۱۶٬۸۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۲ </center> | ||
آن، «پيروى از هواى نفس» و فراموشى هر حق و حقيقت بود. و به همين جهت، از زبانشان، گاهى انكار توحيد بيرون مى جست، و گاهى انكار معاد، و گاهى هم، ردّ و انكار دعوت رسالت. | |||
و از | چون اين دعوت، به دنياى ايشان و افسار گسيختگى آنان ضرر مى زد، و از پيروى هواى نفس بازشان مى داشت. پس يك بار عوام خود را خطاب نموده به طور تحقير و توهين به نوح «عليه السلام» اشاره نموده گفتند: «مَا هَذَا إلّا بَشَرٌ مِثلُكُم يَأكُلُ مِمَّا تَأكُلُونَ مِنهُ وَ يَشرَبُ مِمَّا تَشرَبُون»: اين، جز بشرى مثل شما نيست. از آنچه شما مى خوريد و مى نوشيد، مى خورد و مى نوشد. و مقصودشان، تكذيب نوح در دعوى رسالت است، كه بيان استدلالشان، در داستان قبلى نوح گذشت. | ||
و از استدلالى كه كردند كه او مانند ساير مردم است، چون مثل انسان مى خورد و مى نوشد، معلوم مى شود كه براى انسان، غير از خوردن و نوشيدن كه خاصيت حیوانيت است، كمال و فضيلت ديگرى سراغ نداشته ان،د و غير از خوردن و نوشيدن، كه كمال و فضيلت حيوانات است، سعادتى نمى ديدند. | |||
بار | تنها خوشبختى بشر را در اين مى دانسته اند كه چون حيوانات در چريدن و لذت بردن آزاد باشد. همچنان كه قرآن كريم، در وصف اين گونه مردم فرموده: «أُولَئِكَ كَالأنعَام». و نيز فرموده: «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأكُلُونَ كَمَا تَأكُلُ الأنعَامُ». | ||
بار ديگر گفتند: «وَ لَئِن أطَعتُم بَشَراً مِثلُكُم إنّكُم إذاً لَخَاسِرُون»، كه در معناى آن كلامى است كه در قصه سابق گفتند كه: «يُرِيدُ أن يَتَفَضَّلَ عَلَيكُم»، و مقصودشان اين بوده كه پيروى او، با اين كه بشرى مانند شما است و هيچ فضيلتى بر شما ندارد، مايه خسران و بطلان سعادت زندگى شما است. چون جز حيات دنيا، حيات ديگرى نيست، و در اين زندگى هم، جز حريت و آزادى در لذت، سعادتى نيست و اگر بخواهيد از كسى اطاعت كنيد كه بر شما فضيلتى ندارد، حرّيت تان از دست مى رود، و اين مساوى با خسران شما است. | |||
بار سوم گفتند: «أيَعِدُكُم أنَّكُم إذا مِتُّم وَ كُنتُم تُرَاباً وَ عِظَاماً أنَّكُم مُخرَجُون». يعنى: او شما را وعده مى دهد كه بعد از آن كه مُرديد و خاك و استخوان شديد، مجددا از خاك بيرون مى شويد. يعنى براى حساب و جزا مبعوث مى شويد. | |||
«هَيهَاتَ هَيهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ» - كلمۀ «هيهات» در مورد استبعاد به كار مى رود، و تكرار آن، مبالغه را مى رساند. يعنى به هيچ وجه، این وعده ای که می دهد، شدنی نیست. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۳ </center> | ||
«''' | «'''إن هِىَ إلّا حَيَاتُنَا الدُّنيَا نَمُوتُ وَ نَحيَا'''»: مرادشان از اين كه گفتند «مى ميريم و زنده مى شويم»، اين است كه يك عده از ما مى ميرند، عده اى ديگر به دنيا مى آيند و پيوسته اين چنين ايم. «وَ مَا نَحنُ بِمَبعُوثِين». يعنى: براى يك زندگى ديگر غير از زندگى دنيايى، زنده نمى شويم. | ||
و ممكن است اين جمله از كلام ايشان را حمل بر تناسخ كنيم. و | و ممكن است اين جمله از كلام ايشان را حمل بر تناسخ كنيم. و «تناسخ»، عبارت از اين است كه: با مرگ يك فرد آدمى، روح او از كالبدش بيرون آمده و به بدن يك فرد ديگر، چه انسان و چه غير انسان حلول كند. چون اين نظريه، در ميان وثنى مذهبان (مشركان) شايع است، و بسيارى از آنان، تناسخ را به ولادت بعد از ولادت تعبير مى كنند. ولى اين احتمال، آن طور كه بايد و شايد، با سياق آيات مورد بحث سازگارى ندارد. | ||
بار چهارم گفتند: | بار چهارم گفتند: «إن هُوَ إلّا رَجُلٌ افتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِباً وَ مَا نَحنُ لَهُ بِمُؤمِنِين»، و مقصودشان از اين جمله، تكذيب آن حضرت در دعوى رسالت، و آنچه كه دعوايش متضمن آن است، مى باشد. قبلا هم توحيد و معاد را انكار كرده بودند. | ||
و مرادشان از | و مرادشان از كلمۀ «نَحنُ: ما»، خودشان (كه از بزرگان و اشراف اند) و عامۀ مردمشان مى باشند. همه را شركت دادند تا عامه مردم، ايشان را متهم نكنند به اين كه شما ما را به شرك و انكار رسالت رسول دعوت كرديد. ممكن هم هست مراد تنها خودشان باشند، نه عامه مردم، و منظورشان، اعلام نظريه خود بوده تا عوام هم، به آن ها اقتداء كنند. | ||
همه را شركت دادند تا عامه | |||
همه اين حرف ها در اول | همه اين حرف ها در اول آيات، آن جا كه خدا اوصاف آنان را مى شمرد، جمع و يك جا آمده بود، و آن عبارت بود از: انكار توحيد و نبوت و معاد، و اتراف در زندگى دنيا. | ||
اين را هم بايد دانست اين كه در صدر آيات كه فرمود: | اين را هم بايد دانست اين كه در صدر آيات كه فرمود: «وَ قَالَ المَلَاءُ مِن قَومِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ الآخِرَة وَ أترَفنَاهُم»، جملۀ «مِن قَومِهِ» را بر جملۀ «الَّذِينَ كَفَرُوا» مقدم ذكر كرد، و در داستان سابق كه مى فرمود: «وَ قَالَ المَلَاءُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَومِهِ» عكس اين را آورد، براى اين جهت است كه ترتيب جمله هاى پشت سرِ هم، يعنى «كَفَرُوا» و «كَذَّبُوا» و «أترَفنَاهُم» به هم نخورد، و اگر هم بعد از همه جملات مى آورد، فاصله زياد مى شد. | ||
«'''قَالَ رَبّ | «'''قَالَ رَبّ انصُرْنى بِمَا كَذَّبُونِ'''»: | ||
تفسير اين | تفسير اين جمله، در داستان سابق گذشت. | ||
«'''قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصبِحُنَّ نَادِمِينَ'''»: | «'''قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصبِحُنَّ نَادِمِينَ'''»: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۴ </center> | ||
كنايه است از رسيدن عذاب انقراض. و اين كه فرمود: | اين جمله، پاسخ پروردگار به نوح در استجابت دعاى او است، و پشيمان شدن قوم، كنايه است از رسيدن عذاب انقراض. | ||
و اين كه فرمود: «عَمَّا قَلِيلٍ»، كلمۀ «عَن» به معناى «بعد»، و كلمۀ «ما»، براى تأكيد كمى مدت است، و ضمير جمع به قوم بر مى گردد. و «لام» در «لَيُصبِحُنّ»، كلام را تأكيد مى كند، و همچنين نون تأكيد آن و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم كه به زودى با فرا رسيدن عذاب، پشيمانى ايشان را خواهد گرفت. | |||
<span id='link32'><span> | <span id='link32'><span> | ||
==نزول عذاب الهى و آغاز آن با صيحه اى آسمانى == | ==نزول عذاب الهى و آغاز آن با صيحه اى آسمانى == |
ویرایش