۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
با اين جمله، پيشنهاد برادران را رد كرد و گفت: ما نمى توانيم به غير از كسى كه متاعمان را نزد او يافته ايم، بازداشت كنيم. معناى آيه روشن است. | با اين جمله، پيشنهاد برادران را رد كرد و گفت: ما نمى توانيم به غير از كسى كه متاعمان را نزد او يافته ايم، بازداشت كنيم. معناى آيه روشن است. | ||
«'''فَلَمَّا | «'''فَلَمَّا استَيْئَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نجِيًّا ...'''»: | ||
در مجمع البيان گفته: «يَأس»، به معناى قطع شدن طمع آدمى است از امرى كه بدان طمع داشته و به صورت «يَئِسَ يَيأسُ» استعمال مى شود. البته «آيَسَ - يُأيِسُ» نيز لغتى است، و به همين جهت، چون به باب استفعال مى رود، هم «استيأس» مى شود، و هم «استَأيَسَ». و نيز گفته است: «يَئِسَ» و «استَيأسَ»، به يك معنا است، مانند: «سَخِرَ» و «استَسخَرَ»، «عَجَبَ» و «استَعجَبَ». | در مجمع البيان گفته: «يَأس»، به معناى قطع شدن طمع آدمى است از امرى كه بدان طمع داشته و به صورت «يَئِسَ يَيأسُ» استعمال مى شود. البته «آيَسَ - يُأيِسُ» نيز لغتى است، و به همين جهت، چون به باب استفعال مى رود، هم «استيأس» مى شود، و هم «استَأيَسَ». و نيز گفته است: «يَئِسَ» و «استَيأسَ»، به يك معنا است، مانند: «سَخِرَ» و «استَسخَرَ»، «عَجَبَ» و «استَعجَبَ». | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
كلمۀ «نَجِىّ»، به معناى كسى است كه در پنهانى و آهسته و درِ گوشى حرف بزند. و اين كلمه، هم وصف مفرد مى شود و هم وصف جمع، همچنان كه در آيه مورد بحث، وصف برادران شده، و در آيه «وَ قَرَّبنَاهُ نَجِيّاً»، وصف براى يك نفر شده است، و اين، بدان جهت است كه اصل كلمه مصدر است، كه صفت واقع مى شود. | كلمۀ «نَجِىّ»، به معناى كسى است كه در پنهانى و آهسته و درِ گوشى حرف بزند. و اين كلمه، هم وصف مفرد مى شود و هم وصف جمع، همچنان كه در آيه مورد بحث، وصف برادران شده، و در آيه «وَ قَرَّبنَاهُ نَجِيّاً»، وصف براى يك نفر شده است، و اين، بدان جهت است كه اصل كلمه مصدر است، كه صفت واقع مى شود. | ||
و «مناجات»، به معناى دو به | و «مناجات»، به معناى دو به دو، در سر راز گفتن است، و اصل اين ماده، از «نَجوَة» است، كه به معناى زمين بلند است. گويا هر يك از نجوا كنندگان، اسرار خود را به طرف ديگر بلند مى كند و از خفيه گاه بالا مى كشد. و «نجوى»، كلمه ای است كه هم به صورت اسم استعمال مى شود و هم به صورت مصدر. | ||
اولى مانند: «وَ إذ هُم نَجوَى». يعنى ناگهان به ايشان برخورد كه داشتند بيخ گوشى حرف مى زدند. و دومى مانند: «إنَّمَا النَّجوَى مِنَ الشَّيطَانِ». و جمع «نَجَى»، «أنجِيَه» است، و كلمۀ «بَرَحَ - بَرَاحاً»، به معناى دور شدن انسان از موضع خود مى باشد. | اولى مانند: «وَ إذ هُم نَجوَى». يعنى ناگهان به ايشان برخورد كه داشتند بيخ گوشى حرف مى زدند. و دومى مانند: «إنَّمَا النَّجوَى مِنَ الشَّيطَانِ». و جمع «نَجَى»، «أنجِيَه» است، و كلمۀ «بَرَحَ - بَرَاحاً»، به معناى دور شدن انسان از موضع خود مى باشد. |
ویرایش