گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:


==بحث روايتى: (پیرامون آیات گذشته) ==
==بحث روايتى: (پیرامون آیات گذشته) ==
در معانى الاخبار، به سند خود، از ثوبان نقل كرده كه مردى يهودى، خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: اى محمّد! ثوبان ناراحت شد و او را با پايش بلند كرد و گفت بگو: يا رسول الله. يهودى در جوابش گفت: من او را جز به اسمى كه خانواده اش برايش گذاشته اند، صدا نمى زنم. آنگاه گفت: به من خبر بده از اين كلام خدا كه گفته است: «يَومَ تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض و السّماوات»، در آن روز مردم كجا هستند؟  
در معانى الاخبار، به سند خود، از ثوبان نقل كرده كه مردى يهودى، خدمت رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» آمد و عرض كرد: اى محمّد!  
 
ثوبان ناراحت شد و او را با پايش بلند كرد و گفت بگو: يا رسول الله. يهودى در جوابش گفت: من او را جز به اسمى كه خانواده اش برايش گذاشته اند، صدا نمى زنم. آنگاه گفت: به من خبر بده از اين كلام خدا كه گفته است: «يَومَ تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض و السّماوات»، در آن روز مردم كجا هستند؟  


رسول خدا فرمود: در ظلمت پايين تر از محشر. پرسيد: اولين چيزى كه اهل بهشت در هنگام ورودشان مى خورند، چيست؟ فرمود: جگر ماهى. پرسيد: بعد از آن اولين شربتى كه مى آشامند، چيست؟ فرمود: سلسبيل. گفت: درست گفتى، اى محمّد.
رسول خدا فرمود: در ظلمت پايين تر از محشر. پرسيد: اولين چيزى كه اهل بهشت در هنگام ورودشان مى خورند، چيست؟ فرمود: جگر ماهى. پرسيد: بعد از آن اولين شربتى كه مى آشامند، چيست؟ فرمود: سلسبيل. گفت: درست گفتى، اى محمّد.


مؤلف: اين روايت را الدر المنثور، از مسلم و ابن جرير و حاكم و بيهقى - در كتاب الدلائل - از ثوبان نقل كرده است، اما تا كلمه «در ظلمت»، البته از عده اى، از عايشه روايت شده كه خود او، از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) اين سؤال را كرد، و حضرت در جوابش فرمود: آن روز، مردم در صراط اند.
مؤلف: اين روايت را الدر المنثور، از مسلم و ابن جرير و حاكم و بيهقى - در كتاب الدلائل - از ثوبان نقل كرده است، اما تا كلمه «در ظلمت»، البته از عده اى، از عايشه روايت شده كه خود او، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» اين سؤال را كرد، و حضرت در جوابش فرمود: آن روز، مردم در صراط اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۳۳ </center>
و در تفسير عياشى، از ثوير بن ابى فاخته، از حسين بن على (عليهما السلام) روايت آورده كه در معناى «تُبَدّلُ الأرض غَيرَ الأرض» فرموده است: به زمينى عوض مى شود كه روى آن گناهى نشده است، و زمينى است بارز، يعنى كوه و نبات ندارد. مانند روز نخستى كه خدا آن را گسترده كرده بود.
و در تفسير عياشى، از ثوير بن ابى فاخته، از حسين بن على «عليهما السلام» روايت آورده كه در معناى «تُبَدّلُ الأرض غَيرَ الأرض» فرموده است: به زمينى عوض مى شود كه روى آن گناهى نشده است، و زمينى است بارز، يعنى كوه و نبات ندارد. مانند روز نخستى كه خدا آن را گسترده كرده بود.


مؤلّف: اين روايت را قمى، در تفسير خود آورده. و از آن بر مى آيد كه در روز پيدايش زمين، كوه و پستى و بلندى و همچنين روييدنى در زمين نبوده است، و پس از اتمام خلقت آن، اين چيزها در زمين پيدا شده است.
مؤلّف: اين روايت را قمى، در تفسير خود آورده. و از آن بر مى آيد كه در روز پيدايش زمين، كوه و پستى و بلندى و همچنين روييدنى در زمين نبوده است، و پس از اتمام خلقت آن، اين چيزها در زمين پيدا شده است.


و در الدر المنثور است كه بزار، ابن منذر، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى، در كتاب «البعث»، از ابن مسعود روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، در تفسير آيه: «تُبَدّلَ الأرضَ غَيرَ الأرض» فرمود: زمينى سفيد رنگ، مانند نقره كه در آن هيچ خونى به حرام ريخته نشده و هيچ گناهى در آن نشده باشد.
و در الدر المنثور است كه بزار، ابن منذر، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى، در كتاب «البعث»، از ابن مسعود روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، در تفسير آيه: «تُبَدّلَ الأرضَ غَيرَ الأرض» فرمود: زمينى سفيد رنگ، مانند نقره كه در آن هيچ خونى به حرام ريخته نشده و هيچ گناهى در آن نشده باشد.
 
مؤلف: الدر المنثور، اين روايت را از ابن مردويه، از على «عليه السلام»، از آن جناب نيز نقل كرده است.


مؤلف: الدر المنثور، اين روايت را از ابن مردويه، از على (عليه السلام)، از آن جناب نيز نقل كرده است.
باز در همان كتاب است كه ابن ابى الدنيا، در كتاب «صفة الجنّة»، و ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم، از على بن ابى طالب نقل كرده اند كه در ذيل آيه: «تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض» فرموده است: زمينى از نقره و آسمانى از طلا.
باز در همان كتاب است كه ابن ابى الدنيا، در كتاب «صفة الجنّة» و ابن جرير، ابن منذر و ابن ابى حاتم، از على بن ابى طالب نقل كرده اند كه در ذيل آيه: «تُبَدّلُ الأرضَ غَيرَ الأرض» فرموده است: زمينى از نقره و آسمانى از طلا.


مؤلف: بعضى از مفسران، كلام على (عليه السلام) را حمل بر تشبيه كرده اند، همچنان كه در حديث ابن مسعود هم ديديد كه داشت: زمينى چون نقره.
مؤلف: بعضى از مفسران، كلام على «عليه السلام» را حمل بر تشبيه كرده اند، همچنان كه در حديث ابن مسعود هم ديديد كه داشت: زمينى چون نقره.
<span id='link94'><span>
<span id='link94'><span>


۱۶٬۳۳۸

ویرایش