روایت:الکافی جلد ۸ ش ۴۸۱
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن زرعه بن محمد عن ابي بصير عن ابي عبد الله ع :
الکافی جلد ۸ ش ۴۸۰ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۴۸۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۳۹
ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه در گفتار خداى عز و جل: «و از پيش بدان بر كافران فيروزى ميجستند ...» (سوره بقره آيه ۸۹) فرمود: يهوديان در كتابهاى خود يافته بودند كه هجرتگاه محمد (ص) ميان كوه «عير» و كوه «احد» است از اين جهت بيرون شده و بجستجوى آنجا رفتند تا اينكه بكوهى برخوردند بنام «حداد» و گفتند: «حداد» و «احد» يكى است و از اين رو در اطراف آن كوه (توقف كرده و) پراكنده شدند، پس برخى از ايشان در تيماء منزل گرفتند و برخى در فدك و برخى در خيبر، آنان كه در تيماء بودند اشتياق ديدار برخى از برادران خود را پيدا كردند پس مردى اعرابى از قبيله قيس بآنها برخورد و (براى ديدن برادرانشان) از او شتر كرايه كردند، و آن مرد قيسى بدانها گفت: من شما را از ميان دو كوه عير و أحد عبور ميدهم، آنها بدو گفتند: هر زمان بآن دو كوه برخورد كردى ما را خبر كن، و چون بوسط سرزمين مدينه رسيد بآنها گفت: اين كوه «عير» است و آن ديگرى كوه «احد» ميباشد، يهوديان از شترها بزير آمدند و گفتند: ما بمقصود خود رسيديم و ديگر نيازى بشتران تو نداريم و تو بهر كجا كه خواهى برو، و نامه هم ببرادران خود كه در فدك و خيبر بودند نوشتند كه ما بدان موضع كه ميخواستيم رسيديم شما هم بنزد ما بيائيد، آنان در پاسخ ايشان نوشتند: ما در اينجا خانه ساختهايم و اموالى بدست آوردهايم و فاصله ما با شما نزديك است، هر گاه جريان هجرت محمد (ص) پيش آمد شتابان بنزد شما خواهيم آمد. اينان در شهر مدينه اموالى بدست آوردند و چون دارائى آنها زياد شد «تبع» (پادشاه آن زمان يمن) از وضع آنها مطلع گشت و بجنگ ايشان آمد، آنها بقلعههاى خود پناهنده گشتند و چنان بودند كه براى ناتوانان از همراهان تبع دلسوزى ميكردند و چون شب ميشد براى آنها از بالاى قلعهها خرما و (نان) جو پائين ميريختند، اين جريان بگوش تبع رسيد و دلش بحال آنها سوخت و ايشان را امان داد، يهود از قلعهها بزير آمده و بنزد او آمدند، تبع بديشان گفت: من از شهر شما خوشم آمده و تصميم گرفتهام در ميان شما بمانم. يهوديان بدو گفتند: تو نميتوانى چنين كارى را بكنى بلكه اينجا هجرتگاه پيغمبرى است و هيچ كس پيش از او نتواند اين كار را بكند تا او بيايد، تبع بديشان گفت: پس من از خاندان خود كسانى را در ميان شما بجاى ميگذارم تا چون آن پيغمبر آمد او را يارى و كمك دهند، پس دو تيره اوس و خزرج را در ميان آنها گذارد، و چون افراد اين دو تيره در آنجا زياد شدند باموال يهود دست انداختند و يهوديان بدانها ميگفتند: بدانيد كه چون محمد مبعوث گردد شما را از شهرهاى ما بيرون كند و دستتان را از اموال ما كوتاه گرداند، و چون خداى عز و جل محمد (ص) را مبعوث فرمود انصار بدو ايمان آوردند و يهود بدو كافر شدند و اين است معناى گفتار خداى عز و جل كه فرمايد: «و از پيش بدان بر كافران فيروزى ميجستند و چون بنزدشان آمد آنان كه او را مىشناختند بدو كافر شدند پس لعنت خدا بر كافران باد».
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۳۵۸
ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه در باره آيه شريفه: ... وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا ... «۱» فرموده است: يهوديان در كتابهاى خود يافته بودند كه هجرتگاه محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ميان كوه «عير» و كوه «احد» است، و از همين رو در طلب او بيرون آمدند و به آن جا رفتند و به كوهى گذر كردند كه «حداد» خوانده مىشد و گفتند: «حداد» و «أحد» يكى است و لذا در اطراف همان كوه پراكنده شدند، پس شمارى از ايشان در تيماء فرود آمدند و برخى ديگر در فدك و شمارى ديگر در خيبر. آنان كه در تيماء بودند شوق ديدار برادران خويش را يافتند. پس باديهنشينى از قبيله قيس به آنها گذر كرد و آنها از او شتر كرايه كردند و آن مرد قيسى بديشان گفت: من شما را از ميان دو كوه عير و أحد __________________________________________________
(۱) «و از پيش بر كافران فيروزى مىجستند» (سوره بقره/ آيه ۸۹).
مىگذرانم. آنها به او گفتند: هر گاه به آن دو رسيدى ما را آگاه كن. و چون او به ميان سرزمين مدينه رسيد به ايشان گفت: اين كوه عير است و آن ديگرى كوه احد.يهوديان از شتر به زير آمدند و گفتند: ما به طلب خود رسيديم و ديگر نيازى به شترهاى تو نداريم، پس هر كجا مىخواهى برو. آنها به برادرانشان در فدك و خيبر نوشتند: ما به جايى كه مىخواستيم رسيديم شما هم به نزد ما بشتابيد. آنها در پاسخ نوشتند: ما در اينجا خانه ساختيم و اموالى به دست آورديم و فاصله ميان ما و شما نزديك است، هر گاه جريان هجرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم پيش آمد ما شتابان نزد شما خواهيم آمد. ايشان در شهر مدينه اموالى به دست آوردند و چون ثروتشان رو به فزونى نهاد «تبّع» [پادشاه آن روز يمن] از دارايى آنها آگاه شده و به جنگ ايشان آمد. آنها به دژهاى خود پناه بردند و اين گونه بود كه هميشه براى ناتوانان تبّع دلسوزى مىكردند، و چون شب مىشد از بالاى دژ براى ايشان خرما و نان پايين مىريختند. اين ماجرا به گوش تبّع رسيد و دلش به حال آنها بسوخت و ايشان را امان داد. يهوديان از دژهاى خود به زير آمدند و نزد او رفتند. تبّع به ايشان گفت: من از شهر شما خوشم آمده و تصميم دارم در ميان شما اقامت كنم.يهوديان به او گفتند: تو نمىتوانى چنين بكنى زيرا اين جا هجرتگاه يك پيامبر است و هيچ كس پيش از او نمىتواند چنين بكند تا او بيايد. تبّع بديشان گفت: من از خاندان خود كسانى را در ميان شما مىنهم تا چون آن پيامبر بيايد او را يارى رسانند. پس دو تيره اوس و خزرج را در ميان آنها نهاد. و چون افراد اين دو تيره در آن جا رو به فزونى نهادند به اموال يهود دست مىانداختند و يهود به آنها مىگفتند: آگاه شويد كه چون محمّد برانگيخته شود دست شما را از خانه و اموال ما كوتاه خواهد كرد. پس چون خداوند عزّ و جلّ محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را برانگيخت مسيحيان بدو ايمان آوردند ولى يهود به او كفر ورزيدند، و اين است همان سخن پروردگار كه: ... وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرِينَ «۱». __________________________________________________
(۱) «و از پيش بر كافران فيروزى مىجستند، و چون آنچه را مىدانستند بيامد بدان كفر ورزيدند، پس نفرين الهى بر كافران باد» (سوره بقره/ آيه ۸۹).