گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۳۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
<span id='link324'><span>
<span id='link324'><span>


==با تكذيب معاد، انسان متحير، و اعمالش حبط و بلااثر است ==
==با تكذيب معاد، انسان متحير، و اعمالش حبط و بی اثر است ==
«'''إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ'''»:
«'''إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ زَيَّنَّا لهَُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ'''»:


كلمه «يعمهون» از «عمه»، به معناى تحير و سرگردانى در امرى است و معناى زينت دادن عمل اين است كه ، عمل را طورى قرار دهند كه آدمى مجذوب و شيفته آن شود و كسانى كه ايمان به آخرت ندارند از آنجايى كه آن روز را كه غايت مسير انسان است قبول ندارند، بناچار آنان مى مانند و دنيا، و معلوم است كه دنيا هم نمى تواند غايت اعمال قرار گيرد، پس اين بينوايان كه دست به دامان اعمال خود مى زنند، در راه زندگى متحير و سرگردانند، زيرا هدفى ندارند تا با اعمال خود به سوى آن هدف بروند.
كلمه «يعمهون» از «عمه»، به معناى تحير و سرگردانى در امرى است. و معناى زينت دادن عملريال اين است كه عمل را طورى قرار دهند كه آدمى مجذوب و شيفته آن شود، و كسانى كه به آخرت ایمان ندارند، از آن جايى كه آن روز را كه غايت مسير انسان است، قبول ندارند، بناچار آنان مى مانند و دنيا.  


«'''أُولَئك الَّذِينَ لهَُمْ سوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فى الاَخِرَةِ هُمُ الاَخْسرُونَ'''»:
و معلوم است كه دنيا هم نمى تواند غايت اعمال قرار گيرد. پس اين بينوايان كه دست به دامان اعمال خود مى زنند، در راه زندگى متحير و سرگردانند. زيرا هدفى ندارند تا با اعمال خود به سوى آن هدف بروند.


اين جمله تهديدى است به مطلق عذاب ، چه دنيوى و چه اخروى ، چون دنبالش عذاب خصوص آخرت را خاطر نشان مى سازد و مى فرمايد: «و هم فى الآخره هم الاخسرون»، پس معلوم مى شود جمله اول مربوط به مطلق عذاب است و شايد وجه اينكه مى فرمايد: اينان در آخرت «أخسرون: زيانكارتران» هستند، اين است كه نامه اعمال ساير گنهكاران ، هم مشتمل بر گناه است و هم مشتمل بر ثواب ، كه مطابق آن اعمال ، جزا داده مى شوند، اما اين بيچارگان گناهانشان در نامه ها ثبت شده ، اما ثواب هايشان و كارهاى نيكشان حبط شده، و ثبت نگشته است .
«'''أُولَئك الَّذِينَ لهَُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فى الاَخِرَةِ هُمُ الاَخْسرُونَ'''»:
 
اين جمله، تهديدى است به مطلق عذاب. چه دنيوى و چه اخروى. چون دنبالش عذاب خصوص آخرت را خاطرنشان مى سازد و مى فرمايد: «وَ هُم فِى الآخِرَةِ هُمُ الأخسَرُون».
 
پس معلوم مى شود جملۀ اول، مربوط به مطلق عذاب است و شايد وجه اين كه مى فرمايد: اينان در آخرت «أخسرون: زيانكارتران» هستند، اين است كه نامۀ اعمال ساير گنهكاران، هم مشتمل بر گناه است و هم مشتمل بر ثواب، كه مطابق آن اعمال، جزا داده مى شوند. اما اين بيچارگان، گناهانشان در نامه ها ثبت شده، اما ثواب هايشان و كارهاى نيكشان حبط شده، و ثبت نگشته است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۴۸۳ </center>
«'''وَ إِنَّك لَتُلَقَّى الْقُرْءَانَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ'''»:
«'''وَ إِنَّك لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ'''»:


كلمه «تلقيه» با كلمه «تلقين» تقريبا به يك معناست و اگر دو وصف «حكيم» و «عليم» را نكره آورد، هم به منظور تعظيم بود و هم تصريح كند به اينكه اين قرآن از ناحيه خداى تعالى است ، تا خود حجتى باشد بر رسالت خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله ) و تاءييدى باشد براى معارفى كه قبلا بيان داشت و صحه اى باشد براى آنچه از داستانهاى انبياء به زودى ذكر مى كند.
كلمه «تلقيه» با كلمه «تلقين»، تقريبا به يك معناست. و اگر دو وصف «حكيم» و «عليم» را نكره آورد، هم به منظور تعظيم بود و هم تصريح كند به اين كه اين قرآن از ناحيه خداى تعالى است، تا خود حجتى باشد بر رسالت خاتم الانبياء «صلى اللّه عليه و آله»، و تأييدى باشد براى معارفى كه قبلا بيان داشت و صحه اى باشد براى آنچه از داستان هاى انبياء به زودى ذكر مى كند.


و اگر در ميان همه اسماى حسناى خدا دو نام شريف حكيم و عليم را ذكر كرده ، براى آن بود كه دلالت كند بر اينكه نزول اين قرآن از ناحيه سرچشمه حكمت است ، ديگر هيچ ناقضى نمى تواند آن را نقض كند و هيچ عامل وهنى نمى تواند آن را موهون سازد و نيز، از ناحيه منبع علم است ، پس هيچ دروغى در اخبار آن نيست ، و هيچ خطايى در قضاوتش راه ندارد.
و اگر در ميان همه اسماى حسناى خدا، دو نام شريف «حكيم» و «عليم» را ذكر كرده، براى آن بود كه دلالت كند بر اين كه نزول اين قرآن از ناحيه سرچشمه حكمت است، ديگر هيچ ناقضى نمى تواند آن را نقض كند و هيچ عامل وهنى نمى تواند آن را موهون سازد. و نيز، از ناحيه منبع علم است، پس هيچ دروغى در اخبار آن نيست، و هيچ خطايى در قضاوتش راه ندارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۸۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۴۸۴ </center>
<span id='link325'><span>
<span id='link325'><span>
۱۶٬۳۳۸

ویرایش