الأنفال ٥٩
کپی متن آیه |
---|
وَ لاَ يَحْسَبَنَ الَّذِينَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لاَ يُعْجِزُونَ |
ترجمه
الأنفال ٥٨ | آیه ٥٩ | الأنفال ٦٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَبَقُوا»: پیشی گرفتهاند. مراد این است که از عقاب و عذاب خدا پیشی نگرفتهاند و نجات پیدا نکردهاند و خداوند آگاه از آنان و غالب بر ایشان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لاَ يَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ... (۱) لاَ تَحْسَبَنَ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۳) أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال
- بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)
- دستور مقابله به مثل در برابر پيمان شكنان و مقاتله و نبرد با آنان
- توضيح مفردات آيه شريفه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... )) و معناى آن و بيان اينكه خطاب در در آن عام است و متوجه تمامى مسلمين مى باشد
- معناى اينكه فرموده است : آنچه در راه خدا انفاق كنيد (ازمال و جان ) به شما بازگردانده مى شود
- صلح با دشمن ، با توكل بر خداى سميع عليم
- شرحى در مورد غريزه حب و بغض و تاءييد نمودن خداوند پيامبر (ص ) را با ايجاد الفتبين قلوب مؤ منين
- مبانى تربيتى اسلام كه با توجيه مؤ منين به سوى حيات حقيقى و جاودان و تمتعاتمعنوى ، بين ايشان الفت و برادرى برقرار مى سازد
- معناى جمله : (( حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
- رمز اينكه يك نفر مؤ من صابر مى تواند بر ده نفر كافر چيره گردد
- اثر مستقيم ضعف روحى در كاستن از ميزان توان در كسب پيروزى بر دشمن
- اشاره به اينكه هر قدر بر عزت و شكوت ظاهرى مسلمين افزوده مى گشت از درجه ايمان و قوت معنويات آنان كاسته مى شده است
- سير اجمالى در حوادث و وقايعى كه بعد از هجرت رسول الله (ص ) به مدينه در مدت هفت سال بين آن حضرت و طوائف يهود جريان يافت
- رواياتى در تفسير آيه : (( واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ... ))
- دستور پذيرش صلح در: (( و ان جنحوا للسلم فاجنح لها )) موقت بوده و نسخ گرديده است
- چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ «59»
وآنان كه كفرورزيدهاند گمان نكنند كه پيش افتادهاند (واز قلمرو ما بيرون رفتهاند،) زيرا آنها نمىتوانند (ما را) ناتوان كنند.
نکته ها
«فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» از «نَبَذَ»، به معناى افكندن است. مراد از افكندنِ پيمان به طرف دشمن، اين است كه قبلًا به آنان اعلام و سپس پيمان را لغو كنيد تا غافلگير نشوند و شما هم ناجوانمردى نكرده باشيد.
«عَلى سَواءٍ»، يا به معناى مقابله به مثل است، يعنى همان گونه كه آنان در فكر توطئه و پيمان شكنىاند، شما هم پيمان را لغو كنيد. يا به معناى رفتار عادلانه با دشمن است. «1»
«1». تفاسير نمونه والميزان.
جلد 3 - صفحه 343
آيه در موردى است كه شواهد وقرائنى بر توطئه و خيانت دشمن وجود دارد، كه براى پيشگيرى بايد در لغو پيمان پيش دستى كرد.
پیام ها
1- در مسائل مهم نظامى و اجتماعى، منتظر وقوع خيانت نباشيد، بلكه بايد با احتمال عقلايى نسبت به خيانت نيز اقدام كرد. وَ إِمَّا تَخافَنَ ... خِيانَةً
2- اسلام به قراردادها و معاهدات خود پايبند است و تا احتمال خيانتى نيست، وفا لازم است. وَ إِمَّا تَخافَنَ ... خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ
3- تشخيص شواهد و قرائن خيانت و تصميم بر باطل كردن قراردادها و بىاعتبارى تعهّدات، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است. «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ» (مخاطب شخص پيامبر است، نه امّت اسلامى)
4- پايبندى به معاهدات، تا زمانى است كه احتمال توطئه نباشد، وگرنه اعلام انصراف مىشود. «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ»
5- اگر از خيانت دشمن نگران هستيد، ناجوانمردى نكنيد و لغو پيمان را اعلام كنيد. «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ»
6- با دشمن هم عدل وانصاف داشته باشيد. «عَلى سَواءٍ»، يعنى بالعدل. «1»
7- لغو قرار داد از روى مقابله به مثل، عادلانه است. «عَلى سَواءٍ»
8- خيانت از هركه باشد حرام و زشت است، چه كافر و چه مسلمان. «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ»
9- جنگ، با كسانى كه سابقهى پيمان داشتهايم، خيانت است. فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ ... إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ
10- از سنّتهاى الهى نمىتوان پيشى گرفت. وَ لا يَحْسَبَنَ ... سَبَقُوا
11- چنان ابتكار عمل را به دست گيريد كه كفار خيال نكنند بر شما پيشى
«1». تفسير الميزان.
جلد 3 - صفحه 344
گرفتهاند. «لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا»
12- كافران، با خيانت به جايى نمىرسند. «لا يُعْجِزُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ (59)
«1» بدين معنى كه خداوند سبحان با جمله «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ» بيان مىفرمايد كه قبل از شروع جنگ بايد به قوم مخالف اعلام شود كه پيمان ما به سبب خيانت شما باطل شده است و ما آماده محاربه با شما هستيم.
جلد 4 صفحه 366
بعد از امر به قتال كفار، وعده نصرت به اهل اسلام، و ايشان را امر فرمود به مستعد شدن براى قتال به اين وجه:
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: و گمان مكن اى پيغمبر آنان را كه كافر شدند، سَبَقُوا: پيشى و سبقت گرفتند امر الهى را و عاجز نمودند قدرت مطلقه ذات احديت را، و فوت نمودند تو را، پس بدرستى كه حق تعالى ظفر يابد بديشان چنانچه وعده فرموده تو را، و غالب گرداند تو را بر ايشان. يا مراد منهزمان «بدر» و يا ناقضين عهدند كه گمان مكن ما عاجز گشتيم از عذاب ايشان. زجاج گفته:
خطاب به رسول و مراد غير او است، إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ: بدرستى كه اين كفار، عاجز نتوانند كرد ما را از عقوبت خود، تا آنكه مبعوث نشوند روز قيامت، بلكه از حيطه قدرت ما خارج نيستند و آنها را روز حشر زنده فرمايد و به كيفر اعمال خواهد رسانيد.
نكته: قوله «لا يَحْسَبَنَّ» را حفص و برخى ديگر از قرّاء به غيبت خواندهاند «لا يَحْسَبَنَّ» يعنى بايد كه كافران گمان نكنند كه ما از تعذيب ايشان عاجزيم. «1» عبرت: منقول است كافرى منكر بعث و حشر بود. وصيت نمود به اولادان خود كه پس از مرگ جسد او را بسوزانند، و خاكستر آن را دو قسمت نموده، نصفى به باد، و نصفى به دريا ريزند، تا به توهّم او معدوم گردد. چون به وصيت عمل كردند، امر، از مصدر الهى صادر شد به باد و به آب تا ذرات متفرقه او را مجمع، و معذب ساختند.
«1» حفص از راويان قرائت «عاصم كوفى» مىباشد كه عاصم از قرّاء سبعه است. و بايد دانست قرآنى كه امروز در ميان مردم دائر است، مطابق قرائت عاصم به روايت حفص مىباشد. لذا در همين آيه مورد بحث، «لا يَحْسَبَنَّ» خوانده مىشود.
جلد 4 صفحه 367
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ (59) وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ (60)
ترجمه
و مپندار البته آنانكه كافر شدند پيشى گرفتند بدرستيكه آنها عاجز نمى
جلد 2 صفحه 545
كنند
و آماده سازيد براى آنها آنچه بتوانيد از نيرو و از اسبان بسته شده كه بترسانيد بآن دشمن خدا و دشمن خودتان را و ديگران را از غير آنها كه نميدانيدشان خدا ميداند آنها را و آنچه انفاق كنيد از چيزى در راه خدا ادا كرده ميشود بشما و شما ستم كرده نمىشويد.
تفسير
خداوند براى اطمينان خاطر نبىّ مكرّم خود از شرّ كفّاريكه از جنگ فرار نمودند و در اطراف و جوانب انتها ز فرصت براى حمله بر مسلمانان مينمودند ميفرمايد كه گمان منما كه ظفر بر آنها فوت شد از شما و آنها بر امر خدا و وعده نصرت او سبقت گرفتند و از دست رفتند آنها عاجز نمىكنند شما را از فتح و ظفر بر خودشان و هر وقت باشد خدا شما را بر آنها مسلط خواهد فرمود ولى شما هم در تهيه وسائل جنگ از قبيل تير و كمان و شمشير و زره و هر چه موجب تقويت و شوكت مسلمانان باشد تا حديكه استطاعت و تمكن داريد كوتاهى ننمائيد مخصوصا اسبان بسته شده براى جهاد در راه خدا را كه تا درجه تهيهاش در موقع جنگ مشكل است قبلا آماده نمائيد كه موجب رعب و هراس كفار مكه شود كه دشمن خدا و شمايند و نيز موجب خوف و بيم ساير كفار شود كه شما آنها را نميشناسيد چون نماز مىخوانند و روزه ميگيرند و بنفاق زيست ميكنند و پى فرصت ميگردند خدا آنها را ميشناسد كه چه قدر بد جنسند و آنچه از اموال صرف نمائيد در تهيه وسائل جهاد و دفاع از اعداء دين خداوند عوض و جزاى آنرا در دنيا و آخرت بشما بنحو اتمّ خواهد داد و چيزى از آن كم و كاسته نخواهد شد و از اين آيه ميتوان استفاده نمود كه تحصيل نيرو و قواء جنگى در هر عصرى مناسب با اقتضاء زمان بر مسلمانان از اهمّ واجبات است و بهر قيمتى تمام ميشود بايد تهيه نمايند كه حفظ اسلام منوط بآن است و همچنين اعتبارات و شئونى كه موجب عظمت و شوكت اسلام و رعب كفار از مسلمانان است و حفظ اينمعنى مقدم است بر حفظ فروعى كه اساس اسلام توقف بر آن ندارد و اگر بمفاد اين آيه عمل شده بود كار ما به اين جا نميرسيد و بعضى يحسبنّ بياء قرائت نمودهاند و بنابر اين الّذين كفروا فاعل و سبقوا بتقدير ان ناصبه بجاى دو مفعول قرار گرفته است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُم لا يُعجِزُونَ (59)
گمان نكنند كساني که كافر شدند که آنها جلو بيفتند و بر شما ظفر پيدا كنند محققا آنها نميتوانند شما را بيچاره و عاجز كنند اينکه آيه براي تقويت قلوب مؤمنين و اطمينان به اينكه در جميع حروب نصرت الهي با شما است و فتح و ظفر
جلد 8 - صفحه 150
نصيب شما ميشود و لو عده شما كم باشد و اسلحه حرب نداشته باشيد بمقدار كافي سستي در امر جهاد نكنيد فرار از زحف ننمائيد ثابت قدم باشيد.
وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا كفار بزيادتي عده و عده و حيل و تزاوير توهم ميكنند که بر مؤمنين تفوق پيدا ميكنند و اينکه توهم در هر عصر و زماني حتي زمان حاضر در آنها هست و غافل از اينكه دست الهي بالاي سر مؤمنين است و نصرت الهي شامل حال آنها است و قوه و قدرتي فوق قوه و قدرت الهي نيست سَبَقُوا آنها جلو بيفتند هيهات هيهات إِنَّهُم لا يُعجِزُونَ هرگز نميتوانند مؤمنين را بيچاره كنند بالاخص شيعيان در دوره غيبت که امام زمان عجل اللّه تعالي فرجه پشت و پناه آنها است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 59)- در این آیه روی سخن را به این گروه پیمان شکن کرده به آنها هشدار داده، میگوید: «مبادا آنها که راه کفر پیش گرفتهاند تصور کنند با اعمال خیانت آمیز خود پیروز شدهاند» و از قلمرو قدرت و کیفر ما بیرون رفتهاند (وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا).
«آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد» و از محیط قدرت ما بیرون نخواهند رفت (إِنَّهُمْ لا یُعْجِزُونَ).
نکات آیه
۱- هیچ حرکت و رفتارى، حتى کفرورزى کافران و پیمان شکنى آنان، خارج از اراده خداوند نیست. (و لایحسبن الذین کفروا سبقوا إنهم لایعجزون) جمله «لایحسبن ... » در صدد رفع پندار ناصوابى است که کفرپیشگان آن را در خیال خویش مى پروراندند که با توجه به آیات قبل مى توان گفت آن پندار برخاسته از کفرورزى و ستیزه جویى علیه پیامبر(ص) و شکستن پیمانهاى او بوده است. آنان بر این پندار بودند که اگر دستورات پیامبر(ص) از جانب خدا و خواست اوست، آنان با مخالفتهاى خویش بر خداى محمد(ص) چیره شده اند. جمله «لایحسبن ... » بیان مى دارد که این پندار ناصواب است. زیرا هیچ چیز خداوند را ناتوان نمى سازد. مفاد این جمله با توجه به آنچه گذشت این است که هیچ حرکت و رفتارى بیرون از اراده و خواست خداوند نیست.
۲- کافران هرگز قادر نخواهند بود خداوند را ناتوان ساخته و مانع تحقق اراده وى شوند. (إنهم لایعجزون) برداشت فوق بر این اساس است که مفعول محذوف از «لایعجزون»، اللّه باشد. اعجاز (مصدر یعجزون) به معناى ناتوان ساختن است.
۳- کافران هرگز با نقض پیمان و خیانت به رسول اکرم(ص) نخواهند توانست بر پیامبر(ص) پیشى گیرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند. (و إما تخافن من قوم خیانة ... و لایحسبن الذین کفروا سبقوا إنهم لایعجزون) برداشت فوق مبتنى بر این است که مفعول «سبقوا» و «لایعجزون» پیامبر(ص) باشد.
۴- کافران همواره مقهور خداوند هستند. (و لایحسبن الذین کفروا سبقوا إنهم لایعجزون)
۵- کافران با پیمان شکنى و خیانتهاى خود، قادر به کسب پیروزى پایدار نخواهند بود. (و إما تخافن من قوم خیانة ... و لایحسبن الذین)
۶- پندار غلبه بر خدا با کفرورزى و تمرّد از دستورات او و شکستن پیمانهاى پیامبر(ص)، پندار یهودیان کفرپیشه و اندیشه اى ناصواب (و لایحسبن الذین کفروا سبقوا) چنانچه در آیه ۵۶ گذشت، مشهور مفسران برآنند که مراد از نقض کنندگان پیمان در این بخش از آیات، یهودیان هستند. بنابراین یهودیان مصداق مورد نظر از «الذین کفروا» هستند.
۷- خداوند، مقتدرى شکست ناپذیر (کفروا سبقوا إنهم لایعجزون)
موضوعات مرتبط
- پیروزى: موانع پیروزى ۵
- خدا: اراده خدا ۱، ۲ ; پندار سلطه بر خدا ۶ ; تعجیز خدا ۲ ; شکستخناپذیرى خدا ۷ ; عصیان از خدا ۶ ; قدرت خدا ۲، ۴، ۷
- کافران: خیانت کافران ۳، ۵ ; عجز کافران ۲، ۳، ۴ ; عهدشکنى کافران ۱، ۳، ۵ ; کافران و محمد(ص) ۳ ; کفر کافران ۱
- محمد(ص): خیانت به محمد(ص) ۳ ; عهدشکنى با محمد(ص) ۶ ; ممانعت از رسالت محمد(ص) ۳
- یهود: عصیان یهود ۶ ; عقیده باطل یهود ۶ ; عهدشکنى یهود ۶ ; یهود کافر ۶
منابع