الأنفال ٦٦
کپی متن آیه |
---|
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَ فِيکُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ |
ترجمه
الأنفال ٦٥ | آیه ٦٦ | الأنفال ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٌ صَابِرَةٌ ...»: دو حکم مذکور در دو آیه، مربوط به دو گروه مختلف و در شرائط متفاوت است. هنگامی که مسلمانان قویّالایمان باشند، میتوانند کافران بیشماری را درهم شکنند، و هنگامی که مسلمانان گرفتار ضعف و سستی عقیده شوند میتوانند بر کافران کمتری پیروز گردند. آیه دالّ بر عزیمت و اراده است و آیه دالّ بر رخصت و اجازه.
نزول
در ابتداى نبوت از براى اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از طرف خداوند چنین مقرر شد که یک نفر مرد مسلمان در مقابل ده نفر از کفار مقابله نماید و صد نفر مسلمان باید در مقابل هزار نفر از کفار ایستادگى کنند و چون چنین قدرتى در جنگها براى مسلمین در پاره اى از موارد یافت نمیشد این آیه نازل گردید.[۱][۲]
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال
- بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)
- دستور مقابله به مثل در برابر پيمان شكنان و مقاتله و نبرد با آنان
- توضيح مفردات آيه شريفه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... )) و معناى آن و بيان اينكه خطاب در در آن عام است و متوجه تمامى مسلمين مى باشد
- معناى اينكه فرموده است : آنچه در راه خدا انفاق كنيد (ازمال و جان ) به شما بازگردانده مى شود
- صلح با دشمن ، با توكل بر خداى سميع عليم
- شرحى در مورد غريزه حب و بغض و تاءييد نمودن خداوند پيامبر (ص ) را با ايجاد الفتبين قلوب مؤ منين
- مبانى تربيتى اسلام كه با توجيه مؤ منين به سوى حيات حقيقى و جاودان و تمتعاتمعنوى ، بين ايشان الفت و برادرى برقرار مى سازد
- معناى جمله : (( حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
- رمز اينكه يك نفر مؤ من صابر مى تواند بر ده نفر كافر چيره گردد
- اثر مستقيم ضعف روحى در كاستن از ميزان توان در كسب پيروزى بر دشمن
- اشاره به اينكه هر قدر بر عزت و شكوت ظاهرى مسلمين افزوده مى گشت از درجه ايمان و قوت معنويات آنان كاسته مى شده است
- سير اجمالى در حوادث و وقايعى كه بعد از هجرت رسول الله (ص ) به مدينه در مدت هفت سال بين آن حضرت و طوائف يهود جريان يافت
- رواياتى در تفسير آيه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... ))
- دستور پذيرش صلح در: (( و ان جنحوا للسلم فاجنح لها )) موقت بوده و نسخ گرديده است
- چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ «66»
اكنون خداوند، (در امر جهاد) بر شما تخفيف داد ومعلوم داشت كه در شما ضعف راه يافته است. پس اگر صد نفر از شما پايدار باشد، بر دويست نفر (از كفّار) پيروز مىشود، و اگر از شما هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر (از آنان) با خواست خداوند پيروز مىشوند. و خداوند با صابران است.
نکته ها
مراد از «ضَعف» در آيه، ضعف در ايمان و روحيّه است، چون سپاه اسلام از نظر عِدّه و عُدّه، كم نشده بود.
در اين آيه و آيهى قبل، به سه مسألهى روحى كه عامل پيروزى است و نبود آن زمينهساز
جلد 3 - صفحه 354
شكست است، اشاره شده است: صبر، ايمان و آگاهى. البتّه نقش اصلى در پيروزى، اذن و ارادهى خداست وگرنه در جنگ حُنين، با آن همه جمعيّت، مسلمانان شكست خورده و گريختند: أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ ... ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ «1»
احكام متفاوت اين آيه و آيهى قبل، در ارتباط با دو گروه مختلف و در شرايط متفاوت است، نه اينكه حكم اوّل نسخ و باطل شده باشد. «2»
پیام ها
1- در مديريّت، گاهى بايد به دليل تغيير شرايط و متناسب با مخاطب، آييننامهها تغيير كند و اين منافات با قاطعيّت ندارد. «الْآنَ خَفَّفَ»
2- تعيين تكليف و تغيير قانون، تنها به دست خداوند است. «خَفَّفَ اللَّهُ»
3- ايمان، قابل كاهش و افزايش است. «أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً»
4- همه جا جمعيّتِ زياد سبب قوىشدن روحيّه نيست، گاهى جمعيّت زياد مىشود، ولى روحيّه تنزّل پيدا مىكند. «أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً»
5- در قانونگذارى بايد به روحيّه و توان افراد نيز توجّه داشت. «خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً»
6- عامل اصلى شكست، از درون است نه بيرون. «فِيكُمْ ضَعْفاً»
7- فرماندهان بايد به روحيه، نشاط، ايمان و تصميم سپاه اسلام توجّه داشته باشند. «عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً»
8- ضعف اراده، گاهى توان رزمى و روحى ده برابر را به دو برابر كاهش مىدهد.
(يعنى هشتاد درصد كاهش) «مائة يغلبوا مأتين» در حالى كه در آيهى قبل آمده بود: «مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً»
مسلمانان حتّى در حال ضعف روحيّه نيز بايد دو برابر كافران قدرت داشته باشند. فِيكُمْ ضَعْفاً ... إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ
«1». توبه، 25.
«2». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 355
10- به پيروزى خود مغرور نشويم كه پيروزى با ارادهى اوست. «بِإِذْنِ اللَّهِ»
11- انسان صابر، محبوب خدا و در پناه او و مشمول امدادهاى الهى است. «وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»
12- شعار «واللّه مع الصابرين» بايد در جبهههاى جنگ و هرجا كه نياز به مقاومت و صبر است، تلقين شود. «وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (66)
جلد 4 صفحه 373
در منهج- بعد از نزول اين آيه، مؤمنان از مقاتله يكى با ده نفر انديشناك شدند، و آن حال بر ايشان گران آمد، حق تعالى آن را منسوخ فرمود بقوله:
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ: اكنون كه اين حكم بر شما گران آمد، تخفيف و سبك گردانيد خداى تعالى از شما، وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً: و دانست بدرستى كه در شما ضعف و سستى است.
در مجمع فرمايد: مراد ضعف بصيرت است نه ضعف بدن، زيرا آنانكه در ابتداى اسلام ايمان آوردند همه ايشان اقويا نبودند بلكه بعضى قوى و بعضى ضعيف، لكن در بصيرت و يقين اقويا بودند و چون مسلمانان بسيار شدند، ضعيف اليقين و ضعيف البصيره با آنها مخلوط شدند، اين آيه نازل شد.
صاحب كنز العرفان فرموده: مراد ضعف بدن است نه ضعف بصيرت و اعتقاد، زيرا: اولا متبادر به ذهن است، پس ضعف در آن بر حقيقت خود باشد.
و ثانيا: قرين تخفيف دال است بر آن. و ثالثا ضعف بدن مناسب تخفيف است و نسخ، به خلاف ضعف در بصيرت و آيه: الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ از باب نسخ است و سبب آن بود كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حمزه را با سى سوار به محاربه كفار فرستاد، و لشگر أبو جهل سيصد سوار بودند، و لذا مشقت شديده به آنها رسيده بود حق تعالى آن را تخفيف، و امر فرمود به مقاتله و مقاومت يكى با دو. «1» فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ: پس اگر باشند از شما صد نفر صبر كننده بر مقاتله اعداء، يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ: غالب شوند بر دويست نفر. اين شرط ايضا به
«1» كنز العرفان، جزء اوّل، صفحه 358.
جلد 4 صفحه 374
معنى امر است، يعنى بايد از شما يكى در مقابل دو نفر صبر كند. وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ: و بايد باشند از شما هزار نفر، يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ: غالب شوند بر دو هزار نفر اعداء، بِإِذْنِ اللَّهِ: به امر الهى و نصرت سبحانى، وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ: و خداى تعالى با صابران است به اعانت و مدد كارى، پس هر صبر كننده ظفر يابد كه: الصّبر مطيّة الظّفر؛ من صبر ظفر: در اثر صبر نوبت ظفر آيد.
در انوار گفته: حكم آيه اولى وقتى بود كه مسلمانان قليل بودند، چون بسيار شدند به حكم آيه ثانيه تخفيف ايشان فرمود. و تكرير معنى واحد به ذكر اعداد مناسبه به جهت دلالت است بر آنكه حكم قليل و كثير يكى است.
در مجمع فرمايد: حكمت در اينكه حق تعالى نفرموده قوىّ البصيرة با ده تن مقاومت، و ضعيف البصيرة با دو تن مقابله كند، آنست كه آنها با يكديگر مختلط و تميزى نداشتند. اگر نص مىفرمود كه ضعيف البصيره كيست، موجب ايحاش و انكسار ايشان مىشد.
و گويند: آيه ثانيه بعد از آيه اولى نازل شد به مدت متراخى، اگرچه در قرآن متصل يكديگر واقع شده. و اين آيه ناسخ آيه اوليه است و معتبر در ناسخ و منسوخ به نزول است نه به تلاوت.
فايده: در كنز العرفان فرمايد: در اينجا چند فايده است:
اول- آنكه چون مطلوب كفار، ضد مطلوب حق تعالى بود، لذا با وجود كثرت عدد مغلوب شدند و هركه با خداى در مقام مغالبه برآيد، هر آينه او را مغلوب فرمايد. و چون مقصود مؤمنان، مطلوب حضرت سبحان بود، ناصر و معين ايشان، و هركه را حق تعالى ناصر باشد، بلاشك غالب شود و هرگز مخذول نگردد، و لهذا به استقراء معلوم شده كه ياغى هميشه مصروع و مخذول مىباشد و بدين جهت فرمود: بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ اى: لا يفقهون انّهم مغالبون اللّه و مغالب اللّه مغلوب است. و وجه ديگر آنكه: ايشان منكر آخرت و حيات را همين حيات دنيا مىدانستند، پس مضايقه مىكردند به آن و در محاربه بد دل مىشدند، لكن هر كه معتقد آخرت و مثوبات عظمى و سعادت كبرى باشد، به حيات دنيوى مغرور نگردد و با دشمنان خدا مقاتله نمايد.
جلد 4 صفحه 375
دوم- تكرار عدد در ناسخ و منسوخ براى آنست كه حال متفاوت باشد در مقاومت، چه بسيار عشره كه به مائه نتواند مقاومت نمايد، و مائه با الف بتواند.
و ايضا صد با دويست نفر طاقت مقابله ندارد، و هزار با دو هزار بتواند، پس تكرار دال است بر وقوع غلبه مؤمنين با وجود كثرت و قلت ايشان. و به عبارت اخرى دلالت دارد بر غلبه مؤمنان اگرچه كفار اضعاف مضاعف باشند.
سيم- وجوب ثبات با دو مثل.
چهارم- اگر كفار زياده از ضعف (دو برابر) باشند، ثبات مستحب است. «1» شأن نزول: ابن مسعود روايت نموده كه: روز «بدر» هفتاد نفر اسير شدند، از جمله عباس بن عبد المطلب و عقيل بن ابى طالب بود. حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با اكابر صحابه مشورت فرمود: غرض حضرت آنكه اخلاص اصحاب به حضرت رب الارباب و قطع طمع آنها از دنياى سريع الزوال معلوم نمايد. ابا بكر گفت: اكابر و اصاغر اين قوم اقارب و عشاير تو، و هر يك بقدر طاقت استطاعت فدائى ندارند بدهند، تا روزى هدايت شوند و حالا آن فدا مدد اصحاب شود. عمر گفت: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اينها ائمه كفرهاند، بر آن رحم مكن، بفرما تا همه را گردن زنيم. سعد بن معاذ گفت: اشاره فرما تا همه را در حفيرهاى جمع، و هيزم ريخته آتش زنيم.
حضرت فرمود: بعضى دلها نرم تا از شير نرمتر، و برخى سخت تا از سنگ سختتر باشد. بعد به اسيران فرمود: شما مخيّريد بين سه چيز: اسلام و فديه و قتل. عبد الله رواحه يا مسعود گويد من گفتم: «الّا سهيل بن بيضاء» كه من از او كلمه اسلام شنيدم. پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جواب نفرمود، و من بسيار ترسيدم و گمان بردم كه سنگ از آسمان بر سر من خواهد باريد به جهت مداخله من در فرمايش حضرت رسول و خائف بودم تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود الا سهيل بن بيضا. «2»
«1» همان مدرك، صفحه 359.
«2» تفسير الدّرّ المنثور، جلد 3، صفحه 1 و 2.
جلد 4 صفحه 376
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (64) يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ (65) الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (66)
ترجمه
اى پيغمبر كافى است تو را خدا و كسيكه متابعت نمود تو را از اهل ايمان
اى پيغمبر تحريص كن اهل ايمان را بر كارزار اگر بوده باشد از شما بيست تن صبر كنندگان غلبه ميكنند بر دويست نفر و اگر باشد از شما يكصد تن غلبه مينمايند بر يكهزار نفر از آنانكه كافر شدند براى آنكه آنها گروهى هستند كه نمىفهمند
اكنون تخفيف داد خدا به شما و دانست كه در شما ضعفى است پس اگر باشد از شما صد تن صبر كننده غلبه مينمايند بر دويست نفر و اگر باشند از شما هزار تن غالب ميشوند بر دو هزار نفر باذن خدا و خدا با صبر كنندگان است.
تفسير
گفته شده است آيه اول نازل شده است در بيابان قبل از شروع بجنگ بدر و در منهج از تفسير اهل بيت عليهم السلام نقل شده كه مراد باين آيه امير المؤمنين (ع) و اتباع او هستند و شواهدى براى اين معنى ذكر فرموده است و آيه دوم منسوخ است و گفته شده است اختصاص باصحاب بدر داشته كه عدّه مسلمانان كم بودند و چون زياد شدند حكم بر آنها تخفيف داده شده و آيه سوم ناسخ آن است و بعد از مدتى نازل شده و در قرآن مقارن درج شده چون ترتيب نزول غير از ترتيب ثبت و درج است و از اينجا معلوم ميشود كه از هر دو آيه حكم تكليفى بوجوب مقاومت يك تن در مقابل ده تن اوّلا و مقابل دو تن ثانيا استفاده نمودهاند و الا اگر صرف وعده ظفر برده مقابل يا دو مقابل
جلد 2 صفحه 548
از كفار در صورت ثبات قدم باشد ناسخيت و منسوخيت معنى ندارد و مؤيد اين استفاده است لفظ تخفيف در آيه سوم كه مناسب با حكم تكليفى است و اخباريكه دلالت بر ناسخيت آن آيه دارد و اينكه حكم بوجوب مقاومت يكنفر در مقابل دو نفر فرمودهاند و فرار در اينحال را معصيت شمردهاند نيز شاهد بر مدعى است و علت غلبه جهل كفار به مبدء و معاد و علم مسلمانان است كه اميدوار باجر آخرتند و مؤيد بتأييد الهى و از شهادت نميترسند بعكس كفار كه فقط بهواى نفس جنگ ميكنند و از فهم اين معانى و كمك غيبى محرومند و تكن در دو جا به مراعات لفظ مائه و ضعف بضم ضاد نيز قرائت شده است و ذكر عدد در دو آيه از باب تمثيل و اشاره بتسويه حكم در صورت قلّت عدد و كثرت آنست و ضعف را در مجمع بضعف بصيرت و عزيمت تفسير فرموده و استدلال نموده بعدم مزيّت مسلمانان صدر اسلام در قوّت بدنى و مزيّت آنها در قوت دينى و در منهج بضعف بدنى تفسير فرموده و استدلال نموده به تبادر لفظى و مناسبت تخفيف با ضعف بدنى و بنظر حقير مسلمانان قبل از آيه ناسخه با بعد از آن بهيچ وجه امتيازى نداشتند و علم خداوند بحال آنها يكسان بوده و هست و خواهد بود نهايت آنكه چون عدّه آنها كم بود بيشتر حاجت به مقاومت داشتند و چون زياد شدند حاجت آنها كم شد و خداوند امر را بر آنها تسهيل فرمود پس مراد بضعف كمى استطاعت و وسع و تمكن عادى است كه بوده و هست و علت تخفيف حكم است كه در آيه اشاره بآن شده است و در اينكه حكم مخصوص بجماعت است يا شامل افراد هم ميشود يا مخصوص بظن غلبه است يا با احتمال ظفر هم ثابت است يا اختصاص بتساوى قواء طرفين دارد يا ندارد و امثال اين جهات بايد بكتب فقهيّه مراجعه شود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُم وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُم ضَعفاً فَإِن يَكُن مِنكُم مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغلِبُوا مِائَتَينِ وَ إِن يَكُن مِنكُم أَلفٌ يَغلِبُوا أَلفَينِ بِإِذنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِينَ (66)
الآن خداوند سبك فرمود بر شما و برداشت اينکه حكم را که يك بر ده مقابله كنيد و ميداند که در شما ضعف است پس اگر بوده باشد از شما صد نفر صبركننده غالب بر دويست نفر آنها ميشوند و اگر بوده باشد هزار از شما غالب ميشوند بر دو هزار آنها باذن خداوند و خداوند با صبركنندگان است.
الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُم از اينکه جمله استفاده ميشود که آيه قبل و لو بلسان خبر است لكن در معني تكليف است يعني بايد اگر كفار ده برابر شما باشند با آنها جهاد كنيد و خداوند غلبه و ظفر را نصيب شما ميكند زيرا تخفيف در مورد تكليف است نه اخبار و فعلا نظر به اينكه وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُم ضَعفاً سياهي بفتحه است و بعضي بضمه خواندهاند، و مكرر گفتهايم معتبر سياهي است و مناسب هم از حيث معني همين است زيرا ضعف بضم بمعني سستي بدن است و كمي قوّة بدني لذا در آيه شريفه اللّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِن ضَعفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ ضَعفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ
جلد 8 - صفحه 157
مِن بَعدِ قُوَّةٍ ضَعفاً روم آيه 53، در هر سه مورد مضموم است مطابق صحائف شيعه بخلاف صحائف عامه که مفتوح قرائت كردند و همچنين در حديث شريف كساء
اني لاجد في بدني ضعفا
مضموم است و اما در اينکه آيه مفتوح است و بمعني سستي ايمان و روح ايماني است حكم از ده برابر بدو برابر رسيد فَإِن يَكُن مِنكُم مِائَةٌ صد نفر باشيد صابرة که قوه صابره داشته باشيد يَغلِبُوا مِائَتَينِ زيرا ضعيف الايمان قويتر است بر فاقد الايمان لذا حكماء گفتند وجود ضعيف بهتر از عدم صرف است و در باب صدقه هم خبر از امير المؤمنين عليه السّلام است که صدقه قليله بهتر از ترك است.
وَ إِن يَكُن مِنكُم أَلفٌ هزار صابر باشيد يَغلِبُوا أَلفَينِ و بدانيد در هر حال نيرو از شما نيست بلكه باذن اللّه است چون هيچ فعلي در عالم واقع نميشود مگر باذن اللّه ما قَطَعتُم مِن لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي أُصُولِها فَبِإِذنِ اللّهِ حشر آيه 5 وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِينَ صبر در هر موردي مناسب همان مورد است در مورد جهاد ثبات قدم و عدم فرار و تحمل مشاق حرب است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- اما به دنبال دستور سنگین فوق، خداوند آن را چند درجه تخفیف میدهد و میگوید: «هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست در میان شما افرادی ضعیف و سست هستند» (الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً).
سپس میگوید: «در این حال اگر از شما صد نفر سرباز با استقامت باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا پیروز میشوند» (فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ).
ولی در هر حال فراموش نکنید که «خداوند با صابران است» (وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ).
یعنی هنگامی که مسلمانان گرفتار ضعف و سستی شوند و در میان آنها افراد تازه کار و ناآزموده و ساخته نشده، بوده باشند مقیاس سنجش همان نسبت دو برابر است، ولی به هنگامی که افراد ساخته شده و ورزیده و قوی الایمان همانند بسیاری از رزمندگان بدر بوده باشند این نسبت تا ده برابر ترقی میکند.
هر یک از این دو حکم مذکور در دو آیه، مربوط به دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است.
نکات آیه
۱- لزوم پایدارى اهل ایمان در برابر لشکرى با نیرویى ده برابر، حکمى که پس از گذشت مدتى تخفیف داده شد. (الئن خفف اللّه عنکم)
۲- حکم بر پایدارى در مقابل دشمنان و حدود و شرایط آن، در اختیار خداوند است. (الئن خفف اللّه عنکم و علم أن فیکم ضعفا)
۳- لزوم پایدارى هر مؤمن در میدان نبرد با دو کافر، نسخ کننده حکم پیشین (لزوم پایدارى هر مؤمن در برابر ده کافر) (ان یکن منکم عشرون ... الئن خفف اللّه عنکم)
۴- بروز ضعف در جامعه ایمانى صدر اسلام، موجب تخفیف حکم پایدارى در برابر دشمنان شد. (الئن خفف اللّه عنکم و علم أن فیکم ضعفا)
۵- ضعف ایمان در مسلمانان صدر اسلام موجب ضعف قدرت ایشان در میدانهاى نبرد (علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائة صابرة) از علل توان بسیار برتر مسلمانان در برابر کافران مفهومى است که از «بأنهم قوم لایفقهون» به دست مى آید ; یعنى ایمان راسخ به معارف دین. بنابراین مى توان گفت منشأ بروز ضعف نسبى مسلمانان پس از گذشت برهه اى از صدر اسلام، افت درجه ایمانى آنان بوده است.
۶- جامعه اسلامى صدر اسلام پس از نایل شدن به مراحل عالى ایمان، به تنزّل در درجات ایمانى گرایید. (علم أن فیکم ضعفا)
۷- گسترش جامعه ایمانى در صدر اسلام و فزونى افراد آن، باعث ضعف نسبى آنان شد.* (علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائة صابرة) از مقایسه میان مثالهاى مرحله نخست (بیست و صد) با مثالهاى بعد (صد و هزار) این نکته معلوم مى شود که در زمان حکم اول (لزوم مقاومت یک بر ده) جمعیت مسلمانان فراوان نبوده است. ولى در مرحله بعد و زمان تخفیف حکم جمعیت مسلمانان، افزایش فراوانى داشته است. اشاره به افزایش مسلمانان پس از بیان ضعف نسبى آنان حکایت از آن دارد که افزایش جمعیت از علل بروز ضعف نسبى در جامعه ایمانى شده است.
۸- تکالیف الهى متناسب با توان مکلفان است. (و علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائة صابرة)
۹- لزوم پایدارى صد مؤمن در برابر دویست کافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار کافر تا تحقق پیروزى بر آنان (فإن یکن منکم مائة صابرة یغلبوا مائتین و إن یکن منکم ألف یغلبوا الفین)
۱۰- توان رزمى و نیروى مقاومت هر مسلمان، حتى پس از گراییدن جامعه ایمانى به ضعف، بیش از دو چندان هر کافر است. (و علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائة صابرة یغلبوا مائتین)
۱۱- پیروزى بر دشمنان، وابسته به اراده و اذن خداوند است. (فإن یکن ... بإذن اللّه)
۱۲- مؤمنان صابر و مقاوم در برابر دشمنان دین از امدادهاى هاى بهره مند خواهند شد. (و اللّه مع الصبرین)
۱۳- خداوند یاور مؤمنانى است که در انجام کارها و فعالیتها صبور و مقاومند. (و اللّه مع الصبرین) «ال» در «الصبرین» هم مى تواند عهد ذکرى و اشاره به صابران در میدان نبرد باشد و هم مى تواند «ال» براى استغراق باشد. در این صورت مراد از «الصبرین»، بر خلاف احتمال اول، خصوص صابران در جنگ نخواهد بود، بلکه شامل هر مسلمانى است که در انجام کارهاى اجتماعى و غیر آن صبور باشد.
موضوعات مرتبط
- احکام: و مقتضیات زمان ۱، ۴ ; موجبات تسهیل احکام ۴ ; نسخ احکام ۳
- استقامت: اهمیت استقامت ۹ ; شرایط استقامت ۲
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۵، ۶، ۷ ; گسترش اسلام ۷
- اعداد: عدد دو ۳ ; عدد دویست ۹ ; عدد دو هزار ۹ ; عدد ده ۱، ۳ ; عدد صد ۹ ; عدد هزار ۹
- ایمان: آثار ضعف ایمان ۵ ; اهمیت ایمان ۱۰ ; مراحل ایمان ۶
- پیروزى: منشأ پیروزى ۱۱
- تکلیف: قدرت در تکلیف ۸
- جامعه: ایمان جامعه اسلامى ۶ ; ضعف جامعه دینى ۴
- جنگ: اهمیت استقامت در جنگ ۳
- جهاد: احکام جهاد ۲، ۹ ; استقامت در جهاد ۹ ; جهاد با دشمنان ۲، ۴، ۱۲ ; جهاد با قدرت برتر ۹ ; نسخ در حکم جهاد ۱، ۳، ۴
- خدا: اختیارات خدا ۲ ; اذن خدا ۱۱ ; اراده خدا ۱۱ ; امدادهاى خدا ۱۲، ۱۳
- دشمنان: پیروزى بر دشمنان ۱۱
- دین: نظام تعالیم دین ۸
- صبر: اهمیت صبر ۱۳
- قدرت نظامى: موجبات ضعف قدرت نظامى ۵
- کافران: پیروزى بر کافران ۹ ; جهاد با کافران ۹ ; عجز کافران ۱۰
- مؤمنان: استقامت مؤمنان ۱، ۳، ۹ ; امداد به مؤمنان صابر ۱۲ ; امداد به مؤمنان مقاوم ۱۲، ۱۳ ; مؤمنان و کافران ۳
- مسلمانان: ضعف ایمان در مسلمانان ۶ ; ضعف در مسلمانان ۱۰ ; عوامل ضعف مسلمانان ۷ ; قدرت مسلمانان ۱۰ ; قدرت نظامى مسلمانان ۱۰
منابع