ریشه فضض
تکرار در قرآن: ۹(بار)
قاموس قرآن
شكستن و پراكندن. «فَضَّ الشَّىْءَ: كَسَرَهُ مُتَفَرِّقاً» راغب گفته: فضّ شكستن و پراکندن شیء است مثل شکستن مهر نامه و به طور استعاره گفتهاند «اِنْفَضَّ الْقَوْمُ» يعنى قوم پراكنده شدند [آل عمران:159]. اگر بدرفتار و قسى القلب بودى حتماً از اطراف تو متفرق مىشدند. ايضاً [منافقون:7]. آنها كسانى اند كه مىگويند به كسانى كه در نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا متفرق شوند. در نهج البلاغه خطبه 122 درباره جمعى فرموده: «اَللَّهُمَّ اِنْ رَدُّوا الْحَقَّ فَافْضُضْ جَماعَتَهُمْ» خدايا اگر حق را رد كردند اجتماعشان را متفرق گردان. فضّه: نقره. [انسان:21]. زينت شدهاند با دستبند هائى از نقره بخصوصى. در مجمع ذيل آيه 34 توبه فرموده علت تسميه زر به ذهب آن است كه مىرود و فانى مىشود و باقى نمىماند و علت تسميه نقره به فضه آن است كه متفرق مىشود و نمىماند.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الْفِضَّةِ | ۱ |
لاَنْفَضُّوا | ۱ |
الْفِضَّةَ | ۱ |
فِضَّةٍ | ۴ |
انْفَضُّوا | ۱ |
يَنْفَضُّوا | ۱ |