ميشود ديگران بآن نگاه ميكنند.
مِمّا يَعبُدُ هؤُلاءِ اقسام بتها كوچك و بزرگ يك بت بزرگ راجع بتمام قبائل و هر قبيله يك بت مخصوص بآن قبيله و هر فرد يك بت شخصي.
ما يَعبُدُونَ منشئي ندارد إِلّا كَما يَعبُدُ آباؤُهُم مرسوم آبائي و اجدادي است من قبل که در موارد بسيار در قرآن خبر ميدهد از قول آنها در جواب انبياء که اينکه دين ميراثي است از پدران ما.
وَ إِنّا لَمُوَفُّوهُم نَصِيبَهُم بطور كامل بمقدار استحقاق آنها نصيب آنها را از عذاب بآنها ميچشانيم غير منقوص چيزي كم نميكنيم بلي فوق استحقاق خداوند عذاب نميفرمايد بمقتضي العدل و الحكمة.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 109)- یکی از نتائج مهمی که از شرح داستانهای اقوام پیشین گرفته میشود همین است که پیامبر و به دنبال او مؤمنان راستین از انبوه دشمنان نهراسند
ج2، ص381
و در شکست قوم بت پرست و ستمگری که با آن رو برو هستند شک و تردیدی به خود راه ندهند و به امدادهای الهی مطمئن باشند.
لذا به پیامبر خود، میفرماید: «شک و تردیدی در مورد چیزی که اینها پرستش میکنند به خود راه مده که اینها (هم از همان راهی میروند که گروهی از پیشینیان رفتند و) پرستش نمیکنند مگر همان گونه که با نیاکانشان از قبل میپرستیدند» بنابر این سرنوشتی بهتر از آنان نخواهند داشت (فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِمَّا یَعْبُدُ هؤُلاءِ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا کَما یَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ).
و لذا بلا فاصله میگوید: «ما حتما نصیب و سهم آنها را بدون کم و کاست (از مجازات و عذاب) خواهیم داد» و چنانچه به راه حق باز گردند، نصیب آنها از پاداش ما محفوظ است (وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنْقُوصٍ).
در حقیقت این آیه، این حقیقت را مجسم میکند که آنچه از سرگذشت اقوام پیشین خواندیم، اسطوره و افسانه نبود، و نیز اختصاصی به گذشتگان نداشت، سنتی است ابدی و جاودانی و در باره تمام انسانهای دیروز و امروز و فردا. گرچه به صورتهای مختلفی انجام میگیرد.
نکات آیه
۱- شرک و رزى و پرستش غیر خدا ، کردارى باطل و بى اساس است. (فلاتک فى مریة مما یعبد هؤلاء) روا نبودن شک و تردید درباره معبودهاى اهل شرک - که مفاد جمله «فلاتک فى مریة...» است - تصریح ندارد که در چه جنبه و یا جنبه هایى تردید نباید کرد; قرینه هاى کلامى بیانگر آن جهات است. اگر «کما» در آیه شریفه براى تعلیل باشد، مى رساند که روا نبودن شک و تردید، ناشى از این است که مشرکان براى پرستش بتها، هیچ دلیلى جز تقلید از پدرانشان ندارند و جایى براى شک و تردید در بطلان آن نیست.
۲- مشرکان براى عقاید شرک آمیز خویش ، هیچ دلیل و حجتى ندارند. (ما یعبدون إلاّ کما یعبد ءاباؤُهم من قبل)
۳- خدایان ساختگى اهل شرک ، فاقد هر گونه توان و نیرو براى دفاع از پرستشگران خویش (فلاتک فى مریة مما یعبد هؤلاء) تفریع جمله «لاتک ...» بر داستانهاى اقوام گذشته، گویاى این نکته است که: حال که داستان مشرکان گذشته را شنیدى، این حقیقت براى تو روشن شد که خدایان اهل شرک نتوانستند پرستشگران خویش را از مهلکه ها نجات دهند; پس در این نکته شک و تردیدى به دل راه نده که خدایان اهل شرک در زمان تو نیز نمى توانند کارى براى پرستشگران خویش انجام دهند.
۴- مطالعه در تاریخ اقوام مشرک و توجه به فرجام شوم آنان ، راهى براى پى بردن به بطلان شرک و نبود توان و نیرو در معبودهاى ساختگى است. (فلاتک فى مریة مما یعبد هؤلاء)
۵- معبودهاى اهل شرک ، ارمغانى جز خسارت و تباهى براى پرستشگران خویش ندارند. (فلاتک فى مریة مما یعبد هؤلاء ما یعبدون إلاّ کما یعبد ءاباؤُهم) چنان چه «کما» در آیه شریفه براى تشبیه باشد، جمله «فلاتک ...» به ضمیمه «إنا لموفُّوهم ...» مى رساند که: روا نبودن شک و تردید به این جهت است که همان طور که معبودهاى مشرکان پیشین، دستاوردى جز خسارت و تباهى براى پرستش کنندگان خود نداشتند (و ما زادوهم غیر تتبیب، آیه ۱۰۱) معبودهاى اهل شرک در زمان تو نیز این چنینند.
۶- پدران و پیشینیان مشرکان عصر بعثت نیز مشرک و پرستشگر معبودهاى دروغین بودند. (ما یعبدون إلاّ کما یعبد ءاباؤُهم من قبل)
۷- تقلید از گذشتگان و پیروى از سنت پیشینیان ، وادار کننده مشرکان عصر بعثت به پرستش معبودهاى دروغین (ما یعبدون إلاّ کما یعبد ءاباؤُهم من قبل) در برداشت فوق «کما» براى تعلیل گرفته شده است. بنابراین مفاد «ما یعبدون ...» چنین مى شود: تنها دلیل گرایش مشرکان به بت پرستى ، این است که پدرانشان بت پرست بودند.
۸- خداوند ، سزا و کیفر مشرکان را بى هیچ کم و کاستى به آنان خواهد رساند. (و إنا لموفُّوهم نصیبهم غیر منقوص)
موضوعات مرتبط
- انگیزش: عوامل انگیزش ۷
- تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۷; تقلید از نیاکان ۷
- خدا: کیفرهاى خدا ۸
- ذکر: ذکر فرجام مشرکان ۴
- شرک: بطلان شرک عبادى ۱; بى منطقى شرک ۲; دلایل بطلان شرک ۴; زمینه شرک عبادى ۷
- شناخت: روش شناخت ۴
- مشرکان: تباهى مشرکان ۵; زیانکارى مشرکان ۵; شرک عبادى مشرکان صدر اسلام ۷; عقیده نیاکان مشرکان صدراسلام ۶; کیفر مشرکان ۸; مطالعه تاریخ مشرکان ۴
- معبودان باطل: اضرار معبودان باطل ۵; دلایل عجز معبودان باطل ۴; عجز معبودان باطل ۳
- نظام جزایى: ۸
منابع