گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰: خط ۷۰:
<span id='link323'><span>
<span id='link323'><span>
==آيات ۱ - ۶  سوره نمل ==
==آيات ۱ - ۶  سوره نمل ==
سوره «نمل»، در مكه نازل شده است و ۹۳ آيه دارد.
* سوره «نمل»، در مكه نازل شده است و ۹۳ آيه دارد.
 
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ *
 
طس تِلْك آيَات الْقُرْآنِ وَ كتَابٍ مُّبِينٍ(۱)


بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ*
طس تِلْك ءَايَت الْقُرْءَانِ وَ كتَابٍ مُّبِينٍ(۱)
هُدًى وَ بُشرَى لِلْمُؤْمِنِينَ(۲)
هُدًى وَ بُشرَى لِلْمُؤْمِنِينَ(۲)
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(۳)
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(۳)
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ أَعْمَلَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ(۴)
 
أُولَئك الَّذِينَ لهَُمْ سوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فى الاَخِرَةِ هُمُ الاَخْسرُونَ(۵)
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ(۴)
وَ إِنَّك لَتُلَقَّى الْقُرْءَانَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ(۶)
 
أُولَئك الَّذِينَ لهَُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فى الاَخِرَةِ هُمُ الاَخْسرُونَ(۵)
 
وَ إِنَّك لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ(۶)


<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''»  </center>


به نام خداى رحمان و رحيم .  
به نام خداى رحمان و رحيم.  


طس. اين آيه هاى قرآن و كتاب آشكار است (۱)
طس. اين آيه هاى قرآن و كتاب آشكار است. (۱)


كه هدايت و بشارتى براى مؤ منان مى باشد (۲)
كه هدايت و بشارتى براى مؤمنان مى باشد. (۲)


همان كسانى كه نماز مى گزارند و زكات مى دهند و آنان ، آرى همانان به آخرت و سراى ديگر يقين دارند (۳)
همان كسانى كه نماز مى گزارند و زكات مى دهند و آنان، آرى همانان به آخرت و سراى ديگر يقين دارند. (۳)


كسانى كه به آخرت ايمان ندارند اعمالشان را به نظرشان آراسته ايم كه تا كور دل باشند (۴)
كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، اعمالشان را به نظرشان آراسته ايم، كه تا كوردل باشند. (۴)


آنها كسانى هستند كه عذاب سخت دارند و آنان خود در آخرت زيانكارترند (۵)
آن ها كسانى هستند كه عذاب سخت دارند و آنان خود در آخرت زيانكارترند. (۵)


حقا كه تو قرآن را از جانب خدايى فرزانه و دانا فرا مى گيرى (۶)
حقا كه تو قرآن را از جانب خدايى فرزانه و دانا فرا مى گيرى. (۶)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۸۱ </center>
<center> «'''بیان آیات'''»  </center>
<center> «'''بیان آیات'''»  </center>


بطورى كه از آيات صدر سوره و پنج آيه آخر آن بر مى آيد غرض اين سوره اين است كه مردم را بشارت و انذار دهد و به همين منظور، مختصرى از داستانهاى موسى ، داود، سليمان ، صالح و لوط (عليهما السلام) را به عنوان شاهد ذكر نموده و در دنبال آن پاره اى از اصول معارف مانند وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت و مانند معاد را ذكر نموده است .
به طورى كه از آيات صدر سوره و پنج آيه آخر آن بر مى آيد، غرض اين سوره اين است كه مردم را بشارت و انذار دهد. و به همين منظور، مختصرى از داستان هاى موسى، داود، سليمان، صالح و لوط «عليهم السلام» را به عنوان شاهد ذكر نموده، و در دنبال آن، پاره اى از اصول معارف، مانند وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت و مانند معاد را ذكر نموده است.


«'''تِلْك ءَايَات الْقُرْءَانِ وَ كتَابٍ مُّبِينٍ'''»:
«'''تِلْك آيَات الْقُرْآنِ وَ كتَابٍ مُّبِينٍ'''»:


اشاره به تلك - همانطور كه در اول سوره شعراء گفتيم - اشاره به آيات سوره است ، آياتى كه بعدا نازل مى شود، و آياتى كه قبلا نازل شده ، و تعبير به لفظ «تلك» كه مخصوص اشاره به دور است براى اين است كه به رفعت قدر و بلندى مرتبه آن آيات نيز اشاره كرده باشد.
اشاره به «تلك» - همانطور كه در اول سوره «شعراء» گفتيم - اشاره به آيات سوره است. آياتى كه بعدا نازل مى شود، و آياتى كه قبلا نازل شده. و تعبير به لفظ «تلك» كه مخصوص اشاره به دور است، براى اين است كه به رفعت قدر و بلندى مرتبه آن آيات نيز، اشاره كرده باشد.


كلمه «قرآن» اسم كتاب است و اگر آن را قرآن ناميده بدين جهت است كه خواندنى است و كلمه «مبين» از ابانه به معناى اظهار است ، و اگر كلمه كتاب را نكره آورد و نفرمود «و الكتاب المبين» براى اين بوده كه عظمت آن را برساند ( چون نكره آوردن اسم ، گاهى تفخيم و تعظيم را مى رساند )،
كلمه «قرآن»، اسم كتاب است و اگر آن را «قرآن» ناميده، بدين جهت است كه خواندنى است و كلمۀ «مبين»، از «إبانه»، به معناى اظهار است. و اگر كلمه «كتاب» را نكره آورد و نفرمود «وَ الكِتَابِ المُبِين»، براى اين بوده كه عظمت آن را برساند. ( چون نكره آوردن اسم، گاهى تفخيم و تعظيم را مى رساند).


و معناى جمله مورد بحث اين است كه اين آيات رفيع القدر و عظيم المنزله كه ما نازل مى كنيم آيات كتابى است خواندنى و عظيم الشان ، كتابى كه مقاصد خود را روشن مى كند و ابهام و پيچيدگى ندارد.
و معناى جمله مورد بحث، اين است كه اين آيات رفيع القدر و عظيم المنزله، كه ما نازل مى كنيم، آيات كتابى است خواندنى و عظيم الشأن. كتابى كه مقاصد خود را روشن مى كند و ابهام و پيچيدگى ندارد.


در مجمع البيان گفته: اگر آيات را به دو صفت «قرآن و كتاب» توصيف كرد، براى اين بود كه بفهماند همانطور كه با خواندن ، ظاهر مى شود با نوشتن نيز ظاهر مى شود، و خلاصه به منزله ناطقى است كه معارف را آن هم از دو طريق خواندن و نوشتن بيان مى كند و اگر آن را با كلمه «مبين» توصيف كرد، براى اين بود كه آن را به ناطقى تشبيه كرده باشد كه روشن سخن مى گويد.
در مجمع البيان گفته: اگر آيات را به دو صفت «قرآن و كتاب» توصيف كرد، براى اين بود كه بفهماند همان طور كه با خواندن، ظاهر مى شود با نوشتن نيز ظاهر مى شود. و خلاصه به منزله ناطقى است كه معارف را آن هم، از دو طريق خواندن و نوشتن بيان مى كند. و اگر آن را با كلمۀ «مُبين» توصيف كرد، براى اين بود كه آن را به ناطقى تشبيه كرده باشد كه روشن سخن مى گويد.


«'''هُدًى وَ بُشرَى لِلْمُؤْمِنِينَ'''»:
«'''هُدًى وَ بُشرَى لِلْمُؤْمِنِينَ'''»:


دو مصدر «هدى» و «بشرى» يا به معناى اسم فاعلند، و يا اگر همان معناى مصدرى مراد باشد به منظور مبالغه به اين تعبير آورده شده اند و معناى جمله اين است كه : اين كتاب مبين براى مؤ منين بسيار هدايت كننده و بشارت دهنده است .
دو مصدر «هُدى» و «بُشرى»، يا به معناى اسم فاعل اند، و يا اگر همان معناى مصدرى مراد باشد، به منظور مبالغه به اين تعبير آورده شده اند. و معناى جمله، اين است كه: اين كتاب مبين براى مؤمنان بسيار هدايت كننده و بشارت دهنده است.


«'''الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ...'''»:
«'''الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ...'''»:


مقصود از ذكر نماز و زكات ، ذكر نمونه اى از اعمال صالح است و اگر از ميان اعمال صالحه اين دو را نام مى برد، چون اين دو هر يك در باب خود ركن هستند، نماز در عبادتهاى راجع به خداى تعالى ، و زكات در آنچه راجع به مردم است و از نظرى ديگر، نماز در اعمال بدنى و زكات در اعمال مالى .
مقصود از ذكر نماز و زكات، ذكر نمونه اى از اعمال صالح است و اگر از ميان اعمال صالحه، اين دو را نام مى برد، چون اين دو هر يك در باب خود ركن هستند. «نماز» در عبادت هاى راجع به خداى تعالى، و «زكات» در آنچه راجع به مردم است. و از نظرى ديگر، نماز در اعمال بدنى و زكات در اعمال مالى.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۲ </center>
و اينكه فرمود: «و هم بالاخرة هم يوقنون» وصف ديگرى است براى مؤ منين ، كه عطف شده به آن دو وصف ديگر، و اين وصف را به منظور اشاره به اين معنا آورده كه بفهماند اعمال صالح ، وقتى در جاى خود قرار مى گيرد و به غرض و هدفى كه بايد مى رسد، كه توام با يقين به آخرت باشد، زيرا عمل هر قدر هم صالح باشد، با تكذيب آخرت ، اثرش خنثى و اجرش حبط مى شود، به دليل اينكه خداى تعالى فرموده: «و الّذين كذبوا باياتنا و لقاء الاخرة حبطت اعمالهم».
و اين كه فرمود: «وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم يُوقِنُون»، وصف ديگرى است براى مؤمنان، كه عطف شده به آن دو وصف ديگر، و اين وصف را به منظور اشاره به اين معنا آورده كه بفهماند اعمال صالح، وقتى در جاى خود قرار مى گيرد و به غرض و هدفى كه بايد مى رسد، كه توأم با يقين به آخرت باشد. زيرا عمل هر قدر هم صالح باشد، با تكذيب آخرت، اثرش خنثى و اجرش حبط مى شود. به دليل اين كه خداى تعالى فرموده: «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَ لِقَاءِ الآخِرَةِ حَبِطَت أعمَالُهُم».


و اگر ضمير جمع را در جمله «و هم بالاخرة» هم تكرار كرد، با اينكه ممكن بود بفرمايد «و هم بالاخرة يوقنون...»، براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه اين يقين به آخرت شان مردم با ايمان است و مردم با ايمان اهل يقينند و بايد چنين انتظارى از ايشان داشت و توقع نمى رود كه با داشتن ايمان به روز جزا كفر بورزند.
و اگر ضمير جمع را در جملۀ «وَ هُم بِالآخِرَة» هم تكرار كرد، با اين كه ممكن بود بفرمايد: «وَ هُم بِالآخِرَة يُوقِنُون...»، براى اين بود كه دلالت كند بر اين كه اين يقين به آخرت، شأن مردم با ايمان است و مردم با ايمان، اهل يقين اند و بايد چنين انتظارى از ايشان داشت و توقع نمى رود كه با داشتن ايمان به روز جزا، كفر بورزند.
<span id='link324'><span>
<span id='link324'><span>


۱۶٬۳۳۸

ویرایش