گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
<span id='link343'><span>
<span id='link343'><span>


==و حجتى كه عليه پرستش آفتاب متضمن است ==
خلاصه: حجتى كه در اين آيه بر ضرر «وثنی ها» اقامه شده، اين است كه:  
خلاصه : حجتى كه در اين آيه بر ضرر وثنيها اقامه شده اين است كه : ايشان به جاى خدا براى آفتاب سجده مى كنند و آن را به خاطر آثار خوبى كه خداى سبحان در طبع آن براى زمين و غير آن قرار داده است تعظيم مى كنند، در حالى كه خدا اولاى به تعظيم است ، براى اينكه آن كسى كه تمامى اشياى عالم ، كه يكى از آنها آفتاب است از عالم عدم به وجود آورده و از غيب به شهود بيرون كرده و نظام حيرت انگيزى در همه آنها به كار برده و آن آثار كه گفته شد در آفتاب قرار داده است خداى سبحان است و او سزاوارتر است به سجده شدن تا مخلوق او، علاوه بر اين اصلا پرستش و سجده به چيزى كه شعور ندارد معنا ندارد، با اينكه خداى سبحان نه تنها ( العياذ باللّه ) فاقد شعور نيست ، بلكه به آنچه خودتان در خود سراغ داريد و براى شما ظاهر و آشكارست و نيز به باطن شما كه خود از آن بى خبريد آگاه است ، پس تنها او را بايد سجده كنيد و تعظيم نماييد، نه غير او را. و با اين بيان روشن مى شود كه چگونه آيه مورد بحث با آيه بعد كه مى فرمايد: «اللّه لا اله الا هو» متصل است .


«'''اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ رَب الْعَرْشِ الْعَظِيمِ'''»:
ايشان به جاى خدا، براى آفتاب سجده مى كنند و آن را به خاطر آثار خوبى كه خداى سبحان در طبع آن براى زمين و غير آن قرار داده است، تعظيم مى كنند، در حالى كه خدا اولاى به تعظيم است.


اين جمله تتمه كلام هدهد و به منزله تصريح به نتيجه اى است كه از بيان ضمنى سابق گرفته مى شود و بى پرده اظهار كردن حق است ، در مقابل باطل وثنيها و به همين جهت نخست كلمه «لا اله الا اللّه» را كه كلمه توحيد است و توحيد در عبادت خدا را مى رساند آورده ، آنگاه جمله «رب العرش العظيم» را ضميمه كرده تا دلالت كند بر اينكه همه تدبيرهاى عالم ، منتهى به خداى سبحان مى شود، چون عرش سلطنتى عبارت است از مقامى كه همه زمامدارهاى امور آنجا جمع مى شوند و از آنجا احكام جاريه در ملك صادر مى شود.  
براى اين كه آن كسى كه تمامى اشياى عالَم، كه يكى از آن ها آفتاب است، از عالَم عدم به وجود آورده و از غيب به شهود بيرون كرده و نظام حيرت انگيزى در همه آن ها به كار برده و آن آثار كه گفته شد، در آفتاب قرار داده است، خداى سبحان است و او، سزاوارتر است به سجده شدن تا مخلوق او.  


البته ، در جمله «رب العرش العظيم» محاذات ديگرى نيز به كار رفته و آن محاذات با كلام هدهد در توصيف ملكه سباء است ، كه گفت : «و لها عرش عظيم» و چه بسا همين گفتار هدهد، باعث شد كه سليمان به افراد خود دستور داد تا عرش او را نزدش حاضر كنند،
علاوه بر اين، اصلا پرستش و سجده به چيزى كه شعور ندارد، معنا ندارد. با اين كه خداى سبحان، نه تنها (العياذ باللّه)، فاقد شعور نيست، بلكه به آنچه خودتان در خود سراغ داريد و براى شما ظاهر و آشكار است و نيز به باطن شما كه خود از آن بى خبريد، آگاه است. پس تنها او را بايد سجده كنيد و تعظيم نماييد، نه غير او را.
 
و با اين بيان، روشن مى شود كه چگونه آيه مورد بحث، با آيه بعد كه مى فرمايد: «اللّه لا إله إلّا هُو» متصل است.
 
«'''اللَّهُ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ'''»:
 
اين جمله، تتمۀ كلام «هدهد» و به منزله تصريح به نتيجه اى است كه از بيان ضمنى سابق گرفته مى شود و بى پرده اظهار كردن حق است، در مقابل باطل وثنی ها. و به همين جهت، نخست كلمۀ «لا إله إلّا اللّه» را - كه كلمه توحيد است و توحيد در عبادت خدا را مى رساند - آورده، آنگاه جملۀ «رَبُّ العَرشِ العَظِيم» را ضميمه كرده، تا دلالت كند بر اين كه همه تدبيرهاى عالَم، به خداى سبحان منتهی مى شود. چون «عرش سلطنتى» عبارت است از مقامى كه همه زمامدارهاى امور آن جا جمع مى شوند و از آن جا، احكام جاريه در مُلك صادر مى شود.
 
البته در جملۀ «رَبُّ العَرشِ العَظِيم»، محاذات ديگرى نيز به كار رفته و آن محاذات، با كلام «هدهد» در توصيف ملكه «سباء» است كه گفت: «وَ لَهَا عَرشٌ عَظِيمٌ». و چه بسا همين گفتار «هدهد»، باعث شد كه سليمان به افراد خود دستور داد تا عرش او را نزدش حاضر كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۰۹ </center>
اين دستور را داد تا ملكه سبا در برابر عظمت پروردگارش به تمام معناى كلمه خاضع گردد.
اين دستور را داد تا ملكۀ سباء در برابر عظمت پروردگارش، به تمام معناى كلمه خاضع گردد.
<span id='link344'><span>
<span id='link344'><span>
==واكنش سليمان عليه السّلام درباره اخبار هدهد ==
==واكنش سليمان عليه السّلام درباره اخبار هدهد ==
«'''قَالَ سنَنظرُ أَ صدَقْت أَمْ كُنت مِنَ الْكَاذِبِينَ'''»:
«'''قَالَ سنَنظرُ أَ صدَقْت أَمْ كُنت مِنَ الْكَاذِبِينَ'''»:
۱۶٬۹۰۷

ویرایش