ص ١٠
کپی متن آیه |
---|
أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ |
ترجمه
ص ٩ | آیه ١٠ | ص ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَلْیَرْتَقُوا»: پس بالا بروند و صعود کنند. «الأسْبَابِ»: جمع سَبَب، ریسمان. وسیله. مراد ابزار و ابواب و طرق صعود است (نگا: حجّ / ، انعام / ، اسراء / ).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»
يا حكومت آسمانها و زمين و آن چه ميان آنهاست، از ايشان است؟ پس به وسيلهى امكاناتى كه دارند بالا روند (و رشته كار را بدست گيرند و از نزول وحى بر كسى كه ما مىخواهيم جلوگيرى كنند).
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»
أَمْ لَهُمْ: «استفهام انكار» آيا مر ايشان راست، مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ:
سلطنت پادشاهى آسمانها و زمينها، وَ ما بَيْنَهُما: و آنچه ميان آنهاست تا تصرف نمايند در امور ربّانيه و تدبير الهيه كه مختص است به حضرت عزت؛ و چون ايشان را مدخليتى نيست در اين عالم جسمانى كه در نهايت حقارت است، پس نسبت به خزاين سبحانى چگونه توانند دخالت نمايند در آن، و اگر چنانچه صلاحيت تدبير خلايق و قدرت دارند، مشغول شوند به تقسيم رحمت الهى و قابل نبوت را از غير ممتاز سازند. فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ: پس بايد بالا روند در معارجى كه به سبب آن به عرش روند و بر آن قرار گرفته به تدبير نظام عالم و
جلد 11 - صفحه 181
امور بنى آدم اشتغال يابند، به هر كه صلاح دانند وحى نازل كنند، و حال آنكه از عهده آنها خارج است و چگونه قادر باشند بر ارتقا و تصرف در تدابير الهيه و حال آنكه ايشان:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ «6» ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ «7» أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8» أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9» أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»
ترجمه
و روان شدند جماعت اشراف از آنها گفتند كه برويد و شكيبائى ورزيد بر معبودهاتان همانا اين چيزى است كه خواسته ميشود
نشنيديم اينرا در كيش اخير نيست اين مگر ساختگى و دروغ
آيا فرستاده شد بر او قرآن از ميان ما بلكه آنها در ترديدى از كلام منند بلكه هنوز نچشيدهاند عذاب مرا
آيا نزد آنها است خزانههاى رحمت پروردگارت كه غالب بخشاينده است
يا براى آنها است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است پس بايد كه بالا روند بوسائلى.
تفسير
در كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره در شأن نزول اين آيات قريب بآنچه در آيات سابقه از مجمع اخيرا نقل شد كه بمفسّرين نسبت داده بود با مختصر اختلافى روايت نموده و قمّى ره اضافه فرموده كه قريش گفتند اگر احتياج بمال برادرزاده تو را وادار باين ادعاء نموده ما براى او آنقدر مال جمعآورى مينمائيم كه ثروتمندترين ما شود و سلطنت ميدهيم او را بر خودمان و چون حضرت ابو طالب اينمعنى را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله اظهار فرمود حضرت جوابيرا كه از مجمع بعنوان روايت نقل شد فرمود و اين آيات نازل شد و بنابراين خداوند متعال بيان فرموده اعراض آنها را از مجلس حضرت ابو طالب و آنكه چون بيرون آمدند با خود ميگفتند برويد و ثابت قدم باشيد در دينتان و صبر نمائيد بر پرستش و ستايش بتانتان براى تقرّب بخدا با اينمرد مكالمه نمودن فائده ندارد آنچه بايد بسر ما بيايد خواهد آمد اين گرفتارى براى ما خواسته شده يا اين رياست خواسته هر كسى است اختصاص بمحمّد ندارد چنانچه در تفسير انّ هذا لشيء يراد ذكر شده ولى بنظر حقير مراد آنستكه اين ثبات قدم و صبر در حمايت از دين چيزى است كه بايد مطلوب و مراد هر عاقلى باشد و در هر حال
جلد 4 صفحه 459
گفتند ما چنين چيزى كه بايد عبادت خداوند يگانه را نمود در ملّت اخيره نصارى كه قائل بسه معبودند يا در دين پدران خودمان كه ملّت آخر الزّمان است نيافتيم اينكه محمّد ميگويد فقط دينى است كه خودش اختراع نموده و از پيش خود ساخته و پرداخته است آيا در ميان ما قريش چه مزيّت مالى و ثروتى براى او هست كه بايد كتاب آسمانى براى او نازل شود و براى ما نشود با اينكه در بين قريش اشخاص متشخّصتر از او زياد است و اين دليل است بر قصور نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها نميرسد تمكين نمايند لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه اينها تأمّل و تفكّر در آيات قرآن ننمودند تا يقين كنند كه آن حق و آورنده آن پيغمبر بر حق است بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيدهاند تا تمكين نمايند از حق و يقين كنند بصدق مواعيد الهيه و خواهى نخواهى مسلمان شوند و آيا تصوّر ميكنند كه خداوند كليد خزائن رحمت و نعمت خود را بآنها داده كه بتوانند تو را از مال دنيا بىنياز كنند و خدا نتواند يا آنكه بتوانند كسيرا به مقام نبوّت برسانند كه دلخواه آنها باشد با آنكه خداوند عزيز و غالب و توانائى است كه كسى بر او غلبه نمىنمايد و بخشنده بىعوض و غرضى است كه هر چه را بهر كس بخواهد ميدهد بحسب قابليّت و بر وفق مصلحت يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و ما بين آن دو با آنها است كه بتدبير بتوانند اسباب سلطنت تو را بر خودشان فراهم نمايند يا وسائل ارتقاء خودشان را بآسمان فراهم نموده از آنجا تدبير امور زمين را بميل خودشان بنمايند و هر كس را بخواهند بمقام نبوّت برسانند آنچه در اين دو آيه اخيره بطور ترديد ذكر شده يكى نظريّه حقير و ديگر منقول از مفسّرين است و بيانات ديگرى هم شده است كه چون لازم نديدم ذكر ننمودم از قبيل آنكه مراد باسباب ابواب آسمان يا خود آسمانها است و اللّه اعلم.
جلد 4 صفحه 460
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم لَهُم مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُما فَليَرتَقُوا فِي الأَسبابِ «10»
آيا از براي آنهاست ملك آسمانها و زمين و آنچه ما بين آنها است پس بايد بالا روند در اسباب.
أَم لَهُم مُلكُ السَّماواتِ استفهام انكاري است يعني هيچگونه مالكيّتي ندارند نه در آسمانها و نه.
وَ الأَرضِ در زمين.
وَ ما بَينَهُما آنچه بين آسمانها و زمين است از ابر و باد، و باران و هوا و نباتات و حيوانات و جنّ و انس حتّي مالك نفس خود
جلد 15 - صفحه 218
هم نيستند نه ميتوانند جلب نفعي كنند و نه دفع ضرري و نه حفظ حيات خود كنند و نه جلوگيري از مرگ وَ لا يَملِكُونَ لِأَنفُسِهِم ضَرًّا وَ لا نَفعاً وَ لا يَملِكُونَ مَوتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً- فرقان آيه 4- بلكه قدرت بر يك پشه و مگس ندارند إِنَّ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَن يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ وَ إِن يَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَيئاً لا يَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ المَطلُوبُ حج آيه 72-.
فَليَرتَقُوا فِي الأَسبابِ ارتقاء بمعني صعود است و اينکه جمله دو نحوه تفسير شده يك نحوه که اگر مالك آسمانها و زمين و ما بين آنها هستند پس صعود كنند و بالا روند در آسمانها و تصرف كنند و تدبير امور نمايند و تعيين رسول كنند و با خدا طرف شوند چنانچه فرعون تمنّا كرد وَ قالَ فِرعَونُ يا هامانُ ابنِ لِي صَرحاً لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ أَسبابَ السَّماواتِ- الآيه- مؤمن آيه 38- نحوه ديگر مراد از اسباب حيل است يعني هر چه مكر و حيله دارند و ميتوانند بكار زنند در مقابل مشيت الهي نميتوانند عرض اندام كنند و لو مكر آنها كوهها را از جا بكند چنانچه ميفرمايد وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم وَ عِندَ اللّهِ مَكرُهُم وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ- ابراهيم آيه 48-.
و بالجمله دين را نميشود به سليقه و رأي و عقل بشري ساخت كي نبي باشد كي خليفه عبادات چيست! معاصي كدام است چه نحوه بايد عبادت كرد زيرا سليقهها و آراء و عقول تفاوت فاحش دارد صلاح و فساد امور را درك نميكند و بسا هواي نفس و حبّ شهوات روي عقل را ميپوشاند و اشتباهات و خطاها بسيار است:
گروهي اينکه گروهي آن پسندندبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- باز در این آیه همین معنی را از طریق دیگری تعقیب کرده، میگوید: «یا این که مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است از آن آنهاست؟ (اگر چنین است) با هر وسیله ممکن به آسمانها بروند» و جلو نزول وحی را بر قلب پاک محمّد بگیرند! (أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبابِ).
این سخن در حقیقت تکمیلی است بر بحث گذشته، در آنجا میگفت:
«خزائن رحمت پروردگار در دست شما نیست که به هر کس که با تمایلات هوس آلودتان هماهنگ است ببخشید» حال میگوید: اکنون که این خزائن به دست شما نیست و فقط در اختیار خداست، تنها راهی که در پیش دارید این است که به آسمانها بروید و مانع نزول او شوید، و خود میدانید که از این کار نیز سخت عاجز و ناتوانید!
نکات آیه
۱ - فرمانروایى جهان هستى (آسمان ها، زمین و موجودات میان آن دو) تنها در اختیار خداوند است. (أم لهم ملک السموت و الأرض و ما بینهما)
۲ - بشر از فرمانروایى بر جهان هستى، محروم و ناتوان است. (أم لهم ملک السموت و الأرض و ما بینهما)
۳ - انتخاب و فرستادن رسولان براى بشر، جلوه اى از فرمانروایى خداوند بر جهان هستى (أم عندهم خزائن رحمة ربّک ... أم لهم ملک السموت و الأرض و ما بینهما) یادآورى فرمانروایى مطلق خداوند بر جهان، پس از مسأله رسالت و نبوت پیامبراسلام(ص)، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۴ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۵ - وجود پدیده هایى در فضا و فاصله میان آسمان ها و زمین (السموت و الأرض و ما بینهما)
۶ - گزینش پیامبر از میان انسان ها، تنها در توان خداوند حاکم بر جهان هستى است. (جاءهم منذر منهم ... أءنزل علیه الذکر من بیننا ... أم لهم ملک السموت ... فلیرتقوا فى الأسبب) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، مى تواند پاسخى به اعتراض کافران باشد که چرا از میان توده هاى مردم، حضرت محمد(ص) به پیامبرى مبعوث شده است؟ و یا چرا پیامبر از جنس بشر برگزیده شده است؟ (بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم ... أءنزل علیه الذکر من بیننا).
۷ - بشر، ناتوان از صعود کامل به تمامى آسمان ها و دستیابى به همه حقایق عالم (فلیرتقوا فى الأسبب) «سبب» (مفرد «أسباب») به معناى ریسمانى است که به وسیله آن فرد از درخت خرما و مانند آن بالا مى رود و مقصود از آن مى تواند وسیله صعود به آسمان ها باشد. برداشت یاد شده نیز مبتنى بر این احتمال است. گفتنى است: امر «لیرتقوا» در تعجیز به کار رفته است; یعنى، به دنبال وسیله هاى صعود بروید; ولى هرگز نمى توانید.
۸ - بشر، ناتوان از دستیابى به حقایق مربوط به گزینش پیامبران و برگزیدن رسولان الهى به انتخاب خود (فلیرتقوا فى الأسبب) برداشت یاد شده مبتنى بر این دیدگاه است که امر «فلیرتقوا» مربوط به انتخاب پیامبران باشد.
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۴; حاکم آسمان ها ۱; عجز از صعود به آسمان ها ۷
- آفرینش: جهل به حقایق آفرینش ۷; حاکم آفرینش ۱، ۲، ۶
- انبیا: برگزیدگى انبیا ۸; بشر بودن انبیا ۶; منشأ بعثت انبیا ۳، ۶
- انسان: جهل انسان ۷، ۸; عجز انسان ۲، ۷، ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۱، ۶; حاکمیت خدا ۱; نشانه هاى حاکمیت خدا ۳
- زمین: حاکم زمین ۱
- فضا: حاکم موجودات فضا ۱; موجودات فضا ۵
منابع