گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۲۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴: خط ۱۴:
<span id='link159'><span>
<span id='link159'><span>


==همه موجودات تحت از اطاعت تكوينى خداوند هستند ==
پس جمله «لَهُ مَن فِى السَّمَاوَات وَ الأرض»، اشاره است به احاطۀ ملك حقيقى خدا، كه اثر آن جواز تصرف مالك در ملك خويش، و به دلخواه خويش است. پس خداى تعالى از آن جا كه مالك حقيقى عالَم است، در مملوك خود تصرف نموده، از نشئه دنيا به آخرت مى برد.
پس جمله ((له من فى السموات و الارض (( اشاره است به احاطه ملك حقيقى خدا، كه اثر آن جواز تصرف مالك در ملك خويش ، و به دلخواه خويش است ، پس خداى تعالى از آنجا كه مالك حقيقى عالم است ، در مملوك خود تصرف نموده از نشاه دنيا به آخرت مى برد.


و اين معنا را با جمله ((كل له قانتون (( تاكيد فرموده ، چون ((قنوت (( به معناى لازم بودن اطاعت با خضوع است ، همچنان كه راغب نيز اين طور معنا كرده.
و اين معنا را با جملۀ «كُلٌّ لَهُ قَانِتُون» تأكيد فرموده. چون «قنوت»، به معناى لازم بودن اطاعت با خضوع است، همچنان كه راغب نيز اين طور معنا كرده.


و مراد از اطاعت با خضوع - به طورى كه سياق مى رساند - اطاعت تكوينى است، نه اطاعت دستورات شرعى ،
و مراد از اطاعت با خضوع - به طورى كه سياق مى رساند - اطاعت تكوينى است، نه اطاعت دستورات شرعى.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۶ </center>
چون دستورات شرعى گاهى نافرمانى مى شود، و درباره اش نمى توان گفت : ((كل له قانتون - همه و همه براى او مطيع و خاضع اند((.
چون دستورات شرعى گاهى نافرمانى مى شود، و درباره اش نمى توان گفت: «كُلٌّ لَهُ قَانِتُون: همه و همه براى او مطيع و خاضع اند».


زيرا منظور از كل حتما جن و انس و ملك است ، و همه مطيع اسباب تكوينى هستند، اما ملائكه كه جز خضوع اطاعت ندارند، و اما جن و انس آنها هم منقاد و مطيع علل و اسباب تكوينى هستند، هر چند كه دائما نقشه مى ريزند كه اثر علتى از علل و سببى از اسباب تكوينى را لغو كنند، ولى براى رسيدن به اين منظور باز متوسل به علت و سببى ديگر مى شوند.
زيرا منظور از «كُلّ»، حتما جنّ و انس و ملك است، و همه مطيع اسباب تكوينى هستند. اما ملائكه كه جز خضوع اطاعت ندارند، و اما جنّ و انس، آن ها هم منقاد و مطيع علل و اسباب تكوينى هستند. هر چند كه دائما نقشه مى ريزند كه اثر علتى از علل و سببى از اسباب تكوينى را لغو كنند. ولى براى رسيدن به اين منظور، باز به علت و سببى ديگر متوسل مى شوند.


از اين هم كه بگذريم خود علم و اراده و اختيارشان از اسباب تكوينى است ، پس در هر حال مطيع تكوين هستند، پس در باب تكوين تنها موثر خداست و آنچه او بخواهد مى شود، يعنى آنچه كه علل خارجيش ‍ تمام باشد، و اما از آنچه جن و انس بخواهد تنها آن موجود مى شود كه خدا اذن داده باشد، و خواسته باشد، پس مالك همه آنان و آنچه را كه مالك اند، خدا است.
از اين هم كه بگذريم، خود علم و اراده و اختيارشان از اسباب تكوينى است. پس در هر حال مطيع تكوين هستند. پس در باب تكوين، تنها مؤثر خداست و آنچه او بخواهد، مى شود. يعنى آنچه كه علل خارجی اش ‍ تمام باشد، و اما از آنچه جن و انس بخواهد، تنها آن موجود مى شود كه خدا اذن داده باشد، و خواسته باشد، پس مالك همه آنان و آنچه را كه مالك اند، خدا است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۵۷ </center>
<span id='link160'><span>
<span id='link160'><span>
==آيات ۲۷ - ۳۹  سوره روم ==
==آيات ۲۷ - ۳۹  سوره روم ==
وَ هُوَ الَّذِى يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الاَعْلى فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(۲۷)
وَ هُوَ الَّذِى يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الاَعْلى فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(۲۷)
۱۶٬۲۸۸

ویرایش