۱۷٬۰۰۸
ویرایش
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
==پیامدهای كجروى هر امتى، به خودش بر مى گردد == | ==پیامدهای كجروى هر امتى، به خودش بر مى گردد == | ||
و چون چنين | و چون چنين است، اگر امتى از امت ها از راه فطرت منحرف گردد، و در نتيجه از راه سعادت انسانى كه خداوند برايش مقرر كرده، باز بماند، اسباب طبيعيى هم كه محيط به آن است و مربوط به او است، اختلال يافته، و آثار سوء اين اختلال به خود آن امت بر مى گردد. و خلاصه دود كجروى هايش، به چشم خودش مى رود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۴۸ </center> | ||
براى | براى اين كه اين خودش بود كه با انحراف و كجروى اش، آثار سوئى در اسباب طبيعى باقى گذارد، و معلوم است كه در بازگشت آن آثار، چه اختلال ها و چه محنت هايى متوجه اجتماعش مى شود. فساد اخلاق و قساوت قلب، و از بين رفتن عواطف رقيقه روابط عمومى را از بين برده و هجوم بليات و تراكم مصيبات تهديد به انقراضش مى كند. آسمان از باراندن باران هاى فصلى و زمين از روياندن زراعت و درختان دريغ نموده، و در عوض باران هاى غير فصلى، سيل، طوفان و صاعقه به راه انداخته، و زمين با زلزله و خسف آنان را در خود فرو مى برد. | ||
اين ها، همه آياتى است الهى كه چنين امتى را به توبه و بازگشت به سوى راه مستقيم فطرت وا مى دارد، و در حقيقت امتحانى است به عُسر، بعد از امتحان به يُسر. | |||
آيه شريفه | شاهد گوياى گفتار ما، آيه شريفه «ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت أيدى الناس لنذيقهم بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون» است كه مى فرمايد: مظالم و گناهانى كه مردم مرتكب مى شوند، باعث فساد در برّ و بحر عالَم است. فسادى كه يا مانند وقوع جنگ و بسته شدن راه ها و سلب امنيت دامنگير خصوص انسان مى شود و يا مانند اختلال اوضاع جوّى و زمينى، كه زندگى و معاش انسان و غير انسان را مختل مى سازد. | ||
و كوتاه سخن | آيه شريفه «و ما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم و يعفوا عن كثير» نيز، به وجهى كه - إن شاء الله - به زودى، درباره معناى آن خواهد آمد. گفتار ما را مانند آيه قبلى تأييد مى كند، و همچنين آيه شريفه «إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم»، و آيات ديگرى كه قريب به اين معنا است. | ||
و كوتاه سخن اين كه: اگر امت مورد فرض به سوى خدا بازگشت نمود - و چه اندك است چنين امتى - كه هيچ، و گرنه اگر به كجروى و انحرافش ادامه داد، خداوند دل هايشان را مُهر نهاده، و در نتيجه به اعمال زشت خود عادت مى كنند، و كارشان به جايى مى رسد، كه جز آنچه مى كنند، معناى ديگرى براى زندگى نمى فهمند، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۴۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۴۹ </center> | ||
و چنين مى پندارند كه | و چنين مى پندارند كه زندگى، يعنى همين حيات نكبت بار و سراسر اضطرابى كه تمامى اجزاى عالَم و نواميس طبيعت مخالف و مزاحم آن است، حياتى كه مصائب و بلايا از يك طرف و قهر طبيعت از طرفى ديگر، تهديد به زوالش مى كند. | ||
<span id='link153'><span> | <span id='link153'><span> | ||
==تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. == | ==تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. == | ||
اين سنت پروردگار و اثرى است كه خداوند بر گناهان و انحرافات بشر مترتب مى كند، و لو اينكه بشر امروز آن را باور نداشته و بگويد: اين افكار زائيده عقب افتادن در علم و دانش و نداشتن وسيله دفاع است، وگرنه اگر انسان در صنعت پيشروى نموده و خود را مجهز به وسائل دفاعى سازد مى تواند از همه اين حوادث كه نامش را قهر طبيعت مى گذاريم پيشگيرى كند، همچنانكه ملل متمدن توانستند از بسيارى از اين حوادث از قبيل قحطى ، وبا، طاعون و ساير امراض واگيردار و همچنين سيل ها، طوفان ها، صاعقه ها و امثال آنها جلوگيرى بعمل آورند. | اين سنت پروردگار و اثرى است كه خداوند بر گناهان و انحرافات بشر مترتب مى كند، و لو اينكه بشر امروز آن را باور نداشته و بگويد: اين افكار زائيده عقب افتادن در علم و دانش و نداشتن وسيله دفاع است، وگرنه اگر انسان در صنعت پيشروى نموده و خود را مجهز به وسائل دفاعى سازد مى تواند از همه اين حوادث كه نامش را قهر طبيعت مى گذاريم پيشگيرى كند، همچنانكه ملل متمدن توانستند از بسيارى از اين حوادث از قبيل قحطى ، وبا، طاعون و ساير امراض واگيردار و همچنين سيل ها، طوفان ها، صاعقه ها و امثال آنها جلوگيرى بعمل آورند. |
ویرایش