ریشه طرف
تکرار در قرآن: ۱۱(بار)
قاموس قرآن
(بر وزن عقل) نگاه كردن. چشم. راغب گويد آن پلك چشم. و تحريك پلك است و از آن نگاه كردن تعبير مىكند كه لازم تحريك، نگاه كردن و چشم فرموده است. مناسب آيات قرآن نگاه كردن و چشم است. [ابراهيم:43]. يعنى سر بر افراختهاند كه تگاهشان به هم نمىخورد از ترس و وحشت پيوسته چشمشان باز است. آن عبارت اخراى خيره شدن است كه فرموده: [ابراهيم:42]. همچنين است آيه [نمل:40]. يعنى: پيش ازنگاهت به هم بخورد من آن را نزد تو مىآورم. [صافات:48]. كلمه قاصرات الطرف در سوره ص آيه 52 و رحمن آيه 56 نيز آمده است. و آن در وصف زنان بهشت مىباشد. مراد از طرف، چشم يا نگاه كوتاه چشم يا كوتاه نگاه هست كه نگاه آنها فقط منحصر به شوهران خويش است و به كس ديگر نگاه نمىكنند و نگاه خويش را از ديگران كوتاه كردهاند. به عقيده الميزان قصر عين كنايه است از ناز و كرشمه و عشوه كه زنان بهشتى به شوهران خويش آن طور نگاه مىكنند و آن قولى است كه در مجمع كننده هر دو آمده است. * [شورى:45]. ضمير «عَلَيْها» راجع به آتش است مراد از طرف خفى چنانكه گفتهاند نگاه به گوشه چشم است كه شخص گرفتار نمىتواند به آنچه گرفتار است درست نگاه كند مانند محكومى كه به چوبه دار مىنگرد آنها هم نعوذ باللّه به آتش آن طور نگاه مىكنند به نظر مىآيد كه: طرف در آيه به معنى نگاه است و مفعول «يَنْظُرُونَ» مىباشد يعنى: «يَنْظُرُونَ نَظَراً خَفِيّاً». در اقرب الموارد گويد: «نَظَرَبِعَيْنٍ خَفِىٍّ» يعنى: قسمت اعظم چشم خويش را از شرم با ترس بست و با بقيه آن نگاه كرد.
(بر وزن عمل) گوشه، ناحيه. در مفردات مىگويد: طرف شىء جانب آن است در اجسام و اوقات و غيره به كار مىرود... و به طور استعاره گفتهاند: «هو كريم الطرفين» كه مراد از طرفين پدر و مادر است. [هود:114]. نماز را در دو طرف روز و اوائل شب بخوان مشروح آيه در «زلف» گذشت و آن شامل اوقات سه نماز يا پنج نماز است. [آل عمران:127]. گفتهاند: «لِيَقْطَعَ» متعلق است به «وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ» در آيه قبل. بيضاوى گويد: «او» در آيه براى تنويع است نه ترديد. يعنى مراد دو نوع عذاب است: هلاكت و خوارى. معنى آيه چنين است: خداوند شما را در «بدر» يارى كرد تا طرفى و قسمتى از كفار را ببرد (كه هفتاد نفر كشته و هفتاد نفر اسير گشتند) و آنها را خوار كند تا مأيوس و نا اميد بر گردند. * [رعد:41]، [انبياء:44]. ظاهراً مراد ار نقصان اطراف زمين، هلاكت و از بين رفتن قسمتى از مردمان روى زمين است كه ما قبل آيه اول فرموده: «وَ اَمّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الِذى نَعِدُهُمْ» اين وعده همان عذاب و هلاكت دسته جمعى است پس از آن فرموده: آيا نمىبينند كه دستور ما به زمين مىآيد و آن را از اطرافش كوتاه مىكنيم و صدر آيه دوم چنين است: «بَلْ مَتَّعنا هؤُلاءِ وَ آبائَهُمْ حَتّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ» آن گاه فرموده: «اَفَلا يَرَوْنَ...». در تفسير برهان چند روايت نقل شده كه حضرت سجاد و حضرت صادق عليهما السلام آن را از بين رفتن علماء و فقها و اخيار فرمودهاند و در تفاسير اهل سنت نيز اين مضمون نقل شده است. در الميزان قول فوق را اختيار و روايات را بدون اظهار نظر نقل كرده است. به نظر مىآيد مقصود از روايات بعضى از مصاديق آيه است. در مجمع چند قول نقل شده از جمله هلاكت مردمان و فقر علماء است. و اما اينكه مراد نقصان خود زمين و غبار شدن و از بين رفتن اطراف آن باشد از دو آيه بدست نمىآيد بلكه زمين پيوسته در انبساط و بزرگ شدن است وزن آن نيز كه نور آفتاب پيوسته در آن جذب مىشود رو به افزايش است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
طَرَفاً | ۱ |
طَرَفَيِ | ۱ |
أَطْرَافِهَا | ۲ |
طَرْفُهُمْ | ۱ |
أَطْرَافَ | ۱ |
طَرْفُکَ | ۱ |
الطَّرْفِ | ۳ |
طَرْفٍ | ۱ |