آل عمران ١٥
کپی متن آیه |
---|
قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذٰلِکُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ |
ترجمه
آل عمران ١٤ | آیه ١٥ | آل عمران ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُنَبِّئُکُمْ»: آگاهتان کنم. «ذلِکُمْ»: آنچه گذشت از زنان و ... «رِضْوَان»: خوشنودی فراوان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از ابن عباس نقل شده كه درباره امام على مرتضى عليهالسلام و حمزه سيدالشهداء و عبيدة بن الحارث نازل گرديده است.[۳]
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۱۰، سوره آل عمران
- آهنگ و غرض كلى اين آيات و ارتباط آنها با آياتقبل
- ديدگاه انسان مادى به مال و اولاد
- وجه مقدم ساختن ((اموال )) بر ((اولاد)) در آيه شريفه
- تكذيب كنندگان (از كفار) منشاء اصلى آتش هستند و ديگران به آتش آنها مى سوزند
- معناى ((شديد العقاب )) بودن خداى سبحان
- آيه شريفه ((قد كان لكم )) ناظر بر واقعه بدر است كه در آن با نصرت الهى مؤ منينظفريافتند
- معناى آيه شريفه در نتيجه
- بيان وجوه و احتمالاتى كه درباره مرجع ضميرها در آيه شريفه گفته شده است
- معناى بصير و بصيرت در معارف الهى
- اموال و لذائذ اين دنيا وسائل در مقدّمه نيل به چيزى است كه نزد خدا است و خود مستقلاهدفنيستند
- چه كسى دنيا و متاع دنيوى را در نظر انسان زينت مى دهد؟
- دو گونه بودن جلوه گرى دنيا در نظر مردم
- فساد نظريه بعضى از مفسرين كه گفته اند حقايق و طبايع مستند به خدا است ، پس حبمال ولذايذدنيوى مستند به خداى تعالى است
- بخث در اين سوره از طبيعت امتها است
- فساد گفته مفسرى ديگر
- منشاء اشتباه اين مفسران ، غفلت از وجود ارتباط بين تمام اجزاى اين عالم مى باشد.
- در اين عالم نه فقط اعيان خارجى ، بلكه اوصاف وافعال نيز با هم مرتبط و وابسته هستند
- كون و فساد در غير اعمال و در اعمال سعادت آور، بلاواسطه مستند به خدا است ولى دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است
- چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است
- چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))
- معناى تزئين حب براى مردم
- اصناف مردم از لحاظ دلبستگى به اقسام شهوات
- لذائذ و نعمتهاى دنيا در آخرت هم است با اين تفاوت كه نعمتهاى آخرت خالى از قبح وفساداست
- توضيحى درباره ((رضوان من اللّه ))
- علت تقابل رضوان با شهوات انسانى در آيه شريفه
- چرا لذائذ اخروى مختص به مؤ من است
- تقرير يك اشكال : لذائذ دنيوى براى بقاى انسان و حفظنسل او است ، در آخرت كه دار بقاءاست ،چه حاجتى اين گونه لذائذ هست
- جواب به اشكال فوق
- خلود و جاودانگى انسان در آخرت به معناى ابطال وجود او نيست ، بلكه ادامه وجود دنيوىاواست
- انسان علاوه بر نقص و كمال طبيعى ، نقص و كمالى نيز دارد كه به اختيار واعمال او بسته است
- تخلص از عذاب نعمتى افزون بر مغفرت است
- پنج خصلت براى متقين
- پس به اين عنايت ، تحمل شهادت و اداى آن هر دو شهادت است ، يعنى هر دو حق را حفظ واقامه مى كنند، و قسط و عدالت را به پا مى دارند. چرا خداوند در اين آيه اقامه شهادتمى كند
- توضيحى درباره رابطه بين عادل بودن خداى سبحان و شهادت او به وحدانيت خودش
- وجه اينكه ملائكه و صاحبان علم هم در كنار خدا شهادت مى دهند
- نقش و معناى ((قائما بالقسط)) در آيه شريفه
- پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست
- شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند
- نتيجه معناى آيه : نفى شريك براى خداوند است
- علت تكرار ((لا اله الا هو)) و ختم آيه به دو نامه ((عزيز)) و ((حكيم ))
- بحث روايتى
- بالاترين لذتها در دنيا و آخرت كدام است ؟
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«15» قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ
بگو: آيا شمارا به بهتر از اينها (كه محبوب شماست) خبر دهم؟ براى كسانى كه تقوا داشته باشند، نزد پروردگارشان باغهايى (بهشتى) است كه از زير (درختان) آن نهرها جارى است. براى هميشه در آنجا (بهرهمند) هستند و همسرانى پاك (خواهند داشت) و رضا و خشنودى خداوند (شامل حالشان مىشود) و خداوند به حال بندگان بيناست.
نکته ها
در آخرين جمله از آيهى قبل خوانديم كه عاقبتِ نيك نزد خداوند است؛ «وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» اين آيه، سيمايى از بهشت نيكوكاران را ترسيم مىكند.
پیام ها
1- در دعوت مردم به حق، آنان را به مقايسهى دنيا و آخرت دعوت كنيم. «قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ ...»
2- دوام و ثباتِ بهشت و رضايت خداوند كجا و لذائذ موقّت و ناپايدار دنيا كجا؟
«ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا ... قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ»
3- افراد با تقوا، شيفتهى زرق و برق دنيا نمىشوند. «لِلَّذِينَ اتَّقَوْا» در اين آيه، در مقابل «لِلنَّاسِ» در آيهى قبل بكار رفته است.
جلد 1 - صفحه 481
4- ملاك رسيدن به نعمتهاى آخرت، تقواست. «لِلَّذِينَ اتَّقَوْا»
5- تشويق بايد هماهنگ با خواستههاى طبيعى وفطرى باشد. «أنهار، أزواج، خالدين»
6- پاكدامنى و پاكيزگى، برترين ارزش است. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»
7- لذّتهاى متّقين تنها محدود به لذايذ مادّى نيست، رضايت الهى بالاترين لذّت معنوى است. «رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ»
8- تقوا تنها در ادعا نباشد، خداوند بصير و داناست. «وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ «15»
چون حق تعالى تصغير دنيا و ترهيب اهل آن نمود، در عقب آن تعظيم آخرت و ترغيب اهل آن را فرمايد:
قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ: بگو اى پيغمبر آيا خبر دهم شما را بهتر از آنها كه گفته شد، لِلَّذِينَ اتَّقَوْا: براى آنانكه پرهيز كردند از شرك و معاصى و
«1» نهج البلاغه، خطبه 44 (طبع عده)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 34
محرمات سبحانى.
«علامه مجلسى» فرمايد: تقوى در لغت، به معنى نگهدارى و حفظ است؛ و در عرف، نگهدارى نفس است از آنچه ضرر رساند نفس را در آخرت و مقصور ساختن آن بر آنچه نفع رساند او را.
عِنْدَ رَبِّهِمْ: نزد پروردگار ايشان، جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: بوستانهائى كه جارى مىشود جلو قصرها يا زير درختان آن نهرها به روى زمين، بدون شكاف و اختلاطى، به خلاف نهرهاى دنيا، خالِدِينَ فِيها:
در حالتى كه جاويد و هميشگى باشند در آن بهشتها، و زوال و انقطاع براى ايشان نخواهد بود، بلكه دائما نعمت بر آنها در تزايد است. وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ: و مر ايشان راست زنان حورى و انسى، پاكيزه از قاذورات و كثافات زنان دنيوى، يا پاك و پاكيزه از نقص خلق و خلق. وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ: و ديگر براى آنها است خشنودى خداى تعالى، كه از بهشت و نعمتهاى آن به درجات بهتر و بالاتر، بلكه مافوق نخواهد داشت نعمت رضوان الهى. وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ: و خداى تعالى بيناست به بندگان و اعمال ايشان، پس ثواب مرحمت فرمايد مطيع را، و عقاب نمايد عاصى را، يا بيناست به احوال متقيان، و لذا مهيّا فرموده بهشتى را كه نعم آن به وصف درنيايد.
تبصره: حق تعالى آگاه فرمود به آيه شريفه مراتب نعمتهاى خود را:
1- متاع دنيا كه مرتبه دانى، و ثبات و بقائى ندارد، بلكه به مدت زمانى، فانى گردد.
2- مرتبه عالى كه بهشت و نعمتهاى آن باشد كه باقى و دائم و زوالى ندارد، بلكه أبد الآباد در تزايد باشد.
3- مرتبه اعلى و اشرف، و آن رضوان الهى است كه فوق تمام نعم مىباشد؛ چنانچه در آيه ديگر فرمايد: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ «1»
«1» سوره توبه، آيه 72
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 35
«ابو سعيد خدرى» از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود: خداى تعالى خطاب فرمايد به اهل بهشت: اى اهل بهشت، جواب دهند: لبّيك ربّنا و سعديك و الخير فى يديك. پس حق تعالى فرمايد: آيا راضى شديد؟ گويند: بار خدايا از اين نعمت بهشت كه به ما كرامت فرمودى چه چيز بهتر باشد؟ خطاب شود: رضوان من بر وجهى كه هرگز به خشم مبدّل نگردد. «1» بعضى گفتهاند سه چيز در بهشت است كه بهتر از آن نيست: 1- نعم بهشتى. 2- جوار محمد و آل محمد عليهم السلام. 3- رضوان الهى.
بعد از آن صفت متقيان را بيان فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ «15»
ترجمه
بگو آيا خبر دهم شما را ببهتر از اين از براى آنانكه پرهيز كردند نزد پروردگارشان بوستانهائى است كه ميرود از پاى آنها نهرها جاودانانند در آن و زنهاى پاكيزه و خشنودى از جانب خداوند و خدا بينا است بر بندگان..
تفسير
در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه الذلذات در دنيا و آخرت لذت از زن است حقير عرض ميكنم مؤيد اين مطلب آنستكه در آيه قبل اول لذات دنيا شمرده شده و در اين آيه منحصرا از نعيم بهشت ذكر شده و در ذيل اين روايت تصريح فرموده كه اهل بهشت از هيچ چيز بهشت بقدر نزديكى با حوريه لذت نميبرند نه غذا و نه شراب باز بنظر حقير ميآيد كه مؤيد اينمطلب آنستكه در خواب هم همينطور است هيچ چيز اين اندازه لذت ندارد كه اثر آن از عالم رؤيا در اين عالم ظاهر شود و در اين دو آيه خداوند بمراتب نعم خود اشاره فرموده كه پستتر از همه متاع دنيا است و بالاتر از همه خوشنودى خداوند است كه در جاى ديگر فرموده و خوشنودى خداوند بزرگتر است و متوسط بهشت و تمام نعم آن است و از پيغمبر (ص) روايت شده كه خداوند باهل بهشت ميفرمايد از من راضى شديد عرض ميكنند از اين نعمتها كه بما كرامت فرمودى آيا چيزى بهتر هست خداوند ميفرمايد بلى خوشنودى من بطورى كه بغضب من مبدل نشود خداوند همه شيعيان را از اين نعمت عظمى برخوردار فرمايد و زنهاى بهشتى پاكيزهاند از آلودگىاى كه براى زنهاى دنيا هست و جوىهاى بهشتى بهيچ وجه متفرق نميشود و بشكاف زمين فرو نمى- رود بلكه اختصاص به اين دو ندارد تمام نعم بهشتى چنانچه در آيه قبل اشاره شد تمام صفات كمال نعم دنيا را دارند و از تمام نقائص و عيوب آنها مبرى هستند مثلا سيب بهشتى عطر و بو و رنگ و طعم و قوت سيب دنيا را بنحو اتم و اكمل دارد ولى نفخ و سنگينى و احيانا ترشى يا لكه دارى يا ساير عيوب سيب دنيا را ندارد و بمجرد اراده حاضر است زحمت طلب حتى چيدن را ندارد و خداوند بينا بقدر اعمال و حد قابليت بندگان است هر كس را بقدر استحقاق ثواب ميدهد و عقاب مىفرمايد
جلد 1 صفحه 390
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَ أُنَبِّئُكُم بِخَيرٍ مِن ذلِكُم لِلَّذِينَ اتَّقَوا عِندَ رَبِّهِم جَنّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصِيرٌ بِالعِبادِ «15»
بگو اي پيغمبر به اينهايي که علاقهمند با متعه دنيويّه هستند آيا ميخواهيد شما را خبر دهم از نعمتهايي که بهتر از اينکه امتعه دنيويّه است و خداوند اختصاص داده آنها را باهل تقوي در آخرت بهشتهايي که باغستانهائيست که در آنها نهرها جاريست و هميشه در آنها هستند و زنهايي که پاك و پاكيزهاند و خوشنودي پروردگار از آنها و خداوند بنده شناس است خوب و بد آنها را ميداند و بافعال و اعمال خوب و بد آنها بيناست.
قُل أَ أُنَبِّئُكُم خطاب بجميع ناس است که در آيه قبل فرمود زُيِّنَ لِلنّاسِ و وجهي ندارد که اختصاص بمؤمنين داشته باشد.
بِخَيرٍ مِن ذلِكُم خير، در اينجا افعل التفضيل است بقرينه مِن ذلِكُم يعني بهتر از دنيا و هر چه در دنيا است، بلكه دنيا در جنب آخرت قيمت و ارزشي ندارد قُل مَتاعُ الدُّنيا قَلِيلٌ وَ الآخِرَةُ خَيرٌ لِمَنِ اتَّقي نساء آيه 79. دنيا داراي خصوصيّاتيست که قابل ارزش نيست:
1-
(في حلالها حساب و في حرامها عقاب و في شبهاتها عتاب)
مروي در
جلد 3 - صفحه 130
فرائد شيخ رحمه اللّه 2- آنكه مقرون ببلاهاي گوناگون است
(دار بالبلاء محفوفة و بالقدر موصوفة)
خطبه نهج البلاغه.
3- تحصيلش بسيار زحمت و مشقّت دارد و نگاهداريش مشكلتر و پرزحمتتر است.
4- از همه بالاتر بقاء و ثبات ندارد، هنوز نچيده برچينند و لذا بزرگان تشبيه كردند دنيا را بچاهي که در اطرافش عسل گل آلود باشد و زنبورهاي زيادي بآنها ريخته باشند و آدمي را بطنابي بسته و در وسط چاه نگاه داشته در بالاي چاه دو موش سياه و سفيد نخهاي طناب را ميجوند و در ته چاه اژدهايي دهن بر او باز كرده منتظر است سقوط كند و او را بلع نمايد.
چاه: دنيا، طناب: عمر، عسل: متاع دنيا، گل مخلوط بآن: بلاها، موش سياه و سفيد: شب و روز، اژدها: قبر، زنبورها: اهل دنيا.
انسان غافل از اينكه طناب عمر بالاخره گسسته خواهد شد و در دهان قبر خواهد افتاد، مع ذلک باهل دنيا زد و خورد كند و متاع مخلوط ببلاء را از اطراف دنيا جمع كند باميد آنكه از چاه بيرون ميآيد و از آنها استفاده ميكند.
لِلَّذِينَ اتَّقَوا تقوا را در اول سوره بقره در ذيل هُديً لِلمُتَّقِينَ مفصّلا بيان كرديم لكن ظاهرا در اينجا مراد تقواي از ترك واجبات و فعل محرّمات باشد و لام لِلَّذِينَ لام اختصاص که آن چيزي که بهتر از دنيا و ما فيها باشد اختصاص باهل تقوي دارد.
(سؤال)
چرا نفرمود للذين آمنوا با اينكه انسب بود در مقابل كفر و ضلالت.
جلد 3 - صفحه 131
(جواب)
اوّلا در آيه عنوان كافر و ضالّ نبود بلكه عنوان ناس بود و اكثر مؤمنين هم علاقه بدنيا دارند و متاع دنيا در نظر آنها زينت دارد و فقط كساني که علاقه ندارند و فريفته نميشوند متّقين هستند بالاخص كساني که مراتب عاليه تقوي را دارا باشند و ثانيا مؤمن غير متّقي اگر چه بالاخره اهل نجات ميشود و نائل ببهشت ميگردد اگر با ايمان از دنيا برود لكن بواسطه معاصي و ترك واجبات گرفتاري دارد يا در وقت مردن يا در قبر و عالم برزخ يا در قيامت، آن كساني که در جميع مراحل راحت و آسوده و متنعّم هستند و هيچگونه عذابي ندارند اهل تقوي هستند.
عِندَ رَبِّهِم اشاره بمقام قرب پروردگار و در جوار رحمت الهي که لذّت آن فوق جميع لذّات است بلكه اعظم لذائذ روحي است حتّي اينكه گفتند
(اذا اشتغل اهل الجنّة بالجنّة اشتغل اهل اللّه باللّه).
جَنّاتٌ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ جنّات جمع جنّة و جنّت عبارت از بستان و باغ است که مشجر باشد، و در آخرت از براي اهل تقوي هشت جنّت است:
دار السلام، جنّة الخلد، فردوس، جنّة المأوي، جنّة العدن، دار النعيم، دار الجلال، دار الضيافة.
و جنّة را جنّة گفتند بواسطه آنكه از كثرت اشجارش كأنّه پوشيده و مستور شده چون جنّ و جنين بمعني مستور از انظار يا مستور در رحم است، و در اوصاف جنّات اخبار بسياري رسيده که بيانش از عهده ما خارج است و كفايت ميكند همين خبر مروي در اثني عشريّه باب هفتم از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود
(لبنة من ذهب و لبنة من فضّة و ملاطها المسك الاظفر و حصائها اللؤلؤ و الياقوت و ترابها الزعفران)
و در حديث ديگر فرمود تمام جنّة عدن از زبر جد است و جنّة فردوس از مرواريد و جنّة المأوي از طلاء احمر است و جنّة الخلد از نقره سفيد است و جنّة النعيم از نور
جلد 3 - صفحه 132
است و دار السلام از ياقوت احمر است و دار الجلال از زمرّد سبز است، و آنچه خداوند در هر يك از آنها خلق فرمود از قصرها و اشجار و حور العين و غير اينها تمام از جنس همان جنّت است الي غير ذلک من الاخبار.
و أمّا انهار بهشت چهار نهر است: آب، عسل، شير، خمر. چنانچه در قرآن ميفرمايد (مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ المُتَّقُونَ فِيها أَنهارٌ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ وَ أَنهارٌ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ وَ أَنهارٌ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَ أَنهارٌ مِن عَسَلٍ مُصَفًّي وَ لَهُم فِيها مِن كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم) سوره محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آيه 16 و 17.
و تعبير بكلمه تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ نه اينكه از زير قصرها مراد باشد بلكه مراد پاي قصرها زير درختان بشهادت آيه شريفه که از قول فرعون نقل فرموده أَ لَيسَ لِي مُلكُ مِصرَ وَ هذِهِ الأَنهارُ تَجرِي مِن تَحتِي سوره زخرف آيه 50، و مسلّما انهار از زير پاهاي او رد نميشد.
خالِدِينَ فِيها شرح خلود و دفع اشكالات آن در ذيل آية الكرسي در همين مجلّد و در ذيل وَ لَهُم عَذابٌ عَظِيمٌ ص 183- 193 در مجلّد اول گذشت مراجعه كنيد.
وَ أَزواجٌ مُطَهَّرَةٌ ازواج بهشتي دو قسم هستند يك قسم حور العين که خداوند در آيات بسياري توصيف آنها را ميفرمايد مثل آيه فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرفِ لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ كَأَنَّهُنَّ الياقُوتُ وَ المَرجانُ الرحمن آيه 57- 59، و آيه شريفه فِيهِنَّ خَيراتٌ حِسانٌ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ حُورٌ مَقصُوراتٌ فِي الخِيامِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ الرحمن آيه 70- 74، و آيه شريفه وَ عِندَهُم قاصِراتُ الطَّرفِ عِينٌ كَأَنَّهُنَّ بَيضٌ مَكنُونٌ صافات آيه 47، و آيه شريفه وَ حُورٌ عِينٌ كَأَمثالِ اللُّؤلُؤِ المَكنُونِ واقعه آيه 23 و 24، و غير اينها از آيات.
و يك قسم زنهاي مؤمنات که بمراتب از حوريات زيباتر و وجيهتر که حوريات خدمتگذاران آنها هستند و هر دو قسم مطهّرات هستند هم از كثافات ظاهريّه از
جلد 3 - صفحه 133
خون حيض و نفاس و استحاضه و هم از احداث صغار و ساير پليديها و هم از كثافات باطنيّه از اخلاق رذيله و اعمال سيّئه و كردار و رفتار زشت.
وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ که بالاترين مقامات و بزرگترين لذائذ روحيست چنانچه ميفرمايد در سوره توبه آيه 73 وَعَدَ اللّهُ المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّاتِ عَدنٍ وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ ذلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظِيمُ و در حديث است
(انّ اللّه ليتجلّي للمؤمنين في الجنّة فيقول لهم سلوني فيقولون رضاك يا ربّنا)
جامع السعادات ص 522، سپس در ذيل حديث ميگويد
(فسئوالهم الرضا بعد التجلّي يدلّ علي انّه افضل كلّ شيء)
و نيز ميفرمايد که در حديث است در تفسير آيه شريفه
وَ لَدَينا مَزِيدٌ
تؤتي لاهل الجنّة في وقت المزيد ثلاث تحف ليس في الجنّات مثلها: احديها هديّة اللّه ليس عندهم في الجنان مثلها و ذلک قوله تعالي «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أُخفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعيُنٍ» و الثانية السلام عليهم من ربّهم فتزيد ذلک علي الهديّة و هو قوله تعالي «سَلامٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحِيمٍ» و الثالثة يقول اللّه تعالي انّي عنكم راض و هو افضل من الهديّة و التسليم و ذلک قوله تعالي وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ
بعلاوه برهان عقل هم قائم است بر اينكه خداوند اگر از بنده راضي باشد بمقدار ذرّهاي بلاء آخرتي بآن متوجّه نميشود.
و از هيچ تفضّلي از او دريغ نميدارد.
وَ اللّهُ بَصِيرٌ بِالعِبادِ تفسير آن مكررا گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- با توجه به آنچه در آیه قبل در باره اشیاء مورد علاقه انسان در
ج1، ص268
زندگی مادی دنیا آمده بود در اینجا در یک مقایسه، اشاره به مواهب فوق العاده خداوند در جهان آخرت و بالاخره قوس صعودی تکامل انسان کرده میفرماید:
«بگو: آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایههای مادی) بهتر است» (قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ).
سپس به شرح آن پرداخته میافزاید: «برای کسانی که تقوا پیشه کردهاند در نزد پروردگارشان باغهایی از بهشت است که نهرها از زیر درختانش جاری است همیشه در آن خواهند بود، و همسرانی پاکیزه و (از همه بالاتر) خوشنودی خداوند نصیب آنها میشود، و خدا به بندگان بینا است» (لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ).
قرآن مجید در این آیه، به افراد با ایمان اعلام میکند که اگر به زندگی حلال دنیا قناعت کنند و از لذات نامشروع و هوسهای سرکش و ظلم و ستم به دیگران بپرهیزند، خداوند لذاتی برتر و بالاتر در جهت مادی و معنوی که از هر گونه عیب و نقص پاک و پاکیزه است نصیب آنها خواهد کرد.
نکات آیه
۱ - خداوند، راهنماى انسان به امکاناتى برتر از داراییهاى دنیوى (ذلک متاع الحیوة الدنیا ... قل اؤنبّئکم بخیر من ذلکم)
۲ - تقواپیشگان، فریفته تمایلات شهوانى و مادى نیستند. (زیّن ... ذلک متاع الحیوة الدّنیا ... للّذین اتقوا عند ربهم)
۳ - لذّتهاى اُخروى (باغهاى بهشتى و رضایت خدا و زنان پاکیزه)، برتر از خوشیها و امکانات دنیا (بخیر من ذلکم ... جنات ... و ازواج مطهرة و رضوان من اللّه)
۴ - بهشت جاودان و همسران پاکیزه و رضایت الهى، پاداش تضمین شده از جانب خداوند، براى تقواپیشگان (للّذین اتقوا ... جنات ... خالدین فیها و ازواج مطهرة و رضوان من اللّه)
۵ - پاداش متّقین، در پرتو ربوبیّت حق (للّذین اتقوا عند ربّهم)
۶ - نعمتهاى ویژه اخروى، مخصوص متّقین است. (الّذین اتقوا عند ربّهم ... و رضوان من اللّه) اختصاص به متّقین، مستفاد از تقدیم خبر بر مبتدأ; و ویژگى نعمتها از «عند ربّهم» استفاده شده است.
۷ - تقواپیشگان، مقرّب پروردگار خویش هستند. (للّذین اتقوا عند ربّهم) بهره مندى از بهشتى که در پیشگاه پروردگار است مستلزم تقرّب متّقین نزد اوست.
۸ - پرهیز از شیفتگى به تمایلات نفسانى، عامل دستیابى به بهشت جاودان و رضوان الهى (للّذین اتقوا عند ربّهم) به قرینه آیه قبل مى توان مفعول «اتّقوا» را موارد ذکر شده در آن آیه دانست. موارد یاد شده عبارت است از حب و شیفتگى به شهوات و ... گفتنى است معناى لغوى «اتقوا»، پرهیز و دورى است.
۹ - جریان دائمى نهرها در زیر درختان بهشت (جنات تجرى من تحتها الانهار) در برداشت فوق ضمیر در «تحتها» به درختان بهشت، برگردانده شده که در اصطلاح از آن به استخدام در ضمیر تعبیر مى کنند.
۱۰ - تشابه ظاهرى نعمتهاى اُخروى با نعمتهاى دنیوى (جنّات تجرى ... و ازواج مطهرة)
۱۱ - وجود باغهاى متعدّد در آخرت، براى متّقین (للّذین اتّقوا عند ربّهم جنّات تجرى من تحتها الانهار)
۱۲ - حیات جاودانه متقین در بهشت (للّذین اتّقوا عند ربّهم جنّات ... خالدین فیها)
۱۳ - انسان، شیفته ابدیّت و دوستدار زندگى جاوید است. (خالدین فیها) وعده به جاودانگى، آنگاه نوید به حساب مى آید که انسان خواهان آن باشد.
۱۴ - پاکیزگى و پاکدامنى همسران بهشتى (و ازواج مطهرة)
۱۵ - ارزش و اهمیّت پاکیزگى و پاکدامنى، در زندگى و روابط خانوادگى (و ازواج مطهرة)
۱۶ - خرسندى و رضایتمندى تقواپیشگان در بهشت، موهبت الهى به ایشان (للّذین اتّقوا ... و رضوان من اللّه)
۱۷ - خرسندى و رضایت خداوند از تقواپیشگان در بهشت، نعمتى بزرگ براى آنان (للّذین اتّقوا ... و رضوان من اللّه) بنابراینکه «من»، ابتدائیه باشد; یعنى رضایتى از جانب خداوند نسبت به تقواپیشگان.
۱۸ - بینایى و آگاهى همه جانبه خداوند، نسبت به بندگان (و اللّه بصیر بالعباد)
۱۹ - بصیرت خداوند به بندگان، تضمین کننده پاداش متّقین و کیفر کافران (قل للّذین کفروا ... للّذین اتقوا عند ربّهم ... و اللّه بصیر بالعباد) اگر آگاهى همه جانبه خداوند نباشد، کیفرها و پاداشها، تضمین نمى شود. از این رو خداوند پس از بیان کیفر و پاداش، آگاهى خود را به احوال بندگان، متذکّر مى شود.
روایات و احادیث
۲۰ - زنان بهشتى از حیض و حدث پاک هستند. (و ازواج مطهّرة) امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: لا یحضن و لا یحدثن.[۴]
موضوعات مرتبط
- آخرت: لذتهاى آخرت ۳ ; نعمتهاى آخرت ۶، ۱۰
- اخلاق جنسى: ۱۵
- ارزشها: ۳
- اسماء و صفات: بصیر ۱۸، ۱۹
- امکانات: امکانات دنیوى ۱، ۳
- انسان: کمال طلبى انسان ۱۳ ; گرایشهاى انسان ۱۳ ; ویژگیهاى انسان ۱۳
- بهشت: باغهاى بهشت ۱۱ ; جاودانگى بهشت ۴، ۸ ; جاودانگى در بهشت ۱۲ ; زنان بهشت ۲۰ ; صفات بهشت ۴ ; نعمتهاى بهشت ۳، ۹، ۱۱، ۱۷ ; نهرهاى بهشت ۹ ; همسران بهشتى ۳، ۴، ۱۴
- پاکیزگى: ارزش پاکیزگى ۱۵ ; پاکیزگى در خانواده ۱۵
- تقوا: آثار تقوا ۲، ۷، ۸، ۱۷
- خدا: پاداش خدا ۴ ; رضاى خدا ۳، ۴، ۸، ۱۷ ; ربوبیت خدا ۵ ; علم خدا ۱۸ ; عطایاى خدا ۱۶ ; نعمتهاى خدا ۱۷ ; هدایت خدا ۱
- شهوترانى: ۸
- عفت: ارزش عفت ۱۵ ; عفت در خانواده ۱۵
- کافران : کیفر کافران ۱۹
- گرایشها: گرایشهاى مادى ۲، ۸
- متقین: پاداش متقین ۴، ۵، ۶، ۱۱، ۱۹ ; صفات متقین ۲ ; متقین در بهشت ۱۲، ۱۶، ۱۷ ; مقام متقین ۷
- مقربان: ۷
- هدایت: عوامل هدایت ۱
منابع
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱.۹.
- ↑ صاحب تفسير برهان از خاصه گويد: كه مخالفين چنين شأن و نزولى را ذكر نموده اند و اسمى از آنان به ميان نياورده است.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۱۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۲۱، ح ۵۷، ۵۸.