۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | <center> «'''ترجمه آیات'''» </center> | ||
مگر نديدى كه خدا از آسمان آبى را فرستاد و همان را در رگ و ريشه ها و منابع زيرزمينى بدوانيد، و سپس به وسيلۀ همان آب، همواره كشت و زرع بيرون مى آورد. زرعى با رنگ هاى گوناگون، و سپس آن زرع را مى خشكاند، و تو مى بينى كه پس از سبزى و خرّمى، زرد مى شود. آنگاه آن را حطامى مى سازد كه در اين، خود تذكرى است براى خردمندان (۲۱). | |||
آيا كسى كه خدا سينه اش را پذيراى اسلام كرد و در نتيجه همواره با نور الهى قدم بر مى دارد، چون سنگدلان است. پس واى بر سنگدلانى كه ياد خدا، دل هايشان را نرم نمى كند. آنان در ضلالتى آشكارند(۲۲). | |||
خدا بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه ابعاضش، به هم مربوط و به يكديگر منعطف است. آن هايى كه از پروردگارشان خشيت دارند، از شنيدنش پوست بدنشان جمع مى شود و در عين حال، پوست و دلشان متمايل به ياد خدا مى گردد. اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد، با آن هدايت مى كند و كسى كه خدا گمراهش كند، ديگر راهنمايى نخواهد داشت (۲۳). | |||
آيا كسى كه روى خود را از عذاب در روز قيامت حفظ مى كند، مثل بى پروايان است. در آن روز، به ستمكاران گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه خود كسب كرده ايد (۲۴). | |||
كسانى هم كه قبل از ايشان بودند، آيات خدا را تكذيب كردند. در نتيجه، عذاب، آنان را گرفت، در حالى كه احتمالش را هم نمى دادند (۲۵). | |||
پس خداى تعالى، خوارى در زندگى دنيا را به آنان چشانيد، و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است، اگر بفهمند(۲۶). | |||
در اين قرآن، براى مردم از هر نوع مَثَلى آورديم، شايد متذكر شوند (۲۷). | |||
قرآنى عربى و بدون انحراف، شايد كه بپرهيزند (۲۸). | |||
خداى تعالى، مردى را مَثَل زده كه چند شريك ناسازگار بر سرِ او نزاع كنند، و مردى را كه تنها مملوك يك نفر باشد، آيا اين دو، در مَثَل با هم يكسان اند؟ حمد، همه اش از خدا است، وليكن بيشترشان نمى دانند(۲۹). | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۶ </center> | |||
تو خواهى مُرد و ايشان هم خواهند مُرد (۳۰). | |||
و سپس همۀ شما در روز قيامت، نزد پروردگارتان مخاصمه خواهيد كرد (۳۱). | |||
پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ ببندد و سخن راستى را كه آمده، تكذيب كند؟ آيا پنداشته كه در دوزخ جايى براى كفار نيست (۳۲). | |||
و | و كسانى كه سخن راست دارند و سخن راست را تصديق هم مى كنند، تنها ايشانند پرهيزكاران(۳۳) | ||
كه نزد پروردگارشان، هرچه بخواهند دارند، و اين است جزاى نيكوكاران (۳۴) | |||
تا خدا بدترين گناهانشان را بريزد، و اجرشان را بر طبق بهترين عملشان بدهد (۳۵). | |||
آيا خدا كافى براى امور بنده خود | آيا خدا كافى براى امور بنده خود نيست؟ و شما را از معبودهاى ديگر مى ترساند و كسى كه خدا گمراهش كرده باشد، ديگر راهنمايى برايش نخواهد بود (۳۶). | ||
و كسى كه خدا هدايتش كرده | و كسى كه خدا هدايتش كرده باشد، او هم ديگر گمراه كننده اى برايش نخواهد بود. آيا خدا، عزيز و منتقم نيست؟ (۳۷). | ||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
در اين | در اين آيات، به همان احتجاجى كه در آغاز سوره بر ربوبيت خداى تعالى مى شد، برگشت شده، و نيز پيرامون هدايت راه يافتگان، و ضلالت گمراهان و مقايسه بين اين دو گروه و سرانجام كار هر يك از آن دو، سخن مى رود. و نيز بيان مى شود كه هدايت قرآن به چه معنا است. | ||
«'''أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السّمَاءِ مَاءً فَسلَكَهُ يَنَابِيعَ فى الاَرْضِ ...'''»: | |||
در مجمع البيان مى گويد: كلمۀ «يَنَابِيع»، جمع «يَنبُوع» است، و آن، جايى است كه آب از آن مى جوشد. مثلا مى گويند: «نَبَعَ المَاءُ مِن مَوضِع كَذَا: آب از فلان محل مى جوشد و فوران مى كند». | |||
و كلمۀ «زَرع»، عبارت است از آنچه از زمين مى رويد و مانند درخت ساقه ندارد. و كلمۀ «شَجَر»، عبارت است از آنچه كه ساقه و شاخه دارد. و كلمۀ «نبات»، هر دو قسم روييدنى را شامل مى شود. و كلمۀ «بَهِيج»، از مصدر «هيج» است، كه به معناى نهايت مرتبه خشك شدن نبات است. و كلمۀ «حُطَام»، به معناى كاه و خس متفرق است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۷ </center> | ||
و معناى | و معناى جملۀ «فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِى الأرضِ» اين است كه: خداوند آب را در چشمه ها و رگه هاى زمينى كه چون رگ هاى بدن آدمى است، داخل كرده، و زمين آن را از جانبى به جانبى ديگر انتقال مى دهد. و بقيه الفاظ آيه روشن است. | ||
آيه شريفه - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - بر يگانگى خداى | آيه شريفه - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - بر يگانگى خداى تعالى، در ربوبيت احتجاج مى كند. | ||
«'''أَ فَمَن شرَحَ اللَّهُ صدْرَهُ | «'''أَ فَمَن شرَحَ اللَّهُ صدْرَهُ لِلاسلَامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ ...'''»: | ||
بعد از | بعد از آن كه در آيه قبلى فرمود كه در مسأله انزال آب از آسمان و روياندن روييدنی ها، تذكرى است براى خردمندان، كه همان بندگان با تقواى خدايند. و نيز قبلا فرموده بود كه اين طايفه همان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، اينك در اين آيه مى فرمايد: اين طايفه چون ديگران گمراه نيستند، و علت اين معنا را توضيح مى دهد، و آن، اين است كه: اين طايفه، داراى نورى از ناحيه پروردگار خويش اند، كه با آن نور، حق را مى بينند. و سبب ديگرش اين است كه اين طايفه دلى نرم دارند كه از پذيرفتن حق، و هر كلام نيكويى كه بشنوند، سرپيچى نمى كنند. | ||
پس | پس جملۀ «أفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ...»، مبتدايى است كه خبرش حذف شده. و جملۀ «فَوَيلٌ لِلقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم...»، مى فهماند كه آن خبر چيست، و تقدير كلام چنين است: «أفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلإسلَامِ كَالقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم: آيا كسى كه خدا دلش را براى پذيرفتن اسلام نرم و پذيرا كرده، چون سنگدلان اند»؟ و اين استفهام انكارى است و معنايش اين است كه: هرگز برابر نيستند. | ||
<span id='link252'><span> | <span id='link252'><span> | ||
ویرایش