الأنفال ٤٩

از الکتاب
کپی متن آیه
إِذْ يَقُولُ‌ الْمُنَافِقُونَ‌ وَ الَّذِينَ‌ فِي‌ قُلُوبِهِمْ‌ مَرَضٌ‌ غَرَّ هٰؤُلاَءِ دِينُهُمْ‌ وَ مَنْ‌ يَتَوَکَّلْ‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌ فَإِنَ‌ اللَّهَ‌ عَزِيزٌ حَکِيمٌ‌

ترجمه

و هنگامی را که منافقان، و آنها که در دلهایشان بیماری است می‌گفتند: «این گروه (مسلمانان) را دینشان مغرور ساخته است.» (آنها نمی‌دانستند که) هر کس بر خدا توکّل کند، (پیروز می‌گردد؛) خداوند قدرتمند و حکیم است!

آن‌گاه كه منافقان و كسانى كه در دل‌هايشان بيمارى است مى‌گفتند: اين [مسلمان‌] ها را دينشان مغرور كرده است. و هر كه بر خدا توكل كند، به يقين خداوند شكست‌ناپذير حكيم است
آنگاه كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى بود مى‌گفتند: «اينان [=مؤمنان‌] را دينشان فريفته است.» و هر كس بر خدا توكل كند [بداند كه‌] در حقيقت خدا شكست‌ناپذير حكيم است.
و (یاد آر) آن‌گاه که منافقان و بیماردلان با هم می‌گفتند که این مسلمین به دین خود مغرور و فریفته‌اند، و حال آنکه هر کس بر خدا توکل کند خدا غالب مقتدر و داناست.
و [یاد کنید] هنگامی را که منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [شک و تردید نسبت به حقایق] است، می گفتند: مؤمنان را دینشان [با این جمعیت اندک و اسلحه ناچیز برای شرکت در میدان نبرد] فریفت، و [آنان باور نمی کردند که] هر کس بر خدا توکل کند [بی تردید پیروز می شود]؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
منافقان و آن كسان كه در دل بيماريى دارند گفتند: اينان را دينشان بفريفته است. و هر كس كه به خدا توكل كند او را پيروزمند و حكيم خواهد يافت.
باری منافقان و بیماردلان گفتند اینان را دینشان فریفته است، و حال آنکه هرکس بر خدا توکل کند [بداند که‌] خداوند پیروزمند فرزانه است‌
آنگاه كه منافقان و كسانى كه در دلهاشان بيمارى است گفتند: اينان را دينشان فريفته است. و هر كس بر خدا توكل كند همانا خدا تواناى بى‌همتا و داناى استواركار است- از اين‌رو متوكلان را يارى مى‌كند و تنها نمى‌گذارد-.
(به یاد آور) آن زمانی را که منافقان و کسانی که (ضعیف‌الایمان بودند و) در دلهایشان بیماری (کفر و نفاق سَرَک می‌کشید و در غوغا) بود، می‌گفتند: اینان را آئینشان مغرور نموده و گول زده است (این است که چنین آماده‌ی رزم و فداکاریند و خویشتن را با دست ما به کشتن می‌دهند. امّا کافران و منافقان و همه‌ی مردمان باید بدانند که) هرکس به خدا پشت بندد (خدا او را بسنده است و وی را پیروز می‌گرداند و به مقصود می‌رساند) چرا که خدا مقتدر و توانا است و کارها را بجا و از روی فلسفه انجام می‌دهد (و حق را بر باطل چیره می‌گرداند).
چون منافقان و کسانی که در دل‌هایشان بیماری بود می‌گویند: «این مؤمنان را دینشان فریفته است.‌» و هر کس بر خدا توکل کند (بداند که) خدا همواره با عزت و حکمت است.
هنگامی که می‌گفتند دورویان و آنان که در دلهاشان بیماری است فریب داد اینان را دینشان و هر که بر خدا توکل کند همانا خداوند است عزّتمند حکیم‌

The hypocrites and those in whose hearts is sickness said, “Their religion has deluded these people.” But whoever puts his trust in Allah—Allah is Mighty and Wise.
ترتیل:
ترجمه:
الأنفال ٤٨ آیه ٤٩ الأنفال ٥٠
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ»: عطف تفسیر است (نگا: بقره / ). «غَرَّ»: مغرور کرده است. گول زده است.


نزول

ابوهریرة گوید: که عتبة بن ربیعة و گروهى از مشرکین در جنگ بدر گفتند: مسلمین کسانى هستند که به آئین و دین خود مغرور گشته اند و اسلام آنان را فریفته است[۱] و نیز گویند: کسى که چنین کلماتى گفته، ابوجهل بوده و در حضور پیامبر مردم را از پذیرفتن اسلام ملامت و سرزنش می‌نمود و آنان را به جنگ تشویق و ترغیب می‌کرد.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «49»

(به يادآور) زمانى كه منافقان و بيماردلان مى‌گفتند: آنان (مسلمانان را) دينشان مغرورشان كرده است، (كه بى‌ترس حمله مى‌كنند. غافل از آنكه مسلمين بر خدا توكّل نموده‌اند.) وكسى كه بر خدا توكّل كند، پس (بداند) قطعاً خداوند شكست‌ناپذير حكيم است.

نکته ها

منافقان و افراد سست ايمان و بى‌اعتقاد به نصرت الهى، تصوّر نمى‌كردند مسلمانان با جمعيّت و سلاح اندك پيروز شوند و آنان را فريب‌خورده مى‌پنداشتند.

پیام ها

1- كسانى كه روحيه ناسالم دارند، با منافقان همصدا مى‌شوند. «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»

2- منافقان، مسلمانان را فريب‌خورده و مغرور مى‌پندارند. (و مى‌گويند: مگر مى‌توان با «اللّه اكبر» و با دست خالى به جنگ سلاح رفت؟! مگر مى‌شود ...)

«غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ»

3- گرايش‌ها وديدگاه‌ها، در نوع برداشت انسان تأثير مى‌گذارد. از يك عمل، چند برداشت مى‌شود؛ يكى توكّل مى‌پندارد و ديگرى فريب‌خوردگى وغرور. إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ‌


«1». تفسير اثنى‌عشرى.

جلد 3 - صفحه 335

4- توكّل بر خدا، از حساب غرور، جداست. وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ‌ ... (توكّل بر خداوند در جنگ بدر، عامل پيروزى شد)

5- بايد بر كسى توكّل و اعتماد كرد كه شكست ناپذير و تمام كارهايش حكيمانه است. «عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (قدرت خداوند، همراه با عزّت وحكمت است)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (49)

إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ‌: و ياد كن زمانى را كه گفتند منافقان مدينه، وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌: و آنانكه در قلبهاى آنها بيمارى شك و كفر رسوخ يافته.

بنا بقولى مراد ثانى نيز منافقانند، و عطف جهت تغاير صفتين است. اصح آنكه جماعتى از قريش كه اظهار اسلام و با قدرت هجرت نكردند، در وقت خروج قريش با آنها به بدر آمدند، قصدشان اين بود كه هر لشگرى بيشتر بود بدان ملحق شوند. و چون قلت لشگر مؤمنان در «بدر» ديدند، گفتند: غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ‌:

مغرور و فريفته كرد اين گروه مؤمنان را دينشان كه با وجود قدرت و عدم عده در برابر چنين لشگر آراسته در آمده، حاضر به محاربه شدند. اين كلام را به عنوان نصيحت ظاهرا ادا نمودند، و حال آنكه در دل غش داشتند.

حق تعالى در جواب آنها فرمود: وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ‌: و هر كه توكل بر خداى تعالى نمايد و كار خود را به او سبحانه واگذارد، فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‌:


جلد 4 صفحه 357

پس بتحقيق كه حق تعالى غالب است بر همه، پس متوكل را وانگذارد، حكيم است و به مقتضاى حكمت خود، نصرت متوكلان فرمايد. يا حكم فرموده كه ايشان را يارى دهد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (49) وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ (50) ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (51)

ترجمه‌

هنگاميكه مى‌گفتند منافقان و آنانكه در دلهاى آنها مرض بود كه مغرور نمود اينان را دينشان و هر كس توكّل كند بر خدا پس همانا خدا غالب درست كار است‌

و اگر ميديدى هنگاميرا كه قبض روح مى‌نمودند آنانرا كه كافر شدند ملائكه كه ميزدند بر رويهاشان و پشتهاشان و بچشيد عذاب سوزان را

اين بسبب آن چيزى است كه پيش فرستاد دستهاى شما و همانا خدا نيست بيدادگر مر بندگانرا.

تفسير

در همان وقت كه كفار قريش مغرور بمقاله شيطان شدند كه در آيه سابقه اشاره شد جمعى از منافقان كه در دلهاى آنها مرض شك و ريا جاى داشت و ظاهرا قبول اسلام نموده بودند ميگفتند مسلمانان حقيقى بدين خودشان و وعده فتح مغرور شدند و با اين عدّه كم اقدام بجنگ عدّه زياد نمودند و خداوند از آنها جواب فرمود كه كسانى كه بوعده خدا و پيغمبر (ص) وثوق و اعتماد نمايند مغرور نيستند خداوند غالب است و غلبه ميدهد ضعيف متوكّل را بر قوىّ مغرور و افعالش بر وفق حكمت و مصلحت است نميگذارد دوستانش مقهور دشمنانش شوند و اگر ميديدى اى پيغمبر آنروز كه ملائكه قبض روح مينمودند از كفار و ميزدند بصورتها و اسافل اعضاء آنها يا به پيش‌رو و پشت سرشان‌


جلد 2 صفحه 542

و ميگفتند اين عذاب دنياى شما بود و بعدا بچشيد عذاب آخرت را و گفته‌اند گرزهاى آهنين در دست آنها بود كه وقتى ميزدند بر بدن كفار آتش شعله‌ور ميگرديد و از پيغمبر (ص) نقل شده است كه مردى بآنحضرت عرض كرد من حمله نمودم بيكى از كفار پيش از آنكه شمشيرم باو برسد سرش افتاد فرمود سبقت گرفتند بر تو ملائكه و جواب شرط محذوف است براى توسعه و تعظيم يعنى اگر ميديدى اين حال را ديده بودى امر شگفت آوريرا كه موجب بسى مسرّت بود و ملائكه فاعل يتوفّى و جمله يضربون وجوههم حال است و بعضى تتوّفى بتا قرائت نموده‌اند و از كلمه ذوقوا ببعد مقول قول ملائكه است و خداوند بهيچ وجه ظلم بر بندگان نمى‌نمايد و اگر بخواهد آنها را بدون استحقاق عذاب فرمايد بسيار ظلم نموده اعمال خودشان موجب عقوبت آنها شده است و اين نكته تعبير بصيغه مبالغه و ردّ مجبّره است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِذ يَقُول‌ُ المُنافِقُون‌َ وَ الَّذِين‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ مَرَض‌ٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُم‌ وَ مَن‌ يَتَوَكَّل‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ فَإِن‌َّ اللّه‌َ عَزِيزٌ حَكِيم‌ٌ (49)

زماني‌ ‌که‌ ميگويند منافقين‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ مرض‌ ‌است‌ فريب‌ داده‌ ‌اينکه‌ مؤمنين‌ ‌را‌ دين‌ ‌آنها‌ و حال‌ آنكه‌ كسي‌ ‌که‌ توكل‌ كند ‌بر‌ ‌خدا‌ ‌پس‌ محققا خداوند عزيز ريزه‌كاريست‌ حكيم‌ و عالم‌ بحكم‌ و مصالح‌ ‌است‌.

‌ما ‌در‌ مجلد اول‌ ‌اينکه‌ تفسير صفحه‌ 303 ‌در‌ ذيل‌ ‌آيه‌ وَ مِن‌َ النّاس‌ِ مَن‌ يَقُول‌ُ آمَنّا بِاللّه‌ِ وَ بِاليَوم‌ِ الآخِرِ وَ ما هُم‌ بِمُؤمِنِين‌َ اقسام‌ نفاق‌ ‌را‌ ‌از‌ نفاق‌ ‌در‌ عقائد و نفاق‌ ‌در‌ اخلاق‌ و نفاق‌ ‌در‌ اعمال‌ و اخبار وارده‌ ‌از‌ طرق‌ عامه‌ و خاصه‌ ‌در‌ معناي‌ نفاق‌ و مصاديق‌ ‌آن‌ ‌در‌ ده‌ صفحه‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ فرمائيد، و نيز ‌در‌ همان‌ مجلد صفحه‌ 363 ‌در‌ ذيل‌ ‌آيه‌ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ مَرَض‌ٌ فَزادَهُم‌ُ اللّه‌ُ مَرَضاً اقسام‌ امراض‌ روحي‌ ‌را‌ ‌در‌ طي‌ نه‌ صفحه‌ بيان‌ كرده‌ايم‌. و نيز ‌در‌ كتاب‌ عمل‌ الصالح‌ ‌در‌ آخر جلد سوم‌

جلد 8 - صفحه 140

كلم‌ الطيب‌ 70 قسم‌ امراض‌ روحي‌ ‌را‌ متذكر شده‌ايم‌ مستدعي‌ آنكه‌ باين‌ مواضع‌ مراجعه‌ فرمائيد و ‌ما ‌در‌ اينجا فقط اشاره‌ مينمائيم‌ إِذ يَقُول‌ُ المُنافِقُون‌َ كساني‌ ‌که‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر اظهار اسلام‌ كردند ولي‌ باطنا مشرك‌ و كافر بودند و تمام‌ ضررهايي‌ ‌که‌ باسلام‌ و مسلمين‌ وارد ‌شده‌ و بائمه‌ طاهرين‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ و اولاد طيبين‌ ‌او‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ بوده‌ و دشمنهاي‌ داخلي‌ لعنهم‌ اللّه‌ وَ الَّذِين‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ مَرَض‌ٌ ممكن‌ ‌است‌ عطف‌ تفسيري‌ ‌باشد‌ ‌که‌ همان‌ منافقين‌ باشند زيرا مرض‌ روحي‌ بزرگتر ‌از‌ نفاق‌ نداريم‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ مَرَض‌ٌ جزو صفات‌ منافقين‌ شمرده‌ و ممكن‌ ‌است‌ كساني‌ ‌که‌ ضعيف‌ الايمان‌ باشند ‌که‌ هنوز ايمان‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ رسوخ‌ نكرده‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ داخل‌ مسلمين‌ بودند موقعي‌ ‌که‌ ديدند جمعيت‌ مسلمين‌ بسيار كم‌ هستند و بدون‌ سلاح‌ و جمعيت‌ كفار بسيار و مسلّح‌ هستند گفتند غَرَّ هؤُلاءِ ‌يعني‌ مسلمين‌ فريب‌ داد ‌آنها‌ ‌را‌ دينهم‌ گول‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌را‌ خوردند ‌که‌ ميفرمود خداوند ناصر و معين‌ ‌ما ‌است‌ و ملائكه‌ بمدد ‌ما آمده‌اند باور كردند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ معرض‌ هلاكت‌ انداختند و حال‌ آنكه‌ وَ مَن‌ يَتَوَكَّل‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ ‌که‌ مؤمنين‌ حقيقي‌ باشند و اعتماد ‌آنها‌ بنصرت‌ الهي‌ و بفرمايشات‌ ‌رسول‌ ‌بود‌ و توكل‌ بخدا داشتند فَإِن‌َّ اللّه‌َ عَزِيزٌ حَكِيم‌ٌ عزيز قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ قدير بتعبير فارسي‌ ريزه‌كاري‌ ‌است‌ و حكيم‌ قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ مريد زيرا اراده‌ علم‌ بصلاح‌ ‌است‌ و حكيم‌ عالم‌ بمصلحت‌ ‌يعني‌ ‌اگر‌ فعل‌ بمعني‌ اسم‌ مصدري‌ مصلحت‌ دارد فعل‌ بمعني‌ مصدري‌ صلاح‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ مفسده‌ دارد فساد ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 49)- در این آیه اشاره به روحیه جمعی از طرفداران لشکر شرک و بت پرستی در صحنه بدر می‌کند و می‌گوید: «در آن هنگام منافقان و آنهایی که در دل آنها بیماری بود می‌گفتند: این مسلمانان را دینشان مغرور ساخته است» (إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ).

ولی آنها بر اثر عدم ایمان و عدم آگاهی از الطاف پروردگار و امدادهای غیبی او از این حقیقت آگاهی ندارند که: «هر کس بر خدا توکّل کند (و پس از بسیج تمام نیروهایش خود را به او بسپارد خداوند او را یاری خواهد کرد، چه این که خداوند قادری است که هیچ کس در مقابل او یارای مقاومت ندارد، و حکیمی است که ممکن نیست دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد) چرا که خداوند قدرتمند و حکیم است» (وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).

«منافقان» و «بیمار دلان» اشاره به گروه منافقان مدینه است، یا منافقانی که در مدینه به صفوف مسلمانان پیوسته بودند و یا آنها که در مکّه ظاهرا ایمان آورده‌اند، ولی از هجرت به مدینه سرباز زدند و در میدان بدر به صفوف مشرکان پیوسته، و به هنگامی که کمی نفرات مسلمانان را در برابر لشکر کفر دیدند و گفتند این جمعیت مسلمانان فریب دین و آیین خود را خوردند و به این میدان گام گذاردند.

نکات آیه

۱- جبهه ایمان در کارزار بدر، متشکل از مؤمنان متکى بر خدا، عناصرى منافق و گروهى سست ایمان (إذ یقول المنفقون و الذین فى قلوبهم مرض ... و من یتوکل على اللّه) «مرض» به معناى بیمارى است و مقصود از آن در اینجا به این دلیل که در مقابل نفاق قرار گرفته، تردید در حقانیت دین است که از آن مى توان به ضعف ایمان تعبیر کرد. جمله «و من یتوکل على اللّه» اشاره به گروه سوم، یعنى مؤمنان حقیقى و راستین، دارد.

۲- حضور مؤمنان واقعى درکارزار بدر، در مقابل دشمنى به مراتب قویتر، برخاسته از پایبندى آنان به اسلام، حتى در دیدگاه منافقان و سست ایمانها (إذ یقول المنفقون ... غر هؤلاء دینهم) «غر هؤلاء دینهم» که سخن منافقان و سست ایمانهاست، بیانگر این است که آنان نیز حضور مؤمنان در کارزار بدر برخاسته از اندیشه دینى ایشان مى دانستند.

۳- منافقان و سست ایمانها، حضور مؤمنان را در جنگ بدر ناشى از فریب خوردگى آنان مى پنداشتند. (غر هؤلاء دینهم) «غرور» (مصدر غرّ) به معناى فریب دادن است.

۴- دین اسلام در بینش منافقان و بیماردلان، دینى فریبنده و به دور از واقعنگرى (یقول المنفقون ... غر هؤلاء دینهم)

۵- نیروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر، نیرویى بس ضعیف و ناتوان در مقایسه با جبهه کفر (یقول المنفقون ... غر هؤلاء دینهم و من یتوکل على اللّه) بیان حمایت خداوند از مؤمنان در کارزار بدر با جمله «و من یتوکل ... » پس از بیان نظریه منافقان و بیماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) اندیشه آنان را تأیید مى کند. یعنى اظهار نظر منافقان به حسب دید ظاهرى صحیح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثیر بسزاى حمایت الهى از مؤمنان متوکل است. یعنى اگر حمایت الهى نباشد، همان است که منافقان اظهار مى دارند.

۶- توکل مسلمانان به خداوند در جنگ بدر عامل پیروزى آنان (إذ یقول المنفقون ... و من یتوکل على اللّه فإن اللّه عزیز حکیم)

۷- خداوند، مؤمنان متوکل بر وى را بر دشمنانشان پیروز و کارهاى آنان را حکیمانه سامان خواهد بخشید. (و من یتوکل على اللّه فإن اللّه عزیز حکیم) جواب شرط «و من یتوکل على اللّه» حذف شده و جمله «فان اللّه ... » جانشین آن شده و دلالت بر آن دارد که تقدیر جمله چنین است: و من یتوکل على اللّه ی----نصره و یحکم أمره ف-ان اللّه ... .

۸- باور و ایمان به شکست ناپذیرى و حکیم بودن خداوند، زمینه ساز توکل و اتکا بر وى (و من یتوکل على اللّه فإن اللّه عزیز حکیم) آوردن جمله «فان اللّه ... » به جاى جواب شرط و یادآورى عزت و حکمت مطلق الهى، اهدافى را تعقیب مى کند که از جمله آنها ایجاد روح توکل در مؤمنان به خداوند است. یعنى اگر خداوند را عزیز و حکیم بدانید بر او توکل خواهید کرد.

۹- منافقان و سست ایمانها، بى بهره از توکل و اتکا بر خداوند (یقول المنفقون ... و من یتوکل)

۱۰- ایمان نداشتن به عزت و حکمت خدا و توکل نکردن بر وى از ریشه هاى نفاق است. (إذ یقول المنفقون و الذین ... فإن اللّه عزیز حکیم) از اینکه خداوند منافقان و بیماردلان را قسیم متوکلان قرار داد و با جمله «إن اللّه عزیز حکیم» منشأ توکل متوکلان را ایمان به عزت و حکمت مطلق خداوند دانست، معلوم مى شود از ریشه هاى نفاق و ضعف ایمان، باور نداشتن به اقتدار خدا و حکیم بودن اوست.

۱۱- ناباورى به حمایت خدا از متوکلان، نشانه بیماردلى و ضعف ایمان است. (إذ یقول المنفقون و الذین فى قلوبهم مرض ... فإن اللّه عزیز حکیم) برداشت فوق با توجه به توضیح برداشت قبل به دست مى آید.

۱۲- قدرت و غلبه خداوند با حکمت و کاردانى است. (فإن اللّه عزیز حکیم)

۱۳- پیروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شایسته بیاد داشتن (و إذ یقول المنفقون ... و من یتوکل على اللّه فإن اللّه عزیز حکیم) برداشت فوق بر این اساس است که «إذ» مفعول براى «اذکروا» باشد.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۳
  • ایمان: آثار ایمان ۲، ۸ ; ایمان به پیروزى خدا ۸ ; ایمان به حکمت خدا ۸ ; نشانه هاى ضعف ایمان ۱۱
  • بیماردلان: و اسلام ۴
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۱۳
  • توکل: آثار توکل ۶، ۷ ; توکل بر خدا ۶، ۹ ; زمینه توکل بر خدا ۸
  • خدا: امداد خدا ۷ ; حکمت خدا ۷، ۱۲ ; قدرت خدا ۱۲
  • دشمنان: پیروزى بر دشمنان ۷
  • ذکر: حوادث تاریخى ۱۳
  • عقیده: آثار عقیده به اسلام ۲
  • غزوه بدر: پیروزى در غزوه بدر ۱۳ ; پیروزى مجاهدان غزوه بدر ۱۳ ; ضعف مجاهدان غزوه بدر ۱۳ ; عوامل پیروزى غزوه بدر ۶ ; قصه غزوه بدر ۱، ۲ ; کافران در غزوه بدر ۵ ; مؤمنان در غزوه بدر ۱، ۲، ۳، ۵ ; مجاهدان غزوه بدر ۱ ; منافقان در غزوه بدر ۱
  • قلب: نشانه هاى بیمارى قلب ۱۱
  • کفر: به حکمت خدا ۱۰ ; کفر به حمایت خدا ۱۱ ; کفر به عزت خدا ۱۰
  • مؤمنان: پیروزى مؤمنان متوکل ۷ ; ضعف نظامى مؤمنان ۵ ; عمل مؤمنان ۷ ; مؤمنان سست ایمان ۱، ۳ ; مؤمنان متوکل ۱، ۷
  • متوکلان: حمایت از متوکلان ۱۱
  • مردم: سست ایمان ۹
  • مسلمانان: توکل مسلمانان ۶
  • منافقان: عقیده منافقان ۴ ; منافقان و اسلام ۴ ; منافقان و توکل ۹ ; منافقان و غزوه بدر ۳ ; منافقان و مؤمنان ۲، ۳
  • نفاق: عوامل نفاق ۱۰ ۵ نفاق مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ

منابع

  1. کتاب اوسط از طبرانى.
  2. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.