گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


==وجه اينكه ابراهيم و اسحاق و يعقوب «ع» را به داشتن دست و چشم مدح فرمود ==
==وجه اينكه ابراهيم و اسحاق و يعقوب «ع» را به داشتن دست و چشم مدح فرمود ==
وَ اذْكُرْ عِبَدَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسحَاقَ وَ يَعْقُوب أُولى الاَيْدِى وَ الاَبْصارِ
«'''وَ اذْكُرْ عِبَدَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسحَاقَ وَ يَعْقُوب أُولى الاَيْدِى وَ الاَبْصارِ'''»:


اين آيه شريفه انبياى نامبرده را مدح مى كند به اينكه : داراى ايدى و ابصارند، و كلمه ((يد(( و نيز كلمه ((بصر(( وقتى قابل مدحند كه دست و چشم انسان باشند (و گرنه حيوانات هم دست و چشم دارند) و در مواردى استعمالش نمايند كه آفريدگار آن دو را براى همان موارد آفريده باشد، و شخص نامبرده دست و چشم خود را در راه انسانيت خود به خدمت گرفته باشد، و در نتيجه با دست خود اعمال صالح انجام داده ، و خير به سوى خلق خدا جارى ساخته باشد. و با چشم خود راههاى عافيت و سلامت را از موارد هلاكت تميز داده ، و به حق رسيده باشد، نه اينكه حق و باطل برايش يكسان و مشتبه باشد.
اين آيه شريفه انبياى نامبرده را مدح مى كند به اينكه : داراى ايدى و ابصارند، و كلمه ((يد(( و نيز كلمه ((بصر(( وقتى قابل مدحند كه دست و چشم انسان باشند (و گرنه حيوانات هم دست و چشم دارند) و در مواردى استعمالش نمايند كه آفريدگار آن دو را براى همان موارد آفريده باشد، و شخص نامبرده دست و چشم خود را در راه انسانيت خود به خدمت گرفته باشد، و در نتيجه با دست خود اعمال صالح انجام داده ، و خير به سوى خلق خدا جارى ساخته باشد. و با چشم خود راههاى عافيت و سلامت را از موارد هلاكت تميز داده ، و به حق رسيده باشد، نه اينكه حق و باطل برايش يكسان و مشتبه باشد.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
آيه شريفه ((و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة و كلا جعلنا صالحين و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين (( به آن دو معنا كه در آيه مورد بحث آمده اشاره نموده و متعرض هر دو شده است ، چون ائمه بودن ، و به امر خدا هدايت كردن ، و وحى خدا را گرفتن همه آثار ((ابصار(( است و زكات دادن و فعل خيرات ، و اقامه نماز، آثار ((ايدى (( است . اين معنا را قمى هم در تفسير خود از ابى الجارود از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده ، چون در آن روايت ((اولى الايدى (( به نيرومندى در عبادت ، و ابصار به داشتن بصيرت در عبادت تفسير شده است .
آيه شريفه ((و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة و كلا جعلنا صالحين و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين (( به آن دو معنا كه در آيه مورد بحث آمده اشاره نموده و متعرض هر دو شده است ، چون ائمه بودن ، و به امر خدا هدايت كردن ، و وحى خدا را گرفتن همه آثار ((ابصار(( است و زكات دادن و فعل خيرات ، و اقامه نماز، آثار ((ايدى (( است . اين معنا را قمى هم در تفسير خود از ابى الجارود از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده ، چون در آن روايت ((اولى الايدى (( به نيرومندى در عبادت ، و ابصار به داشتن بصيرت در عبادت تفسير شده است .


إِنَّا أَخْلَصنَاهُمْ بخَالِصةٍ ذِكرَى الدَّارِ
«'''إِنَّا أَخْلَصنَاهُمْ بخَالِصةٍ ذِكرَى الدَّارِ'''»:


كلمه ((خالصة (( وصفى است كه در جاى موصوف خود آمده . و حرف ((با(( كه بر سر - آن است ، باى سببيت است ، و تقدير كلام ((بسبب خصلة خالصة (( است . و جمله ((ذكرى الدار(( بيان آن خصلت است . و منظور از كلمه ((دار(( دار آخرت مى باشد.
كلمه ((خالصة (( وصفى است كه در جاى موصوف خود آمده . و حرف ((با(( كه بر سر - آن است ، باى سببيت است ، و تقدير كلام ((بسبب خصلة خالصة (( است . و جمله ((ذكرى الدار(( بيان آن خصلت است . و منظور از كلمه ((دار(( دار آخرت مى باشد.
<span id='link214'><span>
<span id='link214'><span>
==معناى اينكه در تعليل مدح ايشان فرمود: انا اخلصنا هم بخالصة ذكرى الدار ==
==معناى اينكه در تعليل مدح ايشان فرمود: انا اخلصنا هم بخالصة ذكرى الدار ==
اين آيه ، يعنى جمله ((انا اخلصناهم ...(( تعليل مضمون آيه قبلى است كه نامبردگان از انبيا را ((اولى الايدى و الابصار(( مى خواند. ممكن هم هست تعليل باشد براى كلمه ((عبادنا(( و يا براى جمله ((و اذكر(( و از اين سه احتمال اولى از همه مناسب تر است ؛ براى اينكه وقتى انسان مستغرق در ياد آخرت و جوار رب العالمين شد، و تمامى همش مرتكز در آن گرديد، قهرا معرفتش نسبت به خدا كامل گشته ، نظرش در تشخيص عقايد حق مصاب مى گردد، و نيز در سلوك راه عبوديت حق ، تبصر پيدا مى كند، و ديگر بر ظاهر حيات دنيا و زينت آن مانند ابناى دنيا جمود ندارد، همچنان كه در شان چنين كسانى در جاى ديگر نيز فرموده : ((فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوة الدنيا ذلك مبلغهم من العلم ((، پس جمله ((انا اخلصناهم (( براى تعليل جمله ((اولى الايدى و الابصار(( مناسب تر است تا براى جمله ((عبادنا(( و يا جمله ((و اذكر((.
اين آيه ، يعنى جمله ((انا اخلصناهم ...(( تعليل مضمون آيه قبلى است كه نامبردگان از انبيا را ((اولى الايدى و الابصار(( مى خواند. ممكن هم هست تعليل باشد براى كلمه ((عبادنا(( و يا براى جمله ((و اذكر(( و از اين سه احتمال اولى از همه مناسب تر است ؛ براى اينكه وقتى انسان مستغرق در ياد آخرت و جوار رب العالمين شد، و تمامى همش مرتكز در آن گرديد، قهرا معرفتش نسبت به خدا كامل گشته ، نظرش در تشخيص عقايد حق مصاب مى گردد، و نيز در سلوك راه عبوديت حق ، تبصر پيدا مى كند، و ديگر بر ظاهر حيات دنيا و زينت آن مانند ابناى دنيا جمود ندارد، همچنان كه در شان چنين كسانى در جاى ديگر نيز فرموده : ((فاعرض عمن تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوة الدنيا ذلك مبلغهم من العلم ((، پس جمله ((انا اخلصناهم (( براى تعليل جمله ((اولى الايدى و الابصار(( مناسب تر است تا براى جمله ((عبادنا(( و يا جمله ((و اذكر((.
۱۶٬۳۳۸

ویرایش