الأعراف ١٤٠
کپی متن آیه |
---|
قَالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيکُمْ إِلٰهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ |
ترجمه
الأعراف ١٣٩ | آیه ١٤٠ | الأعراف ١٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَبْغِیکُمْ»: برای شما بطلبم. «فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ»: مراد تفضیل آنان بر دیگر مردمان همعصر به وسیله دادن نعمت فراوان بدانان و تجدید یگانهپرستی و آئین و سنّت پیغمبران در میانشان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۳۸ - ۱۵۴، سوره اعراف
- اشاره به اينكه بنى اسرائيل مردمى مادى و حس گرا و تحت تاءثير مرام بت پرستىقبطيان بوده اند.
- برهانى كوتاه و لطيف در بيان مصنوع نبودن خداى تعالى
- مواعده خداوند با موسى (ع )
- معناى رؤ يت در كلام موسى (ع ): رب ارنى انظر اليك
- مراد از رؤ يت در درخواست موسى (ع ): (( ربّ ارنى انظر اليك (( و در آيات مشابه ديگر،علم ضرورى است
- حقيقت علم ضرورى كه از آن به رؤ يت تعبير مى شود
- تعبير از اينگونه معلومات به رؤ يت تعبيرى است شايع ؛ در مواردى كه تعبير (( رؤ يتخدا(( آمده است خصوصياتى ذكر شده كه مراد از رؤ يت را مى رساند.
- حاصل سخن در مراد از رؤ يت در كلام خدا
- علم ضرورى مخصوص به خداى تعالى ، حقيقتى است كه قرآن پرده از آن برداشته است .
- نفى رؤ يت خدا (( لن ترانى (( مربوط به دنيا است و معناى نفى رؤ يت نفى طاقت وقدرت بر آن است .
- مراد از تكلم خدا با موسى (ع ) و چگونگى آن
- تورات نسبت به معارف و شرايعى كه مورد نياز بشر است كتاب كاملى نيست
- مقصود از جمله : (( ساءريكم دارالفاسقين (( در آيه شريفه و وجوهى كه در معناى آنگفته شده است
- وجه تقييد تكبر و امثال آن به (( بغير الحق ((
- حبط عمل و بى اجر بودن آن ، خود يك نحو كيفر است
- اشاره به ماجراى گوساله پرستيدن بنى اسرائيل
- معناى جمله : (( و لمّا سقط فى ايديهم ...(( در آيه شريفه
- معناى جمله : (( اعجلتم امر ربّكم ((
- رفتار تند موسى (ع ) با هارون (ع ) بعد از بازگشتن به سوى بنىاسرائيل و مواجه شدن با گوساله پرستى
- رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد!
- وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند.
- چرا با اين كه موسى (ع ) قبل از بازگشت از ميقات از گوساله پرستى بنىاسرائيل خبر داشته غضبناك نشد؟
- رواياتى در ذيل (اجعل لنا الها كما لهم آلهة )
- روايتى پيرامون نحوه سخن خداوند با موسى عليه السلام
- دو روايت در مورد تقاضاى موسى (ع ) رؤ يت خداوند را
- گفتگوها و مشاجرات علماء و اهل بحث اشاعره و معتزله درباره درخواست رؤ يت توسط موسى
- بيان ضعف روايتى كه مى گويد موسى (ع ) از زبان قومش تقاضاى رؤ يت كرد
- تجلى خدا تعالى فى حد نفسه امر ممكنى است ولى كسى و چيزى تابتحمل آن را ندارد
- دو نكته ديگر كه از روايت استفاده مى شود.
- رواياتى ديگر در مورد تقاضاى رؤ يت ، تجلى براى جبلّ، صعقه موسى ، دكّجبل و...
- يكى از (كروبين ) وسطه تجلى خدا شده است
- رواياتى درباره الواح تورات و گوساله پرستى بنىاسرائيل
- بحث روايتى (پاره اى از روايات از ائمه عليهم السلام در معناى رؤ يت قلب )
- اصطلاح (( ظلّ(( و (( ظلال (( در لسان اهل بيت عليهم السلام
- همانطور كه مقصود از رؤ يت ، ديدن به چشم نيست ، مقصود ايمان قلبى از راهاستدلال هم نيست
- چند روايت درباره حجاب بين خدا و خلق
- روايتى از امام صادق (ع ) درباره معرفت به خدا
- انحصار معرفت به خدا در فكر واستدلال ، خودجهل به خدا و شرك خفى به او است
- در علم به هر چيزى نخست علم به آفريدگار آنحاصل مى شود و محال است كه خداى تعالى شناخته نشود
- توضيح فقرات ديگرى از روايت كه معرفت با واسطه به خدا را شرك دانسته است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «140»
گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟!
نکته ها
كلمهى «مُتَبَّرٌ» از «تبار»، به معناى هلاكت است.
آنان كه يك عمر در سحر و جادو بودند، با ديدن يك معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بتپرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند.
روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازهى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! حضرت على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. «1»
پیام ها
1- پرستش (حقّ يا باطل)، در طول تاريخ بشر وجود داشته است. «يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ» (در زمان موسى عليه السلام نيز افرادى بت مىپرستيدند.)
2- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ ... پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشدهايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى
«1». نهجالبلاغه، حكمت 317.
جلد 3 - صفحه 160
مشاهدهى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مىكند.
3- گاهى انسان از مهمترين نعمتها غفلت ورزيده و نسبت به آنها ناسپاسى مىكند. جاوَزْنا ... اجْعَلْ لَنا
4- گاهى انسان بهحدّى كجانديش مىشود كه از رهبران الهى نيز درخواست ناروا مىكند. «يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً»
5- افراد و ملّتها، هر لحظه در معرض خطر انحرافند. قالُوا يا مُوسَى ...
6- ايمان سطحى، زودگذر است. وَ جاوَزْنا ... قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً
7- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلىاند. جاوَزْنا ... قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ ...
8- تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً
9- الگوپذيرى، تقليد و مدلبردارى، از خصلتهاى انسان است. «اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ»
10- جهل، ريشهى بتپرستى و بتپرستى، عملى به دور از عقل است. «تَجْهَلُونَ» جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، يعنى به كار غير عاقلانه جهل مىگويند.
11- تقاضاى خداى محسوس (همچون بت) از پيامبر بزرگوارى همچون موسى، نشانهى جهل عميق و ريشهدار است. «تَجْهَلُونَ»
12- هم انحرافهاى فكرى از بين رفتنى است، هم انحرافهاى عملى. «مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» آرى، پايان باطل، نابودى است، پس ظاهرِ آن ما را فريب ندهد.
13- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ» خدا يافتنى است، نه بافتنى، «أَبْغِيكُمْ» و پرستش غير خدا، با عقل و روحيّهى
جلد 3 - صفحه 161
سپاسگزارى ناسازگار است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (140)
قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً: فرمود موسى عليه السّلام بر سبيل تقريع و انكار، آيا به غير از خدائى كه منعم شما است، خداى ديگرى طلب كنم تا شما او را عبادت كنيد، وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ: و حال آن كه ذات احديت اللّه تفضيل داد شما را بر مردمان عصر خودتان به سبب اعطاء آيات متكاثره و نعم متظافره از ارسال به شما دو نفر از خود شما تا اقرب باشيد به قبول قول آنها و خلاصى از اذيت و ايذاء فرعون و قومش بر اعجب طرق و ميراث ارض و ديار و اموال ايشان.
شيخ أبو الفتوح رازى رحمه اللّه در تفسير از أبو واقد الليثى- كه گفت: در غزوه حنين خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم. به درخت سدر سبز بزرگى رسيديم. جماعتى گفتند: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين درخت را براى ما شاخهها بسيار فرما، مانند كافران، چه آنها را درخت سدر پر شاخ بود كه در آنجا مقام و سلاحها به آن آويختند. حضرت گفت: اللّه اكبر، اين چنان است كه بنى اسرائيل موسى را گفتند: اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ، و الّذى نفسى بيده لتركبنّ سنن من كان قبلكم: «1» قسم به خدائى كه جان من به يد قدرت او است، كه شما برويد بر سنّت آنانى كه قبل از شما بودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 138 تا 140
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138) إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (139) قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (140)
ترجمه
و گذرانديم بنى اسرائيل را از دريا پس گذشتند بر گروهى كه قيام مينمودند بر عبادت بتان خودشان گفتند اى موسى قرار ده براى ما معبودى چنانچه از براى آنها است معبودها گفت همانا شما گروهى نادانيد
همانا اين جماعت ويران كرده شود آنچه آنها در آنند و باطل است آنچه هستند كه بجا مىآورند
گفت آيا غير خدا را بجويم براى شما معبود با آنكه او فضيلت داد شما را بر جهانيان.
تفسير
پس از آنكه خداوند بنى اسرائيل را از رود نيل عبور داد و فرعون و فرعونيان را غرق كرد در بين راه مصادف با قبيله شدند كه اشتغال بعبادت بتان داشتند حس تقليد نور ايمان را از قلب آنها خارج نمود بطوريكه مقصد و مقصود خودشان و حضرت موسى را با آن آيات بيّنات فراموش نمودند و از آنحضرت تقاضا كردند كه بتى براى آنها اختراع نمايد تا مانند آنقبيله مشغول بعبادت آن بت شوند گويا تصور ميكردند كه عبادت بت منافى با عبادت خدا نيست بلكه وسيله تقرب باو است و اين از فرط جهالت آنها بود
جلد 2 صفحه 469
كه نميدانستند سجده در برابر غير خدا جائز نيست و بت وسيله تقرب بخدا نمىشود و كيفيت عبادت بايد از خدا اعلام شود و از پيش خود نمىشود تعيين نمود لذا حضرت موسى آنها را مخاطب بخطاب و عتاب فرمود و نسبت جهل و نادانى بآنها داد و گوشزد نمودشان كه بناى دين اينها را خدا خراب و ويران ميكند و بتانشان شكسته و خورد و نابود ميشود و عباداتشان باطل است اگر چه قصد تقرب بخدا را نمايند و فائده براى آنها ندارد پس از آن فرمود آيا سزاوار است با اينهمه انعام و اكرامى كه خداوند نسبت بشما فرمود كه دشمنان شما را ذليل و خوار و نيست و نابود كرد و شما را وارث ملك و مال آنها نمود و دو نفر از شما را در يك زمان بخلعت نبوت آراست كه موجب مزيّت و افتخار شما بر جهانيان زمان خودتان شد من غير او را براى شما معبود قرار دهم و شما بجاى شكر نعمت كفران كنيد و خسران يابيد و از كشاف نقل شده است كه يهودى بحضرت امير المؤمنين (ع) عرض كرد كه هنوز آب غسل پيغمبرتان خشك نشده بود كه شما با يكديگر اختلاف نموديد حضرت در جواب فرمود شما هنوز قدمتان از آب رود نيل خشك نشده بود كه از پيغمبرتان تقاضاى بتپرستى كرديد حقير عرض مىكنم مقصود حضرت اين بود كه ما در توحيد و نبوت اختلاف نكرديم اختلاف ما در امامت بود آنهم بعد از رحلت پيغمبر ولى شما در حيات پيغمبرتان ميخواستيد كافر بخدا شويد پس حال شما خيلى بدتر از ما است و نكته تكرار كلمه قال بنظر حقير فاصله آيه قبل و استقلال آيه اخير است بجواب
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ أَ غَيرَ اللّهِ أَبغِيكُم إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُم عَلَي العالَمِينَ (140)
فرمود حضرت موسي ببني اسرائيل آيا من غير از خداوند عالم كسي را اختيار كنم يا چيزي را طلب كنم براي معبوديت و پرستش شما و حال آنكه او شما را برتري داد بر عالمين.
قالَ أَ غَيرَ اللّهِ از روي تعجب که واقعا جاي تعجب است با مشاهده اينکه همه معجزات غير از ذات مقدس ربوبي را أَبغِيكُم إِلهاً براي شما طلب كنم و جعل كنم جهت پرستش فرعون با آن عظمت و قدرت که بمراتب از يك بت که جماد صرف بود نه حسي نه حركتي نه شعور و ادراكي که بدست خود ميتراشيدند مقدم بود و ما او را بچه طريق فضيحي هلاك كرديم آيا سزاوار است يك جمادي را پرستش كنيد وَ هُوَ فَضَّلَكُم عَلَي العالَمِينَ اختلاف كردند در وجه تفضيل آنها بر عالمين بعضي گفتند بر عالمين زمان خود، بعضي گفتند دو پيغمبر بر آنها فرستاد موسي و هارون، بعضي گفتند از چنگال فرعونيان نجات بخشيد و ظاهر اينست که مراد ازدياد ادله و براهين و آيات و معجزات باهرات که خداوند براي آنها قرار داد از عصا و يد بيضاء و انشقاق دريا و هلاكت اينهمه دشمنان قوي بيك طرفة العين و تمام اراضي و ذخارف آنها را در دسترس شما قرار داده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 140)- و باز برای تأکید اضافه کرد: «آیا غیر از خدا معبودی برای شما
ج2، ص88
بطلبم! همان خدایی که شما را بر جهانیان (مردم عصر خود) برتری داد» (قالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ).
نکات آیه
۱- موسى(ع) با انکار شایستگى غیر خدا براى پرستش، از گرایش قومش به بت پرستى شگفت زده شد. (قال أغیر اللّه أبغیکم إلهاً) همزه در «أغیر اللّه» براى انکار و تعجب و «کم» به تقدیر لام است. «إلهاً» مفعول براى «أبغى» و «غیر اللّه» صفت و یا حال براى «إلهاً» است. یعنى: «أأبغى لکم إلهاً غیر اللّه»
۲- هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند شایسته پرستش و الوهیت نیست. (قال أغیر اللّه أبغیکم إلهاً)
۳- خداوند، بنى اسرائیل زمان موسى را بر همه اقوام و ملل عصرشان برترى بخشید. (و هو فضلکم على العلمین) «ال» در «العالمین» براى عهد و اشاره به عالمین عصر موسى است.
۴- موسى(ع) با بیان احسان و تفضل ویژه خداوند بر بنى اسرائیل، تنها او را شایسته پرستش براى آنان معرفى کرد. (قال أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم على العلمین) جمله «و هو فضلکم» حالیه و به منزله تعلیلى است براى جمله «أغیر اللّه ... .» یعنى چگونه امکان دارد غیر خدا را براى پرستش شما بجویم در حالى که نعمتها، از جمله برترى شما بر دیگر اقوام و ملل، عطاى اوست.
۵- موسى(ع) تمایل قوم خویش را به بت پرستى، ناسپاسى به نعمتهاى خداوند دانست. (أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم على العلمین)
۶- گرایش به شرک، ناسپاسى به نعمتهاى خداوند است. (قال أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم على العلمین)
۷- لزوم سپاسگزارى در برابر نعمتهاى خدا با پرستش او (أغیر اللّه أبغیکم إلهاً و هو فضلکم على العلمین)
موضوعات مرتبط
- بتپرستى: آثار بتپرستى ۵
- بنى اسرائیل: بتپرستى بنى اسرائیل ۱ ; برترى بنى اسرائیل ۳، ۴ ; بنى اسرائیل دوران موسى(ع) ۳ ; تاریخ بنى اسرائیل ۱ ; فضایل بنى اسرائیل ۴ ; گرایشهاى بنى اسرائیل ۱، ۵
- توحید: عبادى ۲، ۴
- خدا: اختصاصات خدا ۲ ; عبادت خدا ۷ ; فضل خدا ۴ ; نعمتهاى خدا ۶، ۷
- شرک: گرایش به شرک ۶
- شکر: اهمیت شکر نعمت ۷
- عبادت: خدا ۷
- کفران: نعمت ۵، ۶
- موسى(ع): تعالیم موسى(ع) ۴ ; تعجب موسى(ع) ۱ ; قصه موسى(ع) ۱، ۵ ; موسى(ع) و بنى اسرائیل ۵ ; موسى(ع) و توحید عبادى ۴ ; موسى(ع) و شرک عبادى ۱
منابع