۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
<span id='link344'><span> | <span id='link344'><span> | ||
==واكنش سليمان | ==واكنش حضرت سليمان «ع»، درباره اخبار هدهد == | ||
«'''قَالَ سنَنظرُ | «'''قَالَ سنَنظرُ أَصدَقْت أَمْ كُنت مِنَ الْكَاذِبِينَ'''»: | ||
ضمير در «قال | ضمير در «قال: گفت»، به سليمان «عليه السّلام» بر مى گردد، كه داورى درباره هُدهُد را به آينده محول كرده و او را بدون تحقيق تصديق نفرمود. چون هدهد بر گفته هاى خود شاهدى نياورد، البته تكذيبش هم نكرد. چون آن جناب دليلى بر كذب او نداشت. لذا وعده داد كه به زودى درباره سخنانش تحقيق مى كنيم، تا معلوم شود راست گفته اى، يا دروغ. | ||
«''' | «'''إذهَب بِكِتَابِى هَذَا فَألقِه إلَيهِم ثُمَّ تَوَلَّ عَنهُم فَانظُر مَا ذَا يَرجِعُون'''»: | ||
اين | اين آيه، حكايت كلام سليمان و خطابش به هدهد است. گويا فرموده: «پس سليمان نامه اى نوشت و به هدهد داده، به او گفت: اين نامه مرا به سوى ايشان، يعنى ملكه سباء و مردمش ببر و نزد ايشان بينداز و خودت را كنار بكش و در محلى قرار گير كه تو آنان را ببينى، آنگاه ببين چه عكس العملى از خود نشان مى دهند». يعنى وقتى بحث در ميان آنان درگير مى شود، با هم چه مى گويند؟ | ||
در تمامى | در تمامى قرائت ها، كلمۀ «فَألقِه»، هم در وصل و هم در وقف، با سكون «هاء» قرائت شده و «هاء» در آن، «هاء» سكت است. | ||
از جمله سخنانى كه بعضى از | از جمله سخنانى كه بعضى از مفسران درباره اين آيه گفته اند، اين است كه: جملۀ «ثُمَّ تَوَلّ عَنهُم فَانظُر»، از قبيل تقديم و تأخير است و اصل آن، چنين است: «فَانظُر مَا ذَا يَرجِعُون ثُمَّ تَوَلَّ عَنهُم»، ولى ضعف اين سخن از نظر خواننده پوشيده نيست. | ||
«'''قَالَت يَا | «'''قَالَت يَا أَيُّهَا الْمَلَؤُا إِنّى أُلْقِىَ إِلىَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَ إِنَّهُ بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ'''»: | ||
در اين | در اين كلام، حذف و ايجاز، يعنى اختصار به كار رفته و تقدير كلام، اين است كه: هدهد نامه را از سليمان گرفته، به سر زمين سباء برد تا به ملكه آن جا برساند و چون بدان جا رسيد، نامه را نزد وى بينداخت. ملكه، نامه را گرفت. همين كه آن را خواند، به اشراف قوم خود گفت: «يَا أيُّهَا المَلَؤُا...». | ||
توضيح سخن ملكه بعد از ديدن نامه سليمان | ==توضيح سخن ملكه بعد از ديدن نامه سليمان «ع»== | ||
اين دو آيه حكايت گفتار ملكه سباء است ، كه به مردمش از رسيدن چنين نامهاى و كيفيت رسيدن آن و نيز مضمون آن خبر مى دهد و نامه را توصيف مى كند به اينكه نامه اى است كريم و ظاهر آيه دوم اين است كه مى خواهد علت كريم بودن آن را بيان كند، | اين دو آيه حكايت گفتار ملكه سباء است ، كه به مردمش از رسيدن چنين نامهاى و كيفيت رسيدن آن و نيز مضمون آن خبر مى دهد و نامه را توصيف مى كند به اينكه نامه اى است كريم و ظاهر آيه دوم اين است كه مى خواهد علت كريم بودن آن را بيان كند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۱۰ </center> | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۸: | ||
اول اينكه : در اين صورت كلمه «ان» زيادى مى شود و هيچ فايدهاى در آن نمى ماند، همچنان كه بعضى به همين جهت گفته اند: اين كلمه مصدرى و كلمه «لا» نافيه است ، نه ناهيه . ( نمى خواهد بگويد بر من برترى جوئى مكن ، بلكه با حرف «ان» مصدرى ، فعل «لا تعلوا» مصدر مى شود و چون گفتيم «لا» نافيه است معنا اين مى شود كه تو بر من برترى ندارى ) ولى اين وجه بسيار بى پايه و - به بيانى كه خواهد آمد - بسيار سخيف و ضعيف است . | اول اينكه : در اين صورت كلمه «ان» زيادى مى شود و هيچ فايدهاى در آن نمى ماند، همچنان كه بعضى به همين جهت گفته اند: اين كلمه مصدرى و كلمه «لا» نافيه است ، نه ناهيه . ( نمى خواهد بگويد بر من برترى جوئى مكن ، بلكه با حرف «ان» مصدرى ، فعل «لا تعلوا» مصدر مى شود و چون گفتيم «لا» نافيه است معنا اين مى شود كه تو بر من برترى ندارى ) ولى اين وجه بسيار بى پايه و - به بيانى كه خواهد آمد - بسيار سخيف و ضعيف است . | ||
<span id='link346'><span> | <span id='link346'><span> | ||
==اشكالات توجيه مفسرين كريم بودن نامه سليمان را == | ==اشكالات توجيه مفسرين كريم بودن نامه سليمان را == | ||
اشكال دوم اينكه : اين مفسرين نامبرده در توجيه اينكه چرا ملكه سباء نامه را كتابى | اشكال دوم اينكه : اين مفسرين نامبرده در توجيه اينكه چرا ملكه سباء نامه را كتابى |
ویرایش