البقرة ٨٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ قَالُوا لَنْ‌ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ‌ أَتَّخَذْتُمْ‌ عِنْدَ اللَّهِ‌ عَهْداً فَلَنْ‌ يُخْلِفَ‌ اللَّهُ‌ عَهْدَهُ‌ أَمْ‌ تَقُولُونَ‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌ مَا لاَ تَعْلَمُونَ‌

ترجمه

و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانی از خدا گرفته‌اید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی‌ورزد- یا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید»؟!

و گفتند: هرگز آتش جز چند روزى ما را نخواهد رسيد. بگو: مگر پيمانى از خدا گرفته‌ايد كه خدا خلاف عهد خويش نكند؟ يا بر خدا سخنانى مى‌بنديد كه نمى‌دانيد
و گفتند: «جز روزهايى چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسيد.» بگو: «مگر پيمانى از خدا گرفته‌ايد؟ -كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد- يا آنچه را نمى‌دانيد به دروغ به خدا نسبت مى‌دهيد؟»
و یهود گفتند که هیچ وقت آتش عذاب به ما نرسد مگر چند روزی معدود. به آنان بگو: آیا بر آنچه دعوی می‌کنید عهد و پیمانی از خدا گرفته‌اید که خدا هم از آن عهد هرگز تخلف نکند یا چیزی به خیال جاهلانه خود به خدا نسبت می‌دهید؟
و گفتند: آتش [دوزخ] جز چند روزی به ما نمی رسد. بگو: آیا [بر این عقیده خود] از نزد خدا پیمانی گرفته اید؟ که هرگز خدا از آن پیمان تخلّف نخواهد کرد، یا جاهلانه چیزی را به خدا نسبت می دهید؟
و گفتند: آتش جز چند روزى ما را نسوزاند. بگو: آيا با خدا چنين پيمانى بسته‌ايد، تا او خلاف پيمان خود نكند؟ يا آنكه از روى نادانى چنين نسبتى به خدا مى‌دهيد؟
و گویند آتش دوزخ جز چند روز اندکشمار به ما نمی‌رسد، بگو آیا از خدا پیمان گرفته‌اید -که البته خداوند خلف وعده نخواهد کردیا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید؟
و گفتند: آتش دوزخ به ما نرسد مگر روزى چند بگو: آيا از نزد خدا پيمانى گرفته‌ايد، كه خدا هرگز خلاف پيمان خود نخواهد كرد، يا چيزى بر خدا مى بنديد كه نمى‌دانيد؟
می‌گویند: (هر چند هم گناهکار باشیم) آتش جز چند روز معدودی گریبانگیرمان نمی‌گردد! بگو: آیا از جانب خدا پیمان گرفته‌اید و (چون) خدا هرگز خلاف وعده‌اش عمل نمی‌نماید (اطمینان یافته‌اید)؟ یا این که چیزی به خدا نسبت می‌دهید که از آن بی‌خبرید (و دروغی بیش نیست)؟
و گفتند: «جز روزهایی چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا نزد خدا پیمانی (محکم) گرفتید؟ پس خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد. یا آنچه را نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید؟»
گفتند هرگز نرسد ما را آتش جز روزکی چند بگو آیا برگرفتید نزد خدا پیمانی که هرگز نشکند خدا پیمان خود را یا گوئید بر خدا آنچه را نمی‌دانید

And they say, “The Fire will not touch us except for a number of days.” Say, “Have you received a promise from Allah—Allah never breaks His promise—or are you saying about Allah what you do not know?”
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٧٩ آیه ٨٠ البقرة ٨١
سوره : سوره البقرة
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَن تَمَسَّنَا»: هرگز به ما نمی‌رسد. «أَیَّاماً مَّعْدُودَةً»: چند روز قابل شمار. مدّت کمی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: يهوديان مى پنداشتند كه طول مدت و زمان دنيا هفت هزار سال است و در هنگام ورود به مدينه مى گفتند: كه در هزار سال يك روز در آتش معذب خواهند بود و معتقد بودند كه بعد از آن يك روز، عذاب از آن‌ها قطع خواهد شد.

ابو العالية[۳] و قتادة[۴] و سدى و عكرمة[۵] گويند: كه يهوديان مى پنداشتند مدت معدودة و شمرده شده عذاب براى آن‌ها چهل روز است يعنى همان عدد و مدتى را كه گوساله پرستى نموده بودند سپس اين آيه نازل گرديد.[۶]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«80» وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‌

و (يهود) گفتند: جز چند روزى محدود، هرگز آتش دوزخ به ما نخواهد رسيد، بگو:

آيا پيمانى از نزد خدا گرفته‌ايد كه البتّه خداوند هرگز خلاف پيمان خود نمى‌كند، يا اينكه بر خداوند چيزى را نسبت مى‌دهيد كه به آن علم نداريد؟

نکته ها

از جمله انحرافات عقيدتى يهود، اين بود كه مى‌گفتند: اگر بر فرض ما گنهكار باشيم، كيفر ما از ديگران كمتر است و چند روزى بيشتر، عذاب نخواهيم شد!. زيرا ما از ديگران برتريم.

جلد 1 - صفحه 147

خداوند در اين آيه، بر اين طرز تفكّر خط بطلان مى‌كشد.

پیام ها

1- امتيازطلبى، از جمله خصوصيّات يهود است. «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا»

2- افكار و گفتارهاى ناروا را بى‌پاسخ نگذاريد. «قالُوا ... قُلْ»

3- برترى‌طلبى، نژادپرستى وآرزوى بدون عمل، ممنوع است. «قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ ... أَمْ تَقُولُونَ»

4- همه در برابر قانون يكسان هستند، خداوند وعده و پيمانى براى نجات قومى خاص نداده است. «قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً»

5- نا آگاهى از معارف دين، سبب نسبت دادن خرافات به دين مى‌شود. «أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (80)

وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ: و گفتند يهود به گمان باطل خود: هرگز مسّ نكند و نرسد ما را آتش جهنم، إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً: مگر روزهاى معدودى، يعنى به مقدار روزهاى محصوره كمى كه آن چهل روز ايّام گوساله پرستى است.

حق تعالى ردّ قول آنها فرمود: قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً: بگو اى پيغمبر در جواب آنها بر سبيل انكار: آيا گرفته‌ايد پيمانى از جانب خدا بر اين كه زياده از آنچه مى‌گوئيد شما را عذاب نفرمايد! و اگر به حسب فرض، عهدى از جانب خدا براى شما باشد، وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ‌: پس هرگز خلف نفرمايد خدا وعده خود را. حاصل آنكه عهد و پيمانى از جانب خدا نداريد تا خلاف عهد و وعده نفرمايد. خيالات فاسد و گمان‌هاى باطل است كه تصور كنيد. أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ‌: يا مى‌گوئيد يعنى افترا مى‌بنديد و نسبت مى‌دهيد بر خدا ما لا تَعْلَمُونَ‌: آنچه را كه نمى‌دانيد. حاصل آيه آنكه: كدام يك از اين دو امر حقّ مى‌باشد؟ گرفتن عهد از جانب خدا يا افتراى بر حضرت سبحان؟ يا (ام منقطعه بمعنى بل) يعنى: بلكه افترا مى‌بنديد بر خدا آنچه را كه علم به آن نداريد. بعد از آن حكم كلى را فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (80)

ترجمه‌

و گفتند هرگز نميرسد ما را آتش مگر روزهاى شمرده شده بگو آيا گرفتيد از خدا پيمانى را پس هرگز تخلف نمى‌كند خدا از پيمانش يا ميگوئيد از جانب خدا چيزيرا كه نميدانيد..

تفسير

چون گفتند مؤمنان ارحام يهود چرا نفاق ميكنيد با پيغمبر (ص) با آنكه ميدانيد كه نفاق موجب غضب خداوند است بر شما و معذب ميشويد يهودان در جواب گفتند كه مدت عذاب ما در مقابل اين معاصى چند روزى است كه ما در آن چند روز گوساله را عبادت نموديم و آن مدت قليل ميگذرد و بعد ببهشت ميرويم و ما استقبال نميكنيم ناملائمات دنيا را براى عذاب چند روزه زيرا آنزمان كم ميگذرد و ما بلذت آزادى در دنيا رسيديم و از تكاليف محمد (ص) راحت شديم نهايت آنكه چند روزى در آخرت معذب باشيم آنهم چون دوام ندارد اهميتى ندارد ميگذرد و مانند آنستكه نبوده براى اين خداوند امر فرمود به پيغمبر كه بگو اى محمد آيا شما عهدى از خدا گرفتيد كه عذاب شما دائم نباشد براى كفرتان تا هرگز خدا مخالفت عهد خود را ننمايد يا ميگوئيد از قول خدا چيزيرا كه نميدانيد با آنكه شما در هر دو ادعائيكه بنمائيد دروغگو هستيد و نيست عذاب شما مگر دائمى، حقير عرض ميكنم استفهام و سؤال گاهى براى آنست كه طرف اقرار نمايد و مقصود طلب فهم نيست مثل آنكه ما بگوئيم بكسيكه بخواهد مال مردم را ندهد و عمل خود را مستند بدستور ما نمايد آيا من گفتم بتو مال مردم را مده كه در اين مقامات مقصود استفاده از اقرار طرف است‌


جلد 1 صفحه 119

چنانچه در اين آيه شريفه اگر يهود ميگفتند خدا عهد فرموده مطالبه دليل از آنها ميشد و عاجز از اقامه آن بودند و اگر ميگفتند ما از پيش خود ميگوئيم بطلان ادعاء آنها واضح ميشد و الا خدا و پيغمبر همه چيز را ميدانند و استفهام حقيقى نمينمايند، اگرچه تحقيق آنستكه استفهام در اين مقامات هم حقيقى است منتهى آنكه اغراض در طلب فهم مختلف است گاهى طلب فهم براى فهميدن است گاهى براى چيزهاى ديگر از قبيل اقرار يا انكار يا توبيخ يا امثال اينها كه در محل خود بيان شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا لَن‌ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعدُودَةً قُل‌ أَتَّخَذتُم‌ عِندَ اللّه‌ِ عَهداً فَلَن‌ يُخلِف‌َ اللّه‌ُ عَهدَه‌ُ أَم‌ تَقُولُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ ما لا تَعلَمُون‌َ (80)

(و يهود گفتند ‌که‌ آتش‌ دوزخ‌ ‌بما‌ نرسد مگر روزهاي‌ چندي‌، بگو آيا پيماني‌ ‌از‌ نزد ‌خدا‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باره‌ گرفته‌ايد ‌تا‌ ‌خدا‌ پيمانش‌ ‌را‌ مخالفت‌ نكند، ‌ يا ‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ مي‌گوييد و نسبت‌ ميدهيد آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ نميدانيد) كلمه‌ لن‌ ‌را‌ بعضي‌ گفتند ‌براي‌ تأييد ‌در‌ نفي‌ ‌است‌ بدليل‌ لَن‌ تَرانِي‌ و اكثر گفتند ‌براي‌ تاكيد ‌در‌ نفي‌ ‌است‌.

و مس‌ّ بمعني‌ الصاق‌ ‌است‌ و ‌آن‌ عبارت‌ ‌از‌ نزديك‌ شدن‌ دو چيز ‌است‌ بنحوي‌ ‌که‌ فصلي‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ نباشد و بالمس‌ يكي‌ ‌است‌ جز اينكه‌ ‌در‌ مفهوم‌ مس‌ّ احساس‌ مأخوذ ‌است‌ و ‌در‌ لمس‌ مأخوذ نيست‌ بلكه‌ معني‌ ‌اينکه‌ اعم‌ ‌است‌ و اياما معدودة ‌يعني‌ چند روزي‌ و بعضي‌ گفتند هفت‌ روز و بعضي‌ گفتند چهل‌ روز، ولي‌ مقداري‌ ‌براي‌ ‌آن‌ معين‌ نشده‌ و ‌اينکه‌ كلام‌ ‌از‌ يهود دال‌ّ ‌بر‌ انكار خلود ‌است‌ و ‌ما مسئله‌ خلود كفار و مشركين‌ ‌را‌ ‌در‌ عذاب‌ ‌در‌ ذيل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ عَظِيم‌ٌ متذكر شديم‌«2» و همزه‌ «اتخذتم‌» همزه‌ استفهام‌ ‌است‌ لذا مفتوح‌ ميباشد و اصل‌ ‌آن‌ «اتخذتم‌»


1‌-‌ سوره‌ نساء ‌آيه‌ 79

2‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 283

جلد 2 - صفحه 75

بوده‌ همزه‌ دوم‌ چون‌ همزه‌ وصل‌ ‌است‌ حذف‌ ‌شده‌ و مراد ‌از‌ اتخاذ عهد اينست‌ ‌که‌ خداوند ‌با‌ ‌آنها‌ عهد نموده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بيش‌ ‌از‌ چند روز آنان‌ ‌را‌ ‌در‌ دوزخ‌ عذاب‌ نكند و البته‌ ‌اگر‌ چنين‌ عهدي‌ نموده‌ ‌بود‌ تخلف‌ نمينمود إِنَّك‌َ لا تُخلِف‌ُ المِيعادَ«1» چنانچه‌ بنده‌ ‌هم‌ ‌اگر‌ ‌با‌ ‌خدا‌ عهدي‌ ببندد حرام‌ ‌است‌ تخلف‌ كند بلكه‌ ‌اگر‌ تخلف‌ كند بايد كفاره‌ دهد، و كلمه‌ «ام‌» ‌ يا ‌ متّصله‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ همزه‌ استفهام‌، باين‌ معني‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ گفتار ‌شما‌ مستند ‌به‌ يكي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دو وجه‌ ‌است‌ و چون‌ وجه‌ اول‌ باطل‌ ‌است‌ و ‌خدا‌ عهدي‌ ‌با‌ ‌شما‌ ننموده‌ ‌است‌ ‌پس‌ ناچار وجه‌ دوم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ افتراء و دروغ‌ بسته‌ايد، و ‌ يا ‌ منقطعه‌ و بمعني‌ بل‌ ‌است‌ ‌يعني‌ بلكه‌ ‌اينکه‌ كلام‌ افتراء ‌بر‌ خداست‌:

«اشكال‌»: ‌اگر‌ گفته‌ شود ‌اينکه‌ كلام‌ يهود همان‌ كلامي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌شما‌ مي‌گوييد ‌به‌ اينكه‌ مؤمن‌ ‌اگر‌ چه‌ گناه‌ بسيار داشته‌ ‌باشد‌ ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا برود مخلد ‌در‌ عذاب‌ نيست‌ و بواسطه‌ ايمان‌ نجات‌ پيدا مي‌كند يهود ‌هم‌ ميگويند ‌ما مخلد ‌در‌ عذاب‌ نيستيم‌ و بيش‌ ‌از‌ چند مدتي‌ ‌در‌ عذاب‌ درنگ‌ نمي‌كنيم‌.

جواب‌: بسيار فرق‌ ‌است‌ ‌بين‌ ‌آن‌ سخن‌ و ‌اينکه‌ مدعا، زيرا نقص‌ و عيب‌ كار ‌آنها‌ ‌در‌ اصول‌ دين‌ ‌است‌ و ‌بر‌ ‌آنها‌ لازم‌ ‌است‌ ‌که‌ نظر ‌در‌ معجزه‌ مدعي‌ نبوت‌ بكنند و ‌با‌ اينهمه‌ صفات‌ ‌که‌ ‌در‌ كتب‌ ‌خود‌ ديده‌ و شنيده‌ و معجزاتي‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌او‌ مشاهده‌ نموده‌اند بنبوت‌ ‌او‌ «پيغمبر خاتم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌» تصديق‌ كنند.

و سخن‌ ‌ما ‌با‌ شرط تحصيل‌ اعتقاد باصول‌ دين‌ و حفظ ايمان‌ و بقاء آنست‌.

و بينهما بون‌ بعيد


1‌-‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 192

76

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 80)- بلند پروازی و ادّعاهای توخالی! قرآن در اینجا به یکی از گفته‌های بی‌اساس یهود که آنان را به خود مغرور ساخته و سر چشمه قسمتی از انحرافات آنها شده بود اشاره کرده و به آن پاسخ می‌گوید، نخست می‌فرماید: «آنها گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی به ما نخواهد رسید» (وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً).

«بگو آیا پیمانی نزد خدا بسته‌اید که هرگز خداوند از پیمانش تخلّف نخواهد کرد یا این که چیزی را به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید»؟! (قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).

اعتقاد به برتری نژادی ملت یهود، و این که آنها تافته‌ای جدا بافته‌اند، و گنهکارانشان فقط چند روزی کیفر و مجازات می‌بینند. سپس بهشت الهی برای ابد در اختیار آنان است این امتیاز طلبی با هیچ منطقی سازگار نیست. به هر حال آیه فوق، این پندار غلط را ابطال می‌کند و می‌گوید این گفتار شما از دو حال خارج نیست: یا باید عهد و پیمان خاصّی از خدا در این زمینه گرفته باشید- که نگرفته‌اید- و یا دروغ و تهمت به خدا می‌بندید!

نکات آیه

۱ - گرفتار نشدن یهودیان گنهکار به آتش دوزخ - به جز چند روز محدود - از باورهاى دینى یهود (و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة) «معدودة» به معناى شمرده شده، کنایه از اندک و ناچیز بودن است. روشن است که پندار مذکور درباره گنهکاران یهود است. آیه بعد (بلى من کسب ...) این معنا را تأیید مى کند و لذا در برداشت کلمه گنهکار آورده شد.

۲ - اندیشه یهود درباره عذاب قیامت (نبود عذاب براى یهودیان جز روزى چند) از بدعتهاى عالمان یهود (فویل للذین یکتبون الکتب ... و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة) جمله «و قالوا ...» در ضمن اینکه عطف بر «قد کان فریق» در آیه ۷۵ است، بیانگر مصداقى از «أمانى» در آیه ۷۸ و مصداقى از «الکتاب» در آیه ۷۹ مى باشد. برداشت فوق به لحاظ وجه اخیر است.

۳ - عذاب نشدن یهودیان گنهکار در قیامت به جز عذابى اندک، از خیالات واهى و خام عوام یهود (لایعلمون الکتب إلا أمانى ... و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة) در برداشت فوق، جمله «قالوا ...» بیان مصداقى از «أمانى» در آیه ۷۸ گرفته شده است.

۴ - یهود، مردمى خودخواه، مغرور و خودبرتربین (و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة)

۵ - یهودیان، معتقد به قیامت و گرفتار شدن گنهکاران به آتش دوزخ (و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة)

۶ - اندیشه باطل یهود (عذاب نشدن یهودیان جز روزى چند) بازدارنده آنان از ایمان آوردن به اسلام (أفتطمعون أن یؤمنوا لکم ... و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة) جمله «و قالوا ...» عطف بر «قد کان فریق» در آیه ۷۵ است و لذا حاکى از آن است که چنین عقیده و پندارى، مانع از آن شده که یهودیان ایمان آورند.

۷ - توجّه به باور ناردست یهود درباره قیامت (عذاب نشدن یهود جز روزى چند)، موجب قطع امید از ایمان آوردن اینان (أفتطمعون أن یؤمنوا لکم ... و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة)

۸ - زدودن پندارهاى باطل درباره قیامت، شرطى اساسى براى ایجاد زمینه هاى ایمان در مردم (أفتطمعون أن یؤمنوا لکم ... و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة)

۹ - خداوند، هرگز اندک بودن عذاب یهود را تضمین نکرده و با آنان در این باره عهد و پیمانى نبسته است. (أتخذتم عند اللّه عهداً) همزه استفهام در «أتخذتم» انکار ابطالى است; یعنى، چنین عهد و پیمانى نزد خدا ندارید.

۱۰ - خداوند، عهد و پیمان خویش را هرگز نقض نخواهد کرد. (فلن یخلف اللّه عهده) «فاء» در جمله فوق، به اصطلاح «فاء» فصیحه است و حکایت از شرطى مقدر دارد; یعنى: «إن أتخذتم عند اللّه عهداً فلن یخلف اللّه عهده».

۱۱ - خداوند، تعلیم دهنده پیامبر(ص) در چگونه استدلال کردن و پاسخ گفتن به ادعاهاى واهى (قل أتخذتم عند اللّه عهداً ... أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون) برداشت فوق از کلمه «قل» استفاده شده است.

۱۲ - بیشتر از چند روز نبودن عذاب قیامت براى یهودیان گنهکار، از نسبتهاى دروغین یهود به خداوند (و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة ... أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون)

۱۳ - ضرورت پرهیز از نسبت دادن چیزى (حکمى، سخنى و ...) به خداوند، در صورتى که انتساب آن به خدا معلوم و یقینى نباشد. (أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون)

۱۴ - علم و یقین به حکم و گفته خدا، تنها طریق براى نسبت دادن آنها به خداوند است. (أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون)

۱۵ - نسبت دادن حکم و سخنى به خداوند، در صورتى که او آن را بیان نکرده باشد، نسبتى دروغ و امرى نارواست. (أتخذتم عند اللّه عهداً ... أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون) برداشت فوق، مقتضاى معادله میان دو جمله «أتخذتم عند اللّه عهداً» و «أم تقولون على اللّه ...» است; یعنى، سخن یا حکمى که به خداوند نسبت مى دهید یا خود خدا آن را بیان کرده که در این صورت، نسبتى روا و صحیح است و اگر نه دروغى است که به خداوند نسبت مى دهید.

۱۶ - مجرد انتساب به آیین الهى، موجب مصونیت از آتش دوزخ نخواهد شد. (و قالوا لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة قل أتخذتم عند اللّه عهداً)

موضوعات مرتبط

  • احتجاج: تعلیم روش احتجاج ۱۱
  • افترا: اجتناب از افترا به خدا ۱۳; افترا به خدا ۱۲، ۱۵
  • ایمان: ایجاد زمینه ایمان ۸
  • جهنم: آتش جهنم ۱، ۵، ۱۶; مصونیت از جهنم ۱۶
  • خدا: اسناد حکم به خدا ۱۵; شرایط اسناد حکم به خدا ۱۴; وفاى به عهد خدا ۱۰
  • دیندارى: شرایط دیندارى ۱۶
  • شبهات: روش پاسخ به شبهات ۱۱
  • عقیده: آثار عقیده باطل ۶; عقیده باطل ۷; مبارزه با عقیده باطل ۸
  • علماى یهود: بدعتگذارى علماى یهود ۲
  • عمل: عمل ناپسند ۱۵
  • محمّد(ص): معلم محمّد(ص) ۱۱
  • یهود: افتراهاى یهود ۱۲; تکبر یهود ۴; صفات یهود ۴; عذاب اخروى یهود ۱، ۲، ۳، ۶، ۷، ۱۲; عذاب یهود ۹; عقیده باطل یهود ۷; عقیده عوام یهود ۳; عقیده یهود ۱، ۲; عقیده یهود به جهنم ۵; عقیده یهود به قیامت ۵; عقیده یهود به کیفر اخروى ۵; عوام یهود و عذاب اخروى ۳; عهد خدا با یهود ۹; موانع اسلام یهود ۶، ۷; موانع ایمان یهود ۶; یأس از اسلام یهود ۷

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۴.
  3. ابوالعالية رفيع بن مهران از تابعين و از شاگردان ابى بن كعب در مدينه بوده است بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله مسلمان گرديد و در زمان خود به قرائت قرآن از سايرين اعلم بوده و در سال ۹. هجرى وفات يافته است.
  4. ابوالخطاب قتادة بن دعامة السدوسى بفتح قاف از مشهورترين تابعين و از شاگردان عبدالله بن مسعود در عراق بوده و داراى حافظه اى قوى بود و در سال ۱۱۷ هجرى در سن ۵۶ سالگى وفات يافته است و شيخ بزرگوار او را در رديف مفسرينى كه مورد ستايش است قرار داده است.
  5. ابوعبدالله عكرمة البربرى المدنى از مشهورترين تابعين و برده عبدالله بن عباس و از شاگردان او بوده علماء عامة در موثق بودن او ترديد دارند و نيز در نزد خاصه هم موثق نمى باشد. گويند وقتى كه وفات يافت در تشييع جنازه او كسى شركت نكرد و در سال ۱.۴ هجرى وفات يافت.
  6. طبرى و ابن ابى حاتم از مفسرين عامه و نيز طبرانى در كبير خود بعد از دو واسطه از عكرمة او از سعيد بن جبير او از ابن عباس سبب نزول مزبور را ذكر نموده اند.