گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:
<span id='link165'><span>
<span id='link165'><span>


==رؤ ياى دو همزندانى يوسف (عليه السلام ) و تعبير خواب آن دو توسط يوسف (عليه السلام ) ==
==تعبير خواب یوسف «ع»، برای دو نفر از زندانیان ==
«'''وَ دَخَلَ مَعَهُ السجْنَ فَتَيَانِ ...'''»:
«'''وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ ...'''»:


كلمه «'''فتى '''» به معناى غلام و برده است ، و از سياق آيه برمى آيد كه دو زندانى نامبرده بردگان پادشاه بوده اند، رواياتى هم كه به زودى خواهد آمد - ان شاء اللّه تعالى - اين معنا را تاييد مى كند.
كلمۀ «فَتَى»، به معناى غلام و برده است، و از سياق آيه بر مى آيد كه دو زندانى نامبرده، بردگان پادشاه بوده اند، رواياتى هم كه به زودى خواهد آمد - إن شاء اللّه تعالى - اين معنا را تأييد مى كند.


«'''قال احدهما انى ارينى اعصر خمرا'''» - و اگر اين جمله را به جمله «'''و دخل ...'''» عطف نكرده و نفرموده : «'''و قال احدهما'''» براى اين است كه بفهماند نقل خواب آن دو بلافاصله پس از دخول در زندان نبوده ، بلكه بعد از گذشتن مدتى در زندان اين خواب را ديده و نقل كرده اند، همچنانكه اين گفتارشان كه گفتند «'''در خواب مى بينيم '''» و جواب يوسف كه گفت اى «'''رفقاى زندانى ام '''» بر اين معنا اشعار دارد.
«'''قَال أحَدُهُمَا إنِّى أرَينِى أعصِرُ خَمراً'''» - و اگر اين جمله را به جملۀ «وَ دَخَلَ...» عطف نكرده و نفرموده: «وَ قَالَ أحَدُهُمَا»، براى اين است كه بفهماند نقل خواب آن دو، بلافاصله پس از دخول در زندان نبوده، بلكه بعد از گذشتن مدتى در زندان، اين خواب را ديده و نقل كرده اند. همچنان كه اين گفتارشان كه گفتند «در خواب مى بينيم»، و جواب يوسف كه گفت: «اى رفقاى زندانى ام»، بر اين معنا اشعار دارد.


جمله «'''ارينى '''» بطوريكه ديگران هم گفته اند حكايت حال گذشته است ، و جمله «'''اعصر خمرا'''» به معناى اين است كه انگور را مى فشردم تا خمر درست كنم ، و اگر انگور را خمر ناميده به اعتبار آن صورتى است كه در آينده به خود مى گيرد (و خمر مى شود)، و معناى آيه اين است : در بامدادى يكى از آن دو به يوسف گفت : من در عالم رويا ديدم كه براى تهيه شراب ، انگور مى فشارم .
جملۀ «أرَينِى»، به طوری كه ديگران هم گفته اند، حكايت حال گذشته است، و جملۀ «أعصِرُ خَمراً»، به معناى اين است كه انگور را مى فشردم تا «خمر» درست كنم، و اگر انگور را «خمر» ناميده، به اعتبار آن صورتى است كه در آينده به خود مى گيرد (و خمر مى شود)، و معناى آيه، اين است: در بامدادى يكى از آن دو به يوسف گفت: من در عالَم رؤيا ديدم كه براى تهيه شراب، انگور مى فشارم.  


«'''و قال الاخر انى ارينى احمل فوق راسى خبزا تاكل الطير منه '''» - يعنى مرغ به آن نان نوك مى زد و اين خواب ديگرى بوده كه رفيق ديگرش ديده . آنگاه آن دو گفتند: «'''نبئنا بتاءويله انا نريك من المحسنين '''». و در اين آيه شريفه در حقيقت با ذكر گفتار آنان اكتفا كرد از اينكه بگويد: «'''قال'''» و «'''قال '''»، و اين خود از تفنن هاى لطيف قرآن است.
«'''وَ قَالَ الآخَرُ إنِّى أرَينِى أحمِلُ فَوقَ رَأسِى خُبزاً تَأكُلُ الطَّيرُ مِنهُ '''» - يعنى: مرغ به آن نان نوك مى زد، و اين خواب ديگرى بوده كه رفيق ديگرش ديده. آنگاه آن دو گفتند:


ضمير «'''ها'''» در كلمه «'''بتاءويله '''» به رويا برمى گردد، هر چند كلمه رويا ذكر نشده ، و ليكن سياق دلالت بر آن دارد و با جمله «'''انا نريك من المحسنين '''» درخواست تعبير خواب خود را تعليل كردند. «'''نريك '''» به معناى (مى بينيم تو را نيست ، بلكه به معناى ) اين است كه : درباره تو معتقديم كه از نيكوكاران هستى ، چون سيماى نيكوكاران را در تو مى بينيم .
«'''نَبِّئنَا بِتَأوِيلِهِ إنَّا نَرَيكَ مِنَ المُحسِنِينَ '''». و در اين آيه شريفه، در حقيقت با ذكر گفتار آنان اكتفا كرد از اين كه بگويد: «قَالَ»، و «قَالَ»، و اين خود از تفنن هاى لطيف قرآن است.
 
ضمير «ها» در كلمۀ «بِتَأوِيلِهِ» به رؤيا بر مى گردد، هرچند كلمه رؤيا ذكر نشده، وليكن سياق دلالت بر آن دارد، و با جملۀ «إنَّا نَرَيكَ مِنَ المُحسِنِينَ»، درخواست تعبير خواب خود را تعليل كردند.  
 
«نَرَيكَ»، به معناى (مى بينيم تو را نيست، بلكه به معناى) اين است كه: درباره تو معتقديم كه از نيكوكاران هستى، چون سيماى نيكوكاران را در تو مى بينيم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۳۴ </center>
و اگر بپرسى چه ارتباطى ميان درخواست تعبير خواب با نيكوكار بودن يوسف وجود دارد؟ در جواب مى گوييم اين بدان جهت است كه نوعا مردم ، نيكوكاران را داراى دلهايى پاك و نفوسى تزكيه شده مى دانند، و چنين معتقدند كه اينگونه افراد زودتر از ديگران به روابط امور و جريان حوادث منتقل مى شوند، و انتقالشان هم از انتقال ديگران به صواب نزديكتر است.
و اگر بپرسى: چه ارتباطى ميان درخواست تعبير خواب با نيكوكار بودن يوسف وجود دارد؟  
 
در جواب مى گوييم: اين، بدان جهت است كه نوعا مردم، نيكوكاران را داراى دل هايى پاك و نفوسى تزكيه شده مى دانند، و چنين معتقدند كه اين گونه افراد زودتر از ديگران به روابط امور و جريان حوادث منتقل مى شوند، و انتقالشان هم از انتقال ديگران به صواب نزديكتر است.
 
بنابراين، معناى آيه اين مى شود:


بنابراين ، معناى آيه اين مى شود: يكى از آن دو به يوسف گفت : من در خواب چنين ديدم . ديگرى گفت: من در خواب چنان ديدم . آنگاه هر دو گفتند: ما رابه تعبير آن آگاه ساز، چون معتقديم كه تو از نيكوكارانى ، و امثال اين امور و اسرار نهانى بر نيكوكاران پوشيده نيست ، آرى نيكوكاران با صفاى دل و پاكى نفسشان درك مى كنند چيرهايى را كه ديگران از درك آن عاجز مى مانند.
يكى از آن دو به يوسف گفت: من در خواب چنين ديدم. ديگرى گفت: من در خواب چنان ديدم. آنگاه هر دو گفتند: ما را به تعبير آن آگاه ساز، چون معتقديم كه تو از نيكوكارانى، و امثال اين امور و اسرار نهانى بر نيكوكاران پوشيده نيست.  


«'''قَالَ لا يَأْتِيكُمَا طعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا'''»:
آرى، نيكوكاران با صفاى دل و پاكى نفسشان، چیزهایی را درك مى كنند كه ديگران از درك آن عاجز مى مانند.
 
«'''قَالَ لا يَأْتِيكُمَا طعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا'''»:
<span id='link166'><span>
<span id='link166'><span>
==فرصتى پيش آمده براى يوسف (ع ) براى دعوت به توحيد ==
==فرصتى پيش آمده براى يوسف (ع ) براى دعوت به توحيد ==
وقتى آن دو زندانى با حسن ظن ناشى از ديدن سيماى نيكوكاران در چهره يوسف (عليه السّلام ) به آن جناب روى آوردند، و درخواست كردند كه وى خوابهايشان را تعبير كند، يوسف (عليه السّلام ) فرصت را براى اظهار و فاش ساختن اسرار توحيد كه در دل نهفته مى داشت غنيمت شمرده ، از موقعيتى كه پيش آمده بود براى دعوت به توحيد و به پروردگارش كه علم تعبير را به او افاضه فرموده ، استفاده كرد و گفت که:  
وقتى آن دو زندانى با حسن ظن ناشى از ديدن سيماى نيكوكاران در چهره يوسف (عليه السّلام ) به آن جناب روى آوردند، و درخواست كردند كه وى خوابهايشان را تعبير كند، يوسف (عليه السّلام ) فرصت را براى اظهار و فاش ساختن اسرار توحيد كه در دل نهفته مى داشت غنيمت شمرده ، از موقعيتى كه پيش آمده بود براى دعوت به توحيد و به پروردگارش كه علم تعبير را به او افاضه فرموده ، استفاده كرد و گفت که:  
۱۷٬۰۴۳

ویرایش