القصص ٤٧

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لَوْ لاَ أَنْ‌ تُصِيبَهُمْ‌ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ‌ أَيْدِيهِمْ‌ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْ لاَ أَرْسَلْتَ‌ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ‌ آيَاتِکَ‌ وَ نَکُونَ‌ مِنَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌

ترجمه

هرگاه (پیش از فرستادن پیامبری) مجازات و مصیبتی بر اثر اعمالشان به آنان می‌رسید، می‌گفتند: «پروردگارا! چرا رسولی برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم؟!»

|و اگر به كيفر آنچه به دست خود پيش فرستادند مصيبتى به آنها نمى‌رسيد، كه سپس بگويند: پروردگارا! چرا رسولى به سوى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم، [تو را به جانب ايشان نمى‌فرستاديم‌]
و اگر نبود كه وقتى به [سزاى‌] پيش‌فرست دستهايشان مصيبتى به ايشان برسد، بگويند: «پروردگارا، چرا فرستاده‌اى به سوى ما نفرستادى تا از احكام تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم» [قطعاً در كيفر آنان شتاب مى‌كرديم‌].
و تا اگر بلا و عذابی به موجب کردار زشت خودشان به آنها رسید نگویند: پروردگارا، چرا برای ما رسولی نفرستادی تا آیات تو را پیروی کنیم و از اهل ایمان شویم؟
و اگر نه آن بود که به سبب گناهانی که مرتکب شدند عذابی به آنان برسد، پس بگویند: پروردگارا! چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی تا از آیاتت پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم [بی تردید در عذاب کردن و هلاکتشان شتاب می نمودیم.]
تا چون به سبب اعمالى كه مرتكب شده‌اند مصيبتى به آنها رسد نگويند: اى پروردگار ما، چرا پيامبرى بر ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟
و اگر به خاطر کار و کردار پیشینشان مصیبتی به آنان نمی‌رسید [و عذابی بر آنان نمی‌فرستادیم‌] می‌گفتند پروردگارا چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی که از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم‌
و اگر نه اين بود كه چون بديشان به سزاى آنچه دستهايشان پيش فرستاده است مصيبتى- عقوبتى- رسد، پس [حجت آرند و] گويند: پروردگارا، چرا به سوى ما پيامبرى نفرستادى تا آيات تو را پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟ [پيامبرى به سوى آنها نمى‌فرستاديم‌].
هر گاه (پیش از فرستادن تو، ای پیغمبر!) عقوبتی به خاطر اعمالشان گریبانگیرشان می‌گردید، می‌گفتند: پروردگارا! چه خوب بود اگر پیغمبری برای ما می‌فرستادی تا از آیات تو فرمان می‌بردیم و از زمره‌ی مطیعان می‌گشتیم! (این است که تو را در میان آنان برانگیختیم، همان گونه که سایر پیغمبران را در میان اقوام خودشان برانگیخته و مأمور تبلیغ نموده‌ایم).
و اگر (این‌گونه) نبود که به (سزای) پیش‌فرست دست‌ها و نیروهایشان مصیبتی به ایشان در رسد، (بهانه‌ای بود) تا بگویند: «پروردگارمان! چرا پیامبری سویمان نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم؟»
و اگر نبود آنکه گاهی که برسدشان پیش آمدی بدانچه پیش فرستاده است دستهای ایشان گویند پروردگارا چرا نفرستادی بسوی ما فرستاده‌ای تا پیروی کنیم آیتهای تو را و باشیم از مؤمنان‌

Otherwise, if a calamity befell them as a result of what their hands have perpetrated, they would say, “Our Lord, if only You had sent us a messenger, we would have followed Your revelations, and been among the believers.”
ترتیل:
ترجمه:
القصص ٤٦ آیه ٤٧ القصص ٤٨
سوره : سوره القصص
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَوْ لا أَنْ ...»: واژه (لَوْلا) امتناعیّه و جواب آن محذوف است و تقدیر چنین است: لَوْ لا أَنَّهُمْ یَحْتَجُّونَ بِتَرْکِ الإِرْسالِ إِلَیْهِمْ لَعاجَلْناهُمْ بِالْعُقُوبَةِ. «لَوْ لآ أَرْسَلْتَ ...»: واژه (لَوْلا) تحضیضیّه است. «بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ»: حرف (ب) سببیّه است. نسبت دادن اعمال به دست، از راه تغلیب است (نگا: بقره / ، آل‌عمران / نساء / ). چرا که بیشتر کارها با دست انجام می‌پذیرد. یادآوری: آیات متعدّدی بیانگر این واقعیّت است که سنّت خداوندی بر این است که پروردگار پیش از ارسال پیغمبران، هیچ ملّتی را به خاطر گناهانشان مجازات نفرموده و به عذاب گرفتار نساخته است (نگا: نساء / مائده / ، انعام / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «47»

و اگر نبود اين‌كه هرگاه مصيبتى در اثر عملكردشان به آنان برسد، مى‌گويند: پروردگارا! (ما كه نمى‌دانستيم) چرا براى ما پيامبرى نفرستادى تا آيات تو را پيروى كنيم و از ايمان‌آورندگان باشيم، (ما هرگز پيامبرى به سوى آنان نمى‌فرستاديم).

جلد 7 - صفحه 66

نکته ها

آيه‌ى قبل هدف آمدن انبيا را انذار و هشدار دانست، اين آيه هدف ديگر بعثت را كه اتمام حجّت و بستن راه بهانه و عذر است بيان مى‌كند.

مفهوم آيه اين است كه كفّار مى‌گويند: بدبختى ومصيبت ما به خاطر عمل فاسدى است كه به سبب نداشتن پيامبر مرتكب شده‌ايم، اگرپيامبر مى‌داشتيم گرفتار نمى‌شديم، خداونددر پاسخ مى‌فرمايد: ما براى اتمام حجّت بر آنها پيامبرانى فرستاديم.

پیام ها

1- بسيارى از مصائب و حوادث تلخ، مولود عملكرد خودماست. «تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ» آرى اعمال نيك و بد، در همين دنيا نيز اثر خود را مى‌گذارند.

2- ايمان به خدا و پيروى از انبيا، رمز نجات از مصيبت‌هاست. «تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ- لَوْ لا أَرْسَلْتَ»

3- عقل، علم وفطرت، به تنهايى كافى و كارساز نيست، بلكه وحى نيز لازم است.

«لَوْ لا أَرْسَلْتَ»

4- عقاب بدون بيان، قبيح است. «لَوْ لا أَرْسَلْتَ» (بعثت انبيا يك اتمام حجّت است تا كسى نگويد: ما كه خبر نداشتيم و ندانسته مرتكب خلاف شده‌ايم.)

5- پيروى و اطاعت، نشانه‌ى ايمان واقعى است. «فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (47)


«1» عيون اخبار الرّضا عليه السّلام، ج 1، ص 222- 221، ادامه روايت 30.

جلد 10 - صفحه 150

وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ: و گر نه آن بودى كه به ايشان رسيدى عقوبتى، بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ‌: به سبب آنچه پيش فرستاده دستهاى ايشان، يعنى به عملهاى قبيحه ايشان از شرك و كفر و ظلم و ساير معاصى. فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا: اى پروردگار ما چرا نفرستادى بسوى ما پيغمبرى كه فرمان به ما آوردى، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ‌: پس پيروى كنيم آيات و احكام تو را و تصديق رسول تو را نمائيم، وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‌: و بوديم از گرويدگان به تو و رسول تو (جواب «لو لا» اى اول كه امتناعيه است محذوف باشد) يعنى اگر نه آنست كه به وقت حلول عذاب حجت آوردندى كه پيغمبرى به ما نيامد و ما را به حق دعوت نكرد، هر آينه به تعجيل، عذاب بر ايشان مى‌فرستاديم. پس به جهت قطع عذر ايشان و الزام حجت بر آنها، تو را به رسالت بر ايشان فرستاديم و عذاب را تأخير نموديم تا نزد نزول عذاب كه واقعه بدر و غير آن، يا عذاب آخرت، حجتى و عذرى نداشته باشند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (47) فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى‌ أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا وَ قالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ (48) قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‌ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (49) فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (50)

ترجمه‌

و اگر نه آن بود كه ميرسد آنانرا مصيبتى بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان پس ميگويند پروردگار ما چرا نفرستادى بسوى ما رسولى تا پيروى كنيم آيتهاى تو را و بوده باشيم از گروندگان نميفرستاديم تو را

پس چون آمد آنها را حق از نزد ما گفتند چرا داده نشد باو مانند آنچه داده شد بموسى آيا كافر نشدند بآنچه داده شد بموسى از پيش گفتند دو سحر پشتيبان هم شدند و گفتند همانا ما بهمه كافريم‌

بگو پس بياوريد كتابى از نزد خدا كه آن هدايت كننده‌تر باشد از آندو كه پيروى كنم از آن اگر هستيد راستگويان‌

پس اگر اجابت نكردند تو را پس بدان جز اين نيست كه پيروى ميكنند خواهشهاشان را و كيست گمراه‌تر از آنكه پيروى كند خواهش خود را بدون هدايتى از خدا همانا خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.

تفسير

خداوند متعال انبياء عظام را براى دو منظور ارسال فرموده يكى هدايت مردم بوسائل سعادت ديگر قطع عذر آنها و اتمام حجت و در آيات سابقه اشاره بمنظور اول شده بود و در اين آيه بيان غرض اخير را فرموده باين تقريب كه اگر نبود آنكه چون ميرسيد بمردم نتايج سوء و عقوبات اعمال ناشايسته آنها


جلد 4 صفحه 195

در دنيا و آخرت ميگفتند پروردگارا چرا پيغمبرى براى ما نفرستادى كه آيات تو را بما برساند و ما متابعت نمائيم و تصديق كنيم من تو را برسالت بسوى آنها نميفرستادم ولى چون جاى عذر براى آنها باقى ميماند فرستادم كه باقى نماند و حجت از ما بر آنها تمام شود و بنابراين جواب لولا محذوف و اين در كلام عرب معمول است و بعدا فرموده ولى مع الاسف چون آمد براى هدايت و ارشاد آنها آيات حقه بتوسط پيغمبر بر حق از نزد حق كه مائيم گفتند چرا مانند تورية موسى يكجا و مقرون بمعجز عصا و يد بيضاء نيامد در صورتى كه اين قبيل مردم حق ناپذير و بهانه‌گير در آنزمان بتورية ايمان نياوردند و در اينزمان چون آيات قرآن را كه مطابق با تورية بود شنيدند گفتند دو سحر و كلام باطل فريبنده از هم پشتيبانى و تأييد كردند و ما بهر دو بلكه بتمام كتبى كه ميگويند سماوى است بى‌اعتقاديم و هيچيك را قبول نداريم چون روى سخن ظاهرا با مشركين مكه است نه اهل كتاب كه يهود و نصارى و مجوس باشند و بعضى گفته‌اند مراد از سحران دو ساحر است و براى مبالغه تعبير بسحر شده مانند عدل كه بر عادل مبالغة اطلاق ميشود و مقصودشان حضرت موسى و رسول خاتم صلى اللّه عليه و آله بوده و بعضى گفته‌اند مرادشان موسى و هارون بوده و قمى ره اينمعنى را تأييد نموده است و بعضى ساحران قرائت نموده‌اند و بنابراين يكى از دو معناى اخير متعيّن است و مؤيّد معناى اول و قرائت مشهوره آنستكه خداوند به پيغمبر خود فرموده بگو بآنها پس بياوريد كتابى از نزد خدا كه بيشتر موجب هدايت باشد از تورية و قرآن تا من متابعت آنرا نمايم اگر شما راست ميگوئيد كه ما طالب حق و حقيقت ميباشيم چون بمعناى اول كاملا جواب با گفتار آنها مطابق است و بدو معناى اخير بايد بتوجيه منطق شود و بعدا فرموده پس اگر اجابت ننمودند و چنين كتابى نياوردند كه البته نخواهند آورد پس بدانكه آنها فقط تابع هواى نفس و شهوت خودشانند و نميخواهند زير بار حكم خدا و پيغمبرش بروند چون اگر دليلى بر مدّعاى خودشان داشتند اقامه مينمودند و كسى گمراه‌تر نيست از آنانكه متابعت دلخواه و رأى خودشان را نمودند بدون هدايت و راهنماى الهى كه پيغمبر و قرآن و امام عليه السّلام است و اين قبيل مردم بخودشان ستم نمودند كه منغمر در معاصى شدند و از


جلد 4 صفحه 196

هدايت الهى در دنيا و آخرت محروم ماندند و اين سعادت نصيب آنها نشده و از منافع آن بى‌بهره‌اند يا چون بسوء اختيار خودشان را از قابليّت رحمت حق انداخته‌اند خداوند آنها را بحال خود واگذار نموده و از هدايتشان اعراض فرموده و اين معنى اظهر است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو لا أَن‌ تُصِيبَهُم‌ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَت‌ أَيدِيهِم‌ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَو لا أَرسَلت‌َ إِلَينا رَسُولاً فَنَتَّبِع‌َ آياتِك‌َ وَ نَكُون‌َ مِن‌َ المُؤمِنِين‌َ (47)

و ‌اگر‌ نفرستاده‌ بوديم‌ تو ‌را‌ و اصابت‌ ميكرد ‌آنها‌ ‌را‌ مصيبتي‌ ‌از‌ مصائب‌ امم‌ ماضيه‌ و عذاب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ ميشد بواسطه شرك‌ و كفر و افعال‌ قبيحه‌ و اعمال‌ زشت‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سر زده‌ ‌پس‌ ميگفتند پروردگار ‌ما چرا ارسال‌ نفرمودي‌ بسوي‌ ‌ما رسولي‌ ‌پس‌ ‌ما متابعت‌ ميكرديم‌ فرامين‌ تو ‌را‌ و ميبوديم‌ ‌از‌ مؤمنين‌.

خداوند ‌تا‌ حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ بنده‌گان‌ تمام‌ نكند و راه‌ عذر ‌بر‌ ‌آنها‌ بسته‌ نشود مؤاخذه‌ و عقوبت‌ نميفرمايد و ‌لو‌ عقل‌ حكم‌ ميكند بقبح‌ ‌آنها‌ «و لكن‌ ‌النّاس‌ يستهلون‌ النوم‌ ‌في‌ قضاء الوتر» و عقل‌ بيش‌ ‌از‌ دم‌ حكم‌ نميكند و ‌اينکه‌ اعمال‌ زشت‌ و عقائد فاسده‌ اقتضاء عذاب‌ دارد لذا ميفرمايد وَ ما كُنّا مُعَذِّبِين‌َ حَتّي‌ نَبعَث‌َ رَسُولًا (اسراء ‌آيه‌ 16).

وَ لَو لا ‌لو‌ امتناعيه‌ ‌است‌ و كلمه‌ ‌لا‌ جمله‌ ‌در‌ تقدير ‌است‌ ‌يعني‌ «لولا ارسالك‌» ‌اگر‌ تو ‌را‌ نفرستاده‌ بوديم‌.

أَن‌ تُصِيبَهُم‌ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَت‌ أَيدِيهِم‌ ‌که‌ گفتند ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ابو البشر ‌تا‌ زمان‌ بعثت‌ حضرت‌ رسالت‌ هيچ‌ زماني‌ بدتر ‌از‌ زمان‌ ‌بعد‌ ‌از‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌تا‌ زمان‌ بعثت‌ حضرت‌ خاتم‌ نبوده‌ ‌که‌ تعبير بدوره‌ جاهليت‌ كردند سر ‌تا‌ سر دنيا ‌را‌ شرك‌ و كفر و فساد احاطه‌ كرده‌ ‌بود‌ يك‌ قسمت‌ مهم‌ طبيعي‌ ‌که‌ اصلا منكر وجود حق‌ و انبياء و دستورات‌ بودند يك‌ قسمت‌ مشركين‌ ‌ يا ‌ بت‌پرست‌ ‌ يا ‌ گاوپرست‌ ‌ يا ‌ ملك‌پرست‌ ‌ يا ‌ جن‌پرست‌ ‌ يا ‌ درخت‌پرست‌ ‌ يا ‌ آتش‌پرست‌ بودند و يك‌ قسمت‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ متدين‌ بديني‌ ميدانستند و منتسب‌ ‌به‌ نبيي‌ ‌از‌ انبياء بودند مثل‌ مجوس‌ ‌که‌ منتسب‌ بابراهيم‌ بودند آتش‌پرست‌ بودند چون‌ آتش‌ ‌بر‌ ابراهيم‌ سرد و سلامت‌ شد و يهود ‌که‌ عزيز ‌را‌ ‌إبن‌ اللّه‌ و آدم‌ ‌را‌ ‌إبن‌ اللّه‌ بلكه‌ ميگفتند نَحن‌ُ أَبناءُ اللّه‌ِ وَ أَحِبّاؤُه‌ُ (مائده‌ ‌آيه‌ 18) و قائل‌ بتجسيم‌ ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ ميدانستند و ملائكه‌ ‌را‌ دختران‌ ‌خدا‌ ميدانستند نصارا قائل‌ بتثليث‌ اب‌ و ‌إبن‌ و روح‌ القدس‌ فقط موحد اوصياء حضرت‌ ابراهيم‌ (ع‌) و اوصياء

جلد 14 - صفحه 247

عيسي‌ (ع‌) و معدود قليلي‌ ‌از‌ بستگان‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ‌براي‌ اينكه‌ زمين‌ خالي‌ ‌از‌ حجت‌ نباشد ‌که‌ دوره‌ ‌آنها‌ ختم‌ شد ‌به‌ بعثت‌ حضرت‌ رسالت‌ و البته‌ تمام‌ ‌آنها‌ استحقاق‌ جميع‌ عقوبات‌ ‌را‌ داشتند ‌اگر‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ عذاب‌ نازل‌ ميشد.

فَيَقُولُوا رَبَّنا لَو لا أَرسَلت‌َ إِلَينا رَسُولًا و اعتذار ميجستند ‌که‌ ‌اگر‌ ارسال‌ ‌رسول‌ فرموده‌ بودي‌.

فَنَتَّبِع‌َ آياتِك‌َ متابعت‌ ميكرديم‌ آيات‌ تو ‌را‌ ‌که‌ انبياء و دستورات‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌.

وَ نَكُون‌َ مِن‌َ المُؤمِنِين‌َ ايمان‌ بتوحيد و بانبياء و بفرامين‌ تو پيدا ميكرديم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 47)- هر روز به بهانه‌ای از حق می‌گریزند! از آنجا که در آیات گذشته سخن از ارسال پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به عنوان انذار کننده و بیم دهنده بود در این آیه به لطفی که بر وجود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مترتب است اشاره کرده، می‌گوید: «هر گاه ما (پیش از فرستادن پیامبری) آنها را به خاطر اعمالشان مجازات می‌کردیم، می‌گفتند: پروردگارا! چرا رسولی برای ما نفرستادی تا آیات تو را پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم» اگر به خاطر این نبود مجازات آنها به جهت اعمال و کفرشان حتی نیاز به ارسال پیامبر نداشت (وَ لَوْ لا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ).

در حقیقت آیه اشاره به این نکته است که راه حق روشن است، و هر عقلی حاکم به بطلان شرک و بت پرستی است، و زشتی بسیاری از اعمال آنها همچون مظالم و ستمها از مستقلات حکم عقل می‌باشد.

نکات آیه

۱ - بستن راه بهانه جویى کافران و حق ستیزان (به این که چرا براى مارسولى نفرستادى) به هنگام گرفتار شدن به عذاب، از اهداف رسالت پیامبر(ص) (و لولا أن تصیبهم مصیبة بما قدّمت أیدیهم فیقولوا ربّنا لولا أرسلت إلینا رسولاً) جواب «لولا» در «لولا أن تصیبهم مصیبة...» حذف شده و تقدیر آن چنین است: «لولا أن تصیبهم مصیبة ... لمّا أرسلناک إلیهم». گفتنى است که آیه پیش، هدف از بعثت پیامبر(ص) را تنبّه و بیدارى مردم بیان کرده است. بنابراین آیه یاد شده بیانگر یکى دیگراز هدف هاى رسالت پیامبر(ص) مى باشد.

۲ - فرستادن رسولان، اتمام حجت الهى بر کافران (و لولا أن تصیبهم مصیبة ... و نکون من المؤمنین)

۳ - مجازات خطاکاران پیش از تبیین راه صواب و خطا براى ایشان، امرى نادرست و نکوهیده در بینش الهى (و لولا أن تصیبهم مصیبة ... و نکون من المؤمنین)

۴ - عذاب اخروى براى کافران و حق ستیزان، کیفرى گران و سخت مصیبت بار (و لولا أن تصیبهم مصیبة) «مصیبة» به بلیه و هر امر مکروه، و ناخوشایند گفته مى شود و تنکیر آن براى تفخیم است. بنابراین واژه «مصیبة» در این آیه به معناى بلاى بزرگ مى باشد و مقصود از آن مى تواند عذاب استیصال باشد و مى تواند عذاب اخروى باشد.

۵ - کفرپیشگان حق ناپذیر، در معرض عذاب استیصال (و لولا أن تصیبهم مصیبة) واژه «مصیبة» در آیه، هم شامل عذاب استیصال مى شود و هم شامل عذاب اخروى، برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.

۶ - مصیبت ها و رنج هاى کافران، پى آمد عملکرد خود آنان (و لولا أن تصیبهم مصیبة بما قدّمت أیدیهم)

۷ - کافران و حق ستیزان، تنها به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى متنبه شده و به ارزش تعالیم پیامبران پى مى برند. (أن تصیبهم مصیبة ... فیقولوا ربّنا لولا أرسلت إلینا رسولاً)

۸ - بعثت پیامبران، نمود ربوبیت خدا (فیقولوا ربّنا لولا أرسلت إلینا رسولاً)

۹ - پیامبران الهى، وظیفه دار تبیین آیات و نشانه هاى خداوند (لولا أرسلت إلینا رسولاً فنتّبع ءایتک)

۱۰ - سعادت انسان ها تنها در گرو ایمان به خدا و پیروى از آیات الهى است. (لولا أرسلت إلینا رسولاً فنتّبع ءایتک و نکون من المؤمنین)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آثار پیروى از آیات خدا ۱۰; تبیین آیات خدا ۹
  • انبیا: آثار بعثت انبیا ۸; رسالت انبیا ۹; فلسفه بعثت انبیا ۲
  • ایمان: آثار ایمان به خدا ۱۰
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳
  • حق: آثار عذاب حق ستیزان ۷; اتمام حجت بر حق ستیزان ۱; سختى عذاب اخروى حق ستیزان ۴; عذاب استیصال حق ناپذیران ۵; عوامل تنبه حق ستیزان ۷; مصایب حق ستیزان ۴
  • خدا: نشانه هاى ربوبیت خدا ۸
  • سعادت: عوامل سعادت ۱۰
  • کافران: آثار عذاب کافران ۷; آثار عمل کافران ۶; اتمام حجت بر کافران ۱، ۲; سختى عذاب اخروى کافران ۴; عذاب استیصال کافران ۵; عوامل تنبه کافران ۷; مصایب کافران ۴; منشأ رنجهاى کافران ۶; منشأ مصایب کافران ۶
  • کیفر: ناپسندى کیفر بى بیان ۳
  • محمد(ص): فلسفه نبوت محمد(ص) ۱

منابع