۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
در اين سوره، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را دستور مى دهد به اين كه: برائت خود از كيش «وثنيّت» آنان را علنا اظهار داشته، خبر دهد كه آن ها نيز، پذيراى دين وى نيستند. پس نه دين او مورد استفاده ايشان قرار مى گيرد، و نه دين آنان، آن جناب را مجذوب خود مى كند. بنابراين، نه كفّار مى پرستند آنچه را كه آن جناب مى پرستد؛ و نه تا ابد، آن جناب مى پرستد آنچه را كه ايشان مى پرستند. پس كفّار بايد براى ابد از سازشكارى و مداهنه آن جناب، مأيوس باشند. | در اين سوره، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را دستور مى دهد به اين كه: برائت خود از كيش «وثنيّت» آنان را علنا اظهار داشته، خبر دهد كه آن ها نيز، پذيراى دين وى نيستند. پس نه دين او مورد استفاده ايشان قرار مى گيرد، و نه دين آنان، آن جناب را مجذوب خود مى كند. | ||
بنابراين، نه كفّار مى پرستند آنچه را كه آن جناب مى پرستد؛ و نه تا ابد، آن جناب مى پرستد آنچه را كه ايشان مى پرستند. پس كفّار بايد براى ابد از سازشكارى و مداهنه آن جناب، مأيوس باشند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۵ </center> | ||
مفسّران، در اين كه اين سوره مورد بحث، مكّى است و يا مدنى، اختلاف كرده اند، و از ظاهر سياقش بر مى آيد كه در مكّه نازل شده باشد. | مفسّران، در اين كه اين سوره مورد بحث، مكّى است و يا مدنى، اختلاف كرده اند، و از ظاهر سياقش بر مى آيد كه در مكّه نازل شده باشد. | ||
«'''قُلْ يَا أَيّهَا الْكافِرُونَ:'''» | |||
ظاهرا، خطاب به يك طبقۀ معهود و معيّن از كفّار است، نه تمامى كفّار. به دليل اين كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را مأمور كرده از دين آنان بيزارى جويد و خطابشان كند كه شما هم، از پذيرفتن دين من امتناع مى ورزيد. | ظاهرا، خطاب به يك طبقۀ معهود و معيّن از كفّار است، نه تمامى كفّار. به دليل اين كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را مأمور كرده از دين آنان بيزارى جويد و خطابشان كند كه شما هم، از پذيرفتن دين من امتناع مى ورزيد. | ||
«'''لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ:'''» | |||
از اين آيه تا آخر سوره آن، مطلبى است كه در جملۀ | از اين آيه تا آخر سوره آن، مطلبى است كه در جملۀ «قُل يَا أيُّهَا الكَافِرُون» مأمور به گفتن آن است؛ و مراد از «مَا تَعبُدُون»، بت هايى است كه كفّار مك،ه مى پرستيدند. | ||
و | و مفعول «تَعبُدُون»، ضميرى است كه به ماى موصول بر مى گردد، و با اين كه مى توانست بفرمايد: «مَا تَعبُدُونَهُ»، اگر ضمير را حذف كرده، براى اين بود كه كلام دلالت بر آن مى كرده، حذف كرد تا قافيه آخر آيات هم درست در آيد. و عين اين سؤال و جواب در جمله هاى «أعبُدُ» و «عَبَدتُم» و «أعبُدُ» مى آيد. چون در آن ها هم بايد مى فرمود: «أعبده» و «عبدتموه» و «أعبده». | ||
و جملۀ «لا أعبُدُ» نفى استقبالى است. براى اين كه حرف «لا» مخصوص نفى آينده است، همچنان كه حرف «ما» براى نفى حال است. و معناى آيه اين است كه: من، ابدا نمى پرستم آنچه را كه شما بت پرستان، امروز مى پرستيد. | |||
«'''وَ لا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ:'''» | |||
اين جمله نيز، نفى استقبالى نسبت به پرستش كفّار بر معبود رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است و اين، خبرى غيبى از اين معناست كه: كفّار معهود، در آينده نيز به دين توحيد در نمى آيند. | اين جمله نيز، نفى استقبالى نسبت به پرستش كفّار بر معبود رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است و اين، خبرى غيبى از اين معناست كه: كفّار معهود، در آينده نيز به دين توحيد در نمى آيند. | ||
اين دو آيه، با انضمام امر | اين دو آيه، با انضمام امر «قُل» كه در آغاز سوره است، اين معنا را به دست مى دهد كه گويا رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» به كفّار فرموده: پروردگار من مرا دستور داده به اين كه به طور دائم او را بپرستم؛ و اين كه به شما خبر دهم كه شما هرگز و تا ابد، او را نمى پرستيد. پس تا ابد، اشتراكى بين من و شما در دين واقع نخواهد شد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۶ </center> | ||
بنابراين، آيه شريفه در معناى آيه | بنابراين، آيه شريفه در معناى آيه «لَقَد حَقَّ القَولُ عَلَى أكثَرِهِم فَهُم لَا يُؤمِنُون»، و آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: «إنّ الّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيهِم ءأنذَرتَهُم أم لَم تُنذِرهُم لَا يُؤمِنُون». | ||
در آيه مورد بحث، جا داشت بفرمايد: | در آيه مورد بحث، جا داشت بفرمايد: «وَ لَا أنتُم عَابِدُونَ من أعبُدُ: و شما نخواهيد پرستيد كسى را كه من مى پرستم». چون بين معبود رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و معبود بت پرستان فرق بسيار است. يكى اين است كه معبود بت پرستان جماد و بى شعور است، و موصولى كه از آن تعبير مى كند، موصول مخصوص بى شعوران، يعنى كلمه «ما» است؛ و موصول مخصوص صاحبان شعور، كلمۀ «مَن: كسى كه» است. پس چرا در آيه مورد بحث، به جاى اين كلمه، كلمۀ «ما» را به كار برده؟ پاسخش اين است كه: منظور صرفا مطابقت اين آيه با آيۀ: «لَا أعبُدُ مَا تَعبُدُون» است. | ||
«'''وَ لا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُمْ * وَ لا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ:'''» | |||
اين دو آيه، تكرار مضمون دو آيه قبل است كه به منظور تأكيد آن تكرار شده. نظير تكرارى كه در آيه: | اين دو آيه، تكرار مضمون دو آيه قبل است كه به منظور تأكيد آن تكرار شده. نظير تكرارى كه در آيه: «كَلّا سَوفَ تَعلَمُونَ * ثُمّ كلّا سَوفَ تَعلَمُون» آمده، و نيز تكرارى كه در آيه: «فَقُتِلَ كَيفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيفَ قَدَّرَ» آمده است. | ||
بعضى از مفسّران در توجيه اين كه چرا بين دو موصول فرق نگذاشت، گفته اند: اصلا كلمۀ | بعضى از مفسّران در توجيه اين كه چرا بين دو موصول فرق نگذاشت، گفته اند: اصلا كلمۀ «ما» در دو جمله: «ما عَبَدتُم» و «مَا أعبُدُ» موصوله نيست، بلكه مصدريّه است، و معناى آيه اين است كه: | ||
من نحوۀ پرستش شما را نخواهم پرستيد، و شما نحوۀ پرستش مرا نخواهيد پرستيد. و خلاصه: نه من شريك شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد. نه در عبادت مشتركيم و نه در معبود. چون معبود من، خداى تعالى است و معبود شما، بت است. عبادت من، عبادتى است كه خدا تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان، از درِ جهل و افترا، بدعت نهاده ايد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۷ </center> | ||
بنابراين توجيه، دو آيه مورد بحث تكرار و تأكيد دو آيه قبل نيستند، ولى عيبى كه در اين توجيه است، اين است كه: از نظر عبارت آيه بعيد به ذهن مى رسد، و إن شاء اللّه در بحث روايتى آينده، وجهى لطيف براى تكرار دو آيه خواهد آمد. | بنابراين توجيه، دو آيه مورد بحث تكرار و تأكيد دو آيه قبل نيستند، ولى عيبى كه در اين توجيه است، اين است كه: از نظر عبارت آيه بعيد به ذهن مى رسد، و إن شاء اللّه در بحث روايتى آينده، وجهى لطيف براى تكرار دو آيه خواهد آمد. | ||
بيان اين كه آيه: | بيان اين كه آيه: «لَكُم دِينُكُم وَ لِىَ دينِ» إخبار از اين است كه كافران مخاطب پيامبر «صلّى الله عليه و آله» به دين او نخواهند گرويد. | ||
==چند وجه ديگر در معناى اين آيه== | |||
«'''لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِىَ دِينِ:'''» | |||
اين آيه به حسب معنا، تأكيد مطلب گذشته، يعنى مشترك نبودن پيامبر و مشركان است، و لام در | اين آيه به حسب معنا، تأكيد مطلب گذشته، يعنى مشترك نبودن پيامبر و مشركان است، و لام در «لكم» و در «لِىَ»، لام اختصاص است، مى فرمايد: دين شما - كه همان پرستش بت هاست - مخصوص خود شماست، و به من تعدّى نمى كند و دين من نيز، مخصوص خودم است، شما را فرا نمى گيرد. | ||
در اين جا، ممكن است به ذهن كسى برسد كه اين آيه، مردم را در انتخاب دين آزاد كرده، مى فرمايد: هر كس دلش خواست، دين شرك را انتخاب كند و هر كس خواست، دين توحيد را برگزيند». و يا به ذهن برسد كه: آيه شريفه مى خواهد به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» دستور دهد كه: «متعرّض دين مشركان نشود». | در اين جا، ممكن است به ذهن كسى برسد كه اين آيه، مردم را در انتخاب دين آزاد كرده، مى فرمايد: هر كس دلش خواست، دين شرك را انتخاب كند و هر كس خواست، دين توحيد را برگزيند». و يا به ذهن برسد كه: آيه شريفه مى خواهد به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» دستور دهد كه: «متعرّض دين مشركان نشود». | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۳۱: | ||
بعضى از مفسّران، براى دفع اين توهم گفته اند: كلمۀ «دين» در آيه شريفه به معناى مذهب و آیين نيست، بلكه به معناى جزاست. مى فرمايد: جزاى شما مال شما، و جزاى من از آن من است. | بعضى از مفسّران، براى دفع اين توهم گفته اند: كلمۀ «دين» در آيه شريفه به معناى مذهب و آیين نيست، بلكه به معناى جزاست. مى فرمايد: جزاى شما مال شما، و جزاى من از آن من است. | ||
بعضى ديگر گفته اند: در اين آيه، مضافى حذف شده، و تقديرش | بعضى ديگر گفته اند: در اين آيه، مضافى حذف شده، و تقديرش «لكُم جزاء دينكُم و لِىَ جزاء دينى» مى باشد. يعنى جزاى دين شما، مال شما و جزاى دين من، مال من. ولى اين دو وجه، دور از فهم است. | ||
==بحث روایى== | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۸ </center> | ||
در الدرّالمنثور آمده كه: ابن جرير، ابن ابى حاتم و ابن انبارى، در كتاب | در الدرّالمنثور آمده كه: ابن جرير، ابن ابى حاتم و ابن انبارى، در كتاب «المصاحف»، از سعيد بن ميناء، مولاى ابى البخترى روايت كرده اند كه گفت: | ||
«وليد بن مغيره» و «عاصى بن وائل» و «أسود بن مطلب» و «أمية بن خلف»، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را ديدند و گفتند: اى محمّد! بيا خدايانمان را روى هم بريزيم، ما خداى تو را بپرستيم و تو خدايان ما را. در نتيجه، غائله و كدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها مشترك باشيم. و بالاخره، يا معبود ما حق است و يا معبود تو. اگر معبود ما حق و صحيح تر بود، سرِ تو بى كلاه نمانده، و از عبادت آن ها، حظّى برده اى؛ و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد، سرِ ما بى كلاه نمانده، از پرستش او بهره مند شده ايم. | «وليد بن مغيره» و «عاصى بن وائل» و «أسود بن مطلب» و «أمية بن خلف»، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را ديدند و گفتند: | ||
اى محمّد! بيا خدايانمان را روى هم بريزيم، ما خداى تو را بپرستيم و تو خدايان ما را. در نتيجه، غائله و كدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها مشترك باشيم. و بالاخره، يا معبود ما حق است و يا معبود تو. اگر معبود ما حق و صحيح تر بود، سرِ تو بى كلاه نمانده، و از عبادت آن ها، حظّى برده اى؛ و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد، سرِ ما بى كلاه نمانده، از پرستش او بهره مند شده ايم. | |||
در پاسخ اين پيشنهاد، خداى تعالى، اين سوره را نازل كرد كه بگو: «هان اى كفّار! من هرگز نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد»، تا آخر سوره. | در پاسخ اين پيشنهاد، خداى تعالى، اين سوره را نازل كرد كه بگو: «هان اى كفّار! من هرگز نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد»، تا آخر سوره. | ||
مؤلّف: مرحوم شيخ در امالى، به سند خود از ميناء، از عده اى از اصحاب اماميّه، قريب به اين معنا را روايت كرده. | |||
و در تفسير قمى، از پدرش، از ابن ابى عمير روايت كرده كه گفت: ابو شاكر، از ابى جعفر احول، از سوره مورد بحث سؤال كرد، كه مگر يك سخنگوى حكيم، اين طور حرف مى زند كه در يك سطر مطلبى را دو بار بگويد و تكرار كند؟ ابى جعفر احول، جوابى از اين اشكال نداشت. ناگزير به طرف مدينه روان شد و در مدينه، از امام صادق «عليه السلام» پرسيد. | و در تفسير قمى، از پدرش، از ابن ابى عمير روايت كرده كه گفت: ابو شاكر، از ابى جعفر احول، از سوره مورد بحث سؤال كرد، كه مگر يك سخنگوى حكيم، اين طور حرف مى زند كه در يك سطر مطلبى را دو بار بگويد و تكرار كند؟ ابى جعفر احول، جوابى از اين اشكال نداشت. ناگزير به طرف مدينه روان شد و در مدينه، از امام صادق «عليه السلام» پرسيد. | ||
حضرت فرمود: سبب نزول اين سوره و تكرار مطلبش، اين بود كه: قريش به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» پيشنهاد كرده بود، بيا تا بر سر پرستش خدايان مصالحه اى كنيم. يك سال، تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال، ما خداى تو را. باز يك سال، تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال، ما خداى تو را. خداى تعالى در پاسخشان، عين سخن آنان - يعنى تكرار مطلب - را به كار برد. آن ها گفته بودند: يك سال، تو خدايان ما را عبادت كن، در پاسخ فرمود: | حضرت فرمود: سبب نزول اين سوره و تكرار مطلبش، اين بود كه: قريش به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» پيشنهاد كرده بود، بيا تا بر سر پرستش خدايان مصالحه اى كنيم. يك سال، تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال، ما خداى تو را. باز يك سال، تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال، ما خداى تو را. | ||
خداى تعالى در پاسخشان، عين سخن آنان - يعنى تكرار مطلب - را به كار برد. آن ها گفته بودند: يك سال، تو خدايان ما را عبادت كن، در پاسخ فرمود: «لا أعبُدُ مَا تَعبُدُون». آن ها گفته بودند: و يك سال ما خداى تو را. در پاسخ فرمود: «وَ لَا أنتُم عَابِدُونَ مَا أعبُدُ». | |||
آن ها گفته بودند: باز يك سال، تو خدايان ما را عبادت كن؛ در پاسخ فرمود: «وَ لَا أنَا عَابِدٌ مَا عَبَدتُم». آن ها گفته بودند: و يك سال، ما خداى تو را، در پاسخشان فرمود: «وَ لَا أنتُم عَابُدُونَ مَا أعبُدُ لَكُم دِينُكُم وَ لِىَ دين'''». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۴۹ </center> | ||
ابوجعفر احول، وقتى اين پاسخ را شنيد، نزد ابى شاكر رفت و جواب را بدو گفت. ابوشاكر گفت: اين جواب مال تو نيست، اين را شتر از حجاز بدين جا حمل كرده. (يعنى تو نزد «جعفر بن محمد» رفته اى و پاسخ را از او گرفته اى). | ابوجعفر احول، وقتى اين پاسخ را شنيد، نزد ابى شاكر رفت و جواب را بدو گفت. ابوشاكر گفت: اين جواب مال تو نيست، اين را شتر از حجاز بدين جا حمل كرده. (يعنى تو نزد «جعفر بن محمد» رفته اى و پاسخ را از او گرفته اى). | ||
مؤلّف: مفاد «تكرار» در كلام قريش، اين است كه: بيا تا به آخر عمر، يك سال، تو خدايان ما را و يك سال، ما خداى تو را بپرستيم. | |||
<center>''' * * * ''' </center> | <center>''' * * * ''' </center> | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۵۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۵۰ </center> | ||
<span id='link452'><span> | <span id='link452'><span> |
ویرایش