۱۶٬۹۱۱
ویرایش
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
<span id='link24'><span> | <span id='link24'><span> | ||
پس به خوبى روشن گرديد كه مراد از «سيئات»، انواع مكرها و حيله هايى است كه مشركان، آن ها را وسيلۀ كسب عزّت مى پنداشتند. و چون آيه شريفه مطلق است، شامل همه مكرها كه مشركان عليه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كردند، و مكرهايى كه ساير مشركان عليه دين خدا مى كنند، مى شود. هرچند بعضى از مفسران گفته اند: | |||
پس به خوبى روشن گرديد كه مراد از | |||
و | «منظور، خصوص آن حيله هايى است كه قريش عليه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، در «دارالندوه» و غير آن، طرح ريزى مى كردند. از قبيل: حبس و اخراج و قتل، و خدا، كيد آن ها را به خودشان برگردانيد، و از مكه به سوى چاه بدر بيرونشان آورده، و در آن جا، به كشتنشان داد، و در چاهشان افكند. پس همان حبس و اخراج و قتل، به خودشان برگشت. هرچند كه اين وجه خوبى است، ليكن - همان طور كه گفتيم - آيه شريفه، مطلق است. | ||
و وجه اتصال صدر آيه، يعنى جملۀ «مَن كَانَ يُرِيدُ العِزّةَ فَلِلّهِ العِزّةُ جَمِيعاً» به ذيل آن، يعنى جملۀ «إلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطيّب» اين است كه: مشركان قريش، آلهۀ خود را وسيلۀ عزّت و شوكت خود مى گرفتند، همچنان كه قرآن كريم، در اين باره فرموده: «وَ اتّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُم عِزّاً». | |||
و اما كسانى كه مكر مى كنند، و به هر مكرى دست مى زنند، تا به خيال خود | از اين رو، خداى سبحان اين طالبان عزّت را به سوى خودش دعوت كرد، و اين چنين تذكرشان داد كه عزّت، همه اش از خدا است. و در توضيح و بيان آن فرمود: براى اين كه يگانه پرستى به سوى او صعود مى كند، و عمل صالح هم، آن را در صعود كردن كمك مى دهد. در نتيجه، انسان به خدا نزديك مى شود، و در اثر نزديك شدن از منبع عزّت، كسب عزّت مى كند. | ||
و اما كسانى كه مكر مى كنند، و به هر مكرى دست مى زنند، تا به خيال خود عزّتى كسب كنند، بر عكس عذابى شديد دارند، و مكرهايى كه مى كنند، همه نابود و بى نتيجه مى شود. نه به جايى مى رسد و نه عزتى برايشان كسب مى كند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲ </center> | ||
«'''وَ اللَّهُ | «'''وَ اللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجاً ...'''»: | ||
اين آيه | اين آيه شريفه، به خلقت انسان اشاره مى كند، كه خداى تعالى، نخست او را از «خاك» - كه مبدأ دور اوست - و خلقتش به آن منتهى مى شود، بيافريد، و سپس، او را از «نطفه» - كه مبدأ نزديك اوست - خلق كرد. | ||
<span id='link25'><span> | <span id='link25'><span> | ||
ویرایش