گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۱: خط ۴۱:
ابوذر، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» حكمى را واجب، مى شنيد و به باديه خود مى رفت، و در غيابش مردم از آن جناب در باره همان حكم، حكم مستحبى را مى شنيدند و حفظ مى كردند، در حالى كه ابوذر آن را نشنيده بود، در نتيجه ابوذر، همواره به همان شنيده خود استناد مى كرد، غافل از اين كه دليل ديگرى نيز هست.
ابوذر، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» حكمى را واجب، مى شنيد و به باديه خود مى رفت، و در غيابش مردم از آن جناب در باره همان حكم، حكم مستحبى را مى شنيدند و حفظ مى كردند، در حالى كه ابوذر آن را نشنيده بود، در نتيجه ابوذر، همواره به همان شنيده خود استناد مى كرد، غافل از اين كه دليل ديگرى نيز هست.


منظور «شداد»، تنها اصلاح همين روايتى است كه در بالا نقل كرديم، كه ابوذر گفت: «حرمت كنز، مختص به اهل كتاب نيست، بلكه مسلمين نيز مشمول آن هستند». وليكن اين روايت مصداق گفته «شداد» نيست، و همچنين آن روايت ديگرى كه ابوذر گفت: «تنها دادن زكات كافى نيست، و مردم نمى توانند براى اين كه اموال را دفينه كنند، بگويند ما زكات را داده ايم»، زيرا در حق ابوذر تصور نمى شود كه از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» نشنيده باشد كه انفاق دو قسم است: واجب و مستحب، و مردى به آن عظمت نفهميده باشد كه بهترين مبين آيه كنز، همان ادله انفاقات مستحب است.
منظور «شداد»، تنها اصلاح همين روايتى است كه در بالا نقل كرديم، كه ابوذر گفت: «حرمت كنز، مختص به اهل كتاب نيست، بلكه مسلمين نيز مشمول آن هستند». وليكن اين روايت مصداق گفته «شداد» نيست، و همچنين آن روايت ديگرى كه ابوذر گفت: «تنها دادن زكات كافى نيست، و مردم نمى توانند براى اين كه اموال را دفينه كنند، بگويند ما زكات را داده ايم»، زيرا در حق ابوذر تصور نمى شود كه از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» نشنيده باشد كه انفاق دو قسم است: واجب و مستحب، و مردى به آن عظمت نفهميده باشد كه بهترين مبيّن آيه كنز، همان ادله انفاقات مستحب است.


سست تر از روايت «شداد»، روايتى است كه طبرى، در حاشيه تاريخ خود چنين آورده: «
سست تر از روايت «شداد»، روايتى است كه طبرى، در حاشيه تاريخ خود چنين آورده:


از شعيب، از سيف، از عطيه، از يزيد فقعسى روايت شده كه: وقتى ابن السوداء (ابن سباى معروف) وارد شام شد، ابوذر را بديد و بدو گفت: اى اباذر! آيا از معاويه تعجب نمى كنى كه مال مسلمانان را، مال خدا خوانده و مى گويد همه چيز از خدا است، و مى خواهد به اين بهانه، اموال را به خود اختصاص داده، از مسلمين پنهان بدارد، و در نتيجه اسم مسلمانان را محو كند.
از شعيب، از سيف، از عطيه، از يزيد فقعسى روايت شده كه: وقتى ابن السوداء (ابن سباى معروف) وارد شام شد، ابوذر را بديد و بدو گفت: اى اباذر! آيا از معاويه تعجب نمى كنى كه مال مسلمانان را، مال خدا خوانده و مى گويد همه چيز از خدا است، و مى خواهد به اين بهانه، اموال را به خود اختصاص داده، از مسلمين پنهان بدارد، و در نتيجه اسم مسلمانان را محو كند.
خط ۵۵: خط ۵۵:
حاصل اين روايت، اين است كه: ابوذر، به تحريك «ابن السوداء» به چنين قيامى اقدام نموده، و بر اين شعار پافشارى مى كرد.  
حاصل اين روايت، اين است كه: ابوذر، به تحريك «ابن السوداء» به چنين قيامى اقدام نموده، و بر اين شعار پافشارى مى كرد.  


طبرى، اين حديث را از اين دو نفر روايت كرده، و بيشتر داستان هایى كه در باره عثمان نقل شده نيز، همه به اين دو نفر، يعنى شعيب و سيف منتهی مى شود، و اين دو تن از دروغگويان و جعالين معروف اند، و علماى حديث، روايت آن دو را بى اعتبار مى دانند.
طبرى، اين حديث را از اين دو نفر روايت كرده، و بيشتر داستان هایى كه در باره عثمان نقل شده نيز، همه به اين دو نفر، يعنى «شعيب» و «سيف» منتهی مى شود، و اين دو تن از دروغگويان و جعّالين معروف اند، و علماى حديث، روايت آن دو را بى اعتبار مى دانند.


و آنچه حديث كه از «ابن السوداء» نقل كرده اند، با در نظر داشتن اين كه «ابن السوداء»، همان كسى است كه اسمش را عبدالله بن سبا گذارده اند، و تمامى احاديث مربوط به داستان عبدالله ابن سبا نيز به اين دو نفر منتهی مى شود، همه و همه از احاديث مجعوله است، و محققان از علماى فن، اخيرا به يقين رسيده اند كه داستان «ابن السوداء»، از اصل يك مطلب خرافى بوده و هيچ واقعيتى نداشته و مردى بدين نام وجود نداشته است.
و آنچه حديث كه از «ابن السوداء» نقل كرده اند، با در نظر داشتن اين كه «ابن السوداء»، همان كسى است كه اسمش را عبدالله بن سبا گذارده اند، و تمامى احاديث مربوط به داستان عبدالله ابن سبا نيز به اين دو نفر منتهی مى شود، همه و همه از احاديث مجعوله است، و محققان از علماى فن، اخيرا به يقين رسيده اند كه داستان «ابن السوداء»، از اصل يك مطلب خرافى بوده و هيچ واقعيتى نداشته و مردى بدين نام وجود نداشته است.
۱۶٬۹۹۹

ویرایش