ریشه فئد
تکرار در قرآن: ۱۶(بار)
قاموس قرآن
قلب. [نجم:11]. آنچه چشم ديد قلب تكذيب نكرد قلب را از آن فؤاد گويند كه در آن توقد و دلسوزى هست كه «فأد» به معنى بريان كردن آمده است به قولى علت اين تسميه تأثر و تحول قلب است كه «فأد» در اصل به معنى حركت و تحريك است. (اقرب) راغب وجه اول را گفته و نيز قلب را به علت تقلب و تحول آن قلب گفتهاند. جمع آن افئده است [ابراهيم:37]. دلهائى از مردم را وادار كه به ايشان مايل باشند. [اسراء:36]. تقدير آيه ظاهراً «مسؤلاً عنه» است صدر آيه چنين است: «وَ لاتَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عَلْمٌ اِنَّ...» يعنى از آنچه نمىدانى پيروى مكن كه گوش و چشم و قلب همه مسؤلاند. ظهور آيه در آن است كه چشم و گوش و قلب بايد بكوشند و يقين به دست آورند و به آن ترتيب اثر بدهند كه [يونس:36]. و اگر فقهاء در احكام جزئى عمل به ظن مىكنند روى دليل علمى است كه ناچار بايد به ظن عمل كرد، احتمال دارد ضمير «عنه» راجع به علم باشد يعنى چشم و گوش و دل در تحصيل علم مسؤلاند. و خلاصه آيه اين است: آنچه را علم ندارى معتقد مباش، آنچه علم ندارى مگو، آنچه را علم ندارى مكن، در روايات اهل بيت عليهمالسلام به جمله «اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ...» مستقلاً استناد شده بدون اشاره به صدر آيه ولى با دقّت خواهيم ديد كه صدر آن نيز داخل در استناد است. يعنى دو جور مىشود استفاده كرد و آنها عليهمالسلام لمناسبة به يك جور آن اشاره فرمودهاند. *** با ملاحظه آيه گذشته و آيات [نحل:78]. [مؤمنون:78]. [سجده:9]. و غيره كه فؤاد و افئده در رديف سمع و بصر آمده مخصوصاً آيه [همزه:6-7]. ميتوان فهميد كه مراد از فؤاد قلب صنوبرى شكل معروف است مشروح سخن در «قلب» ديده شود. واللَّهالعالم. [قصص:10]. در اقرب الموارد گفته: «اَلْفُؤادُ الْفارِغُ» دو معنى دارد يكى قلب بى غم و اندوه يعنى فارغ از هر دو، ديگرى قلب بدحال كه اميد و طمعى ندارد (قلب مأيوس) به نظرم مراد از فارغ پريشانحالى است گرچه به دل مادر موسى «لاتَخافى وَ لاتَحْزَنى» الهام شده بود ولى بالاخره بشر و مادر بود و اضطراب داشت كه مطلب به كجا خواهد انجاميد و آيا آنچه به نظرش آمده عملى خواهد شد يا نه؟ يعنى قلب مادر موسى پريشان شد و حقاً كه نزديك بود سر را افشا كند اگر دلش را محكم نكرده بوديم. بعضى از بزرگان به قرينه «لاتَخافى و لاتَحْزَنى» فارغ را بىاندوه گفته است ولى «اِنْ كادَتْ لَتُبْدى» خلاف آن را مىرساند.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
أَفْئِدَتَهُمْ | ۱ |
أَفْئِدَةُ | ۱ |
فُؤَادَکَ | ۲ |
أَفْئِدَةً | ۲ |
أَفْئِدَتُهُمْ | ۲ |
الْأَفْئِدَةَ | ۴ |
الْفُؤَادَ | ۱ |
فُؤَادُ | ۱ |
الْفُؤَادُ | ۱ |
الْأَفْئِدَةِ | ۱ |