النور ٢٤

از الکتاب
کپی متن آیه
يَوْمَ‌ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ‌ أَلْسِنَتُهُمْ‌ وَ أَيْدِيهِمْ‌ وَ أَرْجُلُهُمْ‌ بِمَا کَانُوا يَعْمَلُونَ‌

ترجمه

در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنها به اعمالی که مرتکب می‌شدند گواهی می‌دهد!

ترتیل:
ترجمه:
النور ٢٣ آیه ٢٤ النور ٢٥
سوره : سوره النور
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَلْسِنَتُهُمْ»: مراد از به گفتار آمدن زبان، با وجود این که برابر آیات دیگر مهر شده است (نگا: یس / )، به نطق آوردن زبان و همه اندامهای دیگر است، به گونه‌ای که تنها خدا می‌داند (نگا: فصّلت / و ).


نزول

حسین بن حمدان الخصیبى با سندهاى خود از امام على بن موسى‌الرضا علیه‌السلام نقل نماید که به چند نفر از شیعیان که در خدمت ایشان بودند، فرمود: آیا اتهامى که بر ماریه قبطیه وارد آوردند، می‌دانید؟ گفتند: شما بهتر می‌دانید و از امام خواستند که موضوع را از براى آن‌ها بیان فرماید.

امام فرمود: هنگامى که مقوقس، ماریه قبطیه را به عنوان هدیه نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرستاد، غلامى را با او همراه نمود که نام وى جریح بود غلام مزبور از جنس مردان نبود بلکه خنثى بود و هر دو به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آوردند و مسلمان شدند.

و ماریه به ملک یمین پیامبر درآمد، این موضوع باعث رشک بردن و حسادت بعضى از زوجات پیامبر مخصوصاً عائشه و حفصه گردید. پس از تولد ابراهیم از ماریه قبطیه زوجات مزبور وى را متهم نمودند که تولد ابراهیم از ناحیه پیامبر نبوده بلکه از ناحیه جریح مى باشد، در حالتى که از مرد نبودن جریح اطلاعى نداشتند.

عائشه و حفصه موضوع ماریه را به پدران خویش هم گفته بودند، لذا ابوبکر و عمر پدران عائشه و حفصه نزد پیامبر آمدند و به وى خبر دادند که چنین شایع است که ابراهیم فرزند شما نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فوق‌العاده ناراحت و در عین حال خشمگین گردید و به على دستور داد که درباره این موضوع تحقیق کند و حتى به وى فرمود: اگر جریح را با ماریة در حجره ببیند به فوریت او را به قتل برساند.

على براى انجام مأموریت شمشیر برداشت و به طرف حجره ماریه قبطیه به راه افتاد و موقعى رسید که جریح در حجره ماریه وى را به آداب معاشرت با بزرگان و کیفیت احترام نسبت به آنان تعلیم می‌داد. در این میان جریح متوجه گردید که على با شمشیر، شتابان به طرف حجره ماریه مى آید لذا ترسید و از حجره خارج شد على او را دنبال نمود.

جریح از ترس برف درخت خرمائى که در آن اطراف بود رفت و بر بالاى آن جاى گرفت. على به وى گفت که از درخت پائین بیاید. جریح که از قضیه اطلاعى نداشت، گفت: اگر مرا امان بدهى از درخت پائین خواهم آمد. على به وى امان داد در حین پائین آمدن جامه جریح به شاخه درخت خرما اصابت کرد و پاره شد در این میان معلوم گردید که وى مرد نیست لذا على دست او را گرفت و نزد پیامبر آورد و موضوع مرد نبودن وى را به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفت. پیامبر در عین تعجب، خوشحال گردید. ابوبکر و عمر وقتى متوجه شدند از گفتار خویش عذر خواستند و توبه و استغفار نمودند سپس آیات ۲۳ و ۲۴ این سوره نازل گردید.[۱]

تفسیر


نکات آیه

۱ - شهادت و گواهى زبان، دست و پاى گنه کاران علیه آنان در قیامت (یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم)

۲ - اعضا و جوارح (زبان، دست و پاى) گنه کاران، تمامى گفته ها و کرده هاى آنان را بازگفته و از هیچ عمل خلافى، فروگذار نخواهند کرد. (یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون)

۳ - شهادت و گواهى زبان، دست و پاى قذف کنندگان و تهمت زنندگان به زنان پاکدامن، نجیب و مؤمن، بر اعمال ناروایشان در قیامت (إنّ الذین یرمون المحصنت ... یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون)

۴ - گواهى اعضاى بدن انسان به تمامى رفتار و گفتار او در دنیا (یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون) برداشت یاد شده، به خاطر این است که شهادت و گواهى بر هر چیزى، آن گاه متصور و صادق است که شعور و آگاهى بر صحنه شهادت وجود داشته باشد.

۵ - تمامى رفتار و گفته هاى آدمى در دنیا، در روز رستاخیز آشکار و بر ملا خواهد شد. (یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون) با شهادت و گواهى اعضا و جوارح انسان بر گفته ها و رفتارهاى او، تمامى آنها در روز قیامت برملا و آشکار خواهد شد.

۶ - وجود دادگاه و محاکمه براى انسان ها در قیامت (یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون) برداشت یاد شده بر این اساس است که شهادت و گواهى، حاکى از وجود نوعى دادگاه و محاکمه است; زیرا بدون دادگاه و محاکمه، شهادت و گواهى بى معنا خواهد بود.

۷ - جهان آخرت، جهان عینیت یافتن شعور و آگاهى برخى از پدیده ها و آشکار شدن حقایق ناشناخته دنیا (یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون) از آیه شریفه، چنین استفاده مى شود که اعضا و جوارح، داراى نوعى شعوراند و اعمال آدمى را درک کرده و با خود نگه مى دارند. البته این حقیقت در عالم دنیا، براى همگان عینیت ندارد و تنها در جهان آخرت، همگان شاهد تحقق عینى این معنا خواهند بود.

۸ - کسانى که با حیثیت زنان مؤمن، بازى کرده و با قذف و نسبت دادن زنا به آنان، به بد نام کردن ایشان در جامعه مى پردازند، به محاکمه و بازخواست الهى تهدید شدند. (إنّ الذین یرمون المحصنت ... یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون)

۹ - تهدید شدن سازندگان «افک» به محاکمه اى سخت در قیامت و آشکار شدن توطئه هاى پنهانى آنان با شهادت غیر قابل انکار اعضا و جوارح خود آنها (إنّ الذین یرمون المحصنت ... یوم تشهد علیهم ألسنتهم ... بما کانوا یعملون) برداشت یاد شده، بر این اساس است که این آیه از جمله آیات مربوط به ماجراى «افک» باشد.

۱۰ - «عن أبى جعفر(ع): ... قال اللّه عزّوجلّ:« ... یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بما کانوا یعملون» و لیست تشهد الجوارح على مؤمن، إنّما تشهد على من حقّت علیه کلمة العذاب ...; از امام باقر(ع) روایت شده است:... خداى - عزّوجل - فرمود: «یوم تشهد علیهم ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بما کانوا یعملون» [و توضیح آن که:] این گونه نیست که جوارح علیه مؤمنى شهادت بدهد; همانا شهادت جوارح علیه کسى است که عذاب او حتمى شده باشد». ۱- کافى، ج ۲، ص ۳۲، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۸۴، ح ۷۲.

موضوعات مرتبط

  • بدن: گواهى اخروى اعضاى بدن ۹; گواهى اعضاى بدن ۱۰
  • پا: گواهى اخروى پا ۱، ۲
  • خدا: تهدیدهاى خدا ۸
  • دست: گواهى اخروى دست ۱، ۲
  • زبان : گواهى اخروى زبان ۱، ۲
  • عذاب: گواهان اهل عذاب ۱۰
  • عمل: گواهان عمل ۴
  • قاذف: تهدید قاذف ۸; گواهى اخروى پاى قاذف ۳; گواهى اخروى دست قاذف ۳; گواهى اخروى زبان قاذف ۳; محاکمه اخروى قاذف ۸
  • قصه افک: حسابرسى طراح قصه افک ۹; گواهان اخروى طراح قصه افک ۹
  • قیامت: حسابرسى در قیامت ۶; ظهور حقایق در قیامت ۵، ۷، ۹; گواهى در قیامت ۱، ۲، ۳; ویژگیهاى قیامت ۷
  • گناهکاران: گناهکاران در قیامت ۱
  • گواهان: در قیامت ۹
  • موجودات: شعور اخروى موجودات ۷

منابع

  1. شأن و نزول مزبور را سید هاشم بحرینى در البرهان فی تفسیر القرآن خود ذکر نموده و دیگران از مفسرین امامیه مخصوصاً متقدمین از مفسرین مانند ابوحمزه ثمالى و على ابراهیم و عیاشى و نیز خود شیخ بزرگوار ما چنین شأن و نزولى را درباره آیات ۲۳ و ۲۴ این سوره ذکر ننموده اند. بلى داستان جریح و اتهام وارده بر ماریه قبطیه به عنوان شأن و نزول در آیه ۶ سوره حجرات «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکمْ فاسِقٌ» در تفسیر على بن ابراهیم آمده است و در تفسیر مزبور اتهام وارده از ناحیه عایشه ذکر شده و درباره ابوبکر و عمر و آمدن آن‌ها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکرى به میان نیامده است.