الأعراف ٤٦
کپی متن آیه |
---|
وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَ نَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلاَمٌ عَلَيْکُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَ هُمْ يَطْمَعُونَ |
ترجمه
الأعراف ٤٥ | آیه ٤٦ | الأعراف ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حِجَابٌ»: سِتر. مانع. مراد دیواری است که دروازهای دارد و عرض و طول و چگونگی آن بر ما مجهول است (نگا: حدید / ). «الأعْرَافِ»: جمع عُرْف، بلندیها، در اینجا مراد بلندیهای (سُور) مذکور در (حدید / ) است. «رِجالٌ»: مردانی که بر اعراف قرار دارند که برخی آنان را از زبدگان مؤمنان میدانند، و برخی ایشان را کسانی میدانند که حسنات و سیّئات ایشان مساوی است و هنوز تکلیفشان روشن نگشته است، ولی امیدوارند که به بهشت روند. «لَمْ یَدْخُلُوهَا ...»: مرجع ضمیر (و) میتواند واژه (رِجالٌ) یا (أَصْحاب) باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
برید بن معاویة العجلى گوید: از امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام درباره این آیه سؤال كردم، فرمود: درباره امت پیامبر اسلام نازل گردیده و منظور از رجال ائمه اطهار از آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم مى باشند.[۳]
تفسیر
- آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف
- مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .
- مشاجره و گفتگوى دوزخيان با يكديگر
- جمله : (( لاتكلّف نفسا الّا وسعها(( مفيد رفع نگرانى از عدم قدرت بر انجام دادن جميعاعمال صالح است .
- معناى (( غل (( و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است .
- توضيحى در مورد تعبير به اينكه مؤ منين بهشت را به ارث مى برند.
- وجه اختلاف تعبير در (( وعدنا ربنا(( و (( وعد ربكم (( در آيه شريفه
- اشاره به نفوذ حكم و امر انسان در قيامت
- معناى (( اعراف (( و مراد از آن در آيه شريفه
- رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند
- مراد از رجال اعراف ، مستضعفين نيستند
- اصحاب اعراف از جنس بشر هستند و خصوصياتى كه براى آنان ذكر شده با جمله : (( والامر يومئذ للّه (( منافات ندارد
- اشاره به اقوال متعددى كه درباره معناى اعراف و مراد از اصحاب اعراف گفته شده است .
- روايتى از آلوسى درباره مراد از رجال اعرافنقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است .
- سخن ما با صاحب المنار كه با مقايسه مسائل قيامت با نظام جارى در دنيا روايت مذكور رامردود دانسته است .
- دو قول ديگر در معناى اعراف و بيان اصول اقوال در مسئله اعراف
- معناى اعراف در قرآن
- دلالت جمله : (( الذين اتّخذوا دينهم لهوا و لعبا(( بر اينكه انسان ناچار از تدين به ديناست .
- بحث روايتى (در ذيل آيات شريفه )
- روايتى از پيغمبر اكرم (ص ) درباره كيفيت مرگ مؤ من و كافر
- چند روايت ديگر درباره جهنم كافر و اهل دوزخ
- رواياتى در اين باره كه مراد از (( مؤ ذن (( در (( و اذّن مؤ ذن بينهم ...(( على (ع ) مىباشد
- مؤ ذن بودن على عليه السلام و اعلام حكم خداوند توسط او در آخرت ازفضائل آن حضرت به حساب مى آيد.
- رواياتى درباره اصحاب اعراف
- اشكال وارد بر رواياتى كه اصحاب اعراف را به كسانى كه داراى حسنات و سيئاتمساوى هستند تفسير مى كنند.
- چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ «46»
و ميان آن دو (بهشتيان و دوزخيان) حجابى است و بر اعراف، (بلندى ميان دوزخ و بهشت) مردانى هستند (از اولياى خدا) كه همه (اهلبهشت و جهنّم) را از سيمايشان مىشناسند و بهشتيان را كه هنوز به بهشت وارد نشدهاند، ولى اميدوارند، ندا مىدهند كه سلام بر شما باد.
جلد 3 - صفحه 71
نکته ها
مراد از «حجاب» در اين آيه، شايد همان ديوارى باشد كه در آيهى 13 سورهى حديد مىخوانيم كه ميان بهشتيان و دوزخيان ديوارى زده مىشود كه سمت بيرونى آن، عذاب و قسمت درونىاش رحمت است. «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ» «1»
«اعراف» جمع «عرف»، به معناى مكان بلند است. در قرآن تنها در همين مورد از اعراف و اهل آن سخن به ميان آمده و اين سوره نيز به خاطر همين آيه اعراف نام گرفته است.
در روايات وتفاسير، نظرات مختلفى دربارهى اهل اعراف به چشم مىخورد. برخى آنان را اولياى خدا دانستهاند كه بر بلنديى ميان بهشت و جهنّم قرار مىگيرند و از سيماى مردم، همهى آنها را مىشناسند، بهشتيان را سلام و تبريك مىگويند و از سرنوشت دوزخيان نگرانند؛ امّا برخى آنان را افراد ضعيفى معرّفى مىكنند كه گناهان و عباداتى دارند و منتظر لطف خدايند (آنگونه كه از آيهى 106 سورهى توبه استفاده مىشود).
شايد بتوان گفت كه صاحب و محور اصلى اعراف، اولياى خدايند و افراد ضعيف، در حاشيه قرار دارند. نيكوكاران به بهشت مىروند ومجرمان به دوزخ، افراد متوسّط وضعيف در اعراف گرفتار و منتظر سرنوشت مىمانند، ولى اولياى خدا كه بر اعراف قرار دارند، به كمك آنان برخاسته و شفاعت مىكنند. اين بيان از جمع نظريات مفسّران و روايات استفاده مىشود.
در روايات مىخوانيم كه اصحاب اعراف شهدايى هستند كه نواقصى در پرونده آنان است، «2» يا افرادى هستند كه خوبىها و بدىهاى آنان يكسان است، اگر خداوند آنان را به دوزخ ببرد به خاطر گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد از رحمت اوست. «3»
پیام ها
1- رفتار و خصلتهاى دنيوى، سيماى انسان را به گونهاى مىكند كه در قيامت
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير درّالمنثور.
«3». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 2، ص 381.
جلد 3 - صفحه 72
ديگران با نگاه او را مىشناسند. «يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ» البتّه شناسايى به اين شكل، در دنيا نيز ممكن است، چنانكه خداوند در بارهى منافقان به پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ» «1»
2- براى ورود به بهشت، لطف و عنايت الهى لازم است. أَصْحابَ الْجَنَّةِ ... هُمْ يَطْمَعُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ (46)
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ: و ميان اهل جنت و نار پرده فاصل و حايل و مانع است، يا ميان اين دو فريقين حائلى است از اثر وصول يكى به ديگرى و نتوانند اهل جهنم به بهشت درآيند. و نزد بعضى مراد به حجاب اعراف است كه در آن تلى است از مشك سفيد. وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ: و بر اعالى اعراف مردانى باشند مشرف بر بهشت و جهنم، يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ: مىشناسند هر يك از اهل بهشت و جهنم به علامتهاى ايشان.
تفسير اثنا عشرى ج4 75
ف اقوال بسيار است: 1- گناهكاران اديان صحيحه مىباشند كه به سبب گناه، محبوس در اعرافند. 2- جماعتى كه به غير اذن پدران به جهاد رفتند. 3- كسانى كه حسنات و سيئات آنها مساوى است. 4- ضعفاء عقول ايام بعثت انبياء باشند. 5- اولاد مشركينند. 6- فسقه و فجره اهل اسلام.
7- ولد الزنا؛ لكن نزد محققين خاصه و عامه ثابت شده كه اين اهل اعراف بايد در دنيا مبرا و محفوظ از آثام و معاصى در مدت عمر بوده باشند، پس خاص انبياى جميع امم مىباشد نه صادر الخطايا از امم، چه مجرمين صاحب علامتند.
و مختار اماميه آنكه: نبى هر امتى و سيد انبياء خاتم الرسل يا ائمه اثنى عشر عليهم السلام مىباشند.
جلد 4 صفحه 75
ابن الانبارى گفته: حق تعالى انبياء و خلفاء معصومه منصوبه را به مقام اعلى اعراف مكان دهد تا ممتاز سازد ايشان را بر كل اهل قيامت، و اظهار فرمايد نهايت فضل و علو مرتبه ايشان را بر اولين و آخرين و مشرف سازد آنها را بر اهل جنت و نار و حال آنكه مطلع هستند بر احوال فريقين.
تنبيه: به طرق خاصه و عامه آنچه به نظر رسيده بيست و هشت حديث است از جمله:
1- طبرسى رحمه اللّه روايت نموده از ابو جعفر عليه السّلام قال: هم ال محمّد لا يدخل الجنّة الّا من عرفهم و عرفوه و لا يدخل النّار الّا من انكرهم و انكروه. «1» حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: اهل اعراف خاص آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است. داخل بهشت نمىشود مگر آنكس كه بشناسند ائمه، او را، و بشناسد او ايشان را و معتقد باشد. و داخل آتش نشود مگر آنكه منكر امامت و معرفت ائمه، و ايشان هم انكار كنند او را.
2- در لوامع- اين آيه را سؤال نمودند از حضرت باقر عليه السّلام، قال:
نزلت فى هذه الامّة، و الرّجال هم الائمّة من ال محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قلت فما الاعراف؟ قال صراط بين الجنّة و النّار فمن شفع له الامام منّا من المؤمنين المذنبين نجى و من لم يشفع له هوى فيه. «2» فرمود: اين آيه در شأن عصاة اين امت نازل شده، و مراد رجال ائمه آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مىباشند. پرسيد: اعراف چيست؟ فرمود: راهى بين جنت و نار. هر كه را امامى از ما شفاعت نمايد نجات، و هر كه را شفاعت نكند خاسر شود.
3- لوامع التنزيل- از حضرت صادق عليه السّلام قال: الاعراف سور بين الجنّة و النّار عليه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و علىّ عليه السّلام و الحسن عليه السّلام و الحسين عليه السّلام و فاطمة عليها السّلام و خديجة الكبرى عليها السّلام، فينادون اين محبّونا و شيعتنا فيقبلون اليهم فيعرفونهم باسمائهم و اسماء آبائهم و ذلك قوله تعالى: يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ اى باسمائهم فيأخذون بايديهم فيجوزون
«1» مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 423.
«2» بحار الانوار، جلد 8، صفحه 335، حديث 3 (منقول از بصاير الدرجات)
جلد 4 صفحه 76
بهم على الصّراط و يدخلوا الجنّة «1» فرمود: اعراف ديوارى است ميان بهشت و جهنم، بر او حضرت محمد و على و حسن و حسين و فاطمه و خديجه كبرى عليهم السلام مىباشند. پس ندا كنند كجا هستند دوستان و شيعيان ما. پس حاضر شوند نزد ايشان، و مىشناسند آنان را به اسماء آنها و اسماء پدرانشان؛ و اينست معنى: يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ. پس دستهاى آنها را گرفته عبور بر صراط و داخل در بهشت نمايند.
4- در تفسير صافى و برهان و نور الثقلين و غيره از سلمان فارسى رحمه اللّه مروى است: انّه قال سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يقول، لعلىّ عليه السّلام اكثر من عشر مرّات: يا علىّ انّك و الاوصياء من بعدك اعراف بين الجنّة و النّار، لا يدخل الجنّة الّا من عرفكم و عرفتموه و لا يدخل النّار الّا من انكركم و انكرتموه. «2» سلمان رحمه اللّه گويد: شنيدم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مىفرمود به على عليه السّلام بيشتر از ده مرتبه: يا على، بدرستى كه يا على، تو و اوصياى بعد از تو اصحاب اعرافند بين بهشت و جهنم، داخل بهشت نشود مگر كسى كه بشناسد شما را و شما بشناسيد او را، يعنى قبول كنيد او را به معرفت در حق شما. و داخل جهنم نشود مگر كسى كه انكار كند شما را و انكار نمائيد شما او را.
5- مناقب العترة- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به ابن الكوّا فرمايد:
مائيم اصحاب اعراف، و ما مىشناسيم انصار خود را به علاماتشان. و ما اصحاب اعرافيم كه شناخته نشود خدا مگر به معرفت ما. و ما اصحاب اعرافيم كه خداى تعالى وقوفه مىدهد ما را بر صراط، پس داخل بهشت نشود هيچكس مگر آنكه او ما را و ما او را بشناسيم، و داخل جهنم نشود هيچكس مگر آنكه انكار ما كند و ما او را انكار كنيم؛ اگر خدا مىخواست، مىشناساند خود را به مردم، و لكن مقرر فرموده ما را ابواب معرفت و صراط و وسيله و وجه، آنچنانى كه از آن معرفت يابند، پس هر كه عدول كند از ولايت ما و تفضيل دهد بر ما غير ما
«1» تفسير برهان، جلد دوّم، صفحه 18، حديث 10 (با تفاوتى مختصر)
«2» بحار الانوار، جلد 8، صفحه 337، حديث 9.
جلد 4 صفحه 77
را، بتحقيق از صراط به جهنم برو درافتند. «1» وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ: و ندا كنند مجرمين محبوسين در اعراف نزد معاينه اهل بهشت بطور دعا و تحيت، أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ: به اينكه سلامتى از آفات و مكاره و زوال نعمات بر شما باد، لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ: و حال آنكه داخل بهشت نيستند و اميد طمع دارند به دخول در بهشت به شفاعت نبى يا امامى يا به عفو.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ (46)
ترجمه
و ميان آندو حجابى است و بر بلنديهاى آن مردانى هستند كه مىشناسند تمامى را بعلامتشان و ندا كنند اهل بهشت را كه سلام بر شما داخل نشدند آنرا با آن كه آنها طمع ميدارند.
تفسير
ميان بهشت و جهنم تلهاى ريگى است كه حجاب است ميان اهل آندو و نميتوانند با يكديگر مراوده نمايند مانند سور شهر و بعضى گفتهاند آن تلها از
جلد 2 صفحه 429
مشك سفيد است و در بلنديهاى تلها انبياء عظام و اوصياء كرام و امّتان و شيعيان ايشان كه ثواب و گناهشان مساوى است و منتظر امر الهى هستند كه بفضل يا عدل خود با آنها رفتار فرمايد ايستادهاند و انبيا و ائمّه عليهم السلام تمام اهل محشر را بعلامتيكه خداوند براى آنها معين فرموده ميشناسند كه مستحق بهشتند يا جهنم و ملائكه رحمت و غضب بامر ايشان هر يك از امتان و شيعيانشان را بمقام لايق خودشان ميرسانند و جماعت منتظران بكسانيكه تكليفشان معلوم و بهشتى شدهاند تبريك و تحيّت بلفظ سلام مىگويند و خودشان حق دخول در بهشت را ندارند ولى اميدوار بسبقت رحمت بر غضب و شفاعت انبياء و ائمّه عليهم السلام ميباشند و بنابر اين ضمير مستتر در نادوا راجع ببعضى از اهل اعراف است و لم يدخلوها صفت و هم يطمعون بيان حال آنان است و اين حاصل مستفاد از اقوال و اخبار كثيره اين باب و وجه جمع بين آنها است و بعضى گفتهاند ضمير در نادوا راجع برجال است كه شامل تمام اهل اعراف ميشود و طمع منافات با يقين بدخول در بهشت ندارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ بَينَهُما حِجابٌ وَ عَلَي الأَعرافِ رِجالٌ يَعرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُم وَ نادَوا أَصحابَ الجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيكُم لَم يَدخُلُوها وَ هُم يَطمَعُونَ (46) وَ إِذا صُرِفَت أَبصارُهُم تِلقاءَ أَصحابِ النّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجعَلنا مَعَ القَومِ الظّالِمِينَ (47) وَ نادي أَصحابُ الأَعرافِ رِجالاً يَعرِفُونَهُم بِسِيماهُم قالُوا ما أَغني عَنكُم جَمعُكُم وَ ما كُنتُم تَستَكبِرُونَ (48) أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقسَمتُم لا يَنالُهُمُ اللّهُ بِرَحمَةٍ ادخُلُوا الجَنَّةَ لا خَوفٌ عَلَيكُم وَ لا أَنتُم تَحزَنُونَ (49)
چهار آيه است راجع باعراف و از آيات مشكله قرآن است و مفسرين هم حقّ تفسير اينها را اداء نكردند و برخورد بنكات آنها نكردند و ما در مجلد سوم كلم الطيب توضيح دادهايم و در اينجا هم ناچاريم مقدمة توضيح دهيم سپس بشرح آيات بپردازيم بحول و قوّه و تأييد الهي.
توضيح كلام- اينكه اعراف مكان مرتفعي است بين بهشت و جهنم و مشرف بر آنها که هم اهل بهشت مشاهده ميشوند و هم اهل جهنم و آنها هم مشاهده ميكنند كساني را که در اعراف هستند و اصحاب اعراف دو دسته هستند يك دسته فسّاق و عصات مؤمنين هستند که اينها بواسطه ايمانشان در جهنم نرفتند و بواسطه كثرت معاصي داخل بهشت نشدند اينها چون نظر باهل بهشت ميكنند بآنها سلام ميكنند چون در عقيده با آنها مشتركند و طمع و اميدوار هستند که رحمت و مغفرت الهي شامل حال آنها بشود و شفعائي بيابند و آنها را شفاعت كنند و چون نظر باهل جهنم ميكنند ميگويند خداوندا ما را با اينها قرار مده زيرا اينها كفار هستند و ما مؤمنين هستيم.
دسته دوم شفعاء هستند مثل ائمه اطهار (ع) مخصوصا امير المؤمنين (ع) که اينها اهل بهشت و اهل جهنم و اهل اعراف را بسيما و علامات ميشناسند که اگر ايمان دارند در صورت آنها ظاهر است و اگر ندارند كفر در صورت آنها
جلد 7 - صفحه 327
ظاهر است اينها تشريف ميآوردند و رو باهل جهنم ميكنند و ميفرمايند که شما اموالي را که جمع آوري كرديد شما را بينياز نكرد و آنچه تكبر ميورزيديد و ايمان نياورديد ديديد که گرفتار عذاب شديد و خيال ميكرديد که اينکه مؤمنين در اعراف هم بواسطه معاصي بهشت نخواهند رفت و قسم بر طبق آن ياد كرديد سپس خطاب باين مؤمنين معصيتكار که در اعراف هستند ميكنند که ما شما را شفاعت كرديم داخل بهشت شويد که هيچگونه حزني نداشته باشيد که چيزي از نعم بهشتي را از شما دريغ نخواهند داشت و هيچگونه خوفي هم نداشته باشيد که از عذاب و جهنم معاف شديد اينست خلاصه مفاد آيات و اللّه العالم، بپردازيم بشرح آيات:
وَ بَينَهُما حِجابٌ بين اهل بهشت و جهنم حجابي است که در جاي ديگر ميفرمايد فَضُرِبَ بَينَهُم بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ العَذابُ سوره حديد آيه 13.
وَ عَلَي الأَعرافِ رِجالٌ اعراف مقام مرتفعي است و از همين معني است عرف فرس که كاكل اسب است و اينکه مكان بين جنّت و نار است و مراد از رجال انبياء و ائمه اطهار سلام اللّه عليهم هستند چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مرويست در مجمع و برهان حديث مفصلي که فرمود
موقف عليها كلّ نبيّ و کل خليفة نبيّ مع المذنبين من اهل زمانه کما تقف صاحب الجيش مع الضعفاء من جنده و قد سبق المحسنون الي الجنة فيقول ذلک الخليفة للمذنبين الواقفين معه انظروا الي اخوانكم المحسنين قد سبقوا الي الجنة فيسلّم المذنبون عليهم و ذلک قوله و نادوا اصحاب الجنة ان سلام عليكم ثمّ اخبر سبحانه انّهم لم يدخلوها و هم يطمعون يعني هؤلاء المذنبين لم يدخلوا الجنة و هم يطمعون ان يدخلهم اللّه ايّانا بشفاعة النبي و الامام و ينظر هؤلاء المذنبون الي اهل النار فيقولون ربّنا لا تجعلنا مع القوم الظالمين
جلد 7 - صفحه 328
ثمّ ينادي اصحاب الاعراف و هم الانبياء و الخلفاء اهل النار مقرعين لهم ما اغني عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون به أ هؤلاء المستضعفين الّذين كنتم تحقرونهم و تستطيلون بدنياكم عليهم اقسمتم لا ينالهم اللّه برحمة و لا يدخلون الجنة ثم يقولون لهؤلاء المستضعفين من امر من اللّه لهم بذلك ادخلوا الجنة لا خوف عليكم و لا انتم تحزنون
و از حضرت باقر عليه السّلام مرويست که تفسير فرمود رجال را بآل محمّد (ص) فرمود
هم آل محمّد لا يدخل الجنة الّا من عرفهم و عرفوه و لا يدخل النار الّا من انكرهم و انكروه.
و در روايت اصبغ إبن نباته از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال شد از اينکه آيه فرمود
نحن نوقف يوم القيمة بين الجنة و النار فمن ينصرنا عرفناه بسيماه فادخلناه الجنة و من ابغضنا عرفناه بسيماه فادخلناه النار
و مؤيّد اينکه اخبار است اخباري که دلالت دارد که علي (ع) قسيم الجنة و النار است و بدست او است عصاي عوج (يسوق قوما الي الجنة و آخرين الي النار).
يَعرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُم معلوم است سيماء اهل بهشت بيضاء است و سيماء اهل جهنم سوداء يَومَ تَبيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسوَدُّ وُجُوهٌ آل عمران آيه 102، يعني انبياء و ائمه عليهم السّلام اهل بهشت و جهنم را بسيماء آنها ميشناسند بخصوص شيعيان امير المؤمنين (ع) که در پيشاني آنها نوشته ميشود و همچنين دشمنان او، در دعاي ندبه
و شيعتك علي منابر من نور مبيضّة وجوههم حولي في الجنة و هم جيراني.
وَ نادَوا أَصحابَ الجَنَّةِ يعني اينکه ضعفاء مؤمنين که در اعراف هستند و بواسطه كثرت معاصي داخل بهشت نشدند دوستان و رفقاء خود را در بهشت مشاهده ميكنند آنها را نداء ميكنند أَن سَلامٌ عَلَيكُم بآنها سلام ميكنند لَم يَدخُلُوها اينکه ضعفاء مؤمنين هنوز داخل بهشت نشدند و در اعراف هستند وَ هُم يَطمَعُونَ
جلد 7 - صفحه 329
لكن اميد بهشت را دارند که انبياء و ائمه عليهم السّلام آنها را شفاعت كنند بواسطه ايماني که دارند.
وَ إِذا صُرِفَت أَبصارُهُم تِلقاءَ أَصحابِ النّارِ و چون اينکه مؤمنين عصات رو ميكنند بطرف اصحاب آتش در جهنم و آنها را معذب بعذابهاي سخت ميبينند قالُوا از خداوند خود درخواست ميكنند رَبَّنا لا تَجعَلنا مَعَ القَومِ الظّالِمِينَ چون اينها بواسطه كفر و ظلم بخود و بانبياء و ائمه (ع) و بساير مردم که نگذاردند ايمان بياورند در جهنم معذب شدند ما که ايمان داريم غاية الامر گنهكاريم ما را با اينها قرار مده.
وَ نادي أَصحابُ الأَعرافِ انبياء و ائمه (ع) که تشريف آوردهاند براي شفاعت اعرافيها ندا ميكنند رِجالًا كساني را که در آتش هستند و يَعرِفُونَهُم بِسِيماهُم آنها را بعلامت كفر و عناد و ضلالت ميشناسند قالُوا بآنها ميگويند ما أَغني عَنكُم جَمعُكُم ديديد که بما ايمان نياورديد و مخالفت كرديد مال و منال و عدّه و عدّه که دور خود گرد كرده بوديد بينياز نكرد شما را از عذاب جهنم و گرفتار عذاب شديد وَ ما كُنتُم تَستَكبِرُونَ بزرگيها و تكبرهاي شما که باعث كفر و عناد شما بر انبياء و ائمه (ع) شد براي شما نتيجه بخش نشد.
أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقسَمتُم لا يَنالُهُمُ اللّهُ بِرَحمَةٍ آيا اينکه هايي که در اعراف هستند شما اهل جهنم قسم ياد كرديد که رحمت الهي شامل آنها نميشود و با شما در عذاب شركت ميكنند با اينكه ايمان دارند ادخُلُوا الجَنَّةَ انبياء و ائمه عليهم السّلام باين مؤمنين که در اعراف هستند خطاب ميكنند که برغم انف كفار و مخالفين ما شما را شفاعت كرديم داخل بهشت شويد لا خَوفٌ عَلَيكُم ديگر ترس از عذاب و جهنم نداشته باشيد که نجات پيدا كرديد وَ لا أَنتُم تَحزَنُونَ و محزون نباشيد که در بهشت هيچ موهبتي از شما دريغ نخواهد داشت متنعم باشيد بجميع نعم الهيه ابد الاباد.
330
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 46)- اعراف گذرگاه مهمی به سوی بهشت! در تعقیب بیان سرگذشت بهشتیان و دوزخیان این آیه و سه آیه بعد از آن در باره «اعراف» که منطقهای است حد فاصل میان بهشت و دوزخ، با ویژگیهایی که دارد سخن میگوید.
نخست به حجابی که در میان بهشتیان و دوزخیان کشیده شده است اشاره کرده، میگوید: «میان این دو گروه حجابی قرار دارد» (وَ بَیْنَهُما حِجابٌ).
از آیات بعد چنین استفاده میشود که حجاب مزبور همان «اعراف» است که مکان مرتفعی است در میان این دو گروه، که مانع از مشاهده یکدیگر میشود، البته کسانی که بر اعراف یعنی قسمتهای بالای این مانع مرتفع قرار دارند، هر دو گروه را میتوانند ببینند.
سپس قرآن میگوید: «بر اعراف مردانی قرار دارند که هر یک از جهنمیان و دوزخیان را (در جایگاه خود میبینند و) از سیمایشان آنها را میشناسند» (وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ).
سپس میگوید: مردانی که بر اعراف قرار دارند «بهشتیان را صدا میزنند و میگویند: درود بر شما باد، اما خودشان وارد بهشت نشدهاند، اگرچه بسیار تمایل دارند» (وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ).
نکات آیه
۱- وجود حجاب و فاصله میان بهشتیان و دوزخیان (و بینهما حجاب)
۲- مردانى بلند مرتبه (أصحاب اعراف)، بر بلنداى حجاب حایل بین دوزخیان و بهشتیان حضور خواهند داشت. (و بینهما حجاب و على الاعراف رجال) «عرف» به قسمتهاى بالا و رویین هر چیز بلند و مرتفع گفته مى شود و جمع آن «اعراف» است. (لسان العرب). ال در «الاعراف» جانشین مضاف إلیه است، یعنى: و على اعراف الحجاب رجال.
۳- اعرافیان، مشرف و ناظر بر تمامى انسانهاى حاضر در صحنه قیامت (و على الاعراف رجال یعرفون کلاً بسیمهم) توصیف أصحاب اعراف به اینکه بر بلنداى حایل بین بهشتیان و دوزخیان مستقر هستند، بیانگر آن است که آنان بر تمامى افراد موجود در صحنه قیامت اشراف دارند و بر ایشان نظارت مى کنند.
۴- اعرافیان، مؤمنانى با منزلتى بزرگ در پیشگاه خداوند و داراى مرتبه اى برتر از دیگر مؤمنان (و على الاعراف رجال یعرفون کلاً بسیمهم و نادوا اصحب الجنة أن سلم علیکم) از اینکه اصحاب اعراف در مکانى قرار دارند که مشرف به همگان هستند و هر شخص و یا طایفه اى را با علامتهاى آنان مى شناسند و در صحنه قیامت با بهشتیان سخن مى گویند و امنیت کامل را به آنان بشارت مى دهند و فرمان دخول به بهشت را به آنان اعلام مى دارند، مى توان فهمید که آنان نسبت به دیگر مؤمنان، از مقامى برتر برخوردار هستند.
۵- امتها و گروههاى موجود در صحنه قیامت، چه بهشتى و چه دوزخى، هر کدام داراى علایمى مخصوص به خویش (و على الاعراف رجال یعرفون کلاً بسیمهم) کلمه «سیما» به معناى علامت و نشانه است.
۶- اصحاب اعراف، هر یک از امتها و دسته هاى موجود در صحنه قیامت را با نشانه هاى مخصوصشان خواهند شناخت. (یعرفون کلاً بسیمهم)
۷- اصحاب اعراف با فریادى رسا بر مؤمنانى که در انتظار ورود به بهشتند، درود مى فرستند. (و نادوا اصحب الجنة أن سلم علیکم) جمله «سلم علیکم» مى تواند جمله اى انشایى باشد و مى تواند اخبار از وجود امنیت و سلامت براى مؤمنان گرفته شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۸- اصحاب اعراف با فریادى رسا سلامت و امنیت کامل را به مؤمنان راهى بهشت مژده مى دهند. (و نادوا اصحب الجنة أن سلم علیکم) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «سلم علیکم» جمله اى اخبارى باشد.
۹- بهشتیان در آستانه ورود به بهشت در عین امید به حضور در آن جایگاه رفیع، نگران از تغییر سرنوشت خویشند. (لم یدخلوها و هم یطمعون) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر فاعلى در «لم یدخلوها» و «یطمعون» به أصحاب الجنة، برگردانده شود. بر این مبنا جمله «لم یدخلوها» حال براى «أصحاب الجنة» است. گفتنى است «یطمعون» (امید دارند) اشاره به نگرانى آنان دارد که مبادا از ورود به بهشت منع گردند.
روایات و احادیث
۱۰- عن ابى عبداللّه (ع) و قد سئل عن قول اللّه عز و جل، «و بینهما حجاب» فقال: سور بین الجنة و النار ... .[۴] از امام صادق (ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از معناى «حجاب» در آیه «و بینهما حجاب ... » فرمود: دیوارى است بین بهشت و جهنم ... .
۱۱- قال الصادق (ع): ... یعرف الائمة(ع) اولیائهم و اعدائهم بسیماهم و هو قوله تعالى: «و على الاعراف رجال (و هم الائمة (ع)) یعرفون کلا بسیماهم ... ».[۵] از امام صادق (ع) روایت شده است که ائمه (ع) دوستان و دشمنان خود را به سیمایشان مى شناسند. و این است معناى سخن خداوند که فرمود: «بر اعراف مردمانى هستند (و اینان ائمه اند (ع)) که هر کس را به سیمایش مى شناسند ... ».
۱۲- برید العجلى قال: سألت اباجعفر(ع) عن قول اللّه: «و على الاعراف رجال ... » قال: صراط بین الجنة و النار ... .[۶] برید عجلى گوید: از امام باقر (ع) درباره «اعراف» سؤال کردم فرمود: راهى است بین بهشت و جهنم ... .
۱۳- انس بن مالک عن النبى (ع) قال: أن مؤمنى الجن لهم ثواب و علیهم عقاب، فسألناه عن ثوابهم فقال: على الاعراف و لیسوا فى الجنة مع امة محمد(ص)، فسألناه و ما الاعراف؟ قال: حائط الجنة تجرى فیه الانهار و تنبت فیه الاشجار و الثمار[۷] انس بن مالک گوید: رسول خدا (ص) فرمود: مؤمنان جن، ثواب و عقاب دارند، از آن حضرت درباره ثوابشان پرسیدم فرمود: بر اعراف هستند و در بهشت با امت حضرت محمد(ص) نیستند. سؤال کردیم، اعراف چیست؟ فرمود: دیوار بهشت است، نهرها در آن جارى است و درختان و ثمرات آنها در آن مى روید.
۱۴- عن ابى عبداللّه(ع): الاعراف کثبان بین الجنة و النار فیوقف علیها کل نبىّ و کل خلیفة نبىّ مع المذنبین من أهل زمانه ... و قد سبق المحسنون إلى الجنة فیقول ذلک الخلیفة للمذنبین الواقفین معه: انظروا إلى اخوانکم المحسنین قد سبقوا إلى الجنة فیسلم المذنبون علیهم و ذلک قوله: «و نادوا أصحاب الجنة أن سلام علیکم». ثم اخبر تعالى: إنهم «لم یدخلوها و هم یطمعون» یعنى هؤلاء المذنبین لم یدخلوا الجنة، و هم یطمعون أن یدخلهم اللّه ایاها بشفاعة النبىّ و الامام ... .[۸] از امام صادق (ع) روایت شده است: «اعراف» بلندى هایى است بین بهشت و جهنم که هر پیغمبر و جانشین پیغمبرى را آنجا در کنار گناهکاران زمانشان نگاه مى دارند ... و این در حالى است که نیکوکاران به بهشت رفته اند ; پس این جانشین پیغمبر به گناهکارانى که با او هستند، مى گوید: برادران نیکوکار خود را بنگرید که پیش از شما به بهشت رفته اند، پس این گنهکاران به ایشان سلام مى کنند و این است معناى سخن خداوند «و نادوا أصحاب الجنة أن سلام علیکم»، آنگاه خداوند متعال خبر داده است «لم یدخلوها و هم یطمعون»، یعنى: این گنهکاران هنوز داخل بهشت نشده اند ولى امیدوارند که خدا آنان را به شفاعت پیغمبر و امام به بهشت ببرد ... .
۱۵- حارث عن ابى عبداللّه (ع) قال: سألته بین الایمان و الکفر منزلة؟ فقال: نعم و منازل ... و بینهما قوله: «و على الاعراف رجال».[۹] حارث گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم، آیا بین ایمان و کفر مرتبه اى وجود دارد؟ فرمود: آرى، بلکه مراتبى است ... یکى از آن مراتب (اعتقاد اصحاب اعراف است) که خداوند فرمود: «و على الاعرف رجال».
موضوعات مرتبط
- اصحاب اعراف: اشراف اصحاب اعراف ۳ ; اصحاب اعراف در قیامت ۳، ۶ ; بشارت اصحاب اعراف ۸ ; سلام اصحاب اعراف ۷ ; علم اصحاب اعراف ۶ ; مقامات اصحاب اعراف ۲، ۴
- امتها: نشانه هاى امتها در قیامت ۵، ۶
- بهشت: امنیت در بهشت ۸ ; سلامتى در بهشت ۸
- بهشتیان: امیدوارى بهشتیان ۹ ; حجاب بهشتیان و جهنمیان ۱، ۲ ; مقامات بهشتیان ۹ ; نشانه هاى بهشتیان ۵ ; نگرانى بهشتیان ۹
- جهنمیان: نشانه هاى جهنمیان ۵
- مؤمنان: بشارت مؤمنان ۸ ; سلام بر مؤمنان ۷ ; مؤمنان در قیامت ۷، ۸ ; مقامات مؤمنان ۴
- مقربان:۴
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۶.۸.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۵۷.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن و بصائر الدرجات.
- ↑ تاویل الایات الظاهرة، ص ۱۸۲.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۳۸۴ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۲، ح ۱۲۶.
- ↑ بصائر الدرجات صفار، ص ۴۹۶، ح ۵، ب ۱۶ ; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۸، ح ۸.
- ↑ الدر المنثور، ج ۳، ص ۴۶۵.
- ↑ تفسیر تبیان، ج ۴، ص ۴۱۱ ; مجمع البیان، ج ۴- ، ص ۶۵۳.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۱، ح ۱۳۳ ; بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۱۶۶، ح ۳۲.