يونس ٢٣
کپی متن آیه |
---|
فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُکُمْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَ إِلَيْنَا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ |
ترجمه
يونس ٢٢ | آیه ٢٣ | يونس ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَنجَاهُمْ»: نجاتشان داد. «یَبْغُونَ»: ظلم و تعدّی میکنند. «مَتاعَ»: کالا. بهرهمندی و تمتّع. مفعولٌبه فعل محذوفی همچون (تَتمتّعونَ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۲۵ سوره يونس
- چرا مشركان به پیامبر «ص» گفتند: «قرآنى ديگر بياور، يا اين قرآن را تبديل كن»
- پيامبر «ص»، اختيارى در تعويض و تبديل قرآن ندارد
- ظلمى بالاتر از افترا بستن به خدا يا تكذيب آيات او نيست
- مبنای عقايد بت پرستان درباره بت ها و ردّ پندارهای باطل آنان
- پيدايش اختلاف در ميان مردم، و به وجود آمدن دو راه «هدايت» و «ضلالت»
- اقوال مفسران، در ذيل آيه شريفه: «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إلّا أُمّة وَاحِدَة فَاختَلَفُوا...»
- شرحى در مورد مكر و حیله مشركان، در آيات خدا
- معناى دعوت خداى تعالى، از بندگانش، به سوی «دارالسلام»
- وجه نامگذاری بهشت به «دارالسلام»
- بحث روايتى:(روایاتی ذیل آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «23»
جلد 3 - صفحه 557
پس چون خداوند نجاتشان داد، در آن هنگام در زمين به ناحقّ سركشى مىكنند. اى مردم! همانا سركشى شما فقط به زيانِ خودتان است. كاميابى زندگى دنيا (چند روزى بيش نيست)، سپس بازگشت شما به سوى ماست كه شما را به عملكردتان آگاه خواهيم ساخت (وكيفر ستمهايتان را خواهيم داد).
نکته ها
«بغى» به معناى طلب است. ظالم چون هميشه خواهانِ حقّ ديگران است، به او باغى مىگويند. «1»
پیام ها
1- انسان كافر بىوفا، عهدشكن و ناسپاس است. «فَلَمَّا أَنْجاهُمْ، يَبْغُونَ» (در آيهى قبل، وعده داد اگر نجات يابد شكر كند، ولى پس از نجات ناسپاسى مىكند)
2- ظلم به مردم، ظلم به خويش است، چون همه از يكديگريم. «2» «بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ»
3- كيفر ستم، هم در دنياست هم در آخرت. «عَلى أَنْفُسِكُمْ، إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ»
4- ظالمان، تنها در چند روزهى دنيا كاميابى دارند كه در برابر كيفر قيامت، ناچيز است. «مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
5- ريشهى ظلمها، دنياطلبى انسان است. «مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
6- ياد قيامت، از عوامل بازدارندهى گناه است. يا أَيُّهَا النَّاسُ ... إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ
7- خداوند به همهى كارهاى انسان آگاه است وانسان نيز در قيامت از همهى كارهاى خود آگاه خواهد شد. «فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
«1». تفسير الميزان.
«2». «بعضكم من بعض» آلعمران، 195.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 558
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «23»
بعد از آن ناسپاسى و حق ناشناسى اين جماعت را بيان مىفرمايد:
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ: پس چون نجات داد خداى تعالى ايشان را از اين ورطه و خلاصى مرحمت فرمود از اين مهلكه عظيمه. إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ: در آن هنگام ايشان سركشى نمودند در زمين. بِغَيْرِ الْحَقِ: به غير حق، يعنى آنها مشغول شدند در زمين به معصيت و فساد و ظلم بر انبياء و مسلمانان به ناحق و باطل.
نكته- قيد «بِغَيْرِ الْحَقِّ» براى احتراز است از تخريب مسلمين ديار كفره را، زيرا افساد به حق است.
تنبيه- «بغى» صفتى است ضد «عدل»، يعنى چنانچه عدل فضيلتى است شامل جميع فضايل، همچنين بغى غايت انهماك در رذايل باشد. پس شخص سركش در غايت و نهايت از دورى حق است.
فى الوسائل عن ابى عبد اللّه عليه السّلام انّ اعجل الشّرّ عقوبة البغى «1».
«1» وسائل الشيعه ج 11 ص 332 حديث 4.
ج5، ص 291
و ايضا عنه عليه السّلام قال: يقول ابليس لجنوده القوا بينهم الحسد و البغى فانّهما يعدلان عند اللّه الشّرك «1».
در وسائل، روايت از حضرت صادق عليه السّلام: بدرستى كه سريعترين عقوبات شرور، عقوبت بغى است.
و نيز فرمود آن حضرت: شيطان به لشكر خود گويد: القاء كنيد ميان بنى آدم، حسد و بغى را (ظلم و فساد و تجاوز از حد). زيرا: اين دو صفت در نزد خداى تعالى معادله كنند شرك را در اخراج از دين.
و عقوبت و تأثير در فساد نظام عالم هرگاه زياد شود مفاسدى كه ناشى گردد از مخالفت انبياء و اوصيا عليهم السلام و ترك طاعتشان و شيوع معاصى، هر آينه ناشى شود از اين دو خصلت مذمومه بغى و حسد.
يا أَيُّهَا النَّاسُ: اى گروه مردمان. إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ: اين است و جز اين نيست سركشى و ظلم و فساد و تجاوز از حد بعضى از شما بر بعضى است. يعنى: وبال و خسران و نكبت آن بر شما يا بر ابناء جنس شما عايد گردد، و احاديث بسيار وارد شده از جمله:
1- عياشى «2» از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: ثلث يرجعن على صاحبهنّ النّكث و البغى و المكر ثمّ تلا هذه الاية.
فرمود: سه چيز است برمىگردد و بالش بر صاحبش: نقض عهد و بغى و مكر، پس تلاوت نمود اين آيه شريفه را.
2- در وسائل «3» از وصاياى حضرت صادق عليه السّلام مىفرمايد: و ايّاكم ان يبغى بعضكم على بعض فانّها ليست من خصال الصّالحين فانّه من بغى صيّر اللّه بغيه على نفسه و صارت نصرة اللّه لمن بغى عليه و من نصره اللّه غلب و اصاب الظّفر من اللّه.
يعنى: بر شما باد بر پرهيز نمودن از اينكه سركشى و ظلم نمايد بعضى از
«1» مستدرك سفينة البحار، ج 1، ص 313-
«2» تفسير عياشى ج 1212 حديث 13.
«3» وسائل الشيعه ج 11 ص 332 حديث 3.
ج5، ص 292
شما بر بعضى، زيرا كه بغى از صفات صالحين نيست. پس هر كه بغى نمايد، خداى تعالى برگرداند وبال آن را بر خودش، و نصرت الهى براى كسى است كه بغى بر او شده، و هر كه را خداوند سبحان نصرت و يارى فرمايد غلبه و ظفر يابد از جانب حق خداى تعالى.
مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا: و نائل نشويد و نمىرسيد به سبب بغى، بهره زندگانى دنيا را، يعنى منفعت دنيا باقى نماند، لكن وبال و عقوبت آن باقى خواهد بود؛ يا بهره يابيد متاع دنيا را به مدت كمى با سرعت انقضاء آن. ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ: پس بسوى ما است بازگشت شما در آخرت، يا به آنچه وعده فرموديم از مجازات اعمال، بازگشت شما است. فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ:
پس خبر مىدهيم ما شما را بجزاى اعمال شما. در اين فرمايش تهديد و توعيد عظيمى است نسبت به باغين و عاصين از اوامر سبحانى.
وجه تنظيم- چون خداى تعالى در آيه سابقه بيان ناسپاسى و حق ناشناسى انسان را فرمود به كلامى كلى، و منكشف نگردد حقيقتا مگر به ذكر مثالى كامل، لذا بيان فرمود در عقب آن براى نقل انسان از ضرّ شديد به رحمت، مثالى، و براى ناسپاسى او مثالى ديگر، تا اين آيه شريفه مفسر باشد نسبت به آيه سابقه؛ زيرا معناى كلى در خور افهام سامعين نباشد مگر به ذكر مثالى تا واضح شود حقيقت امر. چون انسان وقتى در كشتى سوار، و بيايد باد خوشبوى موافق به جانب مقصود، فرح تام و مسرت فوق العاده براى او حاصل، بعد يك مرتبه آثار هلاكت ظاهر شود: 1- وزيدن رياح عاصفه شديده. 2- احاطه امواج عظيمه. 3- غلبه گمان بوقوع هلاكت و نااميدى از نجات؛ و البته انتقال از آن احوال طيبه موافقه به اين اهوال شديده قاهره، موجب خوفى عظيم گردد، و در اين حال قطع اميد نموده از تمام موجودات مگر فضل و رحمت الهيه، و قهرا قلبش متوجه به ماوراء عالم امكانى، و اعضايش متضرع به درگاه سبحانى شود.
ناگاه الطاف خاصه رحمانى شامل، و او را از ورطه هلاك به سر منزل نجات رساند. با ظهور چنين برهانى و اعطاء عظيم نعمتى، بلا فاصله غفلت ورزيده، ناسپاسى و حق ناشناسى را منظور دارد، به رجوع به عادات قبيحه سابقه و عقايد باطله
ج5، ص 293
سخيفه و اخلاق رذيله شنيعه مانند بغى و سركشى و ظلم و فساد، پس ممكن نيست تقرير و معناى كلى در آيه سابقه به مثالى احسن و اكمل از مثال مذكوره در اين آيه مباركه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ «21» هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ «22» فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «23»
ترجمه
و چون بچشانيم مردم را رحمتى بعد از سختى كه برسد آنها را ناگاه مريشان راست مكرى در آيتهاى ما بگو خدا زود مكر تر است بدرستى كه فرستادگان ما مينويسند آنچه را مكر ميكنيد
او است كه سير ميدهد شما را در بيابان و دريا تا وقتى كه باشيد در كشتيها و جارى شوند با مردم به بادى خوش و شادمان شوند بآن بيايد آنها را بادى سخت و بيايد ايشانرا موج از هر جاى و پندارند كه احاطه كرده شد بآنها خوانند خدا را خالص كنندگان براى او دين را كه اگر نجات دهى ما را از اين هر آينه باشيم از شكر گذاران
پس چون نجات دادشان ناگاه آنها ستم ميكنند در زمين بنا حقّ اى مردمان جز اين نيست كه ستم شما بر خودتان است بهره زندگى دنيا است پس بسوى ما است بازگشت شما پس آگاه گردانيم شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد.
تفسير
يكى از وظائف حتميّه انسان آنستكه پس از برخوردارى از نعمت منعم مخصوصا بعد از عسرت و محنت شكر گذار و فرمانبردار شود ولى رويّه اهل كفر و نفاق كاملا بر خلاف اين بوده و هست لذا پس از قحطى چند ساله چون خداوند بواسطه وجود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باران رحمت خود را بر آنها نازل فرمود در مقام مكر و
جلد 3 صفحه 13
خدعه با آنحضرت بر آمدند بانواع حيل و منكر آيات الهى شدند لذا خداوند امر فرمود به پيغمبر خود كه بآنها گوشزد كند كه جزاى مكر شما قبلا در علم الهى گذشته است پس سرعت خداوند در تدبير مجازات مكر شما بيشتر است و پوشيده بر او نيست كيدهاى مخفى شما نويسندگان اعمال بندگان كه فرستادگان خدايند از ملائكه همه را ثبت مينمايند و پاداش آنها بشما خواهد رسيد يك نمونه واضح براى اين رويّه غير مرضيّه شما آنستكه خداوند شما را قادر بر تهيّه وسائل مسافرت خشكى و دريا فرموده و ميفرمايد ولى شما وقتى در كشتيها مىنشينيد و باد خوش ملايم با طبع شما و موافق حركت كشتى ميوزد و بوسيله آن كشتيها با مردميكه در آنها نشستهاند بجانب مقصود حركت ميكنند و خوشحال ميشوند بآن باد كسى بياد خدا نيست تا آنزمان كه باد شديد مخالف وزيدن گيرد و امواج مختلف بآنها رو آورد و كسانيكه در كشتيها هستند تصوّر نمايند كه در گرداب هلاك واقع شدند بياد خدا مىآيند و از توجّه به بتها و هر وسيلهاى غير از او صرف نظر ميكنند و با اخلاص از خداوند نجات خودشان را ميطلبند و متعهّد ميشوند كه ديگر پيرامون معاصى و ناسپاسى نگردند و چون خداوند دعوت آنها را اجابت فرمود و از گرداب نجات يافتند باز عهد خودشان را فراموش ميكنند و بدون حقّ در ملك خداوند فساد مينمايند غافل از آنكه ضرر فساد آنها راجع بخودشان خواهد شد و بدستگاه الهى ضررى نميرسد اگر منفعت دنيوى موهومى هم باشد موقت و حقير است و بالاخره بازگشت همه بخدا است و بايد جزاى اعمال خودشان را در پيشگاه حضرت احديّت مشاهده نمايند و كلمه متاع به نصب نيز قرائت شده است و بنابراين مفعول يمتّعون محذوف است و بنابر قرائت رفع خبر بعد از خبر است براى بغيكم و خبر اوّل على انفسكم است و اينكه از جمله جرين بهم ببعد عدول از خطاب به غيبت شده است براى تفنّن در عبارت و مبالغه در تعجّب از حال و تعميم در حكايت است و اين دليل بر فطرى و ارتكازى بودن توحيد است در بشر كه در موقع شدّت و حاجت بروز ميكند و در وقت غفلت و شهوت مستور ميگردد و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سه چيز است كه بصاحبش بر ميگردد خلف عهد و تعدّى و مكر و اين آيه را تلاوت فرمود و در مجمع جمله جاء تهاريح عاصف را جواب اذا كنتم فى الفلك و جمله دعوا اللّه را جواب و ظنّوا
جلد 3 صفحه 14
انّهم دانسته و بنابراين تقدير كلام و اذا ظنّوا دعوا اللّه است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا أَنجاهُم إِذا هُم يَبغُونَ فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّما بَغيُكُم عَلي أَنفُسِكُم مَتاعَ الحَياةِ الدُّنيا ثُمَّ إِلَينا مَرجِعُكُم فَنُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونَ «23»
پس چون خداوند آنها را نجات بخشيد ناگاه آنها تجاوزات و تعديات ميكنند در زمين بدون حق اي گروه ناس منحصرا تجاوزات شما بر ضرر خود شما است فريب اينکه چهار روزه دنيا را نخوريد متاع دنيا ثبات ندارد پس از اينکه عالم بسوي ما است برگشت شما پس خبر ميدهد و آگاه ميكند شما را بآنچه که بوديد عمل ميكرديد.
فَلَمّا أَنجاهُم خداوند نجات داد آنها را از اينکه مهلكه و بسلامت از كشتي خارج شدند إِذا هُم يَبغُونَ بمعني تعدي و تجاوز يعني ظلم ببندگان خدا و منع آنها را از حقوق مسلمه آنها و زيادهروي در فحشاء و منكرات و كوتاهي در عبادات براي تحصيل زخارف دنيوي و از هر گونه ظلم و تعدي رو برگردان نيستند فِي الأَرضِ در مدت حيات دنيوي بغير الحق بدون حق داشتن در تعدي و تجاوز.
يا أَيُّهَا النّاسُ اي گروه مردم إِنَّما بَغيُكُم عَلي أَنفُسِكُم جز اينکه نيست که بغي شما در حق خودتان است مَتاعَ الحَياةِ الدُّنيا تنها بهرهمند شدن از دنيا است که در جنب بهره آخرت بسيار كم و ناچيز است.
ثُمَّ إِلَينا مَرجِعُكُم روز قيامت در پيشگاه عرش اعظم الهي فَنُنَبِّئُكُم پس شما را آگاه و خبردار ميكند بِما كُنتُم تَعمَلُونَ نامههاي عمل، موازين قسط، حساب، شهادت اعضاء و جوارح و ساير شهود روز جزاء بنحوي که نتوانيد انكار كنيد.
370
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- «اما هنگامی که خدا آنها را رهایی میبخشد و به ساحل نجات میرسند شروع به ظلم و ستم در زمین میکنند» (فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ).
ج2، ص283
ولی «ای مردم (بدانید) هرگونه ظلم و ستمی مرتکب شوید و هر انحرافی از حق پیدا کنید زیانش متوجه خود شماست» (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ).
آخرین کاری که میتوانید انجام دهید این است که «چند روزی از متاع زندگی دنیا بهرهمند شوید» (مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
«سپس بازگشت شما به سوی ماست» (ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ).
«آنگاه ما شما را از آنچه انجام میدادید آگاه خواهیم ساخت» (فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
نکات آیه
۱ - دعاى خالصانه و بى شائبه مشرکان مورد اجابت خداوند (دعوا اللّه مخلصین له الدین ... فلما أنجیهم إذا هم یبغون) تفریع جمله «أنجاهم» بر «دعوا اللّه مخلصین له الدین» مى تواند بیانگر برداشت فوق باشد.
۲ - مردم پس از رهایى از اضطرار و خطر مرگ، پیمان خود را با خدا مى شکنند و به ناسپاسى و تجاوز از حق مى پردازند. (لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین. فلما أنجیهم إذا هم یبغون فى الأرض بغیر الحق)
۳ - انسان، موجودى ناسپاس در برابر دستگیریهاى خداوند (فلما أنجیهم إذا هم یبغون فى الأرض بغیر الحق)
۴ - انسان، عنصرى سست پیمان و عهدشکن (لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین. فلما أنجیهم إذا هم یبغون فى الأرض بغیر الحق)
۵ - انسان، موجودى بیدادگر و خودکامه (إذا هم یبغون فى الأرض بغیر الحق) «بغى بنا حق» کنایه از ستم کردن به دیگران و تجاوز به حقوق آنان است. به کارگیرى فعل مضارع (یبغون) - که مفید استمرار است - بیانگر وجود خوى خودکامگى و قانع نبودن به حق خود و تجاوز به حقوق دیگران است.
۶ - دنیاطلبى، زمینه ساز گرفتار شدن آدمى به روحیه خودکامگى و بیدادگرى (إذا هم یبغون فى الأرض بغیر الحق ... متع الحیوة الدنیا)
۷ - کامیابى خودکامگان و بیدادگران، محدود به زندگى زودگذر دنیوى است. (إذا هم یبغون فى الأرض بغیر الحق ... متع الحیوة الدنیا)
۸ - بهره جوییهاى ظالمانه از دنیا، ناسپاسى در برابر خداست. (لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین. فلما أنجیهم إذا هم یبغون فى الأرض بغیر الحق ... متع الحیوة الدنیا)
۹ - زیان بیدادگرى و خودکامگى، گریبانگیر خودکامگان و بیدادگران در جهان پس از مرگ (إنما بغیکم على أنفسکم ... ثم إلینا مرجعکم)
۱۰ - خدا، آگاه به تمامى اعمال انسانهاست. (ثم إلینا مرجعکم فننبئکم بما کنتم تعملون)
۱۱ - آگاهى یافتن انسانها به تمامى اعمال خود، در جهان پس از مرگ (ثم إلینا مرجعکم فننبئکم بما کنتم تعملون)
۱۲ - دنیا، سراى تلاش است و جهان پس از مرگ، براى کیفر و پاداش مى باشد. (إذا هم یبغون ... متع الحیوة الدنیا ثم إلینا مرجعکم فننبئکم بما کنتم تعملون)
روایات و احادیث
۱۳ - از زید بن اسلم نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: «لا یؤخر اللّه عقوبة البغى فان اللّه قال: «إنما بغیکم على أنفسکم» ;[۱] خداوند، کیفر ستم را به تأخیر نمى اندازد ; زیرا خدا فرمود: همانا ستم شما بر خود شماست».
موضوعات مرتبط
- آخرت: آخرت محل پاداش ۱۲ ; آخرت محل کیفر ۱۲
- اخلاص: آثار اخلاص ۱
- استبداد: آثار استبداد ۹ ; زمینه استبداد ۶
- انسان: استبداد انسان ۵ ; انسان پس از رفع خطر ۲ ; تجاوزگرى انسان ۲، ۵ ; صفات انسان ۳، ۴، ۵ ; عهدشکنى انسان ۲، ۴ ; کفران انسان ۲، ۳
- تجاوز: آثار زیان تجاوز ۹ ; زمینه تجاوز ۶
- خدا: علم خدا ۱۰
- خود: ظلم به خود ۱۳
- دعا: اجابت دعاى خالصانه ۱
- دنیا: استفاده ناپسند از دنیا ۸ ; دنیا محل عمل ۱۲
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۶
- ظالمان: سرور ظالمان ۷ ; ظالمان در آخرت ۹
- عمل: آگاهى از عمل در آخرت ۱۱ ; فرصت عمل ۱۲
- کفران: موارد کفران نعمت ۸
- مستبدان: مستبدان در آخرت ۹ ; سرور مستبدان ۷
- مشرکان: دعاى مشرکان ۱
منابع
- ↑ الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۵۲.