روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي بن ابراهيم عن ابيه عن بكر بن صالح عن القاسم بن بريد قال حدثنا ابو عمرو الزبيري عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۷۹ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۸۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۱۳۳
ابو عمرو زبيرى از امام صادق (ع) باز گفت كه: به آن حضرت گفتم: ايمان درجات و منازلى دارد، مؤمنان به واسطه آنها نزد خدا تفاوت دارند؟ فرمود: آرى، گفتم: خدايت رحمت كناد، آن را براى من شرح بده تا بفهمم، فرمود: خداوند مؤمنان را در ميدان ايمان به مسابقه گرفته است چنانچه در روز اسب دوانى اسبها را به مسابقه برانگيزند و سپس آنها را به نسبت درجات آنها در پيش روى از نظر ايمان فضيلت بخشيده و هر كدام را به اندازه پايه پيش رويش مقام داده است از حق او نكاسته و پس افتاده و مفضول را بر پيش رو و فاضل مقدم ندارد، در اين ميدان است كه پيشينان اين امت و پسينيان آن بر يك ديگر گوى سبقت برند و اگر پيش روان در ايمان، فضيلت بر دنبال روان نداشتند، در اين صورت آخر اين امت به اول آن مىرسيد، آرى شما از آنها پيش افتيد در صورتى كه آن كسانى كه در زمان سابق ايمان آوردند فضيلت و زيادى نسبت به عقب ماندگان نداشته باشند، ولى به درجات بلند ايمان خداوند سابقان را مقدم داشته و به كندى در ايمان خداوند مقصران را عقب گذاشته، زيرا ما برخى از مؤمنان متأخر را مىنگريم كه عملشان بيشتر از اولين بوده، نماز و روزه و حج و زكاة و جهاد و انفاق بيشترى داشتند و اگر سوابق فضلى نبود كه مؤمنان به واسطه آن در نزد خدا بر يك ديگر فضيلت دارند بايد متأخرين به واسطه عمل بسيار خود مقدم بر اولين باشند ولى خدا نخواسته كه آخر درجه ايمان به اول درجه آن برسد و مقدم شود در آن كسى كه خدايش به عقب انداخته و مؤخر شود در آن كسى كه خدايش مقدم داشته. گفتم: به من خبر ده از آنچه كه خدا عز و جل به مضمون آن مؤمنين را براى مسابقه در ايمان دعوت كرده است، فرمود قول خدا عز و جل (۲۱ سوره حديد): «پيشى گيريد به سوى آمرزش از طرف پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن چون پهناى آسمان و زمين است، آماده شده براى كسانى كه گرويدند به خدا و رُسُلش» و فرمود (۱۰- ۱۱ سوره واقعه): «پيشروان پيشرو آنانند مقربان» و فرمود (۱۰۰ سوره توبه):
«پيش روان نخست از مهاجر و انصار و آن كسانى كه به احسان پيروى از آنها كردند خشنود شد خدا از آنها و خشنودند از خدا» آغاز به مهاجران نخست كرد براى پيش روى آنان و دوميشان را انصار آورد و سومين آنها را تابعين آنان با احسان، هر جمعى را در پايه و مقام خود مقرر كرد، سپس يادآور شد آنچه را خداوند عز و جل بدان دوستانش را بر يك ديگر برترى نهاد و فرمود عز و جل (۲۵۳ سوره بقره): «اينانند رسولان كه بهمديگرشان فضيلت داديم، با برخى خدا سخن گفته و برخى را درجاتى را بلندتر از ديگران است» تا آخر آيه و فرموده (۵۵ سوره اسراء): «و هر آينه محققاً برخى پيغمبران را بر برخى برترى داديم» و فرموده (۲۱ سوره اسراء): «ببين چگونه برترى داديم برخى را بر برخى و هر آينه ديگر سراى درجات بزرگتر و برترى بزرگترى دارد» و فرموده (۱۶۳ سوره آل عمران): «آنان را درجاتى است نزد خدا» و فرموده (۳ سوره هود): «به هر صاحب فضلى بدهد فضل بدهد فضل او را» و فرموده (۲۰ سوره توبه): «و آن كسانى كه گرويدند و هجرت كردند و نبرد كردند در راه خدا به مال و جانشان درجه بزرگترى نزد خدا دارند» و فرموده است (۹۶ سوره نساء): «خدا برترى داده مجاهدان را بر كناره گيران با مزد بزرگى (۹۷) درجاتى از طرف خود و با آمرزش و رحمت» و فرموده (۱۰ سوره حديد): «يكسان نيست از شماها كسى كه پيش از فتح انفاق كرده و جنگيده آنان درجه بزرگترى دارند از كسانى كه پس از آن انفاق كردند و جنگيدند» و فرموده (۱۱ سوره مجادله): «و بلند كرده است خداوند آن كسانى كه از شماها را كه گرويدند و آن كسانى كه دانش به آنها داده شده درجاتى» و فرموده (۱۲۰ سوره توبه): «اين به آن است كه نرسد به آن تشنگى و نه رنج و نه گرسنگى در راه خدا و گامى ننهند كه كفار را بخشماند و به دشمن دستى نيندازند جز آنكه نوشته شود برايشان بدان كار شايستهاى» و فرموده (۱۱۰ سوره بقره): «و آنچه پيش فرستيد براى خود از خوبى در يابيد آن را نزد خدا» و فرمود (۷ و ۸ سوره زلزال): «پس هر كه برابر ذرهاى كار خير كند آن را بيند و هر كه برابر ذرهاى كار بد كند آن را بيند» اين است درجههاى ايمان و مراتب آن نزد خدا عز و جل.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۶۷
زبيرى گويد: بامام صادق عليه السّلام عرضكردم: براى ايمان درجات و مراتبى است كه مؤمنين نسبت بآنها نزد خدا بر يك ديگر برترى دارند؟ فرمود: آرى، عرضكردم: خدا رحمتت كند، برايم توضيح ده تا بفهمم. فرمود: خدا ميان مؤمنين مسابقه قرار داد، چنان كه ميان اسبان، در روز اسب دوانى مسابقه گذارند. و آنها را بحسب درجات سبقت فضيلت بخشيد. و هر يك از مؤمنين را طبق درجه سبقتش قرار داد و حق او را از آن درجه نكاست و هيچ دنبالى از جلو افتاده (نزد خدا) پيشى نگيرد و نه هيچ كم فضيلتى بر صاحب فضيلت، از اين جهت پيشينيان و پسينيان اين امت بر يك ديگر برترى يافتند و اگر پيش رو در ايمان را بر عقب افتاده فضيلتى نبود، آخر اين امت (از نظر مقام و فضيلت) باولش ميچسبيد (و در يك رتبه قرار ميگرفتند، در صورتى كه اصحاب پيغمبر و مسلمين صدر اول، اسلام را پايهگذارى كردند و آخرين از كوشش آنها بهرهمند شدند) آرى ميچسبيد و بلكه از آنها پيش مىافتادند در صورتى كه پيش رو در ايمان را بر عقب افتاده آن فضيلتى نبود. ليكن خدا بسبب درجات ايمان پيشروان در ايمان را مقدم داشته و بسبب عقب افتادن از ايمان كوتاهىكنندگان را مؤخر داشته (يعنى از لحاظ رتبه و فضيلت) زيرا بعضى از مؤمنين متأخر را مىبينيم كه نماز و روزه و حج و زكاة و جهاد و انفاقشان از پيشينيان بيشتر است و اگر سوابق فضيلتى كه مؤمنين بسبب آن بر يك ديگر ترجيح پيدا ميكنند نميبود، ميبايست متأخرين بواسطه عمل بسيار خود، بر پيشينيان مقدم باشند، ولى خداى عز و جل هرگز نخواسته شخصى كه در پائين ترين درجات ايمان قرار دارد بدرجه جلوتر برسد و آنكه را خدا مؤخر داشته مقدم شود يا آنكه را مقدم داشته مؤخر گردد (زيرا اولا فضيلت و درجه نزد خدا بزيادى عمل نيست و ثانيا پيشينيان در ايمان بر متأخرين سبقت دارند و ايمان آنها سبب ايمان متأخرين گشته علاوه بر صعوبت و مشقت بسيارى كه در ايمان آوردن آنها بود، بواسطه تقيه و قلت عدد و آزار مشركين). عرضكردم: پيشى گرفتن بسوى ايمانى كه خدا مؤمنين را در اين گفتار خويش دعوت فرموده است بمن خبر ده: «پيشى گيريد بسوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن آسمان و زمين است و براى كسانى كه بخدا و پيغمبران وى ايمان آوردهاند آماده شده، ۲۱ سوره ۵۷» و فرموده: «پيشى گرفتگانى كه پيشى گرفتهاند، آنها مقربانند، ۱۰ سوره ۵۶». و فرموده: «و پيشروان نخستين، از مهاجر و انصار و كسانى كه باحسان از آنها پيروى كردند، خدا از آنها راضى گشته و آنها از خدا، ۱۰۰ سوره ۹» پس خدا بمهاجرين نخستين طبق درجه پيشرويشان آغاز فرمود، و در درجه دوم انصار و در سوم پيروان باحسان از آنها را ذكر فرمود، و هر گروهى را باندازه درجات و مراتبشان نزد خود جايگزين فرمود. سپس آنچه را خداى عز و جل بسبب آن بعضى از اوليائش را بر بعض ديگر ترجيح داده بيان ميفرمايد: «بعضى از اين رسولان را بر بعض ديگر فضيلت بخشيديم. بعضى از آنها با خدا سخن گفت، و درجات برخى را بلندتر از ديگران فرمود: تا آخر آيه ۲۵۳ سوره ۲». و نيز فرمود: «بعضى از پيغمبران را بر بعض ديگر فضيلت داديم، ۵۵ سوره ۱۷» و باز فرمود:
«بنگر چگونه برخى را بر برخى فضيلت داديم و درجات آخرت بيشتر و ترجيح آن بالاتر است، ۲۱ سوره ۱۷» و فرمود: «آنها نزد خدا درجاتى دارند ۱۶۳ سوره ۳» و فرمود: «فضيلت هر صاحب فضيلتى را خواهد داد، ۳ سوره ۱۱» و فرمود: «كسانى كه ايمان آورده و هجرت نموده و با مال و جان خود در راه خدا جهاد كردند، نزد خدا مقام بيشترى دارند، ۲۰ سوره ۹» و فرمود: «خدا مجاهدين را بر بازنشستگان بپاداشى بزرگ فزونى بخشيده، و آن پاداش درجات و آمرزش و رحمت اوست، ۹۵ سوره ۴» و فرمود: «آن كس از شما كه پيش از فتح انفاق كرده و كار زار نموده (با ديگران) برابر نيست درجه آنها از كسانى كه پس از فتح انفاق كرده و كار زار نموده برتر است، «۱۰ سوره ۵۷» و فرموده: «خدا درجات كسانى از شما را كه ايمان دارند با كسانى كه دانش يافتهاند، بالا ميبرد، «۱۱ سوره ۵۸» و فرمود و اين براى آنست كه ايشان را در راه خدا تشنگى و رنج و گرسنگى نرسد، و در جايى كه كافران را بخشم آرد قدم نهند و از دشمنى بمقصودى نرسند، جز آنكه بسبب آن براى ايشان عمل شايستهاى نوشته شود، ۱۲۰ سوره ۹» و فرموده: «هر خيرى كه براى خود پيش فرستيد آن را نزد خدا مىيابيد، ۱۱۰ سوره ۲» و فرموده: «هر كه هموزن ذرهئى نيكى كند، آن را به بيند، و هر كه هم وزن ذرهئى بدى كند، آن را ببيند ۸ سوره ۹۹» اينست بيان درجات و مراتب ايمان نزد خداى عز و جل.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۱۳۱
على بن ابراهيم، از پدرش، از بكر بن صالح، از قاسم بن بريد روايت كرده است كه گفت: حديث كرد ما را ابوعمرو زبيرى، از امام جعفر صادق عليه السلام و گفت: به آن حضرت عرض كردم: ايمان، درجهها و منزلها است كه مؤمنان در آنها در نزد خدا از يكديگر افزون مىآيند؟ فرمود: «آرى». عرض كردم كه: از براى من وصف كن- خدا تو را رحمت كند!- تا من آن را بفهمم. فرمود: «خدا در ميان مؤمنان مسابقه قرار داد كه در درجات و عرض ميدان ايمان بر يكديگر پيشى گيرند، و چيزى چند در ميان آورد كه هر كدام از ايشان كه پيشى گيرد به آنها رسد، چنانچه در ميان اسبان در روز گروبندى، سَبَق «۱» قرار مىدهند. بعد از آن، ايشان را افزونى داد، به اندازه درجات ايشان در پيشى گرفتن به سوى او؛ پس هر مردى را از ايشان بر درجه پيشى او و اندازه آن قرار داد، و در آن درجه او را از حقّى كه دارد هيچ كم نمىكند، و هيچ پيشى گرفتهاى بر پيشىگيرنده پيشى نگيرد، و هيچ مفضولى بر فاضل تقدّم نجويد. و به اين، پيشينيان اين امّت و پسينيان ايشان از يكديگر افزون آمدند. و اگر پيشىگيرندهاى به سوى ايمان را زيادتى بر پيشى گرفته شده نبود، در آن هنگام، آخر اين امّت به اوّل ايشان مىرسيد. آرى، و بر ايشان پيشى نيز مىگرفتند، هرگاه از براى آنكه به سوى ايمان پيشى گرفته زيادتى نبوده باشد، بر آنكه از آن كاهلى نموده و در آخر بوده. وليكن خدا به درجات ايمان، پيشىگيرندگان را مقدّم داشته، و به كاهلى و تأخير از ايمان، صاحبان تقصير و كوتاهى را به تأخير انداخته؛ زيرا كه ما مىيابيم از جمله مؤمنان كه از پسينياناند، كسى را كه عملش از پيشينيان بيشتر و نماز و روزه و حجّ و زكات و جهاد و خرج كردن مالش در راه خدا از ايشان بيشتر است. و اگر سابقهاى چند كه مؤمنان به آنها بر يكديگر در نزد خدا غالب مىشوند نمىبود، هر آينه پسينيان به سبب بسيارى عمل، بر پيشينيان مقدّم بودند، وليكن خداى عز و جل اباء و امتناع فرموده كه درجه آخر ايمان به اوّل آن برسد، و آنكه خدا او را مؤخّر داشته در آنها مقدّم شود، يا آنكه او را مقدّم داشته در آنها مؤخر شود». عرض كردم: مرا خبر ده از آنچه خداى عز و جل مؤمنان را به سوى آن خوانده، از پيشى گرفتن بر يكديگر به سوى ايمان. فرمود: «قول خداى عز و جل است كه: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها __________________________________________________
(۱). و سبق- به فتح سين و ياء-، چيزى است كه به سابق و پيشىگيرنده دهند، و آن را خطير نيز گويند.
كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ» «۱»؛ يعنى: «پيشى گيريد بر يكديگر به سوى موجب آمرزش كه از جانب پروردگار شما باشد، و به سوى استحقاق بهشتى كه پهناى آن چون پهناى آسمان و زمين است (و مراد از آن نهايت وسعت است [كه]) آماده شده است از براى آنان كه ايمان آوردند به خدا و رسولان او». و فرموده: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» «۲» و ترجمه آن مذكور شد. و فرموده: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «۳»؛ يعنى: «و پيشىگيرندگان پيشينيان؛ يعنى آنان كه پيشى گرفتند بر مؤمنان در ايمان، از مهاجران و انصار، و آنان كه پيروى كردند ايشان را به طاعت و ايمان. خدا خشنود شد از ايشان، و ايشان خشنود شدند از او». و حضرت فرمود: «پس خدا آغاز فرموده به مهاجران پيشينيان بر اندازه درجه سبقت ايشان، بعد از آن انصار را در مرتبه دويم ذكر فرموده، و پيروان ايشان را در احسان در مرتبه سيم ياد نموده، و هر گروهى را از ايشان بر اندازهاى در جهاد و منزلهاى ايشان در نزد او وضع كرده، و در جاى خويش قرار داده. بعد از آن، خداى عز و جل ذكر فرموده آنچه را كه به آن دوستان خود را به يكديگر تفضيل و زيادتى داده و فرموده: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ» «۴» تا آخر آيه كه ترجمهاش اين است: «آن جماعت پيغمبران كه قصّههاى ايشان گذشت، افزونى داديم بعضى ازايشان را بر بعضى ديگر. بعضى ازايشان كسى است كه خدا با وى سخن گفت، و برداشت برخى از ايشان را پايههاى بلند و مرتبههاى ارجمند. و داديم عيسى، پسر مريم، را معجزات روشن و هويدا، و قوّت داديم او را به روح پاكيزه». و فرموده: «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ» «۵»؛ يعنى: «و هر آينه به حقيقت كه افزونى داديم بعضى ازپيغمبران را بر بعضى ديگر». و فرموده: «انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلًا» «۶»؛ يعنى: «بنگريد به ديده بصيرت، كه از روى مصلحت چگونه افزونى داديم بعضى از آدميان را بر بعضى ديگر، و هر آينه سراى آخرت بزرگتر است از روى درجهها و پايهها، و بزرگتر از روى افزون دادن؛ زيرا كه تفاوت در __________________________________________________
(۱). حديد، ۲۱. (۲). واقعه، ۱۰ و ۱۱. و پيشى گيرندگانِ پيشى گيرندهاند كه مقربان اند. (۳). توبه، ۱۱۰. (۴). بقره، ۲۵۳. (۵). اسرا، ۵۵. (۶). اسرا، ۲۱.
آخرت بيشتر است». و فرموده: «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ» «۱» كه پيش از اين گذشت. و فرموده كه:
«وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ» «۲»؛ يعنى: «و خدا را بپرستيد و آمرزش طلبيد و توبه كنيد، تا بدهد هر صاحب افزونى را افزونى او». و فرموده: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ»؛ «۳» يعنى: «آنان كه ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد نمودند در راه خدا، به بذل كردن مالها و جانهاى خويش، بزرگتراند از روى مرتبه و پلّه و پايه در نزد خدا». و فرموده كه: «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً» «۴»؛ يعنى: «و افزونى دادند جهادكنندگان را بر نشستگان بىعذر و مسموع، مزدى بزرگ؛ يعنى پايه هاى بلند و آمرزش و بخشايشى بزرگ». و فرمود: «لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا» «۵»؛ يعنى: «برابر نيست از شما اى مؤمنان! هر كه نفقه كرد پيش از فتح مكّه كه پيش از عزّت اسلام بود و قبل از قوّت مسلمانان، و كارزار كرد با دشمنان خدا، با كسى كه نفقه كرد و كارزار نمود بعد از فتح آن. آن گروه كه در پيشْ انفاق و كارزار كردند، بزرگتراند از روى پلّه و پايه، از آنان كه انفاق نمودند بعد از فتح و كارزار كردند». و فرموده: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» «۶»؛ يعنى: «و چون گفته شود كه: برخيزيد يا برتر رويد، پس برخيزيد و برتر رويد، تا بردارد خدا آنان را كه ايمان آوردهاند از شماو آنان كه علم به ايشان عطا شده، پايههاى بلند». و فرموده: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» «۷»؛ يعنى: «آن وجوب متابعت و تخلّف نكردن از رسول خدا صلى الله عليه و آله، به سبب آن است كه ايشان چون همراه آن حضرت باشند، نرسد ايشان را هيچ تشنگى و نه رنج و تعبى از سفر، و نه گرسنگى در راه خدا، و پا نگذارند در جايى كه به خشم آورد كافران را، و نپايند از دشمن، يافتنى، مگر آنكه نوشته شود از براى ايشان كردار شايستهاى كه موجب ثواب است؛ يعنى به هر يك از اينها كه مذكور شد، مستحقّ ثواب شوند». و فرموده: «وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» «۸»؛ يعنى: «و آنچه از پيش
__________________________________________________
(۱). آل عمران، ۱۶۳. (۲). هود، ۳. (۳). توبه، ۲۰. (۴). نساء، ۹۵. (۵). حديد، ۱۰. (۶). مجادله، ۱۱. (۷). توبه، ۱۲۰. (۸). مزمل، ۲۰.
فرستيد از براى خويش از نيكى، بيابيد آن را در نزد خدا؛ يعنى ثواب آن». و فرمود: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» «۱»؛ يعنى: «پس هر كه بكند همسنگ ذرّهاى آفتاب كه در هوا مىباشد، يا مورچه سرخْ نيكى را، ببيند جزاى آن را. و هر كه بكند همسنگ ذرهاى بدى را، ببيند سزاى آن را». و حضرت فرمود: «اينكه مذكور شد، ذكر درجههاى ايمان و منزلهاى آن است در نزد خداى عز و جل». __________________________________________________
(۱). زلزله، ۷ و ۸.