البقرة ٧٩

از الکتاب
کپی متن آیه
فَوَيْلٌ‌ لِلَّذِينَ‌ يَکْتُبُونَ‌ الْکِتَابَ‌ بِأَيْدِيهِمْ‌ ثُمَ‌ يَقُولُونَ‌ هٰذَا مِنْ‌ عِنْدِ اللَّهِ‌ لِيَشْتَرُوا بِهِ‌ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ‌ لَهُمْ‌ مِمَّا کَتَبَتْ‌ أَيْدِيهِمْ‌ وَ وَيْلٌ‌ لَهُمْ‌ مِمَّا يَکْسِبُونَ‌

ترجمه

پس وای بر آنها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند!

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٧٨ آیه ٧٩ البقرة ٨٠
سوره : سوره البقرة
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَیْلٌ»: وای بر! مرگ بر! «ثَمَناً»: پول. بها.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: از امام باقر|امام محمدباقر عليه‌السلام و نيز جماعتى از اهل تأويل روايت شده كه احبار يهود صفات رسول خدا صلى الله عليه و آله را در تورات تغيير دادند تا اين كه در ميان عوام يهود نسبت به محمد ايجاد شك و شبهه نمايند و اين آيه بدان مناسبت نازل گرديد.[۳][۴]

تفسیر

نکات آیه

۱ - تحریر و نوشتن افکار و اندیشه ها به عنوان کتاب الهى و قوانین دینى، جرم و گناهى بزرگ، و در پى دارنده عذاب الهى است. (فویل للذین یکتبون ... فویل لهم ممّا کتبت أیدیهم) کلمه «ویل» کلمه اى است که انسان به هنگام گرفتار شدن به عذاب، آن رابر زبان جارى مى کند. بنابراین مراد از «فویل للذین ...» گرفتار شدن بدعتگذاران به عذاب است.

۲ - ارائه و نشر افکار و اندیشه ها به عنوان کتاب آسمانى و فرمانهاى الهى، حرام و گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب الهى است. (فویل للذین ... ثم یقولون هذا من عند اللّه)

۳ - ارائه و نشر افکار خود به عنوان کتاب آسمانى، داراى حرمتى شدیدتر نسبت به تحریر و نوشتن آن (ثم یقولون هذا من عند اللّه) جمله «فویل للذین ...» بیانگر حرمت نوشتن بافته هاى خویش به عنوان کتاب آسمانى است و جمله «یقولون ...» بیانگر حرمت نشر و ارائه آنهاست. از آن جا که جمله دوم با حرف «ثم» آمده و «ثم» در این جا براى تراخى رتبه اى است نه زمانى، دلالت مى کند که: حرمت نشر و ارائه، از حرمت اصل کتابت شدیدتر است.

۴ - گرفتارى عوام به خیالات واهى درباره دین و کتابهاى آسمانى، پیامد تحریفگرى و عملکرد عالمان سوء است. (و منهم أمیون ... فویل للذین یکتبون الکتب بأیدیهم) تفریع جمله «فویل للذین ...» بر آیه قبل - که درباره جهل مردم به کتاب آسمانى بود - گویاى این معناست که: عالمان سوء و تحریفگر، داراى نقشى بسزا در جهل و خرافه گرایى مردم هستند.

۵ - گروهى از عالمان یهود، افکار تحریر یافته خویش را حقایقى (معارف، احکام و ...) از جانب خدا قلمداد نموده، به مردم ارائه مى کردند. (فویل للذین یکتبون الکتب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند اللّه) «بأیدیهم» (با دستهاى خود)، تأکید بر این است که عالمان یهود آنچه را به عنوان کتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى «یقولون بأفواههم» و «نظرته بعینى ...» و ... .

۶ - دستیابى به متاعهاى دنیوى (مال، ریاست، وجاهت و ...) هدف عالمان یهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان کتاب آسمانى (لیشتروا به ثمناً قلیلا)

۷ - عوام یهود، خریداران تحریفها و بدعتهاى عالمانشان (لیشتروا به ثمناً قلیلا)

۸ - گروهى از عالمان یهود، مردمانى بدعتگذار و دین ساز بودند. (فویل للذین یکتبون الکتب بأیدیهم)

۹ - عالمان بدعتگذار و دین ساز یهود، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد. (فویل للذین یکتبون الکتب ... فویل لهم مما کتبت أیدیهم)

۱۰ - عالمان تحریفگر و بدعتگذار یهود، زمینه سازان گمراهى مردم خویش (ثم یقولون هذا من عند اللّه لیشتروا به ثمناً قلیلا)

۱۱ - درآمدهاى به دست آمده از راه دین سازى و بدعتگذارى، حرام و موجب عذاب الهى خواهد شد. (و ویل لهم مما یکسبون) مراد از «ما»ى موصوله در «مما یکسبون» مى تواند درآمدهایى باشد که عبارت «لیشتروا به ثمناً قلیلا» آن را بیان داشت و نیز مى تواند منظور از آن مطلق اعمال و رفتار ناپسند باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

۱۲ - هر درآمدى که از طریق بدعتگذارى و دین سازى به دست آید - هر چند فراوان باشد - ناچیز و بى ارزش است. (لیشتروا به ثمناً قلیلا) ظاهر این است که «قلیلا» صفت توضیحى براى «ثمناً» باشد. بنابراین «ثمناً قلیلا» به این معناست که: هر ثمنى در قبال دین سازى گرفته شود، ناچیز است هر چند به ظاهر فراوان باشد.

۱۳ - جلب منافع مادى و دنیوى، انگیزه بدعتگذاران و دین سازان (لیشتروا به ثمناً قلیلا)

۱۴ - حرمت درآمدها و اموال به دست آمده در مقابل انجام کارهاى حرام (و ویل لهم مما یکسبون)

۱۵ - وجود کتاب و صنعت کتابت در عصر بعثت (یکتبون الکتب بأیدیهم)

روایات و احادیث

۱۶ - «و قیل کتابتهم بأیدیهم انهم عمدوا إلى التوراة و حرفوا صفة النبى (ص) لیوقعوا الشک بذلک للمستضعفین من الیهود و هو المروى عن ابى جعفر(ع) ...;[۵] از امام باقر(ع) روایت شده که: «علماى یهود به سراغ تورات رفتند و اوصاف حضرت محمّد(ص) را در آن تغییر دادند تا به این وسیله در دل مستضعفان فکرى یهود، شک ایجاد کنند».

۱۷ - از رسول خدا(ص) درباره «فویل لهم مما کتبت أیدیهم» روایت شده که فرموده اند: «الویل جبل فى النار و هو الذى انزل فى الیهود لانهم حرفوا التوراة زادوا فیها ما احبوا و محوا منها ما یکرهون و محوا إسم محمّد(ص) من التوراة;[۶] «ویل کوهى است در جهنم که [در آیات قرآن] در مورد یهود نازل گشته است; زیرا آنان تورات را با افزودن آنچه دوست داشتند و از بین بردن آنچه ناخوشایند داشتند، تحریف کردند و نام حضرت محمّد(ص) را از تورات محو نمودند».

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۲، ۳، ۱۱، ۱۴
  • بدعت: آثار بدعت ۱، ۲; جرم بدعت ۱; حرمت بدعت ۲، ۳; عذاب بدعت ۱، ۲; گناه بدعت ۱، ۲
  • بدعتگذاران: دنیاطلبى بدعتگذاران ۱۳
  • تحریف: آثار تحریف ۴
  • تورات: تحریف تورات ۱۷; تعالیم تورات ۱۶
  • جهنم: ویل جهنم ۱۷
  • خدا: عذابهاى خدا ۱، ۲، ۹
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۶، ۱۳
  • دین: آسیب شناسى دین ۴; تخیلات مردم درباره دین ۴
  • دین سازان: ۵، ۶، ۸، ۹
  • دین سازى: جرم دین سازان ۱; حرمت دین سازان ۳; گناه دین سازان ۲
  • عذاب: اهل عذاب ۹; موجبات عذاب ۱، ۲، ۹، ۱۱
  • علما: نقش علماى فاسد ۴
  • علماى یهود: بدعتگذارى علماى یهود ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰; بینش علماى یهود ۵; تحریفگرى علماى یهود ۵، ۷، ۱۰; دنیاطلبى علماى یهود ۶; دین سازى علماى یهود ۵، ۶، ۸، ۹; ریاست طلبى علماى یهود ۶; شبهه افکنى علماى یهود ۱۶; علماى یهود و محمّد(ص) ۱۶; نقش علماى یهود ۱۰
  • کتاب: تاریخ کتاب ۱۵
  • کتابت: کتابت در صدر اسلام ۱۵
  • کسب: کسب با بدعت ۱۱، ۱۲; کسب با دین سازى ۱۱، ۱۲; کسب با محرمات ۱۴; کسب بى ارزش ۱۲; کسب حرام ۱۱، ۱۴
  • گناهان کبیره: ۱، ۲
  • محرمات: ۲، ۱۱، ۱۴ مراتب محرمات ۳
  • محمّد(ص): محمّد(ص) در تورات ۱۶، ۱۷
  • یهود: بینش عوام یهود ۷; زمینه گمراهى یهود ۱۰; کیفر بدعتگذاران یهود ۹

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۳.
  3. نسائى اين شأن و نزول را از ابن عباس روايت كرده است.
  4. صاحبان كشف الاسرار از عامه و روض الجنان از خاصه در تفصيل آن چنين گويند: كه در تورات در وصف محمد چنين نوشته شده بود كه وى مردى نيكوروى و سياه‌چشم و داراى موى مجعد و سياه مى باشد. علماء يهود وقتى كه ديدند اين صفات با محمد مطابقت دارد، در صدد تحريف آن برآمده و چنين نوشتند كه وى مردى بلندقد و ازرق‌چشم و سرخ موى است وقتى كه رسول خدا از مكه به مدينه هجرت فرمود، يهوديان كه وصف او را از علماء خود شنيده بودند، گفتند: اين، آن محمد نيست كه وصف او را در تورات خوانده ايم، و ابن ابى حاتم از مفسرين عامه نيز اين موضوع را از طريق عكرمة از ابن عباس نقل نموده است.
  5. مجمع البیان، ج ۱; ص ۲۹۲; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۹۳، ح ۲۵۶.
  6. الدر المنثور، ج ۱، ص ۲۰۱.