البقرة ٩١
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ يَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ |
ترجمه
البقرة ٩٠ | آیه ٩١ | البقرة ٩٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَرَآءَهُ»: غیر آن. بجز آن (نگا: نساء / ، مؤمنون / . «وَ هُوَ الْحَقُّ»: جمله حالیّه است. «مُصَدِّقاً»: تصدیقکننده. حال (حق) است. «مِن قَبْلُ»: قبلاً. در گذشته. در روزگار پیشین.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۹ ۹۳ بقره
- بيان آيات ، متضمن محاجّه با يهود
- بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- توطن يهود در مدينه و اطراف آن و انكار و تكذيب آنها پيامبر(ص )
- مناقشه بعضى از مفسرين در قسم دادن خدا به حق رسول اللّه (ص ) و رد آن
- معناى سوگند و جواب از اشكال سوگند دادن خدا به شخص پيامبر(ص )
- سخنى در معناى (حق ) و پاسخ از اشكال سوگند دادن به حق پيامبر(ص )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«91» وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
و هنگامى كه به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل كرده ايمان آوريد، گويند: ما تنها به چيزى ايمان مىآوريم كه بر (پيامبر) خودمان نازل شده باشد و به غير آن كافر مىشوند، در حالى كه آن (قرآن) حقّ است و آنچه را (از تورات) با ايشان است، تصديق مىكند. بگو: اگر (به آياتى كه بر خودتان نازل شده) مؤمن بوديد پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين به قتل مىرسانديد؟!
پیام ها
1- پيامبر اسلام، مأمور دعوت همهى امّتها به اسلام بوده است. «قِيلَ لَهُمْ»*
2- يكى از عوامل كفر كفّار، نژادپرستى وتعصّبات قومى است. «نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ»
3- ملاك ايمان، حقّانيّت آيين است نه نژاد. «وَ هُوَ الْحَقُّ»
4- قرآن، سراسر حقّ است. «أَنْزَلَ اللَّهُ ... وَ هُوَ الْحَقُّ»
5- چون يهوديان زمان پيامبر به رفتار نياكان خود راضى بودند، خداوند نسبت قتل انبيا را به آنان داده است. «فَلِمَ تَقْتُلُونَ»
6- دروغگو، رسواست. «فَلِمَ تَقْتُلُونَ ... إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»
(اگر به انبيايى كه از بنىاسرائيل است ايمان آوردهايد، پس چرا پيامبرانى همچون حضرت يحيى و زكريا را كه از بنىاسرائيل بودند، شهيد كرديد؟!)
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 160
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (91)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 201
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ: و زمانى كه گفته شود مر يهود را، آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ:
ايمان بياوريد به آنچه خدا نازل فرموده، يعنى تصديق قرآن نمائيد، قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا: گويند در جواب: ايمان مىآوريم به آنچه نازل شده بر ما يعنى تورات، وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ: و كافر مىشوند به آنچه غير كتاب ايشان است. وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ: و حال آنكه اين قرآن حق و از جانب حق نازل شده در حالتى كه تصديق كننده و موافق است مر آنچه با ايشان است يعنى كتاب تورات. حاصل آنكه چون تصديق ننمودند قرآن را كه مصدق تورات است، پس بنابراين به تورات هم ايمان نيآوردهاند. بعد از آن بر سبيل اعتراض بر قول آنها مىفرمايد: قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ: بگو اى پيغمبر در جواب آنها اگر ايمان به تورات داريد، پس چرا مىكشتيد پيغمبران خدا را پيش از اين زمان، إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ اگر بوديد از ايمان آورندگان به تورات، زيرا تورات منع نموده اين امر قبيح را اگر ايمان شما به تورات راست و درست بودى، كشتن پيغمبران از شما صادر نشدى.
تبصره: اسناد قتل انبياء به يهودان زمان حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به جهت آنست كه ايشان راضى بودند به اعمال سابقين خود و عازم به مثل آن، و هر كه راضى به فعل قومى باشد، در وبال با آنها شريك است؛ و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه فرمايد: الرّاضى بفعل قوم كالدّاخل فيه معهم و على كلّ داخل فى باطل إثمان: اثم العمل به و اثم الرّضا به «1». راضى شونده به كار جماعتى از خير و شر، مانند داخل شونده در آن كار است با ايشان، يعنى شريك است با ايشان در نفع و ضرر آن. و بر هر داخل شونده در باطل دو گناه است: گناه بجا آوردن، و گناه خشنودى او به آن كه عمل قلب است.
«1» نهج البلاغه، حكمت 154.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 202
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (91)
ترجمه
و چون گفته شود بآنها كه ايمان بياوريد بآنچه فرستاده است خدا گويند ايمان مياوريم به آنچه فرستاده شده است بر ما و كافر ميشوند بآنچه سواى آنست با آنكه آن حق است تصديق كننده است مر آنچه را با آنها است بگو پس چرا ميكشتيد پيغمبران خدا را از پيش اگر بوديد شما ايمان آورندگان..
تفسير
آنچه فرستاده است خداوند بر پيغمبر خاتم (ص) قرآن است و آنچه فرستاده شده است بر يهود كه مقصود در اين آيهاند تورية است و ما سواى تورية كه ايمان نياوردند يهود بآن آيات ناسخه احكام تورية است از قرآن كه آن حق است و مصدق تورية است كه در آن تحريم شده است قتل انبيا و ايجاب شده است ايمان به محمد (ص) و قرآن او پس معلوم ميشود كسانى كه مرتكب قتل انبيا شدند و ايمان به محمد (ص) و قرآن نياوردند ايمان بتورية هم ندارند و آنها يهودند كه پيشينيان آنان پيغمبران خودشان را كشتند و اخلاف آنان چون تابع كيش و سيره اباء خودشان بودند و راضى بعمل آنها خداوند عمل پدرانشان را حجت بر آنها قرار داد و نسبت بآنها داد تا ملزم و مفهم شوند و از قمى روايت شده است كه يهود بعرب ميگفتند كه پيغمبرى از مكه ميايد و در مدينه توقف ميكند و او آخر انبيا و افضل آنها است و درد و چشم او سرخى است و ميان دو كتف او مهر نبوت است ميپوشد يك جامه كه از دو طرف بخود مىپيچد و در غذا قناعت ميكند بتكه از نان و چند خرما و سوار ميشود بر حمار عربى خنده رو است و خونريز است شمشيرش را بدوش ميگذارد و از كسى باك ندارد و سلطنتش تا آخر معموره دنيا بسط پيدا ميكند و چون پيغمبر ما با اين اوصاف ظاهر شد حسد بردند و ايمان نياوردند حقير عرض ميكنم از اين بيان معلوم ميشود ماوراء تورية علاوه بر قرآن شخص پيغمبر خاتم است كه حق است و بوجود شريف خود مصدق تورية است و مصداق علائم مذكوره در آنست بتصديق قولى و فعلى و تكوينى چنانچه يهود مكذب تورية و قرانند بتكذيب قولى و فعلى و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا قِيلَ لَهُم آمِنُوا بِما أَنزَلَ اللّهُ قالُوا نُؤمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَينا وَ يَكفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُم قُل فَلِمَ تَقتُلُونَ أَنبِياءَ اللّهِ مِن قَبلُ إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ (91)
(و هر گاه بآنان گفته شود که بآنچه خدا نازل فرموده ايمان بياوريد، ميگويند بآنچه بر ما نازل شده ايمان ميآوريم و كافر ميشوند بآنچه غير آنست (مانند قرآن) و حال آنكه آن حق و تصديق كننده است آنچه را با ايشان است (بگو اي پيغمبر باينان، پس چرا پيغمبران خدا را ميكشيد پيش از اينکه اگر شما مؤمنان بوديد) قائل بجمله آمِنُوا بِما أَنزَلَ اللّهُ خداوند تبارك و تعالي است که در بسياري از آيات شريفه چه خطاب بهمه مردم و چه خطاب باهل كتاب و بني اسرائيل بايمان بما انزل اللّه امر فرموده است و در مرتبه دوم پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که همه مردم را بايمان دعوت ميفرمايد و در مرتبه بعد مؤمنين ميباشند که كفار را دعوت مينمودند، و لذا «قيل» را بفعل مجهول آورده و فاعل آن را معين ننموده است و مراد از بِما أَنزَلَ اللّهُ همه اموري است که بر پيغمبران خدا نازل شده که ايمان بآنها لازم است نه خصوص قرآن كريم، چنانچه در اواخر همين سوره ميفرمايد:
وَ المُؤمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ«1» قالُوا نُؤمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَينا مراد از ما انزل علينا خصوص تورات نيست بلكه مقصود آنچه بر انبياء بني اسرائيل نازل شده يعني اگر پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از بني اسرائيل باشد ما باو ايمان ميآوريم چنانچه كتب عهد قديم که مورد اعتقاد
1- سوره بقره آيه 285
جلد 2 - صفحه 105
يهود است بعقيده آنها كتبي است که بر انبياء بني اسرائيل از زمان موسي «ع» تا زمان عيسي نازل شده.
وَ يَكفُرُونَ بِما وَراءَهُ از مقول قول آنها نيست بلكه كلام خدا است که خبر از كفر آنها بقرآن مجيد ميدهد و مراد از «ما ورائه» آنچه بر غير انبياء بني اسرائيل نازل شده ميباشد و پيغمبر بعد از انبياء بني اسرائيل منحصر بمحمّد و كتاب بعد از كتب آنها منحصر بقرآن است.
وَ هُوَ الحَقُّ يعني و حال آنكه قرآن ثابت است و محققا از جانب خدا نازل شده و حق بمعني ثابت و مقابل باطل است و دليل بر حقانيت قرآن معجزه بودن آن از جهات عديده است چنانچه در مقدمه متعرض شديم«1».
مُصَدِّقاً لِما مَعَهُم و اينکه قرآن تصديق كننده انبياء بني اسرائيل و كتبي است که بر آنها نازل شده و چنين نيست که ايمان باين مستلزم كفر بآنان شود و باصطلاح مانعه الجمع نيست بلكه حقانيت آنان را اثبات ميكند و اگر قرآن نبود راهي براي اثبات نبوت ساير انبياء و كتابهاي آنان در دست نبود، و معني اينکه جمله را بطوري که منافي با تحريف نباشد در دو آيه قبل متذكر شديم قُل فَلِمَ تَقتُلُونَ أَنبِياءَ اللّهِ مِن قَبلُ إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ اينکه جمله در رد اظهار آنهاست که گفتند نُؤمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَينا ما فقط بانبياء بني اسرائيل ايمان ميآوريم، بگو اگر در اينکه دعوي صادقيد و بآنها ايمان داريد پس چرا پيغمبران پيش از اينکه را ميكشتيد مگر زكريا و يحيي و صدها ديگر از انبياء بني اسرائيل را نكشتيد مگر در مقام كشتن حضرت عيسي بر نيامديد و بعقيده خود او را بدار نزديد، بنا بر اينکه تكذيب شما پيغمبر اسلام را بجهت اينكه از بني اسرائيل نيست بهانه بيش نيست بلكه هر پيغمبري که بر خلاف هواي نفس شما باشد او را
1- ص 40- 58
جلد 2 - صفحه 106
تكذيب ميكنيد و يا او را ميكشيد.
و اشكال به اينكه يهود زمان پيغمبر اسلام قاتل انبياء نبودند که مورد خطاب و نكوهش قرار گرفتهاند بلكه اسلاف آنها بودهاند جواب داده ميشود به اينكه اولا طريقه و روش يهود از زمان حضرت موسي «ع» تا زمان پيغمبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هميشه اينکه بوده چنانچه در بسياري از موارد حضرت موسي را تكذيب كردند و اراده قتل هارون را نمودند و هلمّ جرا و ثانيا فعل اسلاف را بآنان نسبت داده از جهت اينكه اينان قوم واحد بودهاند چنانچه در آيات قبل اشاره شد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 91)- تعصبهای نژادی یهود! در تفسیر آیات گذشته خواندیم که یهود به خاطر این که این پیامبر از بنی اسرائیل نیست، و منافع شخصی آنها را به خطر میاندازد از اطاعت و ایمان به او سر باز زدند.
در تعقیب آن در این آیه به جنبه تعصّبات نژادی یهود که در تمام دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین میگوید: «هنگامی که به آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل فرموده ایمان بیاورید، میگویند: ما به چیزی ایمان میآوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر میشوند» (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ).
آنها نه به انجیل ایمان آوردند و نه به قرآن، بلکه تنها جنبههای نژادی و منافع خویش را در نظر میگرفتند «در حالی که این قرآن حق است و منطبق بر نشانههای و علامتهایی است که در کتاب خویش خوانده بودند» (وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ).
پس از آن پرده از روی دروغ آنان برداشته و میگوید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمد صلّی اللّه علیه و اله از شما نیست پس چرا به پیامبران خودتان در گذشته ایمان نیاوردید؟ «بگو: پس چرا آنها را کشتید اگر راست میگویید و ایمان دارید»؟! (قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، یهودیان را به پذیرش اسلام و ایمان آوردن به قرآن فرا مى خواند. (و إذا قیل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه) فاعل «قیل» به قرینه «قل فلم تقتلون» (در ذیل آیه) پیامبر است; یعنى: و إذا قلت لهم ...
۲ - یهودیان، در گستره دعوت پیامبر(ص) قرار دارند و موظف به پذیرش اسلام و ایمان به قرآن هستند. (و إذا قیل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه)
۳ - یهود به قرآن ایمان نمى آورند و اسلام را نخواهند پذیرفت.* (و إذا قیل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علینا) حذف فاعل و آوردن فعل به صورت مجهول (قیل) حاوى این نکته است که: پاسخ منفى یهود به دعوت قرآن، مخصوص یهود عصر بعثت نیست; بلکه آیندگان اینان نیز همین رویه را خواهند داشت.
۴ - قرآن، کتابى است نازل شده از جانب خدا. (ءامنوا بما أنزل اللّه) مراد از «ما» در «ما أنزل اللّه» (آنچه خدا فرو فرستاده است) قرآن مى باشد.
۵ - الهى بودن قرآن، دلیل ضرورت ایمان آوردن به آن (ءامنوا بما أنزل اللّه) توصیف قرآن به اینکه خدا آن را فرستاده است، اشاره به علت لزوم ایمان (ءامنوا) دارد.
۶ - یهود، ایمان به وحى و کتابهاى آسمانى را تنها در صورت نزولشان بر پیامبرى از نژاد اسرائیل، ضرورى مى پنداشتند. (قالوا نؤمن بما أنزل علینا)
۷ - نازل نشدن قرآن بر بنى اسرائیل، تنها دلیل و بهانه یهود براى ایمان نیاوردن به آن (إذا قیل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علینا)
۸ - یهودیان عصر بعثت، مطمئن به آسمانى بودن قرآن و معترف به الهى بودن آن (إذا قیل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علینا) چنانچه یهودیان آسمانى بودن قرآن را باور نداشتند در پاسخ به دعوت پیامبر(ص) (ءامنوا بما أنزل اللّه; به آنچه خدا فرو فرستاده ایمان آورید)، اظهار مى داشتند که: قرآن از جانب خدا نیست. اعراض از چنین پاسخى، گویاى اطمینان ایشان به آسمانى بودن قرآن و اعتراف ضمنى آنان به الهى بودن آن است.
۹ - یهودیان، على رغم اطمینانشان به الهى بودن قرآن، به آن ایمان نیاوردند. (إذا قیل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علینا)
۱۰ - ملاک یهودیان، براى ایمان آوردن به پیامبران، بعثت آنان از میان بنى اسرائیل است. (قالوا نؤمن بما أنزل علینا) هر چند ایمان به قرآن و کتابهاى آسمانى محور سخن در آیه شریفه است; ولى از آن جا که نزول کتاب آسمانى مستلزم بعثت پیامبر (ص) نیز هست، دعوت به پذیرش قرآن، دعوت به ایمان به پیامبر(ص) نیز مى باشد و سخن یهود - که فقط به کتاب خود ایمان مى آوریم - مستلزم این معنا نیز هست که: فقط به پیامبران خود ایمان مى آوریم.
۱۱ - یهودیان، به هر پیامبرى که از نژاد اسرائیل نباشد، کافر مى شوند. (و یکفرون بما وراءه)
۱۲ - یهودیان، به هر کتاب آسمانى که آورنده آن از بنى اسرائیل نباشد، کافر مى شوند. (و یکفرون بما وراءه)
۱۳ - یهودیان، مردمى نژادگرا (قالوا نؤمن بما أنزل علینا و یکفرون بما وراءه و هو الحق)
۱۴ - قوم گرایى و نژاد پرستى یهود، از عوامل کفر ورزى آنان به قرآن (قالوا نؤمن بما أنزل علینا و یکفرون بما وراءه)
۱۵ - قرآن، کتابى سراسر حق و پیراسته از هر باطل (و هو الحق) «ال» در «الحق» نظیر ال در «زید الرجل» براى استغراق صفات افراد است; یعنى، قرآن در حق بودن کامل است و کاستى ندارد.
۱۶ - قرآن، تأیید کننده محتواى تورات و تصدیق کننده آسمانى بودن آن (و هو الحق مصدقاً لما معهم)
۱۷ - گواهى قرآن بر راستى و درستى تورات، از نشانه هاى حقانیت قرآن (و هو الحق مصدقاً لما معهم) توصیف قرآن به تصدیق کننده تورات، پس از ادعاى حقانیت قرآن (و هو الحق) استدلالى است براى یهودیان بر لزوم ایمان آوردن به آن.
۱۸ - قرآن، گواه و دلیلى بر راستى و درستى تورات است.* (و هو الحق مصدقاً لما معهم) تصدیق کتابهاى آسمانى اهل کتاب از سوى قرآن، محتمل است به این معنا باشد که: نزول قرآن موجب شد اخبار و پیشگوئیهاى آن کتاب ها، مبنى بر آوردن قرآن تحقق یابد. بنابراین نزول قرآن مایه اثبات راستین و درستى آن کتاب هاست.
۱۹ - یهود، پیامبران بسیارى از نژاد اسرائیل را به قتل رساندند. (فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل) چون جمله «فلم تقتلون ...» (پس چرا پیامبران خدا را مى کشتید؟) در جواب ادعاى یهود، مبنى بر ایمان آنان به پیامبران بنى اسرائیل، آمده است، معلوم مى شود: مراد از «أنبیاء اللّه» پیامبران بنى اسرائیل است.
۲۰ - یهود، بر خلاف اظهاراتشان حتى به پیامبران بنى اسرائیل نیز ایمان نداشتند. (نؤمن بما أنزل علینا ... قل فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل إن کنتم مؤمنین)
۲۱ - کشته شدن پیامبرانى از نژاد اسرائیل به دست یهودیان، دلیل ایمان نداشتن آنان حتى به پیامبران بنى اسرائیل (نؤمن بما أنزل علینا ... قل فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل)
۲۲ - بنى اسرائیل، برخوردار از پیامبران بسیار (فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل)
۲۳ - ناسازگارى ایمان به کتابهاى آسمانى و قتل پیامبران (قالوا نؤمن بما أنزل علینا ... قل فلم تقتلون أنبیاء اللّه)
۲۴ - رفتار و عملکرد انسان، نشانه اعتقاد و اندیشه اوست. (قالوا نؤمن بما أنزل علینا ... قل فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل)
۲۵ - یهودیان عصر بعثت، داراى روحیه اى همسان با گذشتگان خویش در برخورد با پیامبران (فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل) استناد قتل به یهودیان عصر بعثت با فعل مضارع «تقتلون» - با اینکه آنان پیامبرى را نکشتند - حکایت از برداشت فوق دارد.
۲۶ - ایمان به پیامبران پس از موسى(ع) و ضرورت پیروى از آنان، از تعالیم تورات است. (فلم تقتلون أنبیاء اللّه من قبل إن کنتم مؤمنین) متعلق «مؤمنین» بقرینه «نؤمن بما أنزل علینا» مى تواند ایمان به تورات باشد. جمله «فلم تقتلون ...» بیانگر جواب شرط (إن کنتم) است; یعنى، اگر مدعى ایمان به تورات هستید چرا پیامبران خدا را کشتید؟ این معنا اقتضا مى کند که: تورات حاوى بشارت به آمدن پیامبرانى پس از موسى(ع) و لزوم پیروى از آنان باشد.
روایات و احادیث
۲۷ - ابو عمرو زبیرى از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند که مى فرماید «... فلم تقتلون انبیاء اللّه من قبل ان کنتم مؤمنین» روایت کرده که: «انما نزل هذا فى قوم الیهود و کانوا على عهد محمّد(ص) لم یقتلوا الأنبیاء بأیدیهم و لاکانوا فى زمانهم و انما قتل أوایلهم ... فجعلهم اللّه منهم و أضاف إلیهم فعل أوایلهم بما تبعوهم و تولّوهم;[۱] این آیه درباره یهود نازل گشته است در حالى که یهودیان زمان پیامبر(ص) پیامبرانى را نکشته بودند و در زمان آنان نیز زندگى نمى کردند و همانا گذشتگان آنان پیامبران را کشتند ... پس خداوند این یهودیان (یهودیان زمان حضرت محمّد(ص)) را جزء آنان دانسته و قتل انبیا را به خاطر پیروى آنان و محبّتشان به پیشینیان به آنان نسبت داده است».
موضوعات مرتبط
- اسلام: دعوت به اسلام ۱
- اطاعت: اطاعت از انبیا ۲۶
- انبیا: تاریخ انبیا ۲۲; قتل انبیا ۱۹، ۲۳
- ایمان: اهمیّت ایمان به اسلام ۲; اهمیّت ایمان به قرآن ۲; ایمان به انبیا ۱۰، ۲۶; ایمان به کتب آسمانى ۲۳; دلایل ایمان به قرآن ۵; متعلق ایمان ۱۰، ۲۳، ۲۶
- بنى اسرائیل: انبیاى بنى اسرائیل ۱۹، ۲۲; قتل انبیاى بنى اسرائیل ۲۱
- تبعیض نژادى: آثار تبعیض نژادى ۱۴
- تورات: تصدیق تورات ۱۶، ۱۷، ۱۸; تعالیم تورات ۲۶; تورات از کتب آسمانى ۱۶; دلایل حقانیت تورات ۱۷، ۱۸
- رفتار: پایه هاى رفتار ۲۴
- عقیده: مظاهر عقیده ۲۴
- قرآن: پیشگویى قرآن ۳; تنزیه قرآن ۱۵; حقانیت قرآن ۱۵; دعوت به قرآن ۱; دلایل حقانیت قرآن ۱۷; قرآن و تورات ۱۶، ۱۸; گواهى قرآن ۱۷، ۱۸; وحیانیت قرآن ۴، ۵، ۸، ۹; ویژگیهاى قرآن ۴
- کفر: کفر به قرآن ۷، ۹
- محمّد(ص): دعوت محمّد(ص) ۱; محدوده رسالت محمّد(ص) ۲
- نژادپرستان: ۱۳
- یهود: آثار نژاد پرستى یهود ۱۴; بهانه هاى یهود ۷; تکلیف یهود ۲; جرایم یهود ۱۹، ۲۱; دعوت از یهود ۱; دلایل کفر یهود ۲۱; دلایل کفر یهود به قرآن ۷; صفات یهود ۱۳; عقیده یهود ۶، ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۲۱; عقیده یهود به قرآن ۸، ۹; عوامل کفر یهود ۱۴; قتلهاى یهود ۱۹، ۲۱; کفر یهود ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۲۰، ۲۱; ملاکهاى ایمان یهود ۶، ۱۰، ۱۲; نژادپرستى یهود ۶، ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳; نیاکان یهود ۲۷; یهود صدراسلام ۸، ۲۵، ۲۷; یهود و اسلام ۳; یهود و انبیا ۲۵; یهود و انبیاى بنى اسرائیل ۲۱; یهود و انبیاى غیر بنى اسرائیل ۱۱; یهود و قتل انبیا ۱۹، ۲۱، ۲۷; یهود و قرآن ۳; یهود و کتب آسمانى ۱۲
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۵۱، ح ۷۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۰۲، ح ۲۸۴.