المائدة ١٩
کپی متن آیه |
---|
يَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَکُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَ لاَ نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَکُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى کُلِ شَيْءٍ قَدِيرٌ |
ترجمه
المائدة ١٨ | آیه ١٩ | المائدة ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَلَی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ»: مدّت زمانی که میان ارسال پیغمبران فاصله افتاده است. «فَتْرَةٍ»: مدّت انقطاع نبوّت پیغمبری تا پیغمبری دیگر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَوْ لاَ أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ... (۳)
وَ لَبِثُوا فِي کَهْفِهِمْ ثَلاَثَ... (۰) ذٰلِکَ أَنْ لَمْ يَکُنْ رَبُّکَ... (۱)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
و نيز ابن اسحق از ابن عباس روايت نمايد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم يهوديان را به اسلام دعوت نمود و ايشان را ترغيب و تشويق به پذيرفتن اين دين حنيف مى فرمود و و آنها را از قبول اسلام امتناع مى ورزيدند سپس معاذ بن جبل و سعد بن عبادة به يهوديان گفتند: اى جماعت يهود از خداوند بترسيد شما همان كسانى بوديد كه اوصاف اين پيامبر را براى ما شرح ميداديد و پيش از بعثت او ما را تشويق به پذيرش دين او مينموديد. پس چرا اكنون كه او به ظهور رسيده وى را انكار مينمائيد، رافع بن حريملة و وهب بن يهوذا در جواب گفتند: ما چيزهائى كه شما مى گوئيد، نگفته ايم و خداوند بعد از موسى پيامبرى نفرستاده است و بعد از تورات كتاب آسمانى ديگرى را نازل نكرده است سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «19»
اى اهل كتاب! همانا رسول ما در دورانى كه پيامبرانى نبودند به سوى شما آمد تا (حقايق را) براى شما بيان كند، تا مبادا بگوييد: مارا بشارت دهنده و بيمدهندهاى نيامد، براستى بشير و نذير برايتان آمد، و خداوند بر هر چيز تواناست.
نکته ها
فترت و فاصلهى زمانى ميان حضرت مسيح عليه السلام تا حضرت محمد صلى الله عليه و آله حدود ششصد سال است. البتّه در دورههايى كه پيامبرى مبعوث نمىشود، زمين خالى از حجت خدا نيست، چون اوصياى پيامبران بودهاند. به تعبير حضرت على عليه السلام: هرگز زمين خالى از حجّت نيست، چه قدرت داشته باشد يا نه، چون راه خدا نبايد براى پويندگان مخفى بماند. «1» پس ايّام فترت، به معناى رها كردن مردم نيست.
فترتها و فاصلههاى كوتاه مدت يا دراز مدت، حكمتهايى دارد واز برنامههاى مفيد در نظام تربيتى الهى است. نمونههاى آن در تاريخ عبارتند از: جدا شدن حضرت موسى عليه السلام از مردم، اعتكاف انبيا، قطع وحى از پيامبر و غيبت صغرى و كبراى امام مهدى عليه السلام.
«1». نهج البلاغه، كلمات قصار 147.
جلد 2 - صفحه 265
پیام ها
1- اسلام اهلكتاب را به سوى ايمان فرا مىخواند. «يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ»
2- بيان حقايقى كه كتمان يا تحريف و يا فراموش شدهاند، يكى از رسالتهاى انبياست. «يُبَيِّنُ لَكُمْ»
3- احكام الهى، نياز به تبيين پيامبران دارد. «رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ»
4- بعثت، راه عذر و بهانه را به روى انسان مىبندد. «أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ»
5- بشارت و انذار، از شيوههاى تبليغى انبياست. «جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ»
6- انسان در انتخاب راه آزاد است، انبيا فقط بشارت و هشدار مىدهند، اجبار و اكراهى ندارند. «فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ»
7- نمىتوان گفت كه چگونه يك پيامبر درس نخوانده، مىتواند بيانگر معارف كتمان شده و تحريفهاى صورت گرفته در دين باشد، چون خداوند بر هر كارى تواناست. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «19»
بعد بر سبيل التفات، خطاب به اهل كتاب فرمايد:
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا: اى يهود و نصارى بتحقيق آمد شما را پيغمبر ما يعنى حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله. يُبَيِّنُ لَكُمْ: واضح مىفرمايد براى شما اعلام دين را و بيان مىكند آنچه را كه محتاج به بيان است. آيه دلالت دارد بر اينكه حق تعالى اختصاص داده آن حضرت را به علمى كه ساير انبيا دارا نبودند عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ: آمد به شما اين پيغمبر محمود بر زمان فتور ارسال رسل و انقطاع وحى، يا مبين فرمود در حالى كه فترت است. بين آن حضرت و عيسى ششصد سال و بنا به قولى پانصد و شصت و نه سال. بعد از عيسى در مدت صد و سى و چهار سال، چهار پيغمبر مبعوث شدند. سه نفر از بنى اسرائيل و يكى از عرب كه خالد بن سنان بود و بعد پيغمبرى مبعوث نشد تا حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله.
تتمه- ابن بابويه صدوق (رحمه اللّه) در اكمال الدين فرمايد: معنى «فترة» آنست كه نمىباشد نبى و نه وصىّ ظاهر و مشهور، و بتحقيق بودند بين عيسى و پيغمبر ما صلى اللّه عليه و آله پيغمبران و امامان منفور و ترسان، و از ايشان است خالد بن سنان العبسى؛ و ميان بعث او و پيغمبر ما پنجاه سال فاصله بود «1». أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ: بجهت كرامت آنكه گوئيد شما بر وجه اعتذار نيامد بما هيچ بشارت دهنده و هيچ ترسانندهاى براى رفع عذر شما. فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ: پس بتحقيق آمد به شما بشارت دهنده مؤمنان به مثوبت و
«1» اكمال الدّين، صدوق، صفحه 659.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 53
كرامت بهشت و ترساننده كافران به عذاب و عقوبت در نيران وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: و خداى تعالى بر همه چيز توانا است، چه قادر باشد بر آنكه به محض حكمت رسولان پى در پى فرستد، چنانكه در مدت هزار و هفتصد سال كه ميان موسى عليه السّلام و عيسى عليه السّلام بود، هزار پيغمبر فرستاد. و زمان فترة، ارسال حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله نمود. در آيه امتنان است بر اهل كتاب و ساير مردمان در وقتى كه آثار وحى، مندرس و اخبار رسالت، منقطع و آثار نبوت، منطمس بود؛ رسولى افضل و اتم و اكمل و خاتم رسل را برايشان فرستاد.
تاريك بد ز ظلمت باطل همه جهان
عالم ز رأى روشن او نور حق گرفت
تبصره- آيه شريفه دليل است بر بطلان مذهب جبريه، زيرا بعث انبياء از روى حكمت و مصلحت؛ و اين دليل است كه بندگان فاعل مختارند در ايمان و كفر و طاعت و معصيت، و آنچه حق تعالى در حق مؤمنان فرموده از الطاف و ارشاد و ارسال رسل و انزال كتب و تمكن و عقل، تماما را نسبت به كافران نيز نموده است، و الّا كفار را بر خداى تعالى حجت بودى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «19»
ترجمه
اى اهل كتاب بتحقيق آمد شما را پيغمبر ما بيان ميكند براى شما بفاصله چندى از پيغمبران مبادا كه بگوئيد نيامد ما را هيچ مژده دهنده و نه بيم دهنده پس بتحقيق آمد شما را مژده دهنده و بيم دهنده و خدا بر هر چيزى توانا است.
تفسير
زمان فترت مدتيرا گويند كه وحى الهى منقطع شود و پيغمبرى نباشد كه مردم بوجود او هدايت شوند و اين زمان هر قدر طولانى شود اقتضاء وجود پيغمبر زيادتر شود تا باندازه كه بيم ضلالت و گمراهى در مردم رود با آنكه معذور باشند چون مرشد و هادى نداشته باشند ولى اين در صورتى استكه امام و مبين احكامى هم نباشد و الا معذور نخواهند بود خواه ظاهر و آشكار و قادر و مسلط باشد خواه مخفى و پنهان و مهجور و مقهور و براى نداشتن ناصر و معين و سوء اعمال بندگان مستور شده باشد و باين سبب خداوند هيچگاه زمين را خالى از حجت نميگذارد چنانچه امير المؤمنين (ع) فرموده كه خالى نمىماند زمين از حجت قائم از طرف خدايا ظاهر مشهور و يا خائف مغمور و صدوق عليه الرحمة در اكمال فرموده معنى فترت آنست كه نبىّ و وصىّ ظاهر مشهور نباشد و بين پيغمبر ما (ص) و عيسى (ع) انبياء و ائمه بودند كه خائف و مستور بودند و از آن جمله است خالد بن سنان عبسى و از ابن عباس روايت شده استكه زمان فترت پانصد سال و كسرى بوده است در هر حال معلوم استكه خداوند كسانيرا كه معذورند عذاب نمىفرمايد ولى ممكن است بواسطه ظاهر نبودن حجت مصالحى از بندگان فوت شود يا بمضارّى مبتلا شوند كه آنهم بواسطه تقصير خودشان باشد در اداء حق حجت و باين جهت بر مردم لازم استكه دامن همت بر كمر زنند و حاضر براى نصرت و اطاعت حجت عصر شوند و از خداوند بخواهند كه او را آشكار و منصور فرمايد بلى در صورتى كه اقتضاء عمل نمودن باحكام پيغمبر سابق تمام شده باشد به اين معنى كه شريعت او دائمى و ابدى نباشد لازم استكه خداوند پيغمبرى بفرستد كه احكام او را نسخ نموده احكامى را كه مطابق با مصلحت وقت است ابلاغ فرمايد در اين موقع استكه اگر پيغمبرى نفرستد بندگان معذور خواهند بود علاوه بر آنكه اين خلاف لطف و فضل خداوند است كه مصالح بندگان را
جلد 2 صفحه 192
از آنها مخفى فرمايد و زمان فترت از اين قبيل بوده و خداوند علاوه بر اقتضاء لطف و فضل براى آنكه مردم نگويند چرا پيغمبرى نيامد كه ما را از وادى جهالت بشاه راه هدايت برساند آخرين گوهر گرانبهائى را كه در خزانه وجود مخفى داشت در بازار مكه معظمه كه مطاف اهل عالم است بمنصّه شهود گذارد پس از آن فرمود اينك بشير و نذير آمد حجت تمام و عذر مقطوع و قدرت خداوند آشكار گرديد كه مىتواند مصالح ابدى خلق را در يك زمان بيان فرمايد اين تحقيق و رفع اشكال هم مخصوص باين كتاب است غنيمت بدار ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَهلَ الكِتابِ قَد جاءَكُم رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُم عَلي فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَن تَقُولُوا ما جاءَنا مِن بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَد جاءَكُم بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ «19»
اي كساني که خود را اهل كتاب ميدانيد بتحقيق آمد شما را پيغمبر ما که براي شما بيان كند دستورات الهي را در زمان انقطاع پيغمبران که بر شما عذري نماند که بگوئيد نيامد ما را كسي که بشارت دهد باعمال حسنه و انذار كند از اعمال سيّئه پس محققا آمد شما را بشير و نذير و خداوند بر هر چيزي قادر و توانا است.
يا أَهلَ الكِتابِ خطاب بيهود و نصاري است قَد جاءَكُم رَسُولُنا وجود مقدّس محمّد بن عبد اللّه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که مبعوث بر كافّه جنّ و انس بوده يُبَيِّنُ لَكُم احكام و عقائد و اخلاقي که انبياء سلف بيان نفرموده يا بيان كرده و از بين رفته و دست تحريف و بدعت در آنها تصرف كرده.
عَلي فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ فترة بمعني انقطاع و فاصله است بين دو طرف از زمان آدم تا عيسي عليهم السلام انبياء متصل بيك ديگر بودند بلكه بسا شد که هزار پيغمبر در يك عصر بودند و از زمان عيسي عليه السّلام تا زمان بعثت خاتم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبري نيامد جز آن سه نفر که مبعوث شدند بر اهل انتاكيه که در سوره يس اشاره شده وَ اضرِب لَهُم مَثَلًا أَصحابَ القَريَةِ إِذ جاءَهَا المُرسَلُونَ إِذ أَرسَلنا إِلَيهِمُ اثنَينِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزنا بِثالِثٍ الايه و گفتند ثالث شمعون الصفا وصي حضرت عيسي بوده و اينها هم در عصر حضرت عيسي بودند، و در كافي از حضرت باقر عليه السلام روايت فرموده که زمان فترت پانصد سال طول كشيده و در ميان مفسرين اختلاف زيادي است در مقدار و مدت و اينکه دوره را زمان جاهليت مينامند.
اشكال- در اينکه دوره فترت بايد مؤاخذه نباشند چون ارسال رسل بر آنها نشده جواب- ارسال رسل نشده لكن زمين خالي از حجت نبوده اوصياء حضرت
جلد 6 - صفحه 334
عيسي و حضرت ابراهيم بودند تا زمان پيغمبر اسلام غاية الامر مقهور و مستور بودند چنانچه بعد از پيغمبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم تا قيامت پيغمبري نيامده و نخواهد آمد ولي حجة روي زمين باقيست اما ظاهرا مشهورا او غائبا مستورا.
أَن تَقُولُوا ما جاءَنا مِن بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ بعضي مفسرين گفتند معني لان لا تقولوا است و بعضي گفتند كراهة ان تقولوا است بحذف مضاف لكن تحقيق اينست که بفرمايد ما پيغمبر فرستاديم که ديگر جايي براي اينکه نماند که بگوئيد ما جاءنا من بشير و لا نذير، و نيز بعضي گفتند كلمه من در بشير زائده است و مكرر گفتهايم كلمه زائده در قرآن نيست و اينکه كلمه اشاره بجنس است يعني جنس بشير و نذير فَقَد جاءَكُم بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ که حجة بر شما تمام شد و راه عذر بسته شد و اينكه بگوئيد چون از بني اسرائيل نيست ما نميپذيريم عذر نيست.
وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ هر نحو که حكمتش اقتضاء كند و مصلحت باشد انجام خواهد داد.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- دعوت خداوند از تمامى اهل کتاب براى ایمان به پیامبر (ص) و پذیرش اسلام (یاهل الکتب قد جاءکم رسولنا)
۲- اهل کتاب (یهود و نصارا) در انتظار بعثت پیامبر (ص)* (یاهل الکتب قد جاءکم رسولنا) کلمه «قد» مى تواند بیانگر انتظار حصول فعلى باشد که بر سر آن آمده است. نظیر «قد قامت الصلوة».
۳- اهل کتاب در قلمرو رسالت پیامبر (ص) و موظف به پذیرش آن (یاهل الکتب قد جاءکم ... فقد جاءکم بشیر و نذیر)
۴- تبیین و تشریح احکام و معارف الهى، وظیفه مهم پیامبر (ص) (قد جاءکم رسولنا یبین لکم) در برداشت فوق، احکام و معارف دین به عنوان مفعول براى «یبین» در تقدیر گرفته شده است.
۵- نیازمندى احکام و معارف الهى به تبیین و تشریح (یبین لکم) فعل «یبین» بیانگر آن است که احکام و معارف دینى علاوه بر اینکه باید به مردم ابلاغ شود، نیاز به تبیین و تشریح دارد و لذا نفرمود «یبلغ».
۶- تبیین و تشریح راههاى سعادت و شقاوت، از اهداف رسالت پیامبر (ص) (قد جاءکم رسولنا یبین لکم) مفعول «یبین» مى تواند مفهومى باشد که از «بشیر» و «نذیر» به دست مى آید، یعنى سعادت و شقاوت.
۷- تبیین حقایق و معارف کتمان شده به دست یهود و نصارا، از اهداف رسالت پیامبر (ص) (قد جاءکم رسولنا یبین) بنابر اینکه مفعول حذف شده از «یبین»، به قرینه آیه پانزدهم، حقایقى باشد که علماى اهل کتاب آنها را مخفى مى داشتند.
۸- وجود فاصله اى طولانى بین بعثت پیامبر (ص) و رسولان گذشته (على فترة من الرسل) «فترة» به معناى سکون و انقطاع است. بنابراین «فترة من الرسل» به معناى انقطاع پیامبرى است. نکره آوردن «فترة» دلالت مى کند بر اینکه آن انقطاع به طول انجامیده بود.
۹- بعثت پیامبر (ص)، اتمام حجت خداوند بر اهل کتاب (ان تقولوا ما جاءنا من بشیر و لانذیر فقد جاءکم بشیر و نذیر) «ان تقولوا» به تقدیر «لام» تعلیل و «لا» نافیه است ; یعنى لئلا تقولوا.
۱۰- بعثت پیامبران، اتمام حجت خداوند بر مردم (ان تقولوا ما جاءنا من بشیر و لانذیر) اگر چه خطاب آیه متوجه اهل کتاب است، ولى قطعاً در اتمام حجت به سبب پیامبر (ص) بین اهل کتاب و سایر مردم تفاوتى نیست.
۱۱- بشارت (مژده به مطیعان) و انذار (ترساندن گناهکاران)، روح رسالت پیامبران الهى (ع) و شیوه تبلیغ آنان (فقد جاءکم بشیر و نذیر)
۱۲- جاهل قاصر، معذور است. (ان تقولوا ما جاءنا من بشیر و لانذیر) از اینکه ارسال پیامبر (ص) سد کننده راه عذر معرفى شده است، معلوم مى شود که اگر انجام نمى گرفت عذر باقى بود.
۱۳- خداوند، قادر مطلق و توانا بر انجام هر کار (و اللّه على کل شىء قدیر)
۱۴- بعثت پیامبران الهى، پرتویى از قدرت مطلقه خداوند (قد جاءکم ... و اللّه على کل شىء قدیر)
۱۵- قدرت خداوند بر انجام وعده ها و وعیدهاى خویش (فقد جاءکم بشیر و نذیر و اللّه على کل شىء قدیر)
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت:۱۰
- احکام: تبیین احکام ۴، ۵
- انبیا: بعثت انبیا ۱۰، ۱۴ ; تبلیغ انبیا ۱۱ ; رسالت انبیا ۱۱
- اهل کتاب: اتمام حجت بر اهل کتاب ۹ ; انتظارات اهل کتاب ۲ ; اهل کتاب و اسلام ۱ ; اهل کتاب و محمّد (ص) ۲ ; دعوت از اهل کتاب ۱ ; مسؤولیت اهل کتاب ۳
- ایمان: به محمّد (ص) ۱ ; متعلق ایمان ۱
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۱
- جاهل: قاصر ۱۲ ; جاهل معذور ۱۲
- خدا: انذار خدا ۱۵ ; بشارت خدا ۱۵ ; دعوت خدا ۱ ; قدرت خدا ۱۳، ۱۴، ۱۵
- دین: تبیین تعالیم دین ۴، ۵، ۷
- سعادت: تبیین سعادت ۶
- شقاوت: تبیین شقاوت ۶
- گناهکاران: انذار گناهکاران ۱۱
- محمد (ص): اهداف محمد (ص) ۷ ; بعثت محمد (ص) ۲، ۹ ; فلسفه نبوّت محمد (ص) ۶ ; محدوده رسالت محمد (ص) ۳ ; مسؤولیت محمد (ص) ۴
- مسیحیان: انتظارات مسیحیان ۲ ; مسیحیان و کتمان حق ۷ ; مسیحیان و محمّد (ص) ۲
- مطیعان: بشارت به مطیعان ۱۱
- نبوّت: فترت در نبوّت ۸ ; فلسفه نبوّت ۱۰
- یهود: انتظارات یهود ۲ ; یهود و کتمان حق ۷ ; یهود و محمّد (ص)۲
منابع