البقرة ٢٢١
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
البقرة ٢٢٠ | آیه ٢٢١ | البقرة ٢٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ»: با زنان مشرک ازدواج نکنید. «أَمَةٌ» برده. بنده. «لا تَنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ»: زنان را به ازدواج کافران درنیاورید. «عَبْدٌ»: برده. بنده. «یَدْعُونَ»: فرا میخوانند. دعوت میکنند. «یَدْعُو»: فرا میخواند. دعوت میکند. در رسمالخطّ قرآنی الفی در آخر دارد. «بِإِذْنِهِ»: به اراده و توفیق خود. «یَتَذَکَّرُونَ»: متذکّر شوند. پند و عبرت گیرند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الْيَوْمَ أُحِلَ لَکُمُ... (۴) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا... (۷) الْيَوْمَ أُحِلَ لَکُمُ... (۲)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
مفسرين عامه و خاصه[۳] از مقاتل روايت نمايند: كه اين آيه درباره مرثد بن ابىمرثد الغنوى نازل گرديد، وى مردى شجاع و دلاور بود.
رسول خدا صلى الله عليه و آله او را مأمور نمود كه به مكه برود و پنهانى چند نفر از مسلمين را به مدينه بياورد. مرثد وقتى كه وارد مكه شد، زنى بنام عناق كه خوشگل بود و با مرثد در جاهليت سر و سرى داشت، متوجه شد كه مرثد به مكه آمده است. لذا به ملاقات وى رفت و او را به منزلش دعوت نمود. مرثد گفت: چون مسلمان شده ام اسلام ميان من و تو حائل گرديده و نمى توانم دعوت تو را بپذيرم. عناق گفت: مرا به عقده خود درآور و به زنى قبول كن. مرثد گفت: بايد در اين خصوص از رسول خدا صلى الله عليه و آله اجازه بگيرم. عناق كه جوابهاى رد او را شنيد، به خشم درآمد و فرياد كشيد و مشركين را جمع نمود. مشركين مرثد را سخت مضروب نمودند. مرثد به مدينه آمد و قضيه عناق را به پيامبر گفت، سپس اين آيه نازل گرديد.
و درباره اين قسمت از آيه «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ» نيز چنين گويند:[۴] كه درباره عبدالله رواحه نازل گرديد وى كنيزى داشت روزى او را مضروب ساخت و جريان امر را به پيامبر گفت. رسول خدا فرمود: چگونه زنى است؟ عبدالله گفت: زنى است كه شهادت به يكتائى خداوند و به نبوت تو دارد و روزه ميگيرد و نيكو وضو ميسازد، پيامبر فرمود: چنين زنى مؤمنه است. عبدالله سوگند ياد كرد كه وى را آزاد كرده و به زوجيت خويش درآورد و مردم عبدالله را طعنه ميزدند كه با زنى سياه ازدواج كرده در صورتى كه زنان زيباروى مشركه مايل به زوجيت با او هستند، نمى پذيرد. سپس اين آيه نازل گرديد.
و نيز گويند:[۵] درباره زنى به نام خنساء نازل شده كه كنيزك سياهى بود و حذيفه او را خريدارى كرده بود و چون باايمان بود، حذيفه به او گفت: اى خنساء با سياهى و زشتروئى خود نام خودت را بلندآوازه كرده و به ملأ اعلى رسانيده اى زيرا خداوند براى تو آيه اى نازل كرد سپس او را آزاد ساخت و به زنى گرفت.
تفسیر
- آيه ۲۲۱ ، سوره بقره
- معنا و مراتب شرك به موارد استعمال كلمه ((مشرك )) و ((كافر))
- در قرآن كريم كلمه ((مشرك )) بر غير اهل كتاب اطلاق شده و اطلاق آن بر اهل كتاب ثابت و معلوم نيست
- ظاهر آيه شريفه تحريم ازدواج با زن و مرد بت پرست است نه ازدواج با اهل كتاب
- عدم تعارض و عدم وقوع نسخ بين آيات سوره بقره و آيات سوره مائده و ممتحنه
- ملاك شايستگى در طرف ازدواج ايمان است نه مزاياى اعتبارى ديگر
- (در شاءن نزول آيه شريفه و لا تنكوا المشركات حتى يؤ من ...)
نکات آیه
۱ - حرمت ازدواج مؤمنان با زنان مشرک; مگر در صورتى که ایمان بیاورند. (و لا تنکحوا المشرکات حتى یؤمنَّ)
۲ - باید ایمان معیار اصلى در انتخاب همسر باشد; نه زیبایى و یا حریّت (برده نبودن) (و لا تنکحوا المشرکات حتى یؤمنّ و لامة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم ... و لعبد مؤمن خیر من مشرک و لو اعجبکم) مصداق بارز «اعجاب» در انتخاب همسر، زیبایى و دلربایى است.
۳ - کنیز مؤمن براى همسرى شایسته تر است از آزاد زن مشرک; هر چند زیبا و دلربا باشد. (و لاَمَة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم)
۴ - ایمان، ملاک و اساس ارجمندى و شرک، مایه سقوط و بى ارزشى است. (و لا تنکحوا المشرکات ... و لامة مؤمنة خیر من مشرکة ... و لا تنکحوا المشرکین حتى یؤمنوا)
۵ - برترى ارزش ایمان، نسبت به ظواهر دنیوى (زیبایى، ثروت و ...) (و لامة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم)
۶ - حرمت ازدواج زنان مؤمن با مشرکان; مگر در صورتى که ایمان بیاورند. (و لا تنکحوا المشرکین حتى یؤمنوا)
۷ - برترى بَردگان مؤمن بر آزادگان مشرک (و لامة مؤمنة خیر من مشرکة ... و لعبد مؤمن خیر من مشرک)
۸ - برده مؤمن براى همسرىِ زن مسلمان شایسته تر است از آزاد مرد مشرک; هر چند ظاهرى فریبنده داشته باشد. (و لعبد مؤمن خیر من مشرک و لو اعجبتکم)
۹ - ولایت مردان (پدران و ...) بر زنان، در امر ازدواج (و لا تنکحوا المشرکین حتى یؤمنوا) در ازدواج زنان، خطاب متوجّه مردان مسلمان است: و لا تنکحوا ... یعنى مسلمانان حق ندارند دخترانشان را به ازدواج مشرکان درآورند. بنابراین اگر ولایت مردان نبود، خطاب به خود زنان مى شد که به ازدواج مشرکان درنیایند.
۱۰ - جواز ازدواج مرد و زن آزاده، با زن و مرد برده (و لامة مؤمنة خیر من مشرکة ... و لعبد مؤمن خیر من مشرک)
۱۱ - نباید مؤمنان، زنان مؤمن را به ازدواج مشرکان درآورند. (و لا تنکحوا المشرکین حتى یؤمنوا)
۱۲ - لزوم مقدم داشتن ارزشهاى الهى، در برابر جاذبه هاى مادى و ظواهر دنیوى (زیبایى، ثروت و ...) (و لا تنکحوا المشرکات حتى یؤمنَّ و لامة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم)
۱۳ - ارزش و شخصیّت بردگان با ایمان، از دیدگاه قرآن (و لامة مؤمنة خیر من مشرکة ... و لعبد مؤمن خیر من مشرک)
۱۴ - مشرکان، دعوت کنندگان به آتش جهنّم (اولئک یدعون الى النار)
۱۵ - ازدواج با مشرک، زمینه ساز انحراف و دخول در جهنّم است. (و لا تنکحوا ... اولئک یدعون الى النار)
۱۶ - تأثیر متقابل زن و شوهر، در اعتقادات یکدیگر (و لا تنکحوا المشرکات ... و لا تنکحوا المشرکین ... اولئک یدعون الى النار)
۱۷ - سرانجامِ شرک، جهنّم است. (اولئک یدعون الى النار)
۱۸ - ثمره و نتیجه عمل، از ملاکهاى ارزشگذارى (و لامة مؤمنة خیر من مشرکة ... اولئک یدعون الى النار)
۱۹ - تکالیف شرعى بر اساس مصالح و مفاسد انسان (و لا تنکحوا ... و لا تنکحوا ... اولئک یدعون الى النار)
۲۰ - اولویّت دفع مفسده بر جلب منفعت* (اولئک یدعون الى النار و اللّه یدعوا الى الجنّة و المغفرة) در ازدواج مؤمن با مشرک اگر چه احتمال ایمان آوردن مشرک و به دست آوردن ثواب عظیم ارشاد و هدایت کافر هست (منفعت); امّا خطر ارتداد مؤمن نیز هست (مفسده). و خداوند با نهى از ازدواج با مشرک، دفع مفسده را بر جلب منفعت اولویّت داده است.
۲۱ - خداوند، دعوت کننده انسانها به بهشت و آمرزش خویش است. (و اللّه یدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه)
۲۲ - دستیابى به بهشت و مغفرت الهى، به توفیق اوست. (و اللّه یدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه) باء در «باذنه» به معناى مصاحبت و متعلّق به «یدعوا» است و کلمه «اذن» به معناى توفیق است; یعنى دعوت الهى به بهشت، همراه با توفیق او براى دستیابى مؤمنان به بهشت است.
۲۳ - عمل به تکالیف الهى، وسیله رسیدن به بهشت و آمرزش است. (و لا تنکحوا المشرکات ... و اللّه یدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه) بنابراینکه مراد از دعوت الهى به بهشت و مغفرت، بیان احکام شرعى باشد (مانند حرمت ازدواج با مشرکان و ...) که عمل به آن احکام، موجب آمرزش و درآمدن به بهشت است.
۲۴ - لزوم پرهیز از معاشرتهایى که خطر کفر و انحراف دارد و مایه درآمدن به جهنّم است. (و لا تنکحوا ... و لا تنکحوا ... اولئک یدعون الى النار) با توجّه به عمومیّت تعلیل: اولئک یدعون الى النار، و شمول آن نسبت به موارد غیر ازدواج.
۲۵ - خداوند، بیانگر آیات (احکام و فلسفه آن)، براى انسانها (و لا تنکحوا المشرکات ... و یبیّن ایاته للناس)
۲۶ - هدف تبیین آیات از سوى خداوند، یادآورى به انسانهاست. (و یبیّن ایاته للناس لعلهم یتذکرون)
۲۷ - آیات قرآن، قابل فهم و بهره بردارى براى همه مردم (و یبیّن ایاته للناس لعلّهم یتذکرون)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: تبیین آیات خدا ۲۵، ۲۶
- احکام: ۱، ۶، ۹، ۱۰، ۱۱ فلسفه احکام ۱۹، ۲۵
- ارزش: ۱۲ ضد ارزش ۴ ; ملاک ارزش ۱۴، ۷، ۸، ۱۳، ۱۸، ۲۰
- ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۶، ۱۰، ۱۱ ; ازدواج حرام ۱۶ ; ولایت در ازدواج ۹ ; ازدواج با غیر مسلمان ۱، ۳، ۶، ۸، ۱۱، ۱۵ ; آثار با غیر مسلمان ۱۵
- انحطاط: عوامل انحطاط ۴
- ایمان: آثار ایمان ۶ ; ارزش ایمان ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۱۳
- برده: ازدواج با برده ۱۰ ; برده مؤمن ۷، ۸ ; فضایل برده مؤمن ۱۳
- بهشت: دعوت به بهشت ۲۱ ; موجبات بهشت ۲۲
- جهنّم: آتش جهنّم ۱۴ ; موجبات جهنّم ۱۵
- خدا: آمرزش خدا ۲۱، ۲۲، ۲۳ ; توفیقات خدا ۲۲
- خیر: دعوت به خیر ۲۱
- دنیا: امکانات دنیوى ۱۲
- ذکر: عوامل ذکر ۲۶
- روابط اجتماعى: ۲۴
- زیبایى: ارزش زیبایى ۵، ۱۲
- سود و زیان: ۲۰
- شرک: ارزش شرک ۴ ; کیفر شرک ۱۷
- عمل: آثار عمل ۱۸، ۲۳ ; پاداش عمل ۲۳
- فساد: دفع فساد ۲۰
- قرآن: فهم قرآن ۲۷
- کفر: زمینه کفر ۲۴
- کنیز: کنیز مؤمن ۳
- گمراهى: زمینه گمراهى ۱۵، ۲۴
- گناه: اجتناب از گناه ۲۴
- مال: ارزش مال ۵، ۱۲
- محرمات: ۱، ۶
- مرد: ولایت مرد ۹
- مشرکان: بىارزشى مشرکان ۷ ; دعوت مشرکان ۱۴ ; مشرکان در جهنّم ۱۵، ۲۴
- مصالح و مفاسد: ۱۹
- معاشرت: آداب معاشرت ۲۴
- همسر: روابط همسرى ۱۶ ; شرایط همسر ۱، ۲، ۳، ۶، ۸ ; صفات همسر ۱، ۲، ۳، ۶، ۸
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۷۹.
- ↑ تفاسير مجمع البيان و روض الجنان از خاصه و تفسير كشف الاسرار و ابنالمنذر و ابن ابىحاتم و واحدى از عامه.
- ↑ تفاسير كشف الاسرار و روض الجنان و واحدى.
- ↑ روض الخبان و كشف الاسرار.