گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۳۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
و چون «برهمان» خواست تا با مثل خواهرانش ازدواج كند، «برهما» به او گفت: تو براى درس و نماز متولد شده اى، بايد كه از علاقه هاى جسمانى دورى كنى، ولى «برهمان» به قول پدرش قانع نشد، در نتيجه «برهما» بر او غصب كرد و او را با يكى از زنان جنّى شرير، كه آن ها را «اسوره» مى گويند، ازدواج داد و نتيجه اين ازدواج، ولادت «براهمه» شد. و «براهمه»، عبارتند از: كاهنان مقدس، كه تفسير كتاب «فيداس»، مخصوص ايشان است، و نيز گرفتن نذوراتى كه هندى ها دارند، به عهده ايشان است.
و چون «برهمان» خواست تا با مثل خواهرانش ازدواج كند، «برهما» به او گفت: تو براى درس و نماز متولد شده اى، بايد كه از علاقه هاى جسمانى دورى كنى، ولى «برهمان» به قول پدرش قانع نشد، در نتيجه «برهما» بر او غصب كرد و او را با يكى از زنان جنّى شرير، كه آن ها را «اسوره» مى گويند، ازدواج داد و نتيجه اين ازدواج، ولادت «براهمه» شد. و «براهمه»، عبارتند از: كاهنان مقدس، كه تفسير كتاب «فيداس»، مخصوص ايشان است، و نيز گرفتن نذوراتى كه هندى ها دارند، به عهده ايشان است.


و اما «'''كشتريا'''» صنف جنگجويان براهمه را زاييد، و «'''قايسيا'''» صنف اهل زراعت هنودرا، و «'''سودرا'''» صنف بردگان براهمه را، بنابراين براهمه چهار صنف اند.
و اما «كشتريا»، صنف جنگجويان براهمه را زاييد، و «قايسيا»، صنف اهل زراعت هنودرا، و «سودرا»، صنف بردگان براهمه را. بنابراين، «براهمه»، چهار صنف اند.


غير بستانى گفته اند كه : كيش برهميه به چهار طبقه تقسيم شده است طبقه اول براهمه كه عبارتند از علماى مذهب ، طبقه دوم ارتشيها، طبقه سوم كشاورزان ، و طبقه چهارم تجار، و بقيه طبقات اجتماع يعنى زنان و بردگان در آن كيش مورد اعتناء واقع نشده اند، و ما در تفسير آيه شريفه «'''يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم ...'''» در جلد ششم در ذيل يك بحثى علمى از كتاب «'''ما للهند من مقولة '''» تاليف ابوريحان بيرونى پاره اى از وظايف براهمه و عبادات آنان را در اين تفسير نقل كرديم ، و همچنين پاره اى از مطالب از كتاب «'''ملل و نحل '''»، تاليف شهرستانى را درباره شرايع صابئين بازگو نموديم.
غير بستانى گفته اند كه: كيش «برهميه»، به چهار طبقه تقسيم شده است:
 
طبقه اول «براهمه» كه عبارتند از علماى مذهب. طبقه دوم ارتشی ها. طبقه سوم كشاورزان. و طبقه چهارم تجار. و بقيه طبقات اجتماع، يعنى زنان و بردگان در آن كيش، مورد اعتناء واقع نشده اند. و ما در تفسير آيه شريفه: «يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكُم أنفُسَكُم...»، در جلد ششم، در ذيل يك بحثى علمى از كتاب «ما للهند من مقولة»، تاليف ابوريحان بيرونى، پاره اى از وظايف «براهمه» و عبادات آنان را در اين تفسير نقل كرديم. و همچنين، پاره اى از مطالب از كتاب «ملل و نحل»، تاليف شهرستانى را، درباره شرايع «صابئين» بازگو نموديم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۴۱۹ </center>
و مذاهب وثنيّت هندى كه گويا صابئين نيز مثل ايشانند همه در يك عقيده اتفاق دارند، و آن اعتقاد به تناسخ است و حاصل آن اين است كه عوالم هستى هم از طرف گذشته و ازل ، و هم ناحيه آينده و ابد نامتناهيند و هر عالمى براى خود بهره اى از بقاء موقت دارد، وقتى اجل آن عالم منقضى شد صورتى كه دارد از دست مى دهد و باطل مى شود، و از آن عالم ، عالمى ديگر متولد مى شود كه آن نيز مدتى زندگى مى كند و مى ميرد، و از آن عالم نيز عالم سومى پديد مى آيد، و همچنين از ازل چنين بوده و تا ابد نيز چنين خواهد بود.
و مذاهب وثنيّت هندى، كه گويا «صابئين» نيز مثل ايشان اند، همه در يك عقيده اتفاق دارند، و آن اعتقاد به «تناسخ» است. و حاصل آن، اين است كه:
 
عوالم هستى، هم از طرف گذشته و ازل، و هم ناحيه آينده و ابد نامتناهی اند، و هر عالمى براى خود بهره اى از بقاء موقت دارد. وقتى اجل آن عالَم منقضى شد، صورتى كه دارد از دست مى دهد و باطل مى شود، و از آن عالَم، عالَمى ديگر متولد مى شود كه آن نيز، مدتى زندگى مى كند و مى ميرد، و از آن عالَم نيز، عالَم سومى پديد مى آيد. و همچنين از ازل چنين بوده و تا ابد نيز چنين خواهد بود.
 
اين وضع كه در سراسر جهان و در همه عوالم جريان دارد، در تك تك نفوس انسان ها نيز جارى است و نفوس انسانيت كه متعلق مى شود به بدن ها هرگز نمى ميرد، هر چند كه بدن ها مى ميرند. اما نفسى كه متعلق بوده به اين بدنى كه در حال مرگ است، مبدأ حيات مى شود براى بدنى ديگر كه در حال پيدايش است. مدتى هم با اين بدن زندگى مى كند، تا مرگ آن بدن برسد. باز متعلق مى شود به بدن سوم و كيفيت زندگی اش در هر بدن، بستگى دارد به كارهايى كه در بدن قبلى انجام داده. اگر نيكوكار بوده و با اعمال نيك فضايل نفسانى كسب كرده، زندگى خوشى خواهد داشت. و اگر با اعمال زشت رذائلى كسب كرده، زندگى نكبت بارى خواهد داشت.  


اين وضع كه در سراسر جهان و در همه عوالم جريان دارد در تك تك نفوس انسانها نيز جارى است و نفوس انسانيت كه متعلق مى شود به بدنها هرگز نمى ميرد، هر چند كه بدنها مى ميرند، اما نفسى كه متعلق بوده به اين بدنى كه در حال مرگ است ، مبداء حيات مى شود براى بدنى ديگر كه در حال پيدايش است ، مدتى هم با اين بدن زندگى مى كند تا مرگ آن بدن برسد، باز متعلق مى شود به بدن سوم و كيفيت زندگيش در هر بدن بستگى دارد به كارهايى كه در بدن قبلى انجام داده ، اگر نيكوكار بوده و با اعمال نيك فضايل نفسانى كسب كرده ، زندگى خوشى خواهد داشت ، و اگر با اعمال زشت رذائلى كسب كرده ، زندگى نكبت بارى خواهد داشت ، البته اين جريان مخصوص نفوس ناقصه است ، اما نفوسى كه در معرفت «'''برهم'''» (خداى سبحان ) به درجه كمال رسيده اند آنها به حيات ابدى زنده و از تولد بار دوم ايمن، و از نظام قهرى تناسخ خارج مى باشند.
البته اين جريان، مخصوص نفوس ناقصه است، اما نفوسى كه در معرفت «برهم» (خداى سبحان)، به درجه كمال رسيده اند، آن ها به حيات ابدى زنده و از تولد بار دوم ايمن، و از نظام قهرى تناسخ خارج مى باشند.
<span id='link287'><span>
<span id='link287'><span>


'''* ۷ - وثنيّت بودائى:'''  
'''* ۷ - وثنيّت بودایى:'''  
 
دائرة المعارف بستانى، درباره «وثنيّت بودایى» مطالبى آورده كه خلاصه اش اين است كه:


دائرة المعارف بستانى درباره وثنيّت بودائى مطالبى آورده كه خلاصه اش اين است كه وثنيّت برهميه به وسيله كيش بودا، بازسازى و اصلاح شد، و اين كيش منسوب است به بودا «سقيامونى» كه بنا به آنچه از تاريخ «'''سيلانى '''» نقل شده در سال پانصد و چهل و سه قبل از ميلاد وفات يافته ، البته تواريخ ديگر، غير اين را گفته اند، و اختلاف در سال فوت او به دو هزار سال هم كشيده شده است.  
«وثنيّت برهميه»، به وسيله كيش بودا، بازسازى و اصلاح شد، و اين كيش، منسوب است به بودا «سقيامونى»، كه بنا به آنچه از تاريخ «سيلانى» نقل شده، در سال پانصد و چهل و سه قبل از ميلاد وفات يافته. البته تواريخ ديگر، غير اين را گفته اند، و اختلاف در سال فوت او، به دو هزار سال هم كشيده شده است.  


و به همين جهت كه تاريخ درستى از اين مرد در دست نيست بسيارى احتمال داده اند كه وى يك شخص خرافى و موهوم بوده و چنين شخصى اصلا وجود نداشته ، ولى كاوشهايى كه اخيرا در «'''گايا'''» شده، و همچنين آثارى كه در «'''بطنة '''» به دست آمده بر صحت وجود اين شخص دلالت دارد و نيز آثار ديگرى از تاريخ زندگى و تعاليمى كه وى به شاگردان و پيروان خود القاء مى كرده به دست آمده است.
و به همين جهت كه تاريخ درستى از اين مرد در دست نيست، بسيارى احتمال داده اند كه وى، يك شخص خرافى و موهوم بوده و چنين شخصى اصلا وجود نداشته، ولى كاوش هايى كه اخيرا در «گايا» شده، و همچنين آثارى كه در «بطنة» به دست آمده، بر صحت وجود اين شخص دلالت دارد. و نيز آثار ديگرى از تاريخ زندگى و تعاليمى كه وى به شاگردان و پيروان خود القاء مى كرده، به دست آمده است.




۱۶٬۸۸۳

ویرایش