۱۷٬۰۴۳
ویرایش
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
<span id='link165'><span> | <span id='link165'><span> | ||
== | ==تعبير خواب یوسف «ع»، برای دو نفر از زندانیان == | ||
«'''وَ دَخَلَ مَعَهُ | «'''وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ ...'''»: | ||
كلمۀ «فَتَى»، به معناى غلام و برده است، و از سياق آيه بر مى آيد كه دو زندانى نامبرده، بردگان پادشاه بوده اند، رواياتى هم كه به زودى خواهد آمد - إن شاء اللّه تعالى - اين معنا را تأييد مى كند. | |||
«''' | «'''قَال أحَدُهُمَا إنِّى أرَينِى أعصِرُ خَمراً'''» - و اگر اين جمله را به جملۀ «وَ دَخَلَ...» عطف نكرده و نفرموده: «وَ قَالَ أحَدُهُمَا»، براى اين است كه بفهماند نقل خواب آن دو، بلافاصله پس از دخول در زندان نبوده، بلكه بعد از گذشتن مدتى در زندان، اين خواب را ديده و نقل كرده اند. همچنان كه اين گفتارشان كه گفتند «در خواب مى بينيم»، و جواب يوسف كه گفت: «اى رفقاى زندانى ام»، بر اين معنا اشعار دارد. | ||
جملۀ «أرَينِى»، به طوری كه ديگران هم گفته اند، حكايت حال گذشته است، و جملۀ «أعصِرُ خَمراً»، به معناى اين است كه انگور را مى فشردم تا «خمر» درست كنم، و اگر انگور را «خمر» ناميده، به اعتبار آن صورتى است كه در آينده به خود مى گيرد (و خمر مى شود)، و معناى آيه، اين است: در بامدادى يكى از آن دو به يوسف گفت: من در عالَم رؤيا ديدم كه براى تهيه شراب، انگور مى فشارم. | |||
«''' | «'''وَ قَالَ الآخَرُ إنِّى أرَينِى أحمِلُ فَوقَ رَأسِى خُبزاً تَأكُلُ الطَّيرُ مِنهُ '''» - يعنى: مرغ به آن نان نوك مى زد، و اين خواب ديگرى بوده كه رفيق ديگرش ديده. آنگاه آن دو گفتند: | ||
«'''نَبِّئنَا بِتَأوِيلِهِ إنَّا نَرَيكَ مِنَ المُحسِنِينَ '''». و در اين آيه شريفه، در حقيقت با ذكر گفتار آنان اكتفا كرد از اين كه بگويد: «قَالَ»، و «قَالَ»، و اين خود از تفنن هاى لطيف قرآن است. | |||
ضمير «ها» در كلمۀ «بِتَأوِيلِهِ» به رؤيا بر مى گردد، هرچند كلمه رؤيا ذكر نشده، وليكن سياق دلالت بر آن دارد، و با جملۀ «إنَّا نَرَيكَ مِنَ المُحسِنِينَ»، درخواست تعبير خواب خود را تعليل كردند. | |||
«نَرَيكَ»، به معناى (مى بينيم تو را نيست، بلكه به معناى) اين است كه: درباره تو معتقديم كه از نيكوكاران هستى، چون سيماى نيكوكاران را در تو مى بينيم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۳۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۲۳۴ </center> | ||
و اگر بپرسى چه ارتباطى ميان درخواست تعبير خواب با نيكوكار بودن يوسف وجود دارد؟ در جواب مى گوييم | و اگر بپرسى: چه ارتباطى ميان درخواست تعبير خواب با نيكوكار بودن يوسف وجود دارد؟ | ||
در جواب مى گوييم: اين، بدان جهت است كه نوعا مردم، نيكوكاران را داراى دل هايى پاك و نفوسى تزكيه شده مى دانند، و چنين معتقدند كه اين گونه افراد زودتر از ديگران به روابط امور و جريان حوادث منتقل مى شوند، و انتقالشان هم از انتقال ديگران به صواب نزديكتر است. | |||
بنابراين، معناى آيه اين مى شود: | |||
يكى از آن دو به يوسف گفت: من در خواب چنين ديدم. ديگرى گفت: من در خواب چنان ديدم. آنگاه هر دو گفتند: ما را به تعبير آن آگاه ساز، چون معتقديم كه تو از نيكوكارانى، و امثال اين امور و اسرار نهانى بر نيكوكاران پوشيده نيست. | |||
«'''قَالَ لا يَأْتِيكُمَا طعَامٌ تُرْزَقَانِهِ | آرى، نيكوكاران با صفاى دل و پاكى نفسشان، چیزهایی را درك مى كنند كه ديگران از درك آن عاجز مى مانند. | ||
«'''قَالَ لا يَأْتِيكُمَا طعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا'''»: | |||
<span id='link166'><span> | <span id='link166'><span> | ||
==فرصتى پيش آمده براى يوسف (ع ) براى دعوت به توحيد == | ==فرصتى پيش آمده براى يوسف (ع ) براى دعوت به توحيد == | ||
وقتى آن دو زندانى با حسن ظن ناشى از ديدن سيماى نيكوكاران در چهره يوسف (عليه السّلام ) به آن جناب روى آوردند، و درخواست كردند كه وى خوابهايشان را تعبير كند، يوسف (عليه السّلام ) فرصت را براى اظهار و فاش ساختن اسرار توحيد كه در دل نهفته مى داشت غنيمت شمرده ، از موقعيتى كه پيش آمده بود براى دعوت به توحيد و به پروردگارش كه علم تعبير را به او افاضه فرموده ، استفاده كرد و گفت که: | وقتى آن دو زندانى با حسن ظن ناشى از ديدن سيماى نيكوكاران در چهره يوسف (عليه السّلام ) به آن جناب روى آوردند، و درخواست كردند كه وى خوابهايشان را تعبير كند، يوسف (عليه السّلام ) فرصت را براى اظهار و فاش ساختن اسرار توحيد كه در دل نهفته مى داشت غنيمت شمرده ، از موقعيتى كه پيش آمده بود براى دعوت به توحيد و به پروردگارش كه علم تعبير را به او افاضه فرموده ، استفاده كرد و گفت که: |
ویرایش