گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:


==وفاى به عهد نيز همچون ايمان و عمل صالح شرط مغفرت و اجر عظيم الهى است ==
==وفاى به عهد نيز همچون ايمان و عمل صالح شرط مغفرت و اجر عظيم الهى است ==
و نظير اين اشتراط، يعنى شرط ايمان واقعى و عمل صالح ، اشتراط وفاء است ، كه در آيه شريفه ((ان الذين يبايعونك انما يبايعون اللّه يد اللّه فوق ايديهم فمن نكث فانما ينكث على نفسه و من اوفى بما عاهد عليه اللّه فسيوتيه اجرا عظيما(( گذشت . و ابن عباس هم در روايتى كه آن نيز گذشت از آيه ((فعلم ما فى قلوبهم فانزل السكينه عليهم (( اين طور فهميد و گفت : سكينت بر كسى نازل مى شود كه خدا در دل او وفائى سراغ داشته باشد.
و نظير اين اشتراط، يعنى شرط ايمان واقعى و عمل صالح، «اشتراط وفاء» است، كه در آيه شريفه: «إنّ الّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إنّمُا يُبَايِعُونَ اللّه يَدُ اللّهِ فَوقَ أيدِيهِم فَمَن نَكَثَ فَإنّمَا يَنكُثُ عَلى نَفسِهِ وَ مَن أوفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيهُ اللّه فَسَيُؤتِيهِ أجراً عَظِيماً» گذشت.  


باز نظير آيه مورد بحث در اشتراط، شرايط مذكور در آيه ((وعد اللّه الذين امنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض ... و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون (( است كه مى فرمايد ((خداى تعالى به كسانى كه ايمان آورده ، و عمل صالح كردند، وعده داده كه ايشان را در زمين جانشين كند... و هر كس بعد از ايمان آوردن كفر بورزد، آنان فاسقانند((.
و ابن عباس هم، در روايتى كه آن نيز گذشت، از آيه «فَعَلِمَ مَا فِى قُلُوبِهِم فَأنزَلَ السّكِينَةَ عَلَيهِم»، اين طور فهميد و گفت: «سكينت بر كسى نازل مى شود، كه خدا در دل او، وفایى سراغ داشته باشد».
 
باز نظير آيه مورد بحث در اشتراط، شرايط مذكور در آيه «وَعَدَ اللّهُ الّذِينَ آمَنُوا مِنكُم وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ لَيَستَخلِفَنّهُم فِى الأرض... وَ مَن كَفَرَ بَعدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الفَاسِقُون» است، كه مى فرمايد: «خداى تعالى، به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح كردند، وعده داده كه ايشان را در زمين جانشين كند... و هر كس بعد از ايمان آوردن كفر بورزد، آنان فاسقان اند».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۵۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۵۰ </center>
بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه ((من (( در آيه شريفه بيانيه است ، نه تبعيضى ، و در نتيجه ((وعده (( در آيه يعنى وعده مغفرت و اجر عظيم ، شامل تمامى افرادى كه با پيامبر بودند، يعنى شامل تمامى صحابه آن جناب ، مى شود، هر چند كه منافق شناخته شده ، يا منافق شناخته نشده و يا فاقد عمل صالح و يا فاسق بوده باشند.
بعضى از مفسران گفته اند: كلمه «مِن» در آيه شريفه، بيانيه است، نه تبعيضى. و در نتيجه «وعده» در آيه، يعنى وعدۀ مغفرت و اجر عظيم، شامل تمامى افرادى كه با پيامبر بودند، يعنى شامل تمامى صحابه آن جناب مى شود، هرچند كه منافق شناخته شده، يا منافق شناخته نشده و يا فاقد عمل صالح و يا فاسق بوده باشند.


اين حرف صحيح نيست : زيرا به طورى كه ديگران هم گفته اند كلمه ((من (( اگر بيانيه باشد به هيچ وجه داخل بر ضمير نمى شود، و در كلام عرب چنين چيزى سابقه ندارد. و اگر اين مفسرين به آيه ((لو تزيلوا لعذبنا الذين كفروا منهم (( استشهاد كنند كه كلمه ((من (( با اينكه بيانيه است بر ضمير ((هم (( داخل شده ،
اين حرف صحيح نيست: زيرا به طورى كه ديگران هم گفته اند، كلمه «مِن»، اگر بيانيه باشد، به هيچ وجه داخل بر ضمير نمى شود، و در كلام عرب چنين چيزى سابقه ندارد. و اگر اين مفسران، به آيه «لَو تَزَيّلُوا لَعَذّبنَا الّذِينَ كَفَرُوا مِنهُم» استشهاد كنند كه كلمه «مِن»، با اين كه بيانيه است، بر ضمير «هُم» داخل شده، جواب مى گوييم:


جواب مى گوييم اين استشهاد وقتى درست است كه ضمير در ((تزيلوا(( تنها به مؤ منين برگردد، و ضمير ((منهم (( به كفار برگردد، و حال آنكه در تفسير آيه گفتيم هر دو ضمير به مجموع مؤ منين و كفار مكه برمى گردد، و در نتيجه كلمه ((من (( در آنجا نيز تبعيضى است ، نه بيانيه ، پس استشهاد درست نيست .
اين استشهاد وقتى درست است، كه ضمير در «تَزَيّلُوا»، تنها به مؤمنان برگردد، و ضمير «مِنهُم» به كفار برگردد، و حال آن كه در تفسير آيه گفتيم: هر دو ضمير، به مجموع مؤمنان و كفار مكه بر مى گردد. و در نتيجه، كلمۀ «مِن» در آن جا نيز، تبعيضى است، نه بيانيه. پس استشهاد درست نيست.


نقل و ردّ اين سخن كه وعده مغفرت و اجر عظيم در آيه : ((وعد الله الذين امنوا و عملواالصالحات منهم ...(( شامل همه صحابه است
نقل و ردّ اين سخن كه وعده مغفرت و اجر عظيم در آيه : ((وعد الله الذين امنوا و عملواالصالحات منهم ...(( شامل همه صحابه است
۱۷٬۰۰۸

ویرایش