ابراهيم ٤٦
کپی متن آیه |
---|
وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَ إِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ |
ترجمه
ابراهيم ٤٥ | آیه ٤٦ | ابراهيم ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِندَ اللهِ مَکْرُهُمْ»: خدا از نیرنگشان آگاه است و میتواند آن را خنثی و بیاثر سازد. «إِنْ»: میتواند حرف نفی یا حرف شرط باشد. «اِن کَانَ»: نبوده است. اگر بوده باشد. اگر (إِنْ) حرف شرط باشد معنی آیه چنین میشود: آنان به نیرنگ نشستند و توطئه چیدند و خدا از نیرنگشان باخبر بود و آن را باطل و خنثی کرد، هرچند که نیرنگشان آن اندازه بزرگ و سترگ بود که میتوانست کوهها را از جای برکند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تَکَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ... (۱) قَدْ مَکَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ... (۱)
وَ لاَ تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً... (۱) أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمٰنِ وَلَداً (۰)
تفسیر
- آيات ۴۲ - ۵۲ سوره ابراهيم
- پاسخ به يك توهم: خداوند از ستمكاران غافل نيست!
- عذاب استيصال، شامل مؤمنان نمى شود
- معناى اين كه: مكر ظالمان نزد خدا است، هرچند مكرشان، از جا كنَنَدۀ كوه ها باشد
- گفتارى در معناى انتقام خدا
- اقوال گوناگون مفسران، در معناى تبدیل شدن زمين و آسمان ها
- معناى بروز و ظهور خلق براى خداوند، در روز قيامت
- پاداش و كيفر هر کسى، همان اعمال نيك و بد اوست
- بحث روایتی: (پیرامون آیات گذشته)
- رواياتى كه مى گويد: زمين در قيامت، مبّدل به نان مى شود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ «46»
به يقين آنان تمام مكر خود را به كار گرفتند، ولى مكر و حيلهى آنها نزد خداست گرچه كوهها از مكرشان از جا كنده شود.
نکته ها
خداوند، هم به نيرنگ آنها آگاه است و بر آن احاطهى كامل دارد و هم كيفر آن همه توطئه را خواهد داد و هم مىتواند مكر آنها را دفع و خنثى كند و يا به خودشان برگرداند.
پیام ها
1- ستمگران هرچند صاحب قدرت و قوت باشند، اما سرانجام مخذول خداوند خواهند شد. «عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ: و بتحقيق كوشش كردند در حيله و مكر آنچه نهايت مكر آنها بود در ابطال حق و تقرير باطل. وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ: و نزد خدا است جزاى مكر ايشان، و يا نزد او مكتوب است فعل ايشان، پس او سبحانه جزا دهنده ايشان است بر آن. وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ: و بدرستى كه بود مكر آنها در شدت و عظمت ساخته و پرداخته. لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ: تا از جاى برود از آن مكر كوهها، اين مستعار است براى احكام و شرايع انبياء يا معجزات پيغمبران يا امر قرآن يا شريعت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يعنى معاندان و كافران، حيلهها انگيختند تا چيزى را كه در ثبات و رسوخ مانند جبال راسياتست از احكام و شرايع يا حجج قرآن زايل كنند، و قول اكثر «ان» به معنى «ما» نافيه يعنى نبود مكر آنها به حدى كه حجج الهيه و بينات فرقانيه كه مانند كوه است در استحكام و ثبات، زايل و برطرف نمايند.
در معالم و بعضى تفاسير از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه: اين آيه در قصه نمرود بن كوش بن كنعان است. چون نمرود سلامتى ابراهيم خليل عليه السّلام را از آتش مشاهده نمود، گفت: بزرگ خدائى دارد ابراهيم كه او را از اين آتش عظيم نجات داد. من مىخواهم آسمان روم و او را ببينم.
اشراف مملكت گفتند آسمان به غايت مرتفع است و بر آن رفتن به آسانى ممكن نيست. نمرود گفت؛ تا صرحى به غايت بلند ساختند در مدت سه سال. چون بالاى آن برآمد،
جلد 7 - صفحه 73
آسمان را چنان ديد كه روى زمين مىديد. روز ديگر آن بنا بيفتاد و به سبب آن بسيارى از مردم هلاك شدند. نمرود بسيار در غضب شد، گفت: به آسمان روم و با خداى ابراهيم كه مناره مرا خراب نمود جنگ كنم. پس چهار كركس را پرورش داد تا قوت تمام گرفتند، و صندوقى چهارگوشه ساخته و دو در، يكى فوقانى و يكى تحتانى در آن قرار داد و بر چهار طرف آن نيزهاى نصب كرد و به هر كدام مردارى، و كركسها را چند روزى گرسنه داشت و اطراف صندوق را بر كركسها بسته، آنها از غايت گرسنگى ميل به بالا و به طرف مردار پرواز نمودند، و صندوق را كه نمرود با يك نفر در آن نشسته بود به هوا بردند. بعد از شبانه روزى، نمرود درب فوقانى را باز و آسمان را به همان صورت ديد كه در زمين مىديد. رفيق خود را گفت تا درب تحتانى را باز و نگاه كن چه مىبينى. گفت: به غير آب چيزى نمىبينم. بعد از يك شبانه روز ديگر درب بالا باز به همان حال مشاهده، و رفيق از درب پائين نظر، گفت: به غير از دود و تاريكى چيزى نبينم. نمرود بترسيد، در اين حال صدائى شنيد كه (ايّها الطاغية اين تريد) اى طاغى كجا مىروى. بنا به قولى تيرى انداخت، ماهى به تيرش آمده، خون آلود برگشت. به روايتى مرغى آمد، نيزهها و كركسها سرنگون نمود، وقت سرازير شدن آواز مهيبى نمودند كه كوهها از آن زايل گردد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46) فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (47) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (48) وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (49) سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (51) هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (52)
ترجمه
و بتحقيق بنهايت رساندند مكرشانرا و نزد خدا مضبوط است مكرشان و نبوده است مكرشان كه زائل شود از آن كوهها
پس مپندار البته خدا را خلف وعده خود كننده مر پيغمبرانش را همانا خدا غالب صاحب انتقام است
روز كه مبدل شود زمين بغير اين زمين و آسمانها، و ظاهر شوند از براى خداى يكتاى پر قهر
و بينى گناهكاران را آنروز مقرون شدگان در غلها
پيراهنهاشان از جنس قطران است و بپوشد رويهاشان را آتش
تا جزا دهد خدا هر كس را آنچه كسب كرده همانا خدا زود حساب است
اين كفايت است مر مردمانرا و تا بيم داده شوند بآن و تا بدانند كه جز اين نيست كه او است خداى يكتا و تا پند گيرند خردمندان..
تفسير
خداوند براى تسكين قلب و اطمينان خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان از مكر و حيله كفّار قريش و غيرهم ميفرمايد كه آنها هر مكر و حيله و تدبيرى ميتوانستند كردند و بجائى نرسيد و نزد خدا اعمالشان محفوظ و مكتوب است براى پاداش و جزا دادن بآنها و نبود مكرشان وافى براى آنكه بركنده و زائل شود بآن از جاى خود اعلام نبوت و آثار امامت و ادلّه و براهين قائمه بر اديان حقّه و شرائع الهيّهاى كه مانند كوههايند در عظمت و استحكام بلكه بمراتب برتر و بالاترند از آنها و بنابراين كلمه ان در وان كان نافيه است و لتزول بكسر لام اوّل و نصب لام آخر بايد قرائت شود كه مشهور است و بعضى بفتح لام اول و رفع لام آخر قرائت نمودهاند و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقله است و معنى آنست كه و همانا بوده است مكر آنها كه زائل ميشود از آن كوهها ولى با وصف اين زائل نميشود از آن اعلام نبوّت و ادلّه ولايت و آثار شريعت چون خداوند از وعده و وعيد خود به پيغمبرانش راجع بنصرت ايشان بر اعداء و مجازات ستمكاران تخلّف نخواهد فرمود و او عزيز و ارجمند و غالب و قادر و قاهر و منتقم است از دشمنانش براى دوستانش و ايشانرا بعزّت و سعادت دنيا و آخرت خواهد رسانيد و انتقام مظلوم را از ظالم بنحو اكمل خواهد كشيد در روز كه
جلد 3 صفحه 241
اين زمين مبدل شود بزمين ديگر و آسمانها نيز مبدل شوند بآسمانهاى ديگر بنظر حقير بزمين و آسمانى مناسب با آن عالم و اعمال اهل آن و از ابن عباس نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و بلندى نداشته باشد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود زمين قيامت از آتش است مگر جاى مؤمن كه صدقه او بر سرش سايه افكند و از امام سجاد عليه السّلام مروى است كه زمين تغيير ميكند و زمين ديگرى ميشود كه در روى آن گناهى نشده و تمامش ظاهر شود و در آن كوهى و گياهى نباشد مانند وقتى كه خدا آنرا در روز اول خلق فرمود و از امام باقر عليه السّلام مروى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسانيكه در دنيا براى خدا با يكديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى زمينى از زبر جد سبز باشند در سايه عرش خدا و روايات ديگرى هم از طرق عامّه و خاصه نقل شده كه حاجتى بذكر آنها نيست اجمالا تبديل معلوم و كيفيّت آن مجهول است و تمام مردم سر از قبرها بيرون آورند و در پيشگاه الهى براى حساب و ثواب و عقاب حاضر و ناظر گردند و گناهكاران بحسب عقائد و اعمال و اخلاق با يكديگر مقيّد و مغلول شوند در حاليكه پيراهنهاشان از جنس قطران است كه گفتهاند عصاره بار درخت عرعر يا صمغ ابهل است كه آنرا ببدن شتر جرب دار ميماليدند كه بسوزند گيش پوست شتر را ميسوزاند و جرب را بر طرف ميكرد و رنگش سياه و بقدرى بدبو بود كه همه از آن متنفّر و فرارى ميشدند و مؤثر بود در گرفتن آتش ببدن كسيكه از آن بر او ماليده شده بود مقصود آنست كه بجاى پيراهن چنين چيزى بر بدنهاشان ماليده شود كه موجب مزيد تأثير آتش و تنفّر نفوس و خوارى آنها در انظار اهل محشر گردد و بعضى قطران را مركّب از دو كلمه قطر و آنى دانستهاند و بتنوين هر دو قرائت نمودهاند و بنابراين مراد آنست كه پيراهنهاى آنها از مس گداخته بنهايت درجه است چون قطر بمعناى مس گداخته و آنى بمعناى متناهى در حرارت است و ميپوشاند و فراميگيرد عزيزترين اعضاء ظاهره بدن آنها را كه رويهاشان است آتش چون بآن متوجّه بحق نشدند و براى خدا بخاك ننهادند و حواس ظاهره خودشان را كه در آن جاى داشت در آنچه خدا خلق فرموده بود آنها را براى آن صرف ننمودند چنانچه در جاى ديگر
جلد 3 صفحه 242
فرموده آتش بالا مىآيد بر قلبهاشان چون اشرف اعضاء باطنه است و بايد مملوّ از معرفت باشد بر عكس پر از جهالت و عناد شده قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا فرموده پيراهنهاى آنها از مس گداخته است كه حرارت آن بمنتهى رسيده پس فرا گرفته است رويهاشان را آتش و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه جبرئيل گفت اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش معلّق شود ميان آسمان و زمين هر آينه اهل زمين بميرند از بد بوئى و سوزندگى آن و اينها همه براى آنستكه خدا هر كس را بمجازات عمل خود برساند و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد و كسانيكه معصيت خدا را مينمايند علاوه بر آنكه ظلم بر خودشان نمودند موجب تجرّى خلق شدند پس ظلم بر خلق هم نمودهاند و كسب كردند آتش جهنم را براى خودشان در تجارتخانه دنيا و خداوند بزودى در كمتر از چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد چون مشغول نميكند او را حساب احدى از حساب ديگرى چنانچه تحقيق آن در سوره بقره گذشت و آنچه ذكر شد بيان كافى است براى مردم در موعظه و نصيحت و براى آنكه ترسانده شوند بآن و براى آنكه بدانند بتدبّر و تفكّر و تأمّل كه او است خداوند يكتاى بىهمتا و براى آنكه متنبّه و متّعظ و متذكّر شوند صاحبان عقول سليمه و افهام مستقيمه. در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره ابراهيم و حجر را در دو ركعت نماز در هر روز جمعه قرائت نمايد هرگز او را فقر و ديوانگى و گرفتارى نرسد انشاء اللّه تعالى.
جلد 3 صفحه 243
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم وَ عِندَ اللّهِ مَكرُهُم وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ (46)
و محققا مكر كردند آن ظالمين قبل مكر خود را و نزد خداوند مكرهاي آنها محفوظ است و در دفتر الهي ثبت شده و انتقام از آنها كشيده شده و ميشود و بر فرض اينكه مكر آنها آن قدر بزرگ باشد که كوهها را از جا بكند انتقام الهي بزرگتر و عظيمتر است.
وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم مكر با انبياء و مؤمنين كردند هر چه توانستند از سخريه و استهزاء و اذيت و ظلم و جسارت و توهين و كلمات زشت مثل ساحر و مجنون و كذّاب و مفتري ولي در مقابل قدرت الهي نميتوان عرض اندام كرد خداوند وعده داده پيغمبران خود و مؤمنين بآنها را نصرت فرمايد و دشمنان بآنها را هلاك كند و از بين ببرد چنانچه در همين سوره آيه 14 گذشت که فرمود فَأَوحي إِلَيهِم رَبُّهُم لَنُهلِكَنَّ الظّالِمِينَ وَ لَنُسكِنَنَّكُمُ الأَرضَ مِن بَعدِهِم الاية
جلد 11 - صفحه 404
و اينکه جمله براي تسليت خاطر مبارك پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که صبر كن بر اذيتهاي قوم ما تو را نصرت ميكنيم و دشمنان تو را هلاك ميكنيم.
وَ عِندَ اللّهِ مَكرُهُم يعني جزاء و عقوبت مكر آنها نزد خدا محفوظ است بموقع خود بآنها خواهد رسيد.
وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ مكر آنها هر چه بزرگ باشد نميتواند در كوه اثر ببخشد چه رسد در اراده الهيه تأثير كند و بر فرض که كوه را از جا بكند قدرت الهي را نميتواند جلوگيري كند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 46)- توطئههای ستمگران به جایی نمیرسد: در آیات گذشته به قسمتی از کیفرهای ظالمان اشاره شده، در اینجا نیز نخست اشاره به گوشهای از کارهای آنها کرده، سپس قسمتی دیگر از کیفرهای سخت و دردناکشان را بیان
ج2، ص517
میکند میفرماید: «آنها مکر خود را به کار زدند و (تا آنجا که قدرت داشتند) به توطئه و شیطنت پرداختند» (وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ).
خلاصه کاری نبود که دشمنان تو برای محو و نابودی اسلام، انجام ندهند.
«و همه مکرها (و توطئههایشان) نزد خدا آشکار است» (وَ عِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ).
به هر حال نگران مباش، این نیرنگها و نقشهها و طرحهای آنها اثری در تو نخواهد کرد «هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها را از جا بر کند» (وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ)
نکات آیه
۱- هلاکت و عذاب دنیوى ستم پیشگان تاریخ از سوى خداوند، على رغم مکر و چاره اندیشیهاى فراوان و قدرتمندانه آنان (و سکنتم فى مسکن الذین ظلموا ... و قد مکروا مکرهم ... و إن کان مکرهم لتزول منه الجبال)
۲- خداوند به تمامى ترفندها و مکرهاى ستمگران آگاهى کامل دارد. (و قد مکروا مکرهم و عند الله مکرهم)
۳- انسانها، هر چند از همه امکانات و استعدادهاى خویش بهره جویند، باز در برابر قدرت نامحدود خداوند ناتوانند. (و قد مکروا مکرهم و عند الله مکرهم و إن کان مکرهم لتزول منه الجبال)
۴- تسلى و دلدارى خداوند به پیامبر(ص) در برابر ترفندها و مکرهاى گوناگون و کوه شکن ستم پیشگان جامعه (و قد مکروا مکرهم و عند الله مکرهم و إن کان مکرهم لتزول منه الجبال)
۵- ستمگران پیشین براى نجات خویش از عذاب استیصال به انواع گوناگون مکر و چاره اندیشى متوسل شدند; ولى از آنها هیچ نتیجه اى نگرفتند. (و سکنتم فى مسکن الذین ظلموا أنفسهم و تبیّن لکم کیف فعلنا بهم ... و قد مکروا مکرهم و عند الله مکرهم) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «و قد مکروا مکرهم ...» حال براى ضمیر «بهم» باشد; یعنى، با اینکه آنان به انواع حیله ها و چاره اندیشیها براى نجات از عذاب متوسل مى شدند گرفتار آن شدند.
۶- مکرها و چاره اندیشیهاى ستمگران، هر چند گسترده و کوه شکن باشد، در برابر نیروى حق بى ثمر و ناموفق خواهد بود. (و قد مکروا مکرهم و عند الله مکرهم و إن کان مکرهم لتزول منه الجبال)
۷- شریعتها و ادیان توحیدى، در برابر دین ستیزان، استوارتر از کوه، پایدار و جاودانه خواهند ماند. (فیقول الذین ظلموا ربّنا أخّرنا ... نجب دعوتک و نتّبع الرسل ... و قد مکروا ... و إن کان مکرهم لتزول منه الجبال) از اینکه خداوند فرمود: مکر و نقشه هاى ستمگران در برابر نیروى حق و رسولان الهى، هر چند در قدرت و توانمندى کوه شکن باشد، مؤثر نخواهد بود، به دست مى آید که ادیان توحیدى و شرایع رسولان الهى استوارتر از کوه بوده و پایدار و ضربه ناپذیرند.
موضوعات مرتبط
- ادیان: پیروزى ادیان ۷; جاودانگى ادیان ۷
- انسان: عجز انسان ۳
- حق: پیروزى حق ۶
- خدا: عذابهاى خدا ۱; علم خدا ۲; قدرت خدا ۳
- دین: شکست دشمنان دین ۷
- ظالمان: بی تأثیرى مکر ظالمان ۵، ۶; تنوع مکر ظالمان ۵; عذاب دنیوى ظالمان ۱; قدرت مکر ظالمان ۱، ۴، ۶; مکر ظالمان ۲; هلاکت ظالمان ۱
- عذاب: اهل عذاب ۱; نجات از عذاب استیصال ۵
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۴
منابع